پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چرا کارتهای مخصوص ارزهای رمزنگاری شده خطری جدید برای تسهیل پولشویی به شمار میروند؟
کوینبیس (Coinbase) بزرگترین مرکز تجاری، ارائه دهنده کیف پول و کارگزار در زمینه رمزنگاری است. این صرافی در ماه آوریل اعلام کرد که با پیسیف (Paysafe) و ویزا همکاری کرده و قصد دارد یک کارت رمزنگاری شده را برای مصرفکنندگان بریتانیایی ارائه کند. این موضوع یکی از بزرگترین خبرهای منتشر شده در دنیای رمزنگاری بوده است.
پیش از این شرکتهای بسیاری تلاش کرده بودند تا کارت مخصوص ارزهای رمزنگاری شده را برای مشتریان عرضه کنند؛ اما تمامی این تلاشها تا به امروز با شکست مواجه شده بود. روش غیررسمی و نامتعارف صدور این کارتها و همچنین دلایل انطباقی مهمترین دلایل شکست این پروژه به شمار میروند.
اما خبر صدور یک ویزاکارت مخصوص ارزهای رمزنگاری شده به مذاق طرفداران دنیای رمزنگاری چندان خوش نیامده است. بیتکوین و دیگر ارزهای رمزنگاری شده تا به امروز نتوانستهاند خود را به عنوان یک پول رایج در جامعه به اثبات برسانند و طرفداران رمزنگاری مدتها در انتظار روشی بودهاند تا بتوانند به سادگی ارزهای رمزنگاری شده خود را به عنوان یک پول نقد رایج مورد استفاده قرار دهند.
نوسان، عدم نقدینگی و وابستگی ارز رمزنگاری شده به یک اقتصاد مبهم و تاریک باعث شده تا از پذیرفته شدن در شبکه تجارت مشروع جهانی و دستیابی به مقیاس گسترده باز بماند. به نظر میرسد که تنها راه دستیابی به مقیاس گسترده، نادیده گرفتن نگرشهای جسورانه و تسلیم شدن در مقابل مقررات دولتی باشد.
در این مورد یک ضربالمثل قدیمی وجود دارد: اگر توانایی شکست چیزی را ندارید، خودتان به آن ملحق شوید! از این رو مشارکت فعالان دنیای ارزهای رمزنگاری شده و ویزا به معنای این نیست که این دو، همدیگر را به چشم یک دوست میبینند؛ بلکه هدف از این کار ایجاد یک شبکه و فراهم کردن زمینه برای مشارکتهای آینده است.
کوینبیس با این کار نشان داد که تصورات عموم مبنی بر ارائه یک سیستم موازی، مجزا از شبکه فیات، فاقد قدرت نظارتی و غیرمتمرکز توسط این صرافی، عملی نخواهند شد.
در ضمن، تصمیم ویزا برای پشتیبانی از یک کارت صادر شده توسط کوینبیس، بیش از این که مهر تاییدی بر ارزهای رمزنگاری شده باشد، نشان دهنده این حقیقت است که کارگزار ارز رمزنگاری شده مذکور، به داخل هسته قانونی سیستم بانکی جذب شده است. بنابراین، این تصمیم نه یک موفقیت برای دنیای رمزنگاری، بلکه یک پیروزی برای بانکداری تلقی میشود.
حال یک سوال مطرح میشود: آیا ویزا تصور میکند که کوینبیس خواهد توانست همانند سیستمهای پولهای فیات رایج رفتار کرده و با قوانینی نظیر شناخت مشتری و ضد پولشویی سازگار شود؟ آیا در نتیجه این مشارکت، صنعت رمزنگاری، خطراتی را برای سیستم نظارت مالی مرکزی ایجاد خواهد کرد؟
برای درک بهتر این موضوع بهتر است ابتدا نگاهی داشته باشیم به مکانیزمهای ارتباط دنیای ارزهای رمزنگاری شده با کارتهای اعتباری.
ویزا: دروازه ورود به هسته سیستم مالی
ویزا یک ارائه دهنده شبکه است و از دیدگاه رگولاتوری موظف است که شرکای خود را اعتبارسنجی کند. برای مثال، پیسیف که صادرکننده کارت اعتباری است، نمونهای از همین شریکها به شمار میرود.
در زمینههایی همچون رمزنگاری، احتمال خطر بالاتر است و باید با احتیاط بیشتری عمل کرد. ویزا وظیفه دارد تا در قبال شرکای شریکان خود نیز مراقبتهای لازم را به عمل آورد. به ویژه هنگامی که این شرکا با سازمانهای فعال حوزه رمزنگاری همکاری داشته باشند، این موضوع اهمیت بیشتری پیدا میکند.
این مسئله در مورد کوینبیس صادق است. ویزا خبر همکاری با کوینبیس را رسانهای کرده و همین موضوع، نشان میدهد که این شبکه اعتباری، شریک حوزه رمزنگاری خود را مورد ارزیابی قرار داده و انطباق کوینبیس با قوانین را تایید کرده است.
یکی دیگر از موارد رگولاتوری که ویزا به آن اشاره میکند، این است که حتی با در نظر گرفتن بدترین حالت ممکن، باز هم این شرکت به طور مستقیم با ارزهای رمزنگاری شده تعاملی نخواهد داشت. در واقع، قبل از آن که ویزا نسبت به پردازش تراکنشها اقدام کند، صادرکنندگان مسئولیت تبدیل ارز رمزنگاری شده به پول فیات را به عهده گرفتهاند.
در این سناریو، عملکرد یک کارت مخصوص ارزهای رمزنگاری شده، مشابه شرایطی خواهد بود که کارتهای اعتباری و بدهی استاندارد ویزا در خارج از حوزه قضایی اصلی ارز خود دارند. در این گونه از مبادلات، بازرگانان ارز مورد استفاده در منطقه جغرافیایی مورد نظر خود را دریافت میکنند و نرخ تبدیل ارز نیز از جانب صادرکننده تعیین میشود.
اعمال این نرخ تبدیل دو حالت دارد، یا به صورت آنی اعمال میشود و یا به تاخیر میافتد تا پردازنده فرصت لازم برای کاهش ریسک را داشته باشد. مزیت روش دوم این است که تفاوت بین قیمت خرید و قیمت فروش (اسپرد) در آن پایین است و جنبه منفی آن نیز عبارت است از: وجود ریسک افزایش نرخ تبدیل در گذر زمان و در مقایسه با زمان واقعی انجام تراکنش.
در هر دو حالت بانک صادرکننده مسئولیت تبدیل ارزها را به عهده خواهد داشت و درصورتی که تعداد زیادی از مشتریان تصمیم بگیرند که از قیمتهای عرضه شده در پایانه فروش استفاده کنند، مسئولیت ریسک آن بر عهده خود بانکها خواهد بود. در این میان تا جایی که به ویزا مربوط میشود، هیچ تاثیری از مبادلات ارزهای خارجی شامل حال این شرکت نخواهد بود.
نمیتوان گفت که مبادلات ارزی، مانع از تسهیل پولشویی میشوند. اگر اینطور بود، پولشویی به شکلی ساده و تنها با تبدیل درآمدهای حاصل از عملیات مجرمانه به یک ارز دیگر، قابل انجام بود. اما همانطور که مشاهده میشود، این اتفاق رخ نداده است.
بدون شک، ویزا بعد از ارزیابیهای سفت و سختی که در مورد کوینبیس انجام داده، به این نتیجه رسیده که این صرافی، تعهدات خود را در خصوص انطباق با قوانین رگولاتوری، شناخت مشتری و همچنین مسدودسازی حساب کاربرانی که فعالیت آنها غیرقانونی است، به خوبی انجام خواهد داد. این موضوع اطمینان این شبکه پرداخت را برانگیخته و آن را از متقاعد کرده که در برابر خطرات پولشویی، اقدامات لازم انجام خواهد گرفت.
در واقع استدلالی که از طرف اغلب طرفداران ارزهای رمزنگاری شده ارائه میشود، این است که شفافیت بلاکچین باعث میشود تا نظارت و ردیابی فعالیتهای مشکوک بسیار سادهتر شود. همکاری با شرکتهایی مانند چینآلیسیز (Chainalysis) و الیپتیک (Elliptic) که در حوزه شناسایی فعالیتهای غیرقانونی در بلاکچین فعالیت دارند، فرصتهایی را برای بهبود تکنیکهای شناخت مشتری و مبارزه با پولشویی فراهم میکند.
با این وجود، نباید از این مسئله غافل شد که شناسههای نقطه به نقطه در این بخش قابل اجرا نیستند. نظارت و شفافیت بلاکچین یک روش عالی است، ولی تمامی اطلاعات ثبت شده در این شبکه مربوط به گذشته است و نمیتوان به شکلی فعالانه، از انجام آنها ممانعت به عمل آورد. این بدان معناست که بلاکچین، در مبارزه بزرگترین چالش پولشویی توسط ارزهای رمزنگاری شده، یعنی طبیعت پرداخت توقفناپذیر تراکنشهای غیرقانونی از جانب منابع ناشناس و مستعار، ناکام مانده است.
صرافیها و کیفپولهایی مانند کوینبیس که به عنوان متولیان و ناظران واسطه عمل میکنند، تنها نهادهایی بودهاند که تا به امروز توانستهاند از ریسک انجام این تخلفات بکاهند (از طریق پردازش تراکنشهای مشتریان در خارج از آدرسهای بلاکچین تحت کنترل آنها).
حتی در صورتی که این صرافیها در میان مشتری و پرداختهای آتی آنها قرار گرفته باشند و از این طریق بتوانند از انتقالات مشکوک و دسترسی مشتریان به وجوه خود جلوگیری کنند، باز هم قادر نخواهند بود تا تراکنشهای موجود در کیف پولهای جدید را که سابقهای در بلاکچین ندارند، ردیابی کنند. این کار تنها در صورتی قابل انجام است که صرافیها، به یک سیستم بسیار بسته تبدیل شده و سطح نظارتی خود را به شکل سختیگرانهای افزایش دهند.
تحلیل و تجزیه زنجیره نیز کمکی به کاهش خطرات نمیکند. تقریبا غیر ممکن است که بتوانیم در بین آدرس کیفپول جدیدی که پرداختهایش را از طریق فروش کالاهای غیرقانونی دریافت میکند و خریداری که به اصطلاح پاک است و پرداختهای کیف پولش را از طریق روشهای قانونی به دست میآورد، (به خصوص در شرایطی که بسیاری از مصرفکنندگان مواد مخدر هزینه تامین مواد خود را از طریق مشاغل قانونی در یک اقتصاد واقعی تامین میکنند)، تفاوت قائل شده و آنها را از هم تمییز دهیم.
پولشویان و دستاندرکاران اقتصاد تاریک به خوبی از این موضوع اطلاع دارند. به همین دلیل است که آنها همواره از کیف پولهای جدید استفاده میکنند. سهولت ایجاد یک کیف پول جدید به صورت خودکار نیز باعث شده تا این روش بدون هیچ مشکلی قابل انجام باشد.
تنها راه مقابله با این خطر، عبارت است از: مسدود کردن تمامی تراکنشهای رسیده از جانب آدرسهای جدید (به ویژه آدرسهایی که از جانب طرفین غیررسمی و غیرقانونی صادر شدهاند). همچنین میتوان با معرفی شناسههای نقطه به نقطه، تراکنشهای رسیده از آدرسهای جدید را محدود کرد، به طوریکه تنها صرافیهای قانونی حوزه رمزنگاری قابلیت استفاده از آنها را داشته باشند. (این همان رویکردی است که در بخش بانکداری مورد استفاده قرار میگیرد).
به استثنای این روش، از تمامی راهکاری دیگر میتوان سرمایه و پول را به صورت ناشناس به سیستم بلاکچین اضافه کرد. در حوزه بلاکچین، این ناشناس بودن منبع مالی است که اهمیت دارد و شناسایی هویت دارنده حساب حیاتی و ضروری نیست.
هزینه بالای تبادلات خارجی ارز دلیل موجهی دارد
در نتیجه فیلتر کردن تراکنشها، نقش صرافیهای بینالمللی ارزهای رمزنگاری شده دقیقا به همان نقشی تبدیل میشود که در حال حاضر، صرافیهای متعارف و سنتی خارجی ارز ایفا میکنند. در تبادلات خارجی ارز، این نقش بسیار حائز اهمیت است و موسسات از این موضوع مطلعاند که نمیتوانند به تراکنشهای انجام گرفته در مناطقی با قانونگذاری ضعیف، اعتماد کرده و آنها را با تراکنشهای انجام گرفته در مناطقی با سیستم قوی رگولاتوری یکسان بدانند.
انجام ارزیابیهای بیشتر و مدیریت ریسکهای موجود در حوزههای مختلف قضایی باعث شده تا اصطکاک تبادلات خارجی ارز افزایش یافته و هزینههای مربوط به آن نیز بیشتر شود.
در صورتی که هزینه تبادل ارزهای رمزنگاری شده و اصطکاک آن نیز به همین دلیل افزایش یابد، مزیت استفاده از این ارزهای دیجیتال به طور چشمگیری کاهش مییابد. در واقع در این شیوه ارائه کارت مخصوص ارزهای رمزنگاری شده نه تنها هیچ مزیتی نسبت به سیستم بانکی اصلی ندارد، بلکه پیچیدگی و هزینههای بیشتری را نیز نسبت به آن به همراه خواهد داشت.
وقتی پای بازار قانونی و تبعیت از قوانین سفت و سخت شناخت مشتری و مبارزه با پولشویی به میان آید، نمیتوانیم به پایدار ماندن و کارآمدی مدل کسبوکاری ارزهای رمزنگاری شده امیدوار باشیم.
همه این مسائل در نهایت به یک نتیجه احتمالی ختم میشود: با تولید کارتهای مخصوص ارزهای رمزنگاری شده به سبک کارتهای ویزا، احتمال پولشویی افزایش مییابد.
همانطور که میدانید، دنیای ارزهای رمزنگاری شده به دو گروه بازیکنان قانونی و غیر قانونی تقسیم شده است. به بیان سادهتر کاربران ارزهای رمزنگاری به دو دسته تقسیم میشوند: افرادی که قادرند به صورت قانونی ارز رمزنگاری شده خود را به پول رایج تبدیل کنند و افرادی که قادر به انجام این کار نیستند.
گروه دوم معتقدند که انطباق با قوانین فقط مختص ارزهای فیات است و لزومی ندارد که در دنیای ارزهای رمزنگاری از این قوانین تبعیت شود. این افراد بدون این که از سیستم قانونی ارزهای فیات استفاده کنند، فعالیتهای خود را انجام میدهند.
آنها سعی دارند تا در حد امکان نیاز بازار خود به پول فیات را کاهش دهند، اما این کار به سادگی قابل اجرا نیست. پول رایج دارای ویژگیهای مطلوب و مثبت حیاتی نظیر ثبات است. به همین دلیل است که سکههای پایدار که اغلب توسط اشخاص مبهم با پروندههای مالی محدود عرضه میشوند، تا به این اندازه محبوب شدهاند. سکههای پایدار بدون تغییر جهت به سمت ارزهای رایج، ثبات را برای بازار ارزهای رمزنگاری شده به ارمغان میآورند.
این مسئله باعث ایجاد وحشتناکترین اتفاقات در دنیای موازی سکههای پایدار رمزنگاری شده میشود. چرا که در این حالت امکان تجارت با دلار بدون هیچگونه قانون نظارتی امکانپذیر است. اما در نهایت چنین دنیایی نیز نیاز دارد که با سیستم رایج فیات ارتباط برقرار کند. هرچند که این ارتباط در حال حاضر بسیار پیچیده، هزینهبر و پر ریسک به شمار میرود.
برای برقراری ارتباط دو روش وجود دارد: روش اول از طریق تهیه و تضمین سکههای پایدار است. (این روش عبارت است از سپردهگذاری پولهای فیزیکی و تبدیل آنها به سکههای پایدار.
در اینصورت امکان انتقال و تجارت بینالمللی این پولها فراهم شده و بر کارایی آنها افزوده میشود). روش دوم نیز از طریق نقد کردن سکههای پایدار و ارزهای رمزنگاری شده انجام میگیرد. (این روش مورد استفاده پولشویانی است که حق استفاده از سیستم بانکداری را ندارند.
این افراد تا زمانی که به کار پولشویی ادامه میدهند که از سوی حوزه رمزنگاری مسدود نشده و اجازه استخراج پول فیزیکی و استفاده از آن را داشته باشند).
اما اکنون به لطف کارتهای مخصوص ارزهای رمزنگاری شده، توانایی پولشویان برای انتقال وجوه خود به ذینفعان بیشتر از پیش نیز خواهد شد. این افراد به جای سر و کله زدن با پول نقد تنها نیاز به دریافت کارت و رمز پین خواهند داشت.
در گذشته، شاهد بودهایم که پینها و کارتهای غیرتماسی، به طرز شگفتانگیزی توانایی افراد خرابکار را افزایش دادهاند. به لطف این کارتها، خرابکاران میتوانند اطلاعات کارتی خود با همکاران خود به اشتراک بگذارند. از همین رو میتوان دلیل خطرناک بودن ایده کارتهای مخصوص ارزهای رمزنگاری شده را نیز درک کرد.
منبع: فایننشیال تایمز