پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
پولهای ابتدایی / نگاهی به سابقه اشیایی که تاکنون بهعنوان پول استفاده شدهاند
در روند تکامل پول شاهد این بودهایم که کالاهای زیادی نقش پول را بازی کردهاند و میزان سختی و سلامت هر کدام بسته به تواناییهای فنی هر دوران، متفاوت بوده است. از صدف تا نمک، دام، نقره، طلا، اسکناسهای دارای پشتوانه طلا و ارزهای فیات امروزی، هر تحولی که باعث پیشرفت فناوری شده، به ما امکان استفاده از نوع جدیدی از پول را داده که مزایا و معایب خاص خود را به همراه داشته است. با بررسی تاریخچه پول و ابزارها و موادی که در طول زمان بهعنوان پول استفاده شدهاند، میتوانیم ویژگیهای پولهای خوب و بد را تشخیص دهیم.
در این مطلب به بررسی سابقه اشیایی میپردازیم که تاکنون بهعنوان پول استفاده شدهاند؛ از سنگهای رای در جزیره یاپ تا صدفهای دریایی در قاره آمریکا، مهرههای شیشهای در آفریقا و نمک و دام در عهد عتیق. هر کدام از این ابزارها در زمانی مورد استفاده قرار میگرفت که نسبت موجودی به جریان بسیار خوبی برای جامعه داشت، ولی زمانی که این ویژگی را از دست داد، کاربرد آن نیز متوقف شد.
سنگهای رای در جزیره یپ
از میان تمام پولهایی که در طول تاریخ استفاده شدهاند، شاید سنگهای رای در جزیره یپ بیشترین شباهت را به نحوه عملکرد بیتکوین داشته باشند. امروزه این جزیره بخشی از ایالات فدرال میکرونزی است. داستان از بین رفتن ارزش این سنگها نیز بسیار آموزنده است و نشان میدهد در صورت از دست رفتن سختی تهیه یک واحد پول، چه سرنوشتی در انتظار صاحبان آن است.
سنگهای رای مورد استفاده در جزیره یپ، اندازههای مختلفی داشتند و بعضی از آنها بهصورت دیسکهای گردی بودند که حفرهای در میانشان قرار داشت و گاهی وزنشان تا چهار تن میرسید. این سنگها متعلق به جزیره یپ نبودند، زیرا این جزیره اصلا سنگ آهک نداشت. تمام سنگها از قلمروهای همسایه در پالائو یا گوام به آن جزیره آورده شده بودند. زیبایی و نایاببودن آنها باعث شده بود که جذابیت زیادی برای ساکنان یپ پیدا کنند، ولی انتقالدادن آن سنگها با استفاده از قایق و کلک، کار بسیار سختی بود و به تلاش زیادی نیاز داشت. برای انتقال بعضی از آنها، صدها نفر نیروی انسانی لازم بود. به همین دلیل، زمانی که یکی از این سنگها به یپ آورده میشد، در جایگاهی بلند قرار میگرفت تا همه ساکنان جزیره بتوانند آن را ببینند. به این ترتیب، صاحب سنگ میتوانست از آن بهعنوان روشی برای پرداخت استفاده کند، بدون اینکه مجبور باشد سنگ را جابهجا کند. تراکنش به این صورت انجام میشد که صاحب سنگ به تمام ساکنان جزیره اعلام میکرد که مالکیت سنگ اکنون به فرد جدیدی منتقل شده و تمام افراد این تراکنش را تایید میکردند. در نتیجه صاحب جدید سنگ میتوانست به همین روش از آن در آینده استفاده کند. در عمل هیچ راهی برای دزدیدن سنگ وجود نداشت؛ زیرا همه میدانستند صاحب آن چه کسی است.
این سیستم پولی صدها یا شاید حتی هزاران سال برای افراد این جزیره قابل استفاده بود. هرچند سنگها جابهجا نمیشدند، اما قابلیت فروش در مکانهای مختلف را داشتند؛ زیرا صاحب سنگ میتوانست از آن در هر قسمتی از جزیره استفاده کند. متفاوتبودن اندازه سنگها باعث میشد که تا حدی قابلیت فروش در مقیاسهای مختلف را داشته باشند. قابلیت فروش آنها در طول زمان نیز تا قرنها ثابت بود؛ زیرا به دست آوردن سنگ جدید، هزینه بسیار زیادی داشت و کار بسیار سختی بود. در نتیجه، میزان عرضه موجود، همیشه بسیار بیشتر از عرضه جدید بود. به عبارت دیگر، نسبت موجودی به جریان این سنگها بسیار زیاد بود و صرفنظر از اینکه چقدر برای ساکنان یپ جذاب بودند، هیچکس نمیتوانست با وارد کردن سنگهای جدید از کشورهای همسایه، باعث افزایش عرضه شود. این شرایط تا سال 1871 بدون تغییر باقی ماند تا اینکه کشتی یک کاپیتان ایرلندی آمریکایی به نام دیوید اوکیف در ساحل جزیره یپ به گل نشست و ساکنان آن جزیره او را نجات دادند. این سنگها امروزه نقش تاریخی ـ فرهنگی دارند و ساکنان جزیره از پولهای دولتی استفاده میکنند.
فناوریهای مدرن باعث کاهش شدید نسبت موجودی به جریان سنگهای رای شدند و ارزش آن را کاهش دادند. در نتیجه منطقی نبود که کسی بخواهد از این سنگها برای ذخیره ارزش استفاده کند و به این ترتیب قابلیت فروش آنها در زمانهای مختلف از بین رفت و دیگر ابزار خوبی برای تبادل ارزش نبودند.
مهرههای شیشهای
تاکنون شاهد سقوط ارزش واحدهای پولی مختلفی بودهایم؛ از سنگهای رای تا بولیوار ونزوئلا. شاید جزئیات اتفاقهایی که در هر مورد رخ دادهاند، با هم تفاوت داشته باشند، ولی قاعده زیربنایی تمام آنها یکسان است و به کاهش شدید نسبت موجودی به جریان ربط دارد.
مهرههای شیشهای تاریخچه دقیقی ندارند؛ برخی معتقدند که از تکههای شهابسنگ به دست آمدهاند و برخی دیگر میگویند مصریها یا فینیقیهای باستان آنها را به آفریقا بردهاند. آنچه میدانیم این است که این مهرهها در ناحیههایی که فناوری ساخت شیشه وجود نداشت، بسیار محبوب بودند و ارزش زیادی داشتند. همین شرایط باعث شده بود که نسبت موجودی به جریان آنها بالا باشد و قابلیت فروش در زمانهای مختلف را داشته باشند. از آنجایی که این مهرهها کوچک بودند و ارزش زیادی داشتند، قابلیت فروش آنها در مقیاسهای مختلف بالا بود؛ زیرا امکان ساخت دستبند یا گردنبند با استفاده از آنها وجود داشت. البته این کار ایدهآل نبود؛ زیرا هر یک از مهرهها اندازه و ارزش خاصی داشت. به عبارت دیگر، استاندارد مشخصی برای تعیین ارزش هر مهره وجود نداشت. امکان فروش آنها در مکانهای مختلف نیز زیاد بود؛ زیرا بهراحتی جابهجا میشدند. در مقابل، این مهرهها در اروپا ارزش زیادی نداشتند؛ زیرا فناوری ساخت شیشه بهراحتی قابل دسترسی بود و اگر از این مهرهها بهعنوان واحد پولی استفاده میشد، تولیدکنندگان میتوانستند حجم زیادی از آنها را وارد بازار کنند و نسبت موجودی به جریان را کاهش دهند.
زمانی که گردشگران و تاجران اروپایی در قرن شانزدهم به کشورهای غرب آفریقا سفر کردند، متوجه ارزش زیاد این مهرهها شدند و حجم زیادی از آنها را از اروپا به آفریقا وارد کردند. اتفاقهایی که در ادامه رخ داد، مشابه اتفاقاتی بود که در جزیره یپ دیدیم، ولی از آنجایی که مهرههای شیشهای اندازه بسیار کوچکتری نسبت به سنگهای رای دارند و وسعت جغرافیایی کشورهای غرب آفریقا از جزیره یپ بسیار بیشتر است، فرایند کاهش ارزش مهرهها طولانیتر شد و پیامدهای جدیتری داشت. اروپاییها بهتدریج توانستند منابع باارزش زیادی را از آفریقاییها خریداری کنند و در ازای آن مهرههایی شیشهای پرداخت کنند که با هزینه بسیار کمی تولید میشدند. ورود اروپاییها به آفریقا، بهتدریج مهرههای شیشهای را از پول سخت به پول آسان تبدیل کرد، قابلیت فروش آنها را از بین برد و قدرت خرید افرادی که صاحب آنها بودند را کاهش داد. به این ترتیب، ثروت آفریقاییها به اروپاییهایی منتقل شد که میتوانستند بهراحتی و به هر مقداری که میخواستند، مهره شیشهای تولید کنند. این مهرهها بعدها مهرههای بردگی نام گرفتند؛ زیرا نقش مهمی در تشدید بردهداری در اروپا و آمریکای شمالی داشتند.
پولی که نتوان بهراحتی میزان تولید آن را افزایش داد، پول سخت نامیده میشود و برعکس پولی که بهراحتی قابل تولید باشد، پول آسان نامیده میشود. میزان سختی یک واحد پولی را میتوان با دو سنجه تعیین کرد؛ موجودی و جریان.
صدف
صدف، یکی دیگر از ابزارهایی است که در گذشته کاربرد زیادی در سراسر جهان داشته؛ از آمریکای شمالی تا آفریقا و آسیا. طبق آنچه در تاریخ ثبت شده، صدفهایی که کمیابتر بودند، قابلیت فروش بیشتری داشتند، زیرا ارزش آنها نسبت به سایر صدفها بیشتر بود. صدفهای وامپوم بیشترین کاربرد را در میان سرخپوستها و مهاجران اروپایی داشتند؛ زیرا مثل مهرههای شیشهای، پیدا کردنشان سخت بود و بالاترین نسبت موجودی به جریان را داشتند
صدفها نیز مانند مهرههای شیشهای هماندازه نبودند و بنابراین راهی ساده برای اندازهگیری قیمت وجود نداشت. این شرایط بهصورت مانعی در برابر رشد اقتصاد و تخصصیسازی عمل میکند. مهاجران اروپایی، در سال 1636، صدف را بهعنوان پول قانونی خود پذیرفتند، ولی با افزایش میزان واردات سکههای نقره و طلا به آمریکای شمالی، جذابیت صدف کاهش پیدا کرد؛ زیرا آن سکهها اندازه واحدی داشتند و استانداردسازی قیمتها را سادهتر میکرد. به عبارت دیگر، قابلیت فروش سکههای نقره و طلا بیشتر بود. علاوه بر آن، پیشرفت فناوری باعث به وجود آمدن کشتیهایی شده بود که میتوانستند صدفهای بیشتری را از اعماق دریا صید کنند. به این ترتیب میزان عرضه صدف افزایش پیدا کرد و ارزش آن کم شد. بنابراین در سال 1661، صدف جایگاه خود بهعنوان پول قانونی را از دست داد.
همین شرایط در جوامع دیگری نیز رخ داد که از صدف استفاده میکردند. افزایش دسترسی به سکههای هماندازه، منجر به کنار گذاشتهشدن صدف شد. همچنین، با ظهور صنایع مدرن و کشتیهایی که سوخت فسیلی مصرف میکردند، صید صدف سادهتر شد و نسبت موجودی به جریان آن بهشدت کاهش پیدا کرد.
دام و نمک
دام، یکی دیگر از ابزارهایی است که بهخاطر ارزش غذایی زیادش، در گذشته بهعنوان پول از آن استفاده میشده است. از آنجایی که دامها توانایی حرکت دارند، قابلیت فروششان در مکانهای مختلف زیاد است. حتی امروزه نیز دام تا حدی نقش پولی دارد و در برخی جوامع از آن برای پرداخت استفاده میشود، ولی از آنجایی که دام قابل تقسیم به واحدهای کوچکتر نیست، قابلیت فروش در مقیاسهای مختلف را ندارد و به همین دلیل در گذشته از نمک بهعنوان واحد پولی مکمل دام استفاده میشده است.
نمک ماندگاری زیادی دارد و میتوان آن را بهراحتی به هر وزنی تقسیم کرد. زبان انگلیسی از این شرایط اقتصادی تاثیر زیادی گرفته است. برای نمونه، کلمه معادل پول نقد (pecuniary) در این زبان از کلمه لاتین pecus میآید که به معنی «دام» بوده و کلمه انگلیسی حقوق (salary) ریشهای لاتین دارد (sal) که معنی «نمک» میدهد.
با پیشرفت فناوری، بهویژه صنعت مهندسی مواد، انسانها توانستند پولهای پیشرفتهتری تولید کنند که بهسرعت جایگزین پولهای ابتدایی شدند. این فلزها نسبت به صدف، سنگ، مهره، دام و نمک برتری داشتند؛ زیرا امکان ایجاد سکههای هماندازه و باارزش از آنها وجود داشت که بهراحتی قابل انتقال بودند. استفاده از سوختهای فسیلی نیز باعث سرعتگرفتن روند از دور خارج شدن این واحدهای پولی شد؛ زیرا بهرهوری با کمک ابزارهای مدرن افزایش چشمگیری پیدا کرده بود و امکان افزایش نسبت موجودی به جریان تمام اشیای مورد استفاده بهعنوان پول وجود داشت.
به عبارت دیگر، پولهای ابتدایی سختی خود را از دست داده بودند و امکان تولید انبوه آنها با هزینه بسیار کم فراهم شده بود. سقوط ارزش این واحدهای پولی باعث از دست رفتن ثروت صاحبان آنها شد و تغییرات بسیار عمیقی در ساختار جامعه به وجود آورد. کدخدای جزیره یپ موضوعی را درک کرده بود که اکثر اقتصاددانان مدرن نمیتوانند بفهمند؛ پولی که بهراحتی قابل تولید باشد، اصلا پول نیست و باعث ثروتمندشدن جامعه نمیشود؛ بلکه ثروت آن را با کالایی معاوضه میکند که بهراحتی قابل تولید است و به این ترتیب جامعه را فقیرتر میکند.
این متن، بخشی از فصل دوم (پولهای ابتدایی) کتاب استاندارد بیتکوین است که توسط راه پرداخت و با حمایت اکسیر منتشر شده است.