پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
محاکمه سهیل شهیدی در آمریکا به خاطر کمک به مردم و کسبوکارهای ایرانی؛ بلاتکلیفی کسبوکارهای پرداخت ارزی در ایران
در روزهای گذشته بار دیگر موضوع عواقب دور زدن تحریمهای آمریکا علیه ایرانیها مورد توجه قرار گرفته است. تحریمهای ظالمانه آمریکا سالهاست که مشکلات زیادی را برای ایرانیها ایجاد کرده؛ و در تمام مدت کسانی که متهم شدهاند به دور زدن تحریمها توسط آمریکاییها یا تنبیه شدهاند یا تحریم شدهاند. دور زدن تحریمها تا حدی برای آمریکاییها اهمیت دارد که یکی از طراحان این تحریمها در کتاب با عنوان «هنر تحریمها» به صورت مفصل به این موضوع پرداخته است.
آمریکاییها تا امروز با کسانی که تحریمهای آنها را نادیده میگیرند برخورد کردهاند و حداقل برخورد قرار دادن نام این افراد در فهرست تحریمهای جدید بوده است؛ منتها تا امروز کسانی که ممکن بود تیغ تیز عواقب دور زدن تحریمها را حس کنند معمولا افرادی مرتبط با دولت و فعالیتهای دولتی بودند. این روزها اما یکی از کسانی گرفتار آمریکاییها شده است که نه آقازاده بود و نه ژن خوب؛ او یکی از فعالان اکوسیستم کارآفرینی و استارتآپی ایران بود و بسیاری از فعالان کسبوکارهای استارتآپی ایران او را به خوشنامی میشناختند: درباره سهیل شهیدی صحبت میکنیم.
ماجرایی که این روزها با استرداد سهیل شهیدی به آمریکا و محاکمه او در آمریکا شروع شده برای جامعه کارآفرینی ایران موضوع مهمی شده است و بسیاری درباره او صحبت میکنند. منتها به دلیل ابهامها و پیچیدگیهای موضوع تحریمهای آمریکا بسیاری با احتیاط درباره این فعال اقتصادی صحبت میکنند.
همه ما بارها تحریم را دور زدهایم
تقریبا همه کسانی که درون مرزهای ایران فعالیت میکند یک یا تعداد زیادی از محدودیتهای تحریم را نادیده گرفتهاند و از خدماتی استفاده کردهاند که طبق تحریمها اجازه دسترسی به آنها را ندارند؛ یکی از معروفترینهای آنها بسیاری از سرویسهای گوگل است؛ یا حداقل بسیاری از ما در زمان ثبتنام بعد از این که در فهرست کشورها ایران را ندیدهایم نام کشور دیگری را انتخاب کردهایم.
ما گاهی اوقات در حال استفاده از سرویسهایی هستیم که به دلیل تحریمها نباید به آنها دسترسی داشته باشیم و طنز ماجرا اینجاست که برخی از این سرویسها از درون مرزهای ایران هم فیلتر شدهاند. به همین دلیل برای دسترسی به سرویسها گاهی اوقات نیاز به فیلترشکن برای عبور از فیلترینگ داریم؛ برخی سرویسها هم به دلیل تحریم به روی ایران بسته شده و ابزارهایی برای دور زدن این تحریمها (مانند شکن) ساخته شده است.
دور زدن تحریمها هرچند از نظر آمریکاییها جرم است اما درون مرزهای ایران جرم نیست. ایرانیها در ایران حق استفاده از دلار (چه به صورت اسکناس و چه به صورت دیجیتال) را ندارند. به همین دلیل در سالهای گذشته ما برای استفاده از دلار هزینههای سنگینی پرداخت کردهایم.
دلار جزو مواردی بود که در دورهای اعلام شد هر کسی هرچقدر بتواند دلار به ایران بیاورد مجاز است. ایجاد دسترسی به سرویسهایی که به روی ما بسته شده از نظر آمریکا جرم است اما درون مرزهای ایران جرم نیست. به عبارتی به صورت بالقوه همه ما مجرم هستیم مگر این که در ایران از هیچ سرویسی که گفته شده اجازه استفاده از آن را نداریم استفاده نکنیم.
شاید به همین دلیل است که بنیاد دفاع از دموکراسی نام گزارش خود درباره دور زدن تحریمهای آمریکا از طریق کریپتوکارنسیها را «سرکشان کریپتو» انتخاب کرده است. از نظر آنها کسانی که از فناوری و نوآوری استفاده میکنند تحریمهای آمریکا را دور میزنند و به همین دلیل سرکش و یاغی هستند. حالا طنز کجاست؟ در ایران هم این یاغیان و سرکشها با محدودیتهای عجیب روبهرو میشوند.
در هر حال در سالهای گذشته و در بیعملی بسیاری از نهادها بسیاری به کمک سرویسهای کسبوکارهای پرداخت ارزی در آزمونهای بینالمللی شرکت کردند؛ برای اپلای دانشگاه و سفر از خدمات آنها استفاده کردند؛ یا پرداختهایی که برای سرویسهای اینترنتی داشتند یا حتی انتقال مبلغ کمی پول به خانواده و دوستان را از طریق این کسبوکارها انجام دادند.
سهیل شهیدی و کسبوکارش یکی از خوشنامترینهایی بود که در ایران فعالیت میکردند و محدودیتهای پرشماری که برای او ایجاد شده بود او را به این فکر انداخت که کسبوکارش را در خارج از ایران ادامه دهد.
مدیران بانک مرکزی نسبت به کاربردهای فناوری و ابزارهای نوآورانه در ساختارهای مالی ایران خوشبین نیستند و تردیدهای زیادی دارند. به همین دلیل در هیچ کدام از برنامههای بانک مرکزی جایی برای استفاده از ابزارهای نوین و فناورانه مالی نمیبینیم. به طور خاص حوزههای ارزی یکی از خط قرمزهای عجیب بانک مرکزی است. در حالی که اسکناس دلار از نظر لجستیکی فوقالعاده هزینهبر است بانک مرکزی برای پرداختهای خرد ارزی فقط اسکناس دلار را به رسمیت میشناسد.
با توجه به این که دسترسی ایرانیها به ابزارهای پرداخت ارزی بینالملی محدود شده است در سالهای گذشته کسبوکارهایی خلق شده بودند که با استفاده از ابزارهای دیجیتال پرداختهای آنلاین ارزی افراد را انجام میدادند. تقریبا همه کسانی که یک بار با یک جایی در خارج از ایران تعامل داشتهاند مشتری کسبوکارهای پرداخت ارزی بودهاند. مواردی مانند ثبت دامین، خرید سرور، شارژ پیپال، ثبتنام آیلتس، نقد کردن درآمد ارزی و … از خدمات کسبوکارهای پرداخت ارزی مانند پیمنت۲۴ است. این فعالیتها از نظر آمریکاییها اتهاماتی چون پولشویی، توطئه و تقلب مالی، دزدی هویت، و دور زدن تحریمهای امریکا است.
به دلیل نبود مجوز و چارچوب مدون فعالیت کسبوکارهای پرداخت ارزی آنلاین به شدت ابری است؛ قدیمیهای این فضا در سالهای گذشته تلاش کردند با سالم نگه داشتن فضا از حقوق مردم ایران حمایت کنند و تا امروز در مورد کسبوکارهای پرداخت ارزی کمترین شکایت مبتنی بر این که حق کسی خورده شده باشد را شاهد بودیم.؛ این در حالی است که حتی صرافیهای مجاز هم در سالهای اخیر از طریق سامانههایی مانند نیما تخلفاتی انجام دادهاند که تعداد کمی از آنها رسانهای شده است.
جالب اینجاست که این کسبوکارها در ایران نه تنها حمایت نشدند بلکه با انواع چوب لای چرخ گذاشتنها مواجه بودند. به عنوان نمونه در دورهای از این کسبوکارها خواسته شده بود مجوز صرافی بگیرند؛ منتها حتی مجوز صرافی هم به کار آنها نیامد و بیخود و بیجهت فشارها هر روز بیشتر و بیشتر شد.
تا جایی که تقریبا ۲ سال پیش و بعد از انتشار محدود خبر بازداشت سهیل شهیدی بسیاری از این کسبوکارها کرکرهها را پایین کشیدند. به نظر میرسد عدهای در ایران و عدهای در آمریکا بر سر یک موضوع اشتراک نظر داشتند: کسبوکارهای پرداخت ارزی یا هر کسبوکاری که بانک مرکزی آن را درک نمیکند حق فعالیت ندارند.
فعالان اقتصادی بیپناه و چوب دو سر خراب
محاکمه سهیل شهیدی تاوان سرکشی است. پیام محاکمه یک فعال کسبوکارهای پرداخت ارزی در ایران که همه او را به خوشنامی میشناسند چیست؟ با توجه به این که تقریبا همه ما فعالان فضاهای کارآفرینی در ایران از نظر قوانین آمریکا متخلف هستیم آیا برای هر کدام از ما پروندهای تشکیل شده است؟
تا امروز رسانههایی مانند راه پرداخت درباره این موضوع سکوت کردند که دلیل آن خواسته خود خانواده شهیدی بود؛ مانمیخواستیم موضوع با رسانهای شدن به ضرر او تمام شود که در فضای مبهمی که وجود داشت واقعا نمیدانستیم کار درست چیست. حالا که رسانههایی مانند وال استریت ژورنال و بیبیسی به موضوع پرداختهاند به نظرم میتوان این سوال و مطالبه را از نهادهایی مانند بانک مرکزی، وزارت امور خارجه و معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری داشت که موضوع تطبیق با قوانین بینالمللی را چگونه دنبال میکنند؟
آیا آن گونه که بانک مرکزی تا امروز عمل کرده و صورت مسئله را پاک کرده است میخواهیم برخورد کنیم؟ با توجه به این که کسانی که در این حوزهها فعالیت میکنند از نظر قوانین ایران تخلف و جرمی مرتکب نشدهاند تکلیف این افراد چیست؟
سهیل شهیدی در روزهای سخت تحریم این ایده را دنبال میکرد که بسیاری میتوانند درآمدهای دلاری داشته باشند. منتها این موضوع در ایران حرکت در یک فضای مبهم است. در یکی از آخرین رویدادهایی که در کنار او نشسته بودم سهیل شهیدی را در یکی از افسردهترین روزهایش دیدم. خسته بود! از وضعیت و کارشکنیها ناراحت بود و چشمانداز مثبتی نمیدید. او کسبوکارش را در خارج از ایران میخواست ادامه دهد که متاسفانه اکنون به دلیل کمک به ایرانیها و کسبوکارهای ایرانی در حال محاکمه در آمریکا است.
البته این سوال به طور خاص از وزارت امور خارجه وجود دارد که کسانی که از نظر آمریکاییها سرکش هستند در مواقع لزوم هشدارهای لازم را دریافت میکنند؟ مثلا آیا وقتی کسی از فعالان اقتصادی از ایران خارج میشود آیا به او هشدار داده میشود که از طرف سیستمهای اطلاعاتی بیگانه رصد میشود؟
پیشنهاد میکنم گزارش سرکشهای کریپتو را بخوانید و ببینید چگونه در گزارشی که به صورت عمومی منتشر شده نام فعالان گوناگون کریپتو و بلاکچین در ایران آمده است. یا مثلا گزارش فارین پالیسی را ببینید که چگونه تصور میکنند ما از پتانسلیهای کریپتوکارنسی استفاده میکنیم.
امیدواریم مسئله سهیل شهیدی که یک فعال اقتصادی در فضای کارآفرینی و استارتآپی ایران است ختم به خیر شود.