پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
خداحافظی با «جامعه کلنگی» برای توسعه
امیر ناظمی، رییس سازمان فناوری اطلاعات ایران، روزنامه فناوران اطلاعات / «جامعه کلنگی» یکی از استعارههایی است که کاتوزیان از تمثیل ساختمان برای توصیف جامعه ما به کار برده است.
ساختمانهای ایرانی نوسازی و بازسازی نمیشوند؛ بلکه به اتهام کلنگی بودن ویران میشوند تا خانهای نو بر آنها بنا شود. عمر کوتاه ساختمانها در ایران باعث شده او از این تمثیل استفاده کند و ایران را «جامعه کلنگی» بنامد؛ یعنی جامعهای که بسیاری از جنبههای آن همواره در این خطر است که هوا و هوس کوتاهمدت جامعه با کلنگ به جانش بیفتد.
میل به «طرحی نو درافکندن» گاه چنان حالتی افراطی به خود میگیرد که جامعهای پیش و بیش از آنکه به فکر آن طرح نو باشد، شوق تخریب وضعیت فعلی را در سر میپروراند.
احسان نراقی در کتاب «پینکتههایی بر جامعهشناسی خودمانی» همین ویژگی را با مفهومی دیگر نام میبرد: «شوق ویرانگری». او میگوید: «این یک واقعیت است که تخریب برای خودش یک شوق، یک جاذبه و یک شیفتگی مخصوص ایجاد میکند که فقط با خویشتنداری و تامل در عواقب آن میشود از خیرش گذشت […] میبینیم، مدیریت تازه به دوران رسیده و جدید [… دوست دارد] خودش همهی کارها را از نو آغاز کند که ضمن لذت بردن از تخریب و منهدم کردن فرد یا گروه قبلی، به خیال خود طرحی نو درافکند!»
این شیفتگی تخریب وضعیت فعلی به نظر میرسد در دنیای شبکههای اجتماعی امکان بازخورد و شنیدهشدن بیشتر نیز یافته است. در شبکههای اجتماعی هر ضعف کوچکی به نسخه تخریب وضع فعلی میرسد. به این ترتیب است که هر موضوعی میتواند بهانهای شود برای کلنگ به دست گرفتن و از بنیان ویران کردن.
روز پنجشنبه خبر درز و افشای اطلاعات مربوط به یک شرکت حملونقل اینترنتی ابعادی فراتر از جامعه فناوری اطلاعات یافت. ورود این خبر به شبکههای خبری ماهوارهای، عموم مردم را نیز در جریان آن خبر قرار داد.
هرچند درز اطلاعات در کسبوکارهای بزرگ باید به صفر برسد؛ ولی در دنیا متداول است. شرکتهای بزرگ جهانی نیز بارها درگیر این نوع از رخدادها بودهاند. همچنین نیاز به تقویت زیرساختها برای حفاظت از دادههای مشتریان غیرقابل چشمپوشی است.
اما واکنشهای مربوط به این مساله اغلب بهانههایی برای انتقامجویی یا اعمال محدودیت برای این کسبوکارها شد. در این میانه بازیگران مختلف تلاش داشتند تا با نیتهای مختلف اقتصادی–اجتماعی و سیاسی از این رویداد بهره لازم را ببرند. صرفنظر از رفتارها و اهداف مختلفی که پس پشت این رفتارها است، اما در یک نقطه مشترک بود: تخریب شرکت موردنظر!
این رخداد به نظر میرسد تاکنون پیامدهای نامناسبی دربرنداشته و خوشبختانه اطلاعات مشتریان را شامل نمیشده و تنها اطلاعات رانندگان را دربرداشته است؛ اطلاعاتی مربوط به ۲ سال پیش. اگرچه همین سطح از درز اطلاعات نیز مناسب نیست، اما به نظر میرسد باید بهانهای شود برای یادگیری ما؛ اینکه یاد بگیریم چگونه خود را تقویت کنیم و چگونه با بحرانها مواجه شویم.
همه رخدادها برای یک جامعهی یادگیرنده ظرفیتی برای یادگیری است، نه بهانهای برای کلنگ برداشتن! با تخریب یک شرکت هیچ اتفاق تازهای نخواهد افتاد مگر این که از رفاه عمومی کاسته شود.
اما دیگر جنبه جامعه کلنگی بهزعم کاتوزیان در خصوص انباشت سرمایه است. در جامعه کلنگی هیچگاه انباشت سرمایه اتفاق نمیافتد. سرمایهها بهمحض آنکه به مرز انباشتهشدن میرسند، دستان مجهز به کلنگ آنها را از انباشت باز میدارد.
برندهای بزرگ یک جامعه سرمایههای جمعی آن جامعه است اگر با هیجان و کلنگ به جان آنها بیفتیم، نتیجه از بین رفتن امکان انباشت سرمایه و شکلگیری شرکتهای بزرگی است که از بحرانها جان سالم به در بردهاند.
بحرانهایی با پیامدهای اندک شاید همان واکسیناسیون در برابر رخدادهای بزرگ است. واکسینه شدن در برابر مشکلات البته از طریق یادگیری از گذشته روی خواهد داد. هر چند باید حساسیتهای خود را نیز فراموش نکنیم و به بهبودها فکر کنیم.