راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

ما بیت‌کوین را تغییر دادیم یا بیت‌کوین ما را؟ / درس‌های فلسفی بیت‌کوین یا آنچه می‌خواهیم در مورد ارتباط فلسفه با بیت‌کوین بدانیم

نیک کارتر، بر مبنای مقاله مشهور تامس نیگل یعنی «خفاش‌بودن چه کیفیتی دارد؟»، قطعه درخشانی در مورد این پرسش نوشت که: «بیت‌کوین‌بودن شبیه به چیست؟» او به شکلی هوشمندانه نشان می‌دهد که بلاکچین‌های باز و عمومی به‌طور اعم و بیت‌کوین به‌طور اخص، با مساله بغرنج کشتی تسئوس مواجهند؛ به عبارت دیگر، کدام بیت‌کوین، بیت‌کوین اصلی است؟

ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۰ / بعضی سوالات جواب ساده‌ای دارند، اما این پرسش که «چه چیزی از بیت‌کوین آموخته‌اید؟» از این دست سوالات نیست. اول سعی کردم این سوال را با یک توییت کوتاه جواب بدهم و بدیهی است که به طرز مفتضحانه‌ای شکست خوردم؛ فهمیدم چیزهایی که از بیت‌کوین آموخته‌ام، بسیار بیشتر از آن است که بخواهم در چند جمله مختصر و مفید بنویسم.

همچنین متوجه شدم که پاسخ به این سوال برای هر کسی متفاوت است و بازتاب سفری شخصی به دنیای اسرارآمیز رمزارزها محسوب می‌شود. در نتیجه، تلاش کرده‌ام آنچه از بیت‌کوین آموخته‌ام را بر اساس سه موضوع دسته‌بندی کنم:

  • درس‌های فلسفی بیت‌کوین؛
  • درس‌های اقتصادی بیت‌کوین؛
  • درس‌های فناورانه بیت‌کوین.

در واقع، بیت‌کوین یک بازی پنهان است. بیت‌کوین شبیه یک دریچه است؛ دریچه‌ای به یک جهان متفاوت. جهانی بسیار اسرارآمیزتر از آنچه من تصور می‌کردم؛ دنیایی که فرضیه‌های شما را می‌گیرد و آن را هر بار به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم می‌کند. اگر به اندازه کافی به بیت‌کوین بپردازید و سر دربیاورید، به‌طور کامل جهان‌بینی شما را تغییر خواهد داد.

مورفیس: این آخرین فرصت توست. بعد از این هیچ راه بازگشتی وجود ندارد. اگه قرص آبی را بخوری، همه چیز تمام می‌شود و تو در تخت‌خوابت از خواب بیدار می‌شوی و هر آنچه را که بخواهی باور می‌کنی.
اگه قرص قرمز را بخوری، در «سرزمین عجایب» ماندگار می‌شوی و من به تو نشان می‌دهم که این لانه خرگوش چقدر عمیق است.


نخستین قسمت از سه‌گانه ماتریکس


  • درس اول؛ تغییرناپذیری و تغییر

توضیح بیت‌کوین ذاتا دشوار است. بیت‌کوین، پدیده جدیدی محسوب می‌شود و هرگونه تلاش در راستای مقایسه آن با مفاهیم قبلی ـ حتی با ارز طلایی دیجیتال یا پول اینترنتی ـ باعث تقلیل کلیت آن می‌شود. بیت‌کوین را با هر مفهوم دیگری که قیاس کنید، توجه به دو بعد آن کاملا ضروری است؛ تمرکززدایی و تغییرناپذیری.

یک راه برای اندیشیدن در مورد بیت‌کوین، در نظر گرفتن آن به‌عنوان یک «قرارداد اجتماعی خودکار» است. نرم‌افزار صرفا یک قطعه از این پازل است و امید به تغییر بیت‌کوین از طریق تغییر نرم‌افزار، بیهوده و عبث است. باید بقیه شبکه را متقاعد کرد که تغییر را بپذیرند و آن را اعمال کنند؛ در واقع، این مساله بیشتر با روان‌شناسی در ارتباط است تا با مهندسی نرم‌افزار.

شاید جمله زیر در نگاه اول مضحک و غیرمنطقی به نظر برسد ـ مانند بسیاری چیزهای دیگر در این فضا ـ اما من معتقدم که این جمله کاملا درست است؛ «شما بیت‌کوین را تغییر نخواهید داد؛ بلکه بیت‌کوین است که شما را تغییر خواهد داد.»

بیت‌کوین خیلی بیشتر از آنچه ما تغییرش می‌دهیم، ما را دچار تغییر خواهد کرد.

ماری بنت

زمان زیادی لازم بود تا من به عمق این مطلب پی ببرم. از آنجایی که بیت‌کوین صرفا نرم‌افزار است و تمامی آن هم منبع‌باز است، شما به‌راحتی می‌توانید هر تغییری که خواستید در آن اعمال کنید، درست است؟ خیر، این کاملا اشتباه است. جای شگفتی نیست که خالق بیت‌کوین همه اینها را به‌خوبی می‌دانست.

ماهیت بیت‌کوین به گونه‌ای است که پس از انتشار نسخه 0.1، طراحی اصلی آن برای همیشه، ثابت و لایتغیر باقی مانده است.

ساتوشی ناکاموتو

افراد بسیاری تلاش کرده‌اند که ماهیت بیت‌کوین را تغییر دهند، اما تاکنون تمامی این تلاش‌ها با شکست مواجه شده است. در حالی که دریای بی‌پایانی از آلت‌کوین‌ها و فورک‌ها به وجود آمده است، شبکه بیت‌کوین همانی است که بود و همچنان کار خود را انجام می‌دهد، دقیقا مانند زمانی که نخستین «نود» آغاز به کار کرد.

آلت‌کوین‌ها در بلندمدت محلی از اعراب نخواهند داشت. فورک‌ها دست‌آخر محکوم به نابودی‌اند و این بیت‌کوین است که همیشه وجود داشته و واجد اهمیت است. تا زمانی که درک بنیادین ما از ریاضیات و فیزیک تغییر پیدا نکند، اهمیت واقعی بیت‌کوین درک نخواهد شد.

بیت‌کوین نخستین نمونه از شکل جدید حیات است. در اینترنت زندگی می‌کند و نفس می‌کشد. بیت‌کوین زنده است؛ چراکه می‌تواند مردم را در زندگی‌شان یاری کند. بیت‌کوین قابل تغییر نیست. قابل کتمان نیست. قابل تحریف نیست. قابل خدشه نیست. قابل توقف نیست… اگر جنگ اتمی نیمی از سیاره ما را نابود کند، بیت‌کوین ـ بدون دخل و تصرف ـ به حیات خود ادامه خواهد داد.

رالف مرکل

قلب شبکه بیت‌کوین بعد از همه ما نیز از ضربان باز نخواهد ایستاد.

درک این نکات، بیش از پیش، درک من را نسبت به بیت‌کوین و بلاکچین دچار تغییر کرده است؛ اولویت‌های زمانی من، درک من از اقتصاد، دیدگاه‌های سیاسی من و بسیاری چیزهای دیگر را تغییر داده است. بیت‌کوین حتی رژیم غذایی مردم را تغییر داده است. اگر این جملات دیوانه‌کننده است و با شنیدن این حرف‌ها، دود از کله‌تان بلند شده، شما مصاحب و همراه خوب و خوش‌مشربی برای من هستید. همه اینها دیوانه‌کننده هستند، اما واقعا دارند اتفاق می‌افتند.

بیت‌کوین به من آموخت که تغییر نخواهد کرد. من تغییر می‌کنم.



  • درس دوم؛ کمیابی

به‌طور کلی، به نظر می‌رسد که فناوری موجب فراوانی همه چیز شده است. بیش از پیش مردم می‌توانند از چیزهایی لذت ببرند که پیش از این کالاهای لوکس تلقی می‌شدند. به‌زودی زود، ما همانند پادشاهان زندگی خواهیم کرد.

بسیاری از ما همین حالا نیز همانند پادشاهان زندگی می‌کنیم. همان‌طور که «پیتر دیامندس» در کتاب «فراوانی: آینده بهتر از آن چیزی است که فکر می‌کنید» می‌نویسد: « فناوری، سازوکار آزادسازی منابع است. فناوری می‌تواند چیزی را که در حال حاضر کمیاب است، به فراوانی برساند.»

بیت‌کوین که ذاتا یک فناوری پیشرفته است، نقیضی بر این روند است و کالای جدیدی پدید آورده که حقیقتا کمیاب است. برخی‌ها استدلال می‌کنند که بیت‌کوین یکی از کمیاب‌ترین چیزها در جهان است. عرضه نمی‌تواند بیشتر شود؛ مهم نیست که چقدر تلاش صرف ایجاد آن شود.

«تنها دو چیز واقعا کمیاب هستند؛ زمان و بیت‌کوین»

سيف‌الدين عموص

به نحوی تناقض‌آمیز، این کار با سازوکار کپی‌کردن انجام می‌گیرد. مبادلات انتشار می‌یابند، بلوک‌ها تکثیر می‌شوند و همان‌طور که حدس می‌زنید، دفتر کل توزیع‌ می‌شود. همه اینها صرفا کلماتی فانتزی برای کپی‌کردن هستند. بیت‌کوین حتی می‌تواند به واسطه ایجاد انگیزه در افراد برای اجرای «نودها» و استخراج «بلوک‌های» جدید، خود را روی بسیاری از کامپیوترهای ما کپی کند.

به طرزی شگفت‌آور، همه این تکثیرها در تلاشی مشترک برای خلق کمیابی کار می‌کنند.

در زمان فراوانی، بیت‌کوین به من آموخت که کمیابی واقعی چیست.

  • درس سوم؛ یک تصور بی‌عیب و نقص

همه عاشق یک داستان پیدایش خوب هستند. داستان پیدایش بیت‌کوین بسیار جذاب است و جزئیات آن، از آنچه در ابتدا تصور می‌شود، مهم‌تر است. ساتوشی ناکاموتو کیست؟ او یک نفر بود یا گروهی از افراد؟ زن بود یا مرد؟ بیگانه‌ای در سفر زمان یا هوش مصنوعی پیشرفته؟ از نظریات عجیب‌‌وغریب که بگذریم، احتمالا ما هرگز به پاسخ این سوالات پی نخواهیم برد و این مساله از اهمیت زیادی برخوردار است.

بدون تردید، ساتوشی ناکاموتو، نامی مستعار است. او بذر بیت‌کوین را کاشت و آن‌قدر ماند تا مطمئن شود که شبکه بیت‌کوین در بدو تولد نخواهد مرد و سپس ناپدید شد.

آنچه ممکن است چیزی شبیه به یک نمایش مرموز و عجیب‌وغریب به نظر برسد، برای یک سیستم واقعا غیرمتمرکز، بسیار حیاتی است؛ سیستمی بدون کنترل متمرکز و بدون اقتدار متمرکز؛ سیستمی که یک فرد واحد مخترع آن نیست؛ سیستمی که در آن هیچ‌کس مورد تعقیب، آزار، باج‌خواهی و اخاذی قرار نمی‌گیرد؛ تصوری پاک و بی‌عیب و نقص از فناوری.

یکی از بزرگ‌ترین کارهایی که ساتوشی ناکاموتو انجام داد، ناپدید شدن بود.

جیمی سانگ

از بدو تولد بیت‌کوین، هزاران رمزارز دیگر پدید آمده است، اما هیچ‌کدام از آنها داستان پیدایش مشابهی با بیت‌کوین ندارند. اگر بخواهید بیت‌کوین را از دور خارج کنید، باید توان عرضه روایتی را داشته باشید که از داستان پیدایش بیت‌کوین فراتر برود. در جنگ ایده‌ها، روایت‌ها هستند که تکلیف بقا را مشخص می‌کنند.

«نخستین بار در هفت هزار سال پیش بود که طلا به جواهرات بدل شد و برای مبادلات مورد استفاده قرار گرفت. شکوه فریبنده طلا باعث شد که به‌عنوان هدیه‌ای از جانب خدایان در نظر گرفته شود.»
طلا؛ فلزی خارق‌العاده

بیت‌کوین نیز همانند طلا در دوران باستان، ممکن است هدیه‌ای از سوی خدایان قلمداد شود. بر خلاف طلا، منشأ و سرچشمه بیت‌کوین، همگی انسانی هستند و این بار می‌دانیم خدایانی که آن را توسعه داده و نگه می‌دارند، چه کسانی هستند؛ مردم در سراسر جهان؛ چه ناشناس چه با اسامی واقعی.

بیت‌کوین به من آموخت که روایت‌ها حائز اهمیت‌اند.

  • درس چهارم؛ مساله هویت

نیک کارتر، بر مبنای مقاله مشهور «تامس نیگل» یعنی «خفاش‌بودن چه کیفیتی دارد»، قطعه درخشانی در مورد این پرسش نوشت که: «بیت‌کوین‌بودن شبیه به چیست؟» او به شکلی هوشمندانه نشان می‌دهد که بلاکچین‌های باز و عمومی به‌طور اعم و بیت‌کوین به‌طور اخص، با مساله بغرنج کشتی تسئوس مواجهند؛ به عبارت دیگر، کدام بیت‌کوین، بیت‌کوین اصلی است؟

داستانی از تسئوس (یکی از شخصیت‌های اساطیری یونان) نقل می‌شود که به‌خوبی نشانگر تناقض‌های موجود در بطن مساله هویت است. تسئوس از سربازان خود می‌خواهد کشتی او را که به خاطر گذشت زمان و استفاده زیاد مستهلک شده، بازسازی کنند. سربازان بخش‌ها و قطعات مختلف کشتی را بخش‌به‌بخش و قطعه‌به‌قطعه جایگزین می‌کنند.

وقتی کار تمام شد، تسئوس از خود این سوال را می‌پرسد که آیا این کشتی بازسازی‌شده همان کشتی سابق خودش است. هرچه باشد تمام اجزای این کشتی جدا شده و بخشی جدید و مشابه جای آن قرار گرفته است. او از خود می‌پرسد اگر از سربازانش بخواهند قطعات کشتی قبلی را برداشته و با آن یک کشتی دیگر بسازند، کدام‌یک از این دو کشتی، همان کشتی سابق او خواهد بود.

این مساله از آن جهت چالش‌برانگیز است که هیچ پاسخ دقیقی برای آن وجود ندارد. داستان کشتی تسئوس به ما نشان می‌دهد که هویت یک جسم قطعی نیست. هویت اشیا از سوی ما به آنها اختصاص داده می‌شود و قائم‌به‌ذات نیست.

این ماجرا درباره انسان نیز صادق است. سلول‌های ما به‌طور دائم در حال تغییر هستند و به ‌همین‌ دلیل، سلول‌های بدن کنونی ما با سلول‌های بدن‌مان در 10 سال گذشته تا حد زیادی متفاوت هستند. به این ترتیب می‌توان گفت که مثلا یک زندانی که به خاطر ارتکاب جرم در 10 سال پیش حبس شده، اکنون به «انسانی دیگر» تبدیل شده است.

یک مثال ساده‌تر؛ فرض کنید دیشب با کسی جروبحث داشتید و کار به ناسزاگویی کشید. امروز می‌توانید با این دلیل که «دیشب خودم نبودم» گناه آن کار را از دوش خودتان بردارید! در هر دوی این مثال‌ها، برایمان مشخص است که هویت فرد یکسان است و در عین حال می‌دانیم بسیاری از خصیصه‌هایی که هر انسانی دارد، در گذر زمان دستخوش تغییر می‌شوند.

اما چنین مشکلاتی در دنیای واقعی برای انسان‌ها روی نمی‌دهد؛ زیرا ما سیستم‌هایی پایدار و مشخص را برای تعیین هویت داریم که البته تغییر شخصیت، خاطرات و نیز جسم را نیز تحت پوشش قرار می‌دهد. اعضای خانواده و دوستان‌مان می‌توانند به‌راحتی ما را بشناسند، هرچند چندین دهه یکدیگر را ندیده باشیم.

ابزارهایی نظیر شماره ملی، گذرواژه، تاریخ تولد و نام پدر می‌توانند برای شناسایی هویت به کار روند که البته شاید از دقت لازم برخوردار نباشند؛ اما همه این شیوه‌های احراز هویت به یک شخص ثالث نیاز دارند. همچنین برخی سیستم‌های غیرزنده می‌توانند از شخص ثالث برای ایجاد هویت استفاده کنند.



ثبت یک نهاد حقوقی (نظیر شرکت) سبب واقعی‌شدن یک مفهوم انتزاعی (یعنی همکاری تعدادی انسان برای اجرایی‌سازی یکسری ایده) می‌شود و این امکان را فراهم می‌سازد که این سیستم غیرزنده بتواند در گذر زمان دوام آورد، هرچند کارکنان یا ایده‌ اجرایی آنها در گذر زمان تغییر یابد. همچنین دریافت گواهینامه‌هایی حقوقی (نظیر گواهی ثبت برند یا ثبت اختراع) سبب می‌شود ایده‌ها و مفاهیمی که در ذهن داریم، هویت یابند.

اما بیشتر سیستم‌های غیرزنده از چنین ساختاری که تعیین‌کننده هویت باشند، محروم‌اند و همین امر سبب می‌شود گرفتار تناقضی که برای تسئوس روی داد، شوند. اگر سیستمی ایجاد کنید که هدفش حذف شخص ثالث و در نتیجه، ادامه حیات بدون اتکا به دولت و نظام‌های حقوقی باشد، چنین سیستمی با چالش هویت روبه‌رو خواهد شد. بلاکچین‌های عمومی نیز دقیقا با همین مساله روبه‌رو هستند.

بلاکچین طی سال‌های گذشته به‌شدت با مساله هویت و چالش‌های مرتبط با آن دست به گریبان بوده است. یک چالش ایجادشده برای بیت‌کوین این بود که آیا این ارز دیجیتال باید به فکر مقیاس‌پذیری به‌عنوان یک شبکه پرداخت همتابه‌همتا باشد؛ یا اینکه باید حرکت خود به‌عنوان رویکردی یک‌لایه‌ای را ادامه دهد.

اما چطور می‌توان با چنین مسائلی کنار آمد؟ واقعیت این است که دو راه بیشتر در پیش نداریم که یکی وابسته به اقتضای وضعیت و مصلحت‌اندیشی مقطعی است، اما شیوه دوم از پایداری بیشتری برخوردار است. شیوه نخست این است که یک شرکت یا بنیاد، از حق قانونی برای مداخله برخوردار باشد که برای نمونه می‌توان به «تزوس» یا «ایاس» اشاره کرد.

رویکرد دوم نیز این است که از خیر هر نوع ابزار برای هویت‌بخشی نظام‌مند بگذریم و در عوض فقط بر سازوکارهای اجماع متکی باشیم، به این ترتیب که سیستم بتواند طی زمان متحول شود و در عین حال، به اهداف اولیه خود نیز پایبند باشد.

سیستم‌های فاقد رهبر (یا دقیق‌تر بگوییم، دارای رهبری حداقلی) نظیر بیت‌کوین و مونرو از این الگو بهره می‌برند. تردیدی نیست که افراد اثرگذار زیادی در هر دو سیستم وجود دارند. با این وجود، هیچ خبری از نهاد و سازمان مرکزی که نقش تصمیم‌گیرنده واحد را داشته باشد، نیست.

بیت‌کوین به من آموخت که عدم‌ تمرکز با هویت در تضاد است.

  • درس پنجم؛ همتاسازی و موقعیت‌مندی

جدا از مکانیک کوانتوم، مکان‌مندی در جهان فیزیکی چندان موضوعیت ندارد. به این سوال که «الف کجاست؟» می‌توان به شکلی منطقی پاسخ داد؛ مهم نیست که الف شخص باشد یا شیء. در جهان دیجیتال، پرسش «کجا» در حال حاضر، پرسشی غامض و پیچیده محسوب می‌شود، اما پاسخ‌دادن به آن غیرممکن نیست.

ایمیل‌های شما واقعا کجا هستند؟ یک جواب بد می‌تواند با «رایانش ابری» در پیوند باشد که فقط با رایانه سروکار دارد. با این وجود، اگر بخواهید هر دستگاه ذخیره‌سازی داده‌ای را که ایمیل‌های شما روی آن قرار دارد، ردیابی کنید، می‌توانید به لحاظ نظری، آنها را پیدا کنید.

در مورد بیت‌کوین، پرسش «کجا» واقعا پرسش دشواری است. دقیقا بیت‌کوین‌های شما کجا هستند؟

«چشمانم را باز کردم، نگاهی به اطراف انداختم و این سوال اجتناب‌ناپذیر، سنتی و کلیشه‌ای را پرسیدم که «من کجا هستم؟»

دانیل دنت

این مشکل دووجهی است؛ نخست، فناوری دفترکل توزیع‌شده با همتاسازی توزیع می‌شود و این یعنی دفترکل در همه‌جا وجود دارد. دوم، هیچ بیت‌کوینی وجود ندارد. نه‌تنها از نظر فیزیکی، بلکه از لحاظ فنی.

بیت‌کوین مجموعه‌ای از «خروجی تراکنش خرج‌نشده» را ردیابی می‌کند، بدون آنکه نیازی به مراجعه به واحدی باشد که بیت‌کوین را نمایندگی می‌کند. وجود یک بیت‌کوین به‌واسطه مجموعه‌ای از «خروجی تراکنش خرج‌نشده» و فراخوان هر ورودی با یکصد میلیون واحد پایه بیت‌کوین به دست می‌آید.

«در حال حاضر کجاست، در حال انتقال است؟ … نخست، هیچ بیت‌کوینی وجود ندارد. آنها وجود ندارند. ورودی‌های دفتر در یک دفترکل به اشتراک گذاشته می‌شوند… آنها در هیچ مکان فیزیکی وجود ندارند. اساسا، دفترکل در هر مکان فیزیکی وجود دارد. جغرافیا در اینجا معنی ندارد… .»

پیتر وان والکنبورگ

بیت‌کوین به من آموخت که مکان‌مندی کسب‌وکاری دشوار است.

  • درس ششم؛ قدرت آزادی بیان

بیت‌کوین یک ایده است؛ ایده‌ای که در شکل کنونی آن، بازنمود سیستمی است که تماما با «متن» کار می‌کند. همه ابعاد بیت‌کوین متکی به متن است. نرم‌افزاری که توسط نودهای آن اجرا می‌شود، متن است. دفترکل متن است. معاملات متن هستند. کلیدهای عمومی و خصوصی متن هستند. همه جنبه‌های بیت‌کوین متن است و بنابراین در اینجا «متن» معادل «بیان» است.

«کنگره در خصوص رسمیت‌بخشیدن به یک دین، یا منع پیروی آزادانه از آن یا محدود ساختن آزادی بیان یا مطبوعات یا حق مردم برای برپایی اجتماعات آرام و دادخواهی از حکومت برای جبران خسارت، هیچ قانونی را وضع نمی‌کند.»

متمم اول قانون اساسی ایالات متحده آمریکا

اگرچه سیاست «جنگ رمزارزها» ـ یا تلاش‌ دولت آمریکا و برخی متحدانش برای وضع پاره‌ای محدودیت‌ها بر فعالیت‌ رمزارزها ـ هنوز اجرایی نشده است، اما جرم‌‌انگاشتن یک ایده بسیار دشوار به نظر می‌رسد، چه رسد به ایده‌ای که بر مبنای تبادل پیام‌های متنی باشد. هر وقت دولتی سعی می‌کند متن یا گفتار را غیرقانونی جلوه دهد، پوچی و بی‌حاصلی آن بلافاصله هویدا می‌شود.

تا زمانی که بخشی از جهان وجود دارد که گفتار همانند آزادی، آزاد باشد، بیت‌کوین غیر قابل توقف است. هیچ مرحله‌ای در مبادله بیت‌کوین وجود ندارد که دسترسی بیت‌کوین را به متن متوقف کند. بیت‌کوین سراسر متن است، در همه زمان‌ها…
بیت‌کوین متن است. بیت‌کوین گفتار است. این قانون در کشوری آزاد مانند ایالات متحده با حقوق غیر قابل انکار تضمین‌شده و متمم اول قانون اساسی که صراحتا دولت را از نظارت بر عمل انتشار بازمی‌دارد، غیر قابل کنترل و تحدید است.

بیوتن

بیت‌کوین به من آموخت که در یک جامعه آزاد، آزادی بیان و آزادی نرم‌افزار قابل توقف نیست.

  • درس هفتم؛ محدودیت‌های دانش و معرفت

ورود به بیت‌کوین یک تجربه فروتنانه است. فکر می‌کردم چیزهایی می‌دانم. فکر می‌کردم تحصیل کرده‌ام. فکر می‌کردم که چیزهایی از رایانه سرم می‌شود. من سال‌ها در مورد اینترنت مطالعه کرده‌ام، بنابراین باید همه چیز را در مورد امضاهای دیجیتال، توابع، رمزگذاری، امنیت عملیاتی و شبکه‌ها بدانم، درست است؟

خیر، کاملا اشتباه است.

 یادگیری کلیه اصول کار بیت‌کوین بسیار دشوار است. درک همه آنها عملا غیرممکن است.

«هیچ کس ته سوراخ خرگوش بیت‌کوین را پیدا نکرده است.»

جیمسون لاپ

فهرست کتاب‌هایی که باید در مورد بیت‌کوین بخوانم، هر روز گسترش می‌یابد. لیست مقالات و گزارش‌هایی که باید بخوانم عملا بی‌پایان است. پادکست‌های زیادی نیز در این زمینه وجود دارد که باید به آنها گوش بدهم. علاوه بر این، بیت‌کوین در حال تحول است و به‌روز ماندن با سرعت شتابان بخش نوآوری تقریبا غیرممکن است.

بیت‌کوین به من آموخت که تقریبا درباره خیلی چیزها اطلاعات اندکی دارم. بیت‌کوین به من آموخت که این سوراخ خرگوش بی‌انتهاست.


نتیجه‌گیری


بیت‌کوین فرزند اینترنت است. حتی اگر بیت‌کوین برای عملکرد خود به رایانه‌ها نیاز داشته باشد، علوم رایانه‌ای برای درک آن کافی نیست. پیامدهای این فناوری جدید بسیار گسترده است. بیت‌کوین نه‌تنها در عرصه فناوری بدون مرز است؛ بلکه در رشته‌های دانشگاهی نیز بدون مرز است.

همان‌گونه که پیش از نیز گفتم، من فکر می‌کنم که هر پاسخی به این پرسش که «چه چیزی از بیت‌کوین آموخته‌اید؟» همیشه ناقص خواهد بود. سیستم‌ها بسیار پویا هستند، فضا بسیار سریع در حال حرکت است و مباحث، بسیار زیاد و متنوع است. سیاست، نظریه بازی‌ها، تاریخ پول، نظریه شبکه، مالیه عمومی، رمزنگاری، نظریه اطلاعات، سانسور، قانون و مقررات، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی؛ همه این حوزه‌ها ممکن است به ما در درک بهتر بیت‌کوین یاری برسانند.

منبع ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۰
نویسنده / مترجم گی‌ گی ترجمه: محسن محمودی
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.