پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
۵ پرسش ساده درباره بیتکوین و بررسی این که چگونه با لجبازی فرصتها را از دست میدهیم؟
چرا در دوران تحریم بیتکوین و صنعت ماینینگ و بلاکچین فرصتی فوقالعاده بود؟ ادامه مسیر برخورد و قهر با نوآوری ما را به کجا میرساند؟
در این یادداشت کوتاه با ۵ سوال به این میپردازیم که بیتکوین چه فرصتهایی در دل خود داشت و رفتار ما با این فرصت چگونه بوده است و ادامه این مسیر ما را به کجا میرساند.
سوال اول؛ آیا ماینینگ، بیتکوین، بلاکچین، دفتر کل توزیعشده فقط یک تجارت پر سود هستند نه چیزی دیگر؟
مفاهیمی که گفته شد بخشی از یک تجارت پر سود هستند ولی تخفیف اقتصاد توکن و اقتصاد کریپتو به تجارتی پر سود ظلم است به فرصتهای بزرگ پیش روی ما. تا سالها تمام واسطهها متمرکز مدیریت میشدند. امکان مدیریت واسطهها به صورت توزیعشده نیاز به ابزارها، دانش و مهارتی داشت که خلا آن باعث شده بود واسطهها متمرکز باشند.
چه در ساختارهای سیاسی چه در ساختارهای کسبوکاری تا پیش از خلق مفهوم بلاکچین، توزیعشدهترین راهحلهای موجود هم تا حد بسیار زیادی در ذات خودشان متمرکز بودند. فناوری این فرصت را به ما داد که واسطهها را تا حد ممکن توزیعشده کنیم. ایده اصلی بلاکچین جایگزینی واسطهها در حوزههای گوناگون مثلا فعالیتهای مالی با چند خط کد و یک مکانیسم اجماع است.
مانند هر چیز جدید و تازه آنهایی که سریعتر به سراغ موضوع رفتند سودهای عجیبی نسبت به کسانی که دیرتر این فرصت را فهمیدند به دست آوردند. ولی در حال حاضر ولی این مفاهیم از مرحله سودهای رویایی گذشتهاند و نمیتوان انتظار سودهای عجیب و غریب در هیچ کدام از این فعالیتها را داشت.
اکنون این فناوریها در حال رسیدن به بلوغ هستند و به مرور به یک صنعت واقعی تبدیل میشوند. مانند مسیری که نفت، طلا، سرگرمی و اینترنت در جهان طی کردند. مواردی که گفته شد در حال تبدیل شدن به صنعت هستند. اینجا سوال بعدی مطرح میشود.
سوال دوم؛ آیا صنعت ماینینگ، بیتکوین، بلاکچین، دفتر کل توزیعشده صنایعی ارزشمند برای ایران هستند؟
پاسخ این سوال بله است؛ با یک شرط: عدم آلوده شدن این صنایع به فضای رانتی موجود. به دلیل محدودیتهای مرتبط با تحریم و خاصیت کنترلپذیر بیشتر صنایع و ماهیت غیرمتمرکز مفاهیمی که به آنها اشاره شد فرصت خاصی پیش روی ایران قرار دارد. فروش نفت ایران هر روز سختتر میشود؛ تجارت با جهان هر روز مشکلتر میشود.
استفاده از ابزارهای پولی و مالی بینالمللی برای ایرانیها به مرز غیرممکن رسیده و هزینه استفاده از ساختارهای مالی جهان سر به فلک نهاده است. بنبستهای موجود پیش روی بسیاری از صنایع هم کار را برای بسیاری از صنایع سخت کرده است. در این شرایط سخت ناگهان صنعتی در جهان خلق شده که برخلاف تمام صنایع موجود تا حد خوبی ماهیت غیرمتمرکز دارد.
با این که اندازه این صنعت در دنیا کوچک است ولی برای اقتصاد کوچک ایران فرصتهایی بزرگی دارد. صنعتی که از آن صحبت میکنیم ۱۲ بازیگر اصلی دارد: ارائهدهندگان زیرساخت، کارآفرینان، پژوهشگران، اینفلوئنسرها، صرافیها، سرمایهگذاران، پذیرندگان، سرویسدهندههای پرداخت، نودها، توسعهدهندهها، کیفپولها و ماینرها.
ماینرها فقط بخش کوچکی از این صنعت هستند و در حال حاضر تقریبا بالغترین بخش صنعت. داریم درباره صنعتی صحبت میکنیم که دارایی دیجیتال تولید میکند و محصولش قابلیت جابجایی آسان بین مرزهای جغرافیایی و سیاسی دارد و ماهیت غیرمتمرکز آن اعمال تحریمها درباره فعالان آن را سخت میکند. چگونه فرصت موجود را درک نمیکنیم؟ حالا سوال سوم مطرح میشود.
سوال سوم؛ حالا که با یک صنعت در حال رشد روبهرو هستیم ما چه کردهایم؟
به طرز عجیبی دولت و نهادهای عمومی از زدن هیچ لگدی به این صنعت کوتاه نیامدهاند. به عنوان نمونه وزارت اقتصاد که متوجه شده است در بدترین شرایط اقتصادی صنعتی در حال رشد است ناگهان یادش افتاده که مالیات این فعالیتها چه میشود.
یا مثلا وزارت نیرو برخلاف رویههای موجود تعرفه برق این صنعت را افزایش داده و زمینه رانت را فراهم کرده است. پلیس به صورت موردی خصوصا در شهرهای دور از تهران شروع به برخورد با فعالان این صنعت کرده است. از همه جالبتر بانک مرکزی است که بدون ارائه هیچ گونه مستندی زبان به تهدید گشوده است.
ناظر بیرونی تصور میکند که ما فرصتهای موجود را فهمیدهایم و نگران است که از این فرصتها در دوران تحریم بهره ببریم. به عنوان نمونه لازم است به گزارشی اشاره کنم که اخیرا بنیاد دفاع از دموکراسی آمریکا منتشر کرده و در آن نام نهادها و افراد فعال در زمینه اقتصاد کریپتو در ایران را آورده است؛ در این گزارش به این افراد سرکشان کرپیتو گفته شده.
یا مثلا نشریه فارین پالیسی اخیرا مقالهای منتشر کرده و با اشاره به برخی فعالیتهایی که در ایران در حال انجام است گفته که ایران برای دور زدن تحریمهای آمریکا یک استراتژی بیتکوینی دارد. این در حالی است که فعالان این حوزه چوب دو سر خراب شدهاند و از درون و برون در حال سوختن هستند.
همین الان فعالانی را داریم که در ایران تحت فشار قرار دارند و در بیرون از ایران هم اتهامهای سنگینی متوجه آنهاست. این که همگرایی عدهای در درون و بیرون ایران برای نابود کردن این صنعت چگونه رخ داده خود سوالی است جدی که در این یادداشت به آن نمیپردازیم؛ به جای این به یک سوال دیگر میپردازیم.
سوال چهارم؛ حالا که دانستیم صنعتی برای ایران سودآور است ولی فشار داخلی و خارجی در حال نابودی و خفه کردن این صنعت در نطفه است، اگر با همین فرمان ادامه دهیم چه خواهد شد؟
واقعیت این است که صنعت ماینینگ و بقیه بخشهای اکوسیستم بلاکچین به راحتی رگولاتوریپذیر نیست؛ خصوصا با مدلهای سنتی که درکی از فناوری و نوآوری ندارند نمیتوان آنها را رگولاتوری کرد. آیا در صورت عدم رگولاتوری این صنایع شاهد خاموش شدن آنها در ایران خواهیم بود؟
واقعیت این است که ماهیت توزیعشده این صنایع با عدم رگولاتوری مشکلی ندارد. مشکل برای کسانی ایجاد میشود که میخواهند در چارچوبهای قانونی فعالیت کنند. در صورت نبود چارچوبهای قانونی و ایجاد محدودیتهای جدی برای فعالیت آنها ماهیت کسانی که در این صنایع کار میکنند متفاوت خواهد شد. به عبارتی با تبدیل یک صنعت نوآورانه به یک صنعت زیرزمینی صرفا شاهد رشد مافیا، قاچاقچیان و خلافکاران در این حوزه خواهیم بود. عدم فراهم کردن چارچوبهای قانونی منصفانه و عادلانه برای فعالان این حوزهها به معنای انداختن فرش قرمز زیر پای خلافکاران است.
این مسیر خطرناکی است که اگر بخواهم صادقانه بگویم در حال حاضر به سرعت در حال طی کردن این مسیر هستیم. نشانههای حرفی که میزنم را میتوان در افزایش پروندههای مرتبط با بیتکوین در پلیس فتا جستوجو کرد. برخلاف سالهای گذشته حجم پروندههای موجود در پلیس فتا افزایش یافته و در صورت شکل نگرفتن چارچوبهای قانونی برای فعالیت قانونی این وضعیت بدتر هم خواهد شد.
توجه کنیم که در صورت رشد فعالیتهای قانونی و شفاف و نظارت شده فعالان قانونی عرصه را بر فعالان غیرقانونی هم تنگتر میکنند.
و سوال آخر و پنجم؛ آیا بیتکوین راهی برای دور زدن تحریم است؟
نه! متاسفانه ادعاهای اشتباه و ایجاد توقع نابجا درباره بیتکوین و بلاکچین در سالهای گذشته ظلم به این صنعت بوده است. بیتکوین راهی برای دور زدن تحریم نیست ولی ماهیت غیرمتمرکز آن در صورتی که با حضور قانونی مردم همراه شود پتانسیلها و فرصتهای خوبی پیش روی ایران میگذارد که میتواند اثر تحریمها را کمرنگ کند؛ وگرنه بیتکوین راهی برای فروش نفت ایران نیست.