راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

ضرورت دفاع از کوچک‌ها / نگاهی به تأثیر گسترش سرمایه‌داری در کسب‌وکارهای سنتی

دولت‌ها موظفند به جای نمایندگی از طبقات سرمایه‌دار و بهره‌مند، به حمایت از کلیت جامعه بپردازند و این جز از طریق بسط و گسترش دموکراسی و مردم‌سالاری و تقویت جامعه مدنی امکان‌پذیر نیست.

ماهنامه عصرتراکنش /  شوماخر، اقتصاددان آلمانی، به دفاعی تمام‌ قد از کسب‌وکارهای خرد و حاشیه‌ای می‌پردازد و ضمن انتقادهای تند از پیامدهای انسانی و زیست‌محیطی سرمایه‌داری، از ضرورت بازگشت به رویکردهای انسان‌مدارانه و جامعه‌گرا به اقتصاد سخن می‌گوید. درگزارش پیش رو، ضمن روایت روندی که سرمایه‌داری بر اساس منطق آن را طی می‌کند، به پیامدهای آن در زندگی فردی و جمعی انسان‌ها و اثراتش بر اقتصادهای کوچک خواهیم پرداخت و در نهایت، با اتکا بر ایده‌های شوماخر، راه بدیلی را که او پیشنهاد می‌کرد، از نظر می‌گذرانیم.

.
سرمایه‌داری خیلی هم قدیمی نیست

سرمایه‌داری که امروزه به‌عنوان شکل بدیهی زندگی اقتصادی انسان‌ها شناخته می‌شود، تنها شیوه و روش اداره و تمشیت امور اقتصادی و برآورده کردن نیازهای انسان نیست و در پهنه تاریخ چندین هزارساله عمر حیات بشر روی کره خاکی، سابقه‌ای کوتاه و قریب به 400 سال دارد. بعد از رنسانس یا نوزایش اروپا در قرن پانزدهم و تحولاتی که در عرصه‌های مختلف فکری ـ علمی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در اروپا رخ داد، به تعبیر کارل پولانی، یک «دگرگونی بزرگ» در جوامع غربی رخ داد. این دگرگونی بزرگ، تغییر و تحول چیستی انسان از حیوانی اجتماعی یا سیاسی به حیوانی اقتصادی بود. حیوان اقتصادی، موجودی زنده است که اقتصاد به معنایی خاص، برای او اهمیتی ویژه و یکه دارد. این معنای خاص اقتصاد چیست؟

به‌طورکلی، اقتصاد یعنی تخصیص امکانات محدود. انسان‌ها خواسته‌ها، نیازها و حوائج مختلفی دارند که روان‌شناسان و دانشمندان آنها را دسته‌بندی کرده‌اند. تشخیص اولویت این نیازها و حوائج و برتری یک دسته بر دیگران، یا واقعی و کاذب خواندن آن‌ها کار ساده‌ای نیست؛ البته اگر نگوییم محال است. اما در هر صورت امکانات جهان، اعم از محیط زیست و ظرفیت‌های انسانی، برای برآوردهکردن این نیازها و خواسته‌ها محدود است و اقتصاد از دیرباز، در جوامع انسانی، سازوکاری بوده برای تخصیص این امکانات و ظرفیت‌ها به انسان‌ها. در طول تاریخ بر اساس نوع نگاه بشر به هستی به نحو عام، یعنی نوع نگاه به انسان و نیازهای او از یک‌سو و به جهان و امکانات آن از سوی دیگر، شیوه‌ها و روش‌های اقتصادی گوناگونی پدید آمده است. سرمایه‌داری یکی از این شیوه‌های اقتصادی است که عمری 500-400 ساله در طول تاریخ بشر دارد. تا پیش از آن، نگاه غالب به اقتصاد، رویکرد معیشتی و به‌اصطلاح «بخورونمیری» بوده است. یعنی انسان‌ها به‌طور عمده برای رفع مایحتاج اولیه خود تلاش می‌کردند و خبری از انباشت و ایجاد ارزش اضافی نبود، یا اگر هم بود، به یک اصل و هدف اصلی بدل نشده بود.

[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]نیازهای واقعی انسان
کتاب شوماخر را می‌توان در همان زمینه‌ای دید که انتقادهای محیطزیستی مشهور از جامعه غرب مانند کتاب برجستهٔ بهار خاموش (1962) اثر راشل کارسون قرار دارد. شوماخر تحلیلی از جامعه غرب و اصول اقتصادی «که برای مردم اهمیت داشت» ارائه کرد. او به منافع و پیشرفت در ارزش غرب که در بهره‌وری‌های اقتصادی و فناوری‌های «بزرگ‌تر و بهتر» قرار داشتند، انتقاد داشت. او با فناوری‌ها و فضاهای کاری تخریب‌کننده، اصول اقتصادی غیرانسانی و استثمارگر که «نیازهای واقعی انسان» را نادیده گرفته‌اند مخالف بود.[/mks_pullquote]

طرفداران سرمایه‌داری معمولاً این رویکرد معیشتی به اقتصاد را صرفاً ناشی از ناتوانی‌ها و امکانات محدود انسان پیشامدرن تلقی می‌کنند، اما واقعیت این است که تغییر رویکرد فلسفی انسان در قرون جدید و تحول نگاه او به هستی و جهان و انسان، در شکل‌گیری سرمایه‌داری به‌عنوان شکل غالب تمشیت امور اقتصادی، نقشی مؤثر داشت. از پایان سده‌های میانه (یا همان قرون وسطی) به‌تدریج نوع نگاه بشری که عمدتاً در غرب جغرافیایی عالم می‌زیست، به هستی و جهان تغییر کرد و همزمان با این تغییر نگرش، علمی نوآیین و جدید پدید آمد که دست انسان را برای دست‌اندازی به طبیعت و جهان به نحو بی‌سابقه‌ای باز می‌کرد.

از سوی دیگر اهرم‌های بازدارنده درونی انسان برای مهار زدن به امیال سیری‌ناپذیر، تضعیف شدند و در نتیجه انسان تراز نوینی متولد شد که می‌خواست بی‌نهایت را به چنگ آورد و آن را تحت سیطره خودش درآورد. همسو با این نگرش، تحولات علمی و سپس صنعتی جدیدی رخ داد و با تسخیر دریاها و گسترش تجارت دریایی (در نتیجه اختراع موتور بخار)، جهان‌هایی نو و جدید بر انسان غربی آشکار شد. این سرآغاز سرمایه‌داری است.

.

منطق سرمایه‌داری

اما سرمایه‌داری به‌عنوان شکل متأخر و جدید سازوکار زندگی اقتصادی بر چه اصول و اساسی استوار است؟ اصل اساسی سرمایه‌داری انباشت و افزایش سرمایه است و موتور محرک آن نیز رقابت. در نظام سرمایه‌داری، سازوکار اقتصاد بر افزایش سرمایه استوار است و یک فعال اقتصادی تا جایی که می‌تواند، باید سرمایه اولیه خود را افزایش دهد. برای این منظور، سرمایه‌دار در فعالیت اقتصادی می‌کوشد علاوه بر تأمین نیازهای اولیه، ارزشی اضافی تولید کند و آن ارزش اضافی را در چرخه‌ای که به چرخه انباشت مشهور است، به گردش درآورد. از همینجاست که موجودات انسانی برای او به نیروی کار و طبیعت به منبع اقتصادی بدل می‌شوند و او می‌کوشد با استثمار این دو، سرمایه اولیه خود را که با زور یا هر روش دیگری به دست آورده، افزایش دهد.

به‌تدریج و در طول زمان، کسب‌وکار یک سرمایه‌دار از یک فعالیت خرد، به یک کسب‌وکار کلان و بزرگ‌مقیاس بدل می‌شود. از سوی دیگر از آنجا که فعالیت اقتصادی سرمایه‌دارانِ، در محیطی اجتماعی و جمعی صورت می‌پذیرد و امکانات اقتصادی، محدود هستند، رقابت پدید می‌آید و به‌تدریج در این چرخه رقابت، سرمایه‌داران می‌کوشند با پیشی گرفتن از یکدیگر یا حذف یکدیگر، کسب‌وکار خود را بزرگ و بزرگ‌تر کنند. از همین روست که اقتضای منطق سرمایه‌داری، بزرگ شدن کسب‌وکارها و انحلال یا حذف کسب‌وکارهای کوچک است.

این سازوکار را در همه انواع سرمایه‌داری که مبتنی بر انباشت هرچه بیشتر سرمایه هستند، شاهد هستیم. یعنی در همه جوامعی که سرمایه‌داری در آنها شیوه غالب است، به‌تدریج کسب‌وکارهایی که به دلایل مختلف موفق هستند، اولاً بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند و ثانیاً کسب‌وکارهای کوچک را در خود حل می‌کنند یا از بین می‌برند. نمونه بارز آن در جامعه ما شرکت‌های تاکسی اینترنتی خصوصی هستند. این شرکت‌ها به‌تدریج با بزرگ و قدرتمند شدن، سایر رقبا و به‌خصوص تاکسی تلفنی کوچک را ـ خواسته یا ناخواسته ـ حذف می‌کنند.

[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]حل شدن اقتصادهای ملی
از دید شوماخر، روحیه سرمایه‌داری مبتنی بر انباشت و رقابت، اقتصاد را به سمت بزرگ شدن سوق داده و به پیدا شدن شرکت‌ها و کمپانی‌ها و کارخانه‌های کلان پیش رفته و همسو با آن، اقتصادهای کوچک و محلی را در خود حل کرده یا از میان برده است.[/mks_pullquote]

مثال دیگر از جامعه ما، فروشگاه‌های بزرگ و فروشگاه‌های زنجیره‌ای هستند که بهتدریج مثل قارچ در سراسر شهرهای بزرگ و کوچک گسترش می‌یابند و در نتیجه سوپرمارکت‌ها و مینی سوپرها و پیش از آن، بقالی‌های قدیمی را از چرخه اقتصادی حذف می‌کنند. این حذف و انحلال، قطعاً به یکباره صورت نمی‌گیرد، بلکه امری تدریجی است. در ضمن در صورتی که مداخله‌ای بیرونی ـ مثلاً از جانب دولت ـ در بازار صورت نگیرد، این روند به دلیل منطق درونی سرمایه‌داری ناگزیر و اجتناب‌ناپذیر است. در ضمن باید در نظر داشت که این به معنای ارزش‌گذاری اخلاقی اقدامات گروه‌ها یا افرادی که تحت عنوان سرمایه‌دار فعالیت می‌کنند، نیست. منطق سرمایه‌داری، یعنی انباشت هرچه بیشتر و بیشتر سرمایه، اقتضای بزرگ شدن واحدهای قدرتمندتر و از میان رفتن واحدهای کوچک‌تر و ضعیف‌تر را دارد.

.

پیامدهای نظام اقتصادی سرمایه‌داری

اما پیامد چرخه اقتصادی مبتنی بر سرمایه‌داری چیست؟ در ابتدا باید توجه داشت که ماهیت نظام سرمایه‌داری با تعریفی که بالاتر از آن سخن گفته شد، یعنی انباشت بیامان و بی‌نهایت، با ماهیت اقتصاد، مجدداً چنان که بالاتر تعریف کردیم، یعنی سازوکاری برای تخصیص امکانات کم به همه افراد جامعه، ناسازگار است. یعنی سرمایه‌داری به‌عنوان یک نظام اقتصادی، به جای اینکه بکوشد امکانات محدود را به روش و شیوه‌ای به همه افراد جامعه تخصیص دهد، می‌کوشد به‌جز استفاده از منابع موجود، اولاً با روش‌ها و ترفندهای مختلف منابع جدیدی خلق کند و ثانیاً برای تداوم حیات خود، یعنی ایجاد انگیزه برای مصرف‌کنندگان محصولاتش، نیازهای جدیدی برای انسان تعریف و ایجاد کند.

[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]

اقتصاد بودایی

در اوایل دهه 1970 میلادی، ارنست شوماخر، اقتصاددان بریتانیایی آلمانی‌الاصل، در کتاب مشهور «کوچک زیباست»، این اندیشه کلیدی را مطرح کرد که روندهای کلان اقتصادی در دنیا تاکنون به گونه‌ای بوده که حیات انسانی و فرهنگی بشر را دچار مخاطراتی جدی کرده است[/mks_pullquote]

روشن است که منابع انسانی و محیط زیستی با هر تعریفی که در نظر بگیریم، بی‌نهایت نیستند، ضمن آنکه توانایی و ظرفیت انسان برای بهره‌مند شدن نیز محدود است، اما منطق سیری‌ناپذیر سرمایه (توجه کنید که این نکته اصلاً بحثی ارزشی و اخلاقی نیست و صرفاً توصیف است)، اقتضا می‌کند که هرچه بیشتر منابع جدید یا نیازهای تازه خلق کند و شیره جان انسان و محیط زیست را بیشتر و بیشتر بکشد.

ممکن است کسی یا کسانی بگویند که ظرفیت‌های انسان و هستی نامحدود است و سرمایه‌داری می‌تواند برای همیشه با همین روش به روند خود ادامه بدهد، اما دستکم پیامدهایی که این نظام اقتصادی تاکنون داشته، نشانگر آن است که در برآوردن اهداف یک نظام اقتصادی یعنی تخصیص امکانات محدود به افراد، به صورتی که با سایر ابعاد زندگی انسان متناسب باشد، ناتوان است.

.

چه باید کرد؟

این سؤال نفرین‌شده را همه چپ‌گرایان تاریخ مطرح کرده‌اند و متاسفانه تاکنون پاسخ عملی موفقی به آن نداده‌اند، اما تا جایی که به بحث کنونی ما یعنی تأثیر کسب‌وکارهای بزرگ بر کسب‌وکارهای کوچک بازمی‌گردد، می‌توان راهکارهایی یافت، چنان که در کتاب مذکور از شوماخر یعنی «کوچک زیباست»، تلاش شده راهکاری ارائه شود. راه‌حل اصلی، تقویت جامعه و حمایت دولت‌ها از کسب‌وکارهای کوچک است. به عبارت دیگر، دولت‌ها موظف‌اند به جای نمایندگی از طبقات سرمایه‌دار و بهره‌مند، به حمایت از کلیت جامعه بپردازند و این جز از طریق بسط و گسترش دموکراسی و مردم‌سالاری و تقویت جامعه مدنی امکان‌پذیر نیست. دولت باید فعالانه به دفاع از کسب‌وکارهای کوچک و فعالان اقتصادی حاشیه‌ای بپردازد و در ضمن جامعه مدنی را در ابعاد دیگری غیر از اقتصادی پرورش و آموزش بدهد یا دستکم از حیث اجتماعی و سیاسی، دست آن را باز بگذارد.

این «باید» هم نه توصیه‌ای اخلاقی و هنجاری که ضرورتی عینی است. در غیر این صورت جامعه به‌شدت قطبی شده و همان پیامدهایی رخ می‌دهد که امروز شاهد آن هستیم. در جامعه آزاد و دموکراتیک، همه گرایش‌ها و رویکردها امکان ظهور و بروز می‌یابند و نهادهای مدنی که اولویتی غیر از انباشت سرمایه و مال‌اندوزی دارند، با نگاه‌هایی متفاوت به مقوله اقتصاد امکان فعالیت پیدا می‌کنند. اما در جامعه غیر دموکراتیک انحصار پدید می‌آید و مانع از قدرت گرفتن رویکردها و اندیشه‌های متفاوت می‌شود. در جوامعی هم که ظاهراً دموکراتیک هستند، اما در واقع دولت در آنها نماینده طبقات برخوردار و بهره‌مند اقتصادی هستند، دولت‌ها در اصل، به جای نمایندگی کلیت جامعه، کارگزار سرمایه‌دارها می‌شوند و نتیجه همین فاصله طبقاتی گسترده‌ای است که امروز در بسیاری از کشورهای سرمایه‌داری شاهد آن هستیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.