پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چه کسانی خصوصیسازی مدرن را در ایران پایهریزی کردند؟
خانواده لاجوردی فعالیت خود را از سال ۱۲۷۰شمسی و با فعالیتهای سیدمحمد لاجوردی و برادرش شروع کرد. این فعالیتها به نسل دوم منتقل شد و بعد از انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت. خاندان لاجوردی تا دهه۱۳۳۰ بیشتر به فعالیتهای بازرگانی مشغول بودند و بعد از آن توسعه اقتصاد را در صنعتیشدن یافتند. این مساله نقطهعطف آغاز فعالیتهای صنعتی این خانواده بود. آنها جزء پایهگذاران بخش خصوصی مدرن در ایران بودند.
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۱ و ۳۲ / در دکان بزازی شاگردی میکرد و تا زمانی که برادر بزرگترش سیدعلیمحمد در قید حیات بود، به همراه او به کارهای بازرگانی نیز میپرداخت. سیدمحمد در کاشان به دنیا آمد و اولین نسل خاندان لاجوردیها محسوب میشد. پدرش میرزاابوالقاسم، نیلفروش و مادرش ملقب به خانمبزرگ بود.
فعالیتهای اقتصادی خانواده لاجوردی از اقدامات سیدمحمد لاجوردی آغاز شد. فروش نیل از اولین فعالیتهای بازرگانی این خاندان بود. در آن دوران نیل بهعنوان ماده اولیه صنعت قالیبافی از هندوستان به اصفهان میآمد و سیدمحمد این ماده اولیه را به رنگرزیهای کاشان میفروخت. همچنین تخم پیله را از رشت به کاشان میبرد و در میان کشاورزان پخش میکرد تا کلاف ابریشم ماده اولیه صنعتگران فرشبافی رشته شود.
مردم کاشان پارچههای ابریشمی، مخمل، کرباس و قدک میبافتند؛ آنها را رنگ زده، جامه و قبا میدوختند و سیدمحمد این تولیدات را خریداری میکرد و در حجره امیناقدس تهران به چوبدارها میفروخت.
حجره تهران هر دو سال یک بار توسط یک برادر میچرخید؛ تا اینکه در سال ۱۲۸۴ بردارش سیدعلیمحمد بر اثر بیماری درگذشت و سیدمحمد بهناچار عازم کاشان شد و حجره تهران را به دوستش ابوالقاسم سپرد. سیدمحمد در مسیر تجارت از صفر فعالیتش را آغاز کرده بود. همچنین او در یکی از روستاهای کاشان املاکی داشت که آن را اجاره میداد و در مقابل گندم یا محصولات دیگر را وصول میکرد. سیدمحمد لاجوردی تلاش کرد تا میراث تجاری خود را برای پسرانش باقی بگذارد. او سرانجام در ۸۲سالگی درگذشت.
سبک جدید تجارت و نسل دوم خاندان لاجوردی
قدکها را که مورد نیاز خیاطها بود، زیر بغل میگرفت و به سوی مراکز خرید و به نزد تکتک خریداران میبرد. استراتژیاش برای فروش و سود بیشتر، این بود که منتظر مشتری نماند و خود به سراغ مشتری برود. با این روش توانسته بود حجم فروش را چندینبرابر کند و بر سرعت گردش سرمایه بیفزاید. سیدمحمود لاجوردی نسل دوم خاندان لاجوردی بود.
او از نیمههای سلطنت ناصرالدینشاه شروع به فعالیت کرد و تقریبا مانند پدرش از هیچ آغاز کرده بود. سیدمحمود لاجوردی به واسطه فعالیتهای تجاریاش بالاخره توانست محل کسبی را برای خود فراهم کند و در آن دوران با شیوههای نوینش به تجارت و بازرگانی بپردازد. محمود لاجوردی در کاشان به دنیا آمد و پدرش سیدمحمد لاجوردی و مادرش فاطمهخانم مرتضوی بود. او دو برادر تنی به نام سیدحسین و سیداحمد و یک خواهر به نام زهرا داشت.
سیدمحمود ششساله بود که روانه مکتب شد، اما نتوانست چیزی بیاموزد و بعد از انتخابات مشروطه راهی مدارس جدیدی که در کاشان تاسیس شده بود، شد. او خواندن و نوشتن را در این مدارس آموخت. از ۱۰سالگی در مغازه پدرش به کار مشغول بود و در ۱۶سالگی با بسیاری از فعالیتهای بازرگانی در مقیاس کوچک آشنا شد. او تلاش داشت تا در شیوه تجاری خود تغییراتی را ایجاد و سبک قدیمی تجارت را بهتدریج دگرگون کند.
محمود لاجوردی در ۱۸سالگی وارد حزب دموکرات شد و عضویتش در این حزب تا جنگ جهانی اول ادامه پیدا کرد. در آن دوران تجار بهدلیل معافیت کارشان در بیشتر موارد با حکومت همکاری میکردند و محمود لاجوردی نیز از آن جمله بود. او در بازرگانی روش خودش را داشت و به مقتضای زمان خریدوفروش میکرد. سرمایه محمود لاجوردی همیشه در جریان بود و با وجود اینکه سود کمتری عایدش میشد، اما در عوض بیشترین معامله را انجام میداد. جالب است که او به اسکناس اعتمادی نداشت و بیشتر نقره و سکه نگه میداشت.
در سال ۱۲۹۶ «باروری تجارت» محمود لاجوردی راهاندازی شد. او از عرضهکننده دستاول خرید میکرد و اجناس را از محلی به محل دیگر میفرستاد. برای نمونه او بهار، از مازندرانیها در تهران گلگاوزبان میخرید و به کاشان میفرستاد. بنابراین سیدمحمود لاجوردی توانست امتیاز عمده خرید گلگاوزبان را از آن خود کند. همچنین او توانست در سال ۱۲۹۸ فعالیتهای تجاری خود را به خارج از کشور منتقل کند و به واردات کالا بپردازد.
او بهدقت بازار ارز را رصد میکرد و برخلاف انتظارش، توانست بخش واردات را بهخوبی بچرخاند. محمود لاجوردی در زمان پهلوی اول توانست پشم و پوست گوسفند، گاو و مار را به شوروی بفرستد و در عوض کالاهایی چون آهن، کاغذ و کبریت را وارد کشور کند. اغلب فعالیتهای او جنبه انحصاری به خودشان گرفته و محمود لاجوردی توانسته بود در چندین شرکت حکم بازرس و عضو هیاتمدیره و سهامدار را بر عهده بگیرد.
او در سال ۱۳۴۱ بنیاد خیریه لاجوردی را پایهگذاری و در سال ۱۳۴۸ اتاق بازرگانی ایران او را بهعنوان بازرگان نمونه معرفی کرد. بعد از انقلاب اموال سیدمحمود مصادره شد. اکثر اعضای خانواده او بعد از ترور پسرش سیداحمد به خارج از کشور رفتند، ولی سیدمحمود در ایران ماند. بالاخره سیدمحمود لاجوردی در سال ۱۳۶۳ بهخاطر بیماری سرطان از ایران خارج شد و چند سال بعد در ایالت ویرجینیا آمریکا از دنیا رفت.

اکبر لاجوردی و نسل دوم تجارت لاجوردیها
اکبر لاجوردی در کاشان متولد شد و فرزند سیدمحمد لاجوردی و بتولخانم مرتضوی بود. اکبر لاجوردی مانند برادر خود محمود لاجوردی به فعالیتهای بازرگانی و اقتصادی مشغول بود. او برای حمایت از برادرش در جلسات اتاق بازرگانی شرکت میکرد، اما بعد از خروج محمود از اتاق بازرگانی نقش او در فعالیتهای صنفی اتاق پررنگتر و عضو موثری در اتاق بازرگانی تهران و رئیس سندیکای نساجی ایران شد.
اکبر لاجوردی چند سال در آمریکا و ژاپن اقامت داشت و فعالیتهای تجاری خانواده را سروسامان میداد. او در تاسیس کارخانه نساجی لاجوردیها حضوری فعال داشت و از سال ۱۳۵۰ مدیریت کارخانههای مخمل کاشان، راوند کاشان و پلیاکریل کاشان را بر عهده گرفت. یکی دیگر از اقدامات اکبر لاجوردی، دادن بورس تحصیلی به دانشجویان نساجی بود.
او همیشه این سوال را داشت که چرا ایران تنها دارای یک دانشگاه برای آموزش نساجی است؟ در حالی که این کشور میتوانست همچون ژاپن بازارهای جنوب شرقی را در زمینه صنعت نساجی تسخیر کند! اکبر لاجوردی مدیریت عقبمانده و استفاده نادرست از نیروی انسانی و مواد خام را از مشکلات بزرگ تولید ایران میدانست. همچنین عدم استاندارد کالا را از دیگر مشکلات تولید برمیشمرد.
او بعد از انقلاب از ایران نرفت و در پی مصادره اموال لاجوردیها، چند نامه اعتراضآمیز در جهت انکار وابستگی به رژیم و مونتاژ بودن کارخانهها نوشت. اکبر لاجوردی برای بازگرداندن اموال و داراییهای خاندان خود بسیار تلاش کرد.
تمایلات سیاسی او بسیار کم و تنها اقدامات و ارتباطاتش در سیاست به شرکت در جلسات اتاق بازرگانی و اتاق بازرگانی صنایع و معادن ایران ختم میشد. او در بیشتر مراسم بهعنوان فعال صنفی شرکت میکرد. اکبر لاجوردی تا اواخر تابستان ۱۳۵۹ در ایران زندگی کرد و پس از آن به آمریکا رفت و در بوستون آمریکا به فعالیتهای اقتصادی ادامه داد.
احمد لاجوردی علاقه ویژهای به تجارت داشت
تابستانها در تجارتخانه پدرش مشغول به کار بود و در نوجوانی به اصرار پدرش به تجارتخانهاش در سرای ملاعلی بازار تهران میرفت. او اولین فرزند سیدمحمود لاجوردی و از نسل سوم خاندان لاجوردی بود. سیداحمد لاجوردی در سال ۱۲۹۹ در محله چهارسوق کوچک، واقع در بازار تهران متولد شد.
احمد و برادرش قاسم روشهای جدید حسابداری را که در دبیرستان بازرگانی آموخته بودند، در حجره پدر پیاده میکردند و بالاخره احمد لاجوردی دیپلم بازرگانی گرفت. او پس از دبیرستان به دانشسرای عالی رفت تا زبان و ادبیات خارجی بخواند، اما در نیمه راه، تحصیل را با انگیزه تجارت و بازرگانی رها کرد. احمد در اولین شرکت بازرگانی لاجوردیها با نام آرین بهعنوان مدیرعامل انتخاب شد و ۱۵ درصد نیز سهام داشت. او فعالیت خود را با انگیزه صادرات پنبه ادامه داد و در سال ۱۳۲۸ به آمریکا رفت و به تجارت و تحصیل پرداخت.
احمد در سال ۱۳۳۱ به ایران بازگشت و کنار پدرش مشغول به کار شد. او در کنار عمویش اکبر لاجوردی و برادرش قاسم لاجوردی تا سال ۱۳۵۷ یکی از سه مدیر اصلی توسعه صنایع بهشهر محسوب میشدند. او علاوه بر شرکت صنعتی بهشهر که نزدیک به ۲۵ درصد روغننباتی ایران را در دهه ۱۳۵۰ تولید میکرد، در چند شرکت صنعتی دیگر از جمله شرکت پاکسان و بهپاک عضو هیاتمدیره بود. احمد لاجوردی به همراه تعدادی از مهندسان شرکت و دو پسرش به نامهای حمید و علی اقدام به تاسیس ۱۵ شرکت به نام آکامها کرد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ احمد لاجوردی در ایران بود. در نیمههای تیرماه ۱۳۵۸، قانون حفاظت و توسعه صنایع از تصویب شورای انقلاب اسلامی گذشت و بر اساس آن اموال و داراییهای او به همراه ۵۱ سرمایهدار دیگر به اتهام داشتن روابط غیرقانونی با رژیم پهلوی و انباشت سرمایه و ثروت از راههای نامشروع مصادره شد. احمد که معتقد بود رابطهاش در سیاست تنها به حضور در مراسم رسمی ختم میشده، به همراه پدر و عمویش نسبت به این حکم اعتراض کردند. تلاشهای خاندان لاجوردی در این زمینه به نتیجه نرسید.
بعد از ترور کازرونی یکی از بنیانگذاران صنعت نساجی مدرن در ایران گروه فرقان به سراغ احمد لاجوردی رفت. در این ترور احمد و رانندهاش در تهران زخمی شدند. با توجه به اینکه گروههای سیاسی ترورهای گروه فرقان را محکوم میکردند، اما ترور ناکام احمد لاجوردی مورد توجه این گروهها قرار نگرفت. احمد پس از ترور برای درمان به خارج از کشور رفت و با توجه به منع هرگونه معامله و مصادره اموال او بازگشتش به ایران منتفی شد. سرانجام او در اردیبهشت ۱۳۸۸ دور از ایران درگذشت.
لاجوردیها و صنعت
سیدمحمود لاجوردی در سال ۱۳۲۰ توانست شرکت تجاری خانوادگی خود را با نام آرین تاسیس کند. لاجوردیها از تجارت شروع کردند و پا به صنعت گذاشتند. بیشتر نوآوریهای آنها در زمینه صنعت بود، ولی در تجارت نیز روشهای خاص خود را داشتند؛ به نحوی که در کاشان نوآوریهای تجاری زیادی را انجام دادند.
۱۰ سال بعد از تاسیس شرکت آرین و در سال ۱۳۳۰، لاجوردیها وارد عرصه صنعت شدند. پنبهپاککنی اولین صنعتی بود که خانواده لاجوردی در آن آغاز به کار کرد. بعدها تولید روغننباتی، نخ، پارچه، قالی، فلاسک، کشتیرانی و ورود به عرصه خدمات مالی مانند تاسیس بانک و شرکتهای خدمات کامپیوتر، از دیگر خدمات لاجوردیها شد.
واقعیت اینجا بود که نسل دوم این خاندان پویاتر از نسل اول به تجارت میپرداخت و سیدمحمود در آغاز جوانی به تهران مهاجرت کرد، گستره تجارت خود را به خارج از کشور نیز کشاند و نمایندگی انحصاری فروش چند کالا را از کشورهای خارجی گرفت. لاجوردیها علاقهای به کار در سازمانهای دولتی نداشتند و در کنار تجارت از نسل دوم به بعد به صنعت نیز روی آوردند.
تاسیس بانک توسط خاندان لاجوردی
فعالیت سه نسل از لاجوردیها در بخش بازرگانی و صنعتی سرمایه کافی را در اختیار خاندان لاجوردی قرار داده بود. لاجوردیها از دهه ۱۳۴۰ که منابع مالیشان در اقتصاد بیشتر جریان پیدا کرد، بهدنبال راههای مختلفی برای سرمایهگذاری بودند. از جمله این راهها تاسیس بانک و صندوق توسعه سرمایهگذاری بود.
در اسناد خصوصی لاجوردیها در اسفند ۱۳۲۹ طرح بانکی ارائه شده بود که آن را بانک آرجا نامیده بودند. آنها حسابی را برای وجوه دریافتی از شرکا یا دیگران، برای این بانک باز کردند تا بتوانند این وجوه را فقط برای کارگشایی از طریق قرضه در مقابل سفته یا نزول معتدل به شرکت تضامنی آرین و جاوید در دفتر شرکا، صرف کنند.
در این طرح عایدات به نسبت معدل سرمایه پرداختی بانک، نحوه مشارکت خانواده، پرداختی وام، سود و برخی مسائل دیگر ذکر شده و پیشبینی شده بود که قاسم لاجوردی، فرزند محمود لاجوردی مدیر بانک خواهد بود. متاسفانه تاسیس این بانک تحقق نیافت و فعالیت صنعتی لاجوردیها تا سال ۱۳۳۸ به شرکت مخمل کاشان، شرکت صنعتی بهشهر و شرکت پنبهپاککنی که از شرکتهای صنعتی بهشهر بود، محدود شد.
تحول مهمی در سال ۱۳۳۸ رخ داد و این تحول حاصل همکاری نزدیک بین سرمایههای بانکی و سرمایههای صنعتی از طریق تشکیل بانکهای تامین مالی صنعتی بود. بانک بینالمللی ایران و ژاپن اولین بانکی بود که توسط خاندان لاجوردی به همراه تعداد دیگری از سرمایهداران داخلی و خارجی در سال ۱۳۳۸ تاسیس شد. این بانک با مشارکت ژاپنیها به میزان ۳۵ درصد شروع به کار کرد.
تاسیس بانک بینالمللی ایران و ژاپن باعث شد تا اعطای وام، انجام کارهای بانکی، اعطای اعتبارات ارزی و بسیاری فعالیتهای دیگر آسانتر شود. این بانک بعد از تاسیس، بیش از ۴۰ شعبه در ایران ایجاد کرد و امور بانکی بیش از ۷۰ شرکت لاجوردیها توسط این بانک انجام میگرفت. در شهرهایی که گروه بهشهر در آن فعال بودند، شعبی از این بانک نیز به چشم میخورد. همچنین بانک ایران و ژاپن در سایر شرکتها سهامدار بود و صاحب ۲۲۵ هزار سهم از شرکتهای سرمایهگذار در بانکهای ایران بود.
سرمایه اولیه بانک ایران و ژاپن در ابتدا ۲۰۰ میلیون ریال، ولی در سال ۱۳۵۶ این سرمایه به سه میلیارد ریال افزایش پیدا کرد. در سال ۱۳۵۷ خاندان لاجوردی صاحب ۷۰۰ هزار سهم این بانک شدند. همچنین علاوه بر این، تعدادی از شرکتهای خانواده لاجوردی نیز جزء سهامداران این بانک محسوب میشدند، تنها بنیاد خیریه لاجوردی صاحب ۲۱۷ هزار سهم این بانک بود. تعداد پرسنل این بانک تا آخر سال ۱۳۵۵ به ۸۵۵ نفر افزایش یافت.
بانک توسعه و سرمایهگذاری نیز در سالهای ۱۳۵۱ توسط غلامرضا مقدم که از کار دولتی کنارهگیری کرده بود، تاسیس شد. هدف از تاسیس این بانک در اختیار گذاشتن اعتبارات صنعتی میانمدت و بلندمدت به صاحبان صنایع بود. از خانواده لاجوردی، حبیب لاجوردی، فرزند محمود، بهعنوان نماینده، شرکت توسعه صنایع بهشهر در بین اعضای هیاتمدیره و از سهامداران این بانک به چشم میخورد.
با گسترش بانکها در دهه ۱۳۴۰ به بعد، حجم خرید سهام و سرمایهگذاری در بانکها از سوی خاندان لاجوردی افزایش یافت و صنایع بهشهر در بانک توسعه و سرمایهگذاری ایران صاحب ۶۳ هزار سهم شد. در بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران نیز سیدمحمود لاجوردی و همسر و فرزندانش بیش از ۴۸ هزار سهم داشتند.
قاسم لاجوردی نیز در بانک داریوش که در بانک ملت ادغام شد و نیز بانک پاسارگاد، به خرید سهام پرداخت. در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ سیاست کمکهای مالی به صنایع خصوصی از طریق دو بانک مالی صنعتی قدرتمند به نام بانک دولتی اعتبارات صنعتی و بانک خصوصی توسعه صنعتی و معدنی ایران ادامه یافت. لازم به ذکر است که بانک اعتبارات صنعتی در سال ۱۳۳۴ توسط سازمان برنامه و با هدف فراهمکردن کمکهای مالی بلندمدت به صنایع خصوصی تشکیل شد.

لاجوردیها و اتاق بازرگانی ایران
نقش لاجوردیها در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران ـ بهعنوان نهادی که منافع بازرگانان و صاحبان صنایع بزرگ را در تجارت و صنعت مدنظر قرار میداد و نمایندگی میکرد ـ را نمیتوان کمرنگ دانست. لاجوردیها بهویژه از نسل دوم به بعد که اتاق بازرگانی شکل منسجم و قانونیتری به خود گرفت، نقش بسیار موثری در تحولات آن پیدا کردند. در مواردی که نقش خانواده لاجوردیها در اتاق کم شد، جایگاه کارآفرینی آنها بیشتر خود را نشان داد. بررسی تحولات اتاق بازرگانی غیرمستقیم به خانواده لاجوردیها برمیگردد.
۱۲ مهرماه ۱۳۰۵ اتاق تجاری ایران در وزارت بازرگانی تهران آغاز به کار کرد. از بهمن ۱۳۰۶ تا مرداد ۱۳۰۸ صورتجلسات اتاق بازرگانی در ماهنامه عصر جدید منتشر میشد که بعدها نامش به راهنمای تجارت ایران تغییر یافت.
بعد از گذشت دو دوره از فعالیت اتاق بازرگانی، جلساتی بهطور غیررسمی بین تجار جوانتر برگزار میشد که در این جلسات غیررسمی جوانترهایی مانند سیدمحمود لاجوردی شرکت میکردند. در دهه۱۳۲۰ بود که نیکپور رئیس اتاق بازرگانی فعالیت سیاسی خود را بهعنوان عضو مجلس موسسان که کار انتقال سلطنت را از قاجاریه به سلسله پهلوی در دستور کار خود داشت، شروع کرد. او با خاندان لاجوردی در رقابت بود و قاسم لاجوردی علت نارضایتی او را از لاجوردیها تاسیس بانک بینالمللی ایران و ژاپن توسط این خانواده در سال ۱۳۳۸ دانست؛ چراکه نیکپور نمیتوانست پیشتازی بانک دیگری را بر بانک پارس ببیند.
با ورود اکبر لاجوردی به اتاق حضور لاجوردیها در اتاق بازرگانی پررنگتر شد و به انتخاب برادرش سیدمحمود کمک زیادی کرد. عضو دیگری که سیدمحمود را در اتاق یاری میکرد، قاسم لاجوردی بود که مربوط به نسلی از خاندان لاجوردی میشد که در صنعت فعالیت داشتند. او فرزند محمود لاجوردی بود و در آن دوران تنها با حمایتهای برادرش به اتاق بازرگانی راه یافته بود.
در آن سالها رهبری اتاق در دست قدیمیهای بازار مانند سیدمحمود لاجوردی، حاج علینقی کاشانچی، احمد اخوان، حسن کاشانیان و حاج احمد تهرانی بود. همچنین اتحاد قاسم لاجوردی، قدرتالله سیرتی، اکبر محلوجی و قاسم هاشمی باعث شد تا در سال ۱۳۳۵ جوانترها نیز به اتاق بازرگانی ایران راه یابند. قاسم سه ماه بیشتر در اتاق نماند و بعد به ژاپن رفت. در پایان دور چهارم بود که سیدمحمود از فعالیتهای اتاق کنارهگیری کرد.
اکبر لاجوردی معتقد است که این کنارهگیری در سال ۱۳۲۷ و بعد از وارد شدن احمد، قاسم و اکبر لاجوردی اتفاق افتاد، چراکه سیدمحمود، کارهای اجرایی را در اختیار آنها گذاشت و به مدت سه ماه به آمریکا سفر کرد. در این ایام نیز قاسم لاجوردی که بعد از سیدمحمود لاجوردی عضو هیاترئیسه اتاق شده بود، به ژاپن رفت و برای مدتی خاندان لاجوردی نمایندهای در اتاق نداشت.
در سال ۱۳۳۶ اکبر لاجوردی مجددا به اتاق راه یافت و با همکاری اکبر محلوجی، علی خوئی و محمد خسروشاهی سعی در شکستن انحصار ریاست داشت. در نتیجه ۱۳ نفر که هر کدام روی فعالیتهای اقتصادی خاصی کار میکردند، از سال ۱۳۳۶ به بعد نقش اساسی در اتاق بازرگانی بازی کردند.
در حالی که ایران به سمت صنعتیشدن پیش میرفت، تلاشهای زیادی در راستای تشکیل اتاق صنایع و معادن جدای از اتاق بازرگانی انجام شد. این طرح بالاخره در مهرماه ۱۳۴۱ به تصویب هیات دولت رسید. در همان سال اتاق صنایع و معادن کشور توسط ۳۰ نفر از صاحبان صنایع و معادن کشور تشکیل شد و شریفامامی بهعنوان نخستین رئیس انتخاب شد. در میان هیات نمایندگان اتاق صنایع و معادن صاحبان صنایع بزرگی مانند قاسم لاجوردی از گروه صنعتی بهشهر به چشم میخورد.
لاجوردیها در چه حوزههایی سرمایهگذاری کردند
اولین شرکتی که توسط خانواده لاجوردیها تاسیس شد، شرکت آرین بود. این شرکت اولین تجربه سرمایهداری خانواده به شکل حقوقی محسوب میشد. شرکت آرین در واردات و فروش لوازمخانگی فعالیت داشت و شرکت جاوید در صادرات پنبه به ژاپن و اروپا فعال بود. سومین شرکت تجاری لاجوردیها شرکت تضامنی حاج سیدمحمود و شرکا بود و بعد از آن خانواده لاجوردیها ۲۰ شرکت تجاری دیگر نیز تاسیس کردند.
شرکت سهامی کسری در راستای ترخیص کالاهای وارداتی و صادراتی گمرک خرمشهر تاسیس شد و در سال ۱۳۳۰ شرکت سهامی پنبهپاککنی بهشهر مشغول به کار کرد. همکاری سیدمحمود لاجوردی تنها به شرکتهای خانوادگی محدود نمیشد، بلکه او با حاج کاشانچی تقریبا در کلیه معاملات با روسها بهصورت پنجاه ـ پنجاه شراکت داشتند. همچنین در سال ۱۳۳۶ بود که روغننباتی گلنار توسط این خانواده وارد بازار شد.
یکی دیگر از فعالیتهای لاجوردیها تاسیس صنایع بستهبندی بود. آنها سه شرکت در این زمینه را راهاندازی کردند. یکی از این سه شرکت و نیز شرکت توسعه صنایع بهشهر و مخمل کاشان توانستند به بورس وارد شوند.
همچنین خاندان لاجوردی نخستین شرکت را در حوزه مواد شوینده تاسیس و در سه شرکت دیگر مانند آلبا شیمی، آکام شیمی و ریلیاکریل سرمایهگذاری کردند. همچنین شرکت پاکسان در سال ۱۳۴۲ توسط این خانواده تاسیس شد. خانواده لاجوردیها در شرکت تهران کمیکال نیز که در سال ۱۳۴۷ بهواسطه مهندس اساطوریان جهت تهیه سولفات دو سدیم تاسیس شده بود، سرمایهگذاری کردند. آنها در اطراف کهریزک معدنی خریدند و با نصب ماشینآلات سعی کردند به تولید نمک گلابور هم بپردازند.
لاجوردیها در صنعت نساجی نیز فعال بودند و در حوزه پخش بافتهها، رنگهای نساجی، واردات و صادرات پارچه در طول ۱۸ ماه اقدام به تاسیس چند شرکت کردند.
از دیگر شرکتهای مورد نیاز لاجوردیها وجود شرکتهای حملونقل بود که آنها در سال ۱۳۵۰ اقدام به تاسیس شرکت کشتیرانی پرستانکر به کمک دو شرکت روغننباتی بهشهر و پارس کردند.
تاسیس شرکتهایی در بخش خدمات بیمه و شرکتهای تبلیغاتی آمیکو از دیگر اقدامات آنها بود. همچنین تاسیس شرکت کامپیوتری نیز یکی دیگر از شاخصهایی بود که میتوان بهرهمندی لاجوردیها را در فناوریهای نوین مشاهده کرد.
لاجوردیها با تاسیس شرکتی به نام نوزستان در زمینه خریدوفروش سهام فعالیت و با ایجاد شرکت امیرآباد در بخش ساختمان نیز ورود پیدا کردند؛ آنها همچنین شرکت سیمان غرب را راهاندازی کردند.
انقلاب و مصادره اموال
در تیرماه ۱۳۵۸ سهام، دارایی و اموال ۵۲ نفر از صاحبان صنایع بزرگ کشور توسط شورای انقلاب مصادره شد که اموال خاندان لاجوردی نیز از جمله آنها بود. در آن ایام سیدمحمود، اکبر و احمد لاجوردی در ایران حضور داشتند.
مصوبه شورای انقلاب در مورد مصادرهها تنها کارخانهها را دربر میگرفت، اما بهتدریج مصادرهها شامل زمین، حساب بانکی، خانه، اموال منزل و همه داراییهای منقول و غیرمنقول نیز شد. ارزش سهام ۱۶ نفر از خاندان لاجوردی چیزی در حدود ۸۰۰ میلیون تومان بود که همه مصادره شد. همچنین ارزیابی املاک و سایر داراییهایی که حجم وسیعی از حوزههای متنوع را دربر میگرفت، امکانپذیر نبود و همهی آن در اختیار حکومت قرار گرفت.
دادگاه انقلاب در تیر ۱۳۶۳ و ۲۷ آبان ۱۳۶۹ حکمهای متعددی را برای خاندان لاجوردی صادر کرد. برخی از موارد اتهامات شامل سرمایهداری وابسته به رژیم پهلوی، ارتباط با عبدالرضا پهلوی و هویدا بود. اکبر لاجوردی به اتهام غارت بیتالمال، خروج ارز، وابستگی به رژیم و ارتباطات با مقامات دولتی چون جمشید آموزگار متهم و محکوم شد.