راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

مهاجران در ایران نیروی کار جانشین ایرانی‌ها هستند یا مکمل؟

محسن شهرابی؛ مدیر انجمن دیاران / بر اساس گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۱۵، سهم مهاجران از تولید ناخالص داخلی کل جهان 9/4 درصد است. این در حالی است که مهاجران فقط 3/4 درصد از جمعیت دنیا را تشکیل می‌دهند. علاوه بر رشد GDP، افزایش جمعیت و نیروی کار یکی دیگر از مزایای اقتصادی مهاجران برای کشورهای مقصد است. مفهوم مهاجرت همواره در کنار مفهوم اقتصاد معنی پیداکرده است. افراد یا به اختیار یا به‌اجبار مهاجرت کرده‌اند.

مهاجرت‌های اجباری عمدتاً به خاطر مشکلات اقتصادی شکل‌گرفته و طبیعتاً ورود این دسته از مهاجران به کشورهای مقصد با یافتن شغل نیز همراه بوده است.

از همین رو بازار اشتغال کشورهای مقصد همیشه با بحران‌هایی مواجه بود، ولی رفته‌رفته با سیاست‌گذاری مناسب و ساماندهی بازار عرضه و تقاضای شغلی، مهاجران توانسته‌اند این مشکل را برطرف کنند؛ اما اشتغال مهاجران افغانستانی برای ایران مسئله بوده و دولت‌ها همچنان نتوانسته‌اند آن را حل کنند.

کارگران بومی همیشه به اشغال شدن بازارشان توسط مهاجران افغانستانی معترض بوده‌اند، رسانه‌ها همیشه به این موضوع پرداخته‌اند و گاه هم طرف کارگران ایرانی را گرفته‌اند، برخی از مسئولان هم تنها گلایه کرده و خواستار خروج کارگران افغانستانی شده‌اند.

این وضعیت ۴۰ سال حضور مهاجران در ایران بوده است؛ اما آیا اشتغال کارگران خارجی در ایران تهدید است یا فرصت؟ اگر تهدید است چگونه باید به فرصت تبدیلش کرد؟ این چالشی است که در این یادداشت به آن پرداخته خواهد شد.

 

نیروهای مولد اقتصادی یا رقیب اشتغال ایرانی‌ها؟

بنا بر آمار رسمی سال ۱۳۹۵ مرکز آمار حدود یک‌میلیون و ۶۰۰ هزار مهاجر افغانستانی به‌صورت قانونی در حال زندگی در ایران هستند. مطابق این آمار بیش از ۹۷ درصد جمعیت اتباع غیر ایرانی حاضر در ایران یا مولد اقتصادی هستند یا در آینده‌ای نه‌چندان دور به سن کار می‌رسند.

نمودار بالا به‌وضوح میزان جوان بودن نیروی کار مهاجران در برابر ایرانیان را نشان می‌دهد. به‌علاوه طبق قوانین کار، مجوز کار افغانستانی‌ها تنها در مشاغل ۱۸ گانه صادر می‌شود؛ بنابراین اتباع خارجی تنها در این مشاغل فعالیت می‌کنند و رقیب جوانان ایرانی به‌حساب نمی‌آیند بلکه مشاغلی را پر می‌کنند که ایرانی‌ها تمایلی به انجام آن و همچنین توانمندی لازم برای آن را ندارند.

به‌طور مثال «چوپانی، بازیافت زباله، چاه‌کنی، حفاری تونل، سنگ‌بری، کوره‌پزی، تخریب ساختمان، تنظیف دام‌پروری، تخلیه چاه ولوله بازکنی، چرم‌سازی، امحای زباله، بازیافت مواد شیمیایی و تخلیه فاضلاب» بعضی از مشاغلی است که ایرانی‌ها تمایل یا توان انجام آن را نداشته و به‌شدت تحت تأثیر نیروی کار مهاجر بوده است. به عبارتی خروج آن‌ها، صاحبان این مشاغل را که عمدتاً دولت بوده دچار مشکل می‌کند.

 

رکورد بیکاری در اختیار تحصیل‌کرده‌ها

مطابق گزارش مرکز آمار در سال ۱۳۹۴ از ۷ میلیون فارغ‌التحصیل، ۹۰۰ هزار نفر بیکار و 2/4 میلیون نفر غیرفعال بودند. ازاین‌بین مقطع تحصیلی لیسانس با ۴۵۰.۰۰۰ فارغ‌التحصیل بیکار در بالاترین رتبه قرار داشت؛ بنابراین، بخش اعظم (حدود دوسوم) نرخ بیکاری در جوانان ایرانی، در مقطع افراد تحصیل‌کرده است.

این در حالی است که افغان‌های مهاجر بیشتر در کارهایی اشتغال دارند که نیازی به تحصیلات دانشگاهی ندارد، جزو مشاغل سخت محسوب می‌شود و مورد استقبال کارجویان داخلی دارای تحصیلات دانشگاهی قرار نمی‌گیرد؛ بنابراین عملاً بین کارجویان ایرانی و مهاجران افغانستانی، رقابت شغلی وجود ندارد و مهاجران، جانشین جوانان ایرانی در بازار کار نمی‌شوند، بلکه مشاغلی را پر می‌کنند که ایرانی‌ها که عمدتاً تحصیل‌کرده هستند، تمایلی به انجام آن‌ها ندارند.

 

اتباع خارجی و تکمیل زنجیره صنعت

در سطح دنیا مهاجران ساده، مشاغلی را انجام می‌دهند که افراد بومی یا قادر به انجام آن نیستند یا علاقه دارند که در سطوح بالاتر آن خدمت یا صنعت فعالیت کنند. در کشور ما نیز کارگران غیر ایرانی با تکمیل سطوح پایین هرم‌های اشتغال باعث ایجاد شغل در رده‌های بالاتر که افراد ماهر ایرانی حضور دارند، خواهند شد.

چوپانی گله‌های گاو و گوسفند یک نمونه واضح از این تحلیل است. کاری طاقت‌فرسا که فقط مهاجران به سمت آن رفته‌اند. با ادامه این روند، زنجیره‌های بالایی مثل تولید لبنیات و دامپزشکی فعال شدند و صنعت دام‌پروری در برخی مناطق رونق گرفت و ملزومات سطح بالاتر آن نیز ممکن شد.

نمونه دیگر، فعالیت مهاجران افغانستانی در کارگاه‌های تولیدی کیف و کفش بود که حضور آن‌ها نه‌تنها باعث رونق این صنعت شد، بلکه توانست این صنعت را در برابر کالاهای خارجی نیز پیروز کند و در ادامه باعث آبادانی کسب‌وکار تعداد زیادی از تک‌فروشان، عمده‌فروشان و توزیع‌کنندگان نیز شد.

 

هزینه‌های عدم به رسمیت شناختن کارگران مهاجر

انتقاد دیگری که به موضوع اشتغال کارگران مهاجر وارد می‌شود کاهش بازار دستمزد کارگران ایرانی است. این مسئله از منظر اقتصاد طبیعی است؛ چراکه وقتی شرایط فعالیت مهاجران غیررسمی و غیر شفاف بوده و کسی از آن‌ها حمایت نمی‌کند، کارفرما نیز ترجیح می‌دهد به دلیل پرداخت نکردن حق بیمه و سایر خدمات رفاهی با حقوق کمتری از کارگران خارجی استفاده کند.

این فرآیند باعث می‌شود تا کارگران خارجی در برابر کارگران بومی از مزیت بالاتری برخوردار باشند. در این شرایط مسئولان ترجیح می‌دهند با پاک کردن صورت‌مسئله و اخراج کارگران مهاجر، معادله را حل کنند؛ اما راهکارهای ساده‌تری هم وجود دارد.

به رسمیت شناختن کارگران خارجی و حذف تبعیض قیمتی در راستای شفاف‌سازی فضای بازار اشتغال یکی از این راه‌حل‌هاست. این کار، بین کارگران بومی و خارجی، رقابت بهینه و عادلانه‌ای ایجاد کرده و منجر به افزایش شفافیت و بهره‌وری نیز خواهد شد. در ادامه با سیاست‌گذاری مناسب، امکان دریافت مالیات از کارگران خارجی نیز ممکن می‌شود.

منبع: دنیای اقتصاد

3 دیدگاه
  1. ناشناس می‌گوید

    ا- این چه ربطی به فین تک و پرداخت الکترونیک داشت الله اعلم
    2-چه افغانی و چه ایرانی باید زمینه عادلانه و یکسان برای پیشرفت در ایران را داشته باشند در اون صورت کشور پیشرفت میکنه نه اینکه افغانستانی … بخت برگشته از ترس جون و شکم اومده ایران ببریمشون بگیم فالان کار پایین رو انجام بده و ایرانی ها باید بالاتر از تو باشند این بوی از نژاد پرستی داره و در ثانی خیلی از ایرانی ها علاقه ای به تحصیلات بالا ندارند ( چون بیماری دو قطبی ندارند ) و اگر کار سطح پایین رو بدیم به افغانستانی یک انحصار بوجود ( مثل همین کارهای ساختمانی و رفتگری ) میاد اونوقت اون دسته ایرانی ها چی کار کنند کم هم نیست 20 میلیون نفر هستند

    1. جواد محمدی می‌گوید

      البته فین تکش بحث رمیتنسش هست. و حقوقی که همین افعانستانی ها در میارن و میفرستن برای افغانستان می شود رمیتنس و مرتبط به راه پرداخت… اما چون روش های انتقالشون عمدتا توسط تجار و صرافان افغانستانی هست از این جهت فین تک توشون ضعیفه و اگه سیستمی راه بیفته هم به نفع اوهاست هم به نفع ما…

      اما در مورد بحث دومتون به نظرم نژادپرستی نیست و این خاصیت مهاجراته که مهاجران سطح سواد پایین رو مجبور میکنه به انجام مشاغل سخت تر در کشورهای مقصد

      تشکر

  2. همیار می‌گوید

    مشاغل 18 گانه دروغ محض است.
    فقط وزارت و ریاست جمهوری باقی مانده که دست اینها نداده اند.
    80 درصد شغل کارتن سازی
    80 درصد شغل کیف دوزی
    50 درصد تولید کفش
    70 درصد شغل پر سود بازیافت ضایعات فلزی
    50 درصد سنگ کاری و لوله کشی ساختمان سرامیک کاری و گچ کاری
    30 تا 40 درصد رستوران ها و فست فود ها و آشپزخانه ها
    50 تا 60 درصد نان فانتزی ها
    95 درصد سرایداری باغات و ویلاهای تهران و کرج
    در اختیار مهاجرات افغانستانی است و آیا باید دامپینگ ایجاد شده با این نیروی کار را نادیده گرفت؟
    شما یک سر به بازار تهران بزنید یک سر به مغازه های تجریش بزنید، حتی فروشنده ها و صندوق دار های مغازه ها و فروشگاه های مواد خوراکی و بهداشتی هم افغانستانی هستند.
    همه اینها در حالی است که هزاران میلیارد تومان در آمد این مهاجران قانونی و غیر قانونی نه در ایران هزینه میشود و نه نقشی در اقتصاد ایران دارد، تنها کاری که می کند سود افزایش سود انباشه ی بهره برداران از خدمات آنهاست نه عموم جامعه.
    همه اینها در حالی است که این مهاجران همه در شهر های مرکز ایران تجمع داده شده اند و بدترین شرایط اجتماعی رو برای این مردم درست کردند اما شهر های دیگه مثل شمال غرب کاملا از این عناصر مصون هستند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.