پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
میلتون فریدمن تاثیرگذارترین اقتصاددان نیمه دوم قرن 20 / «کنترل پول» باید کنترل شود
پولگرایی یک نظریه اقتصادی است که بر تاثیرات کلان اقتصادی تامین پول و بانکداری مرکزی متمرکز میشود. این نظریه که توسط میلتون فریدمن صورتبندی شد این ادعا را با خود حمل میکرد که انبساط بیش از حد منبع پول ذاتا منجر به تورم میشود. جدای از این نظریه توصیفی، بخش تجویزی آن به این گزاره کلی میرسید که نهادهای پولی باید تنها بر ثبات بخشیدن به قیمتها متمرکز شوند.
نسیم بنایی؛ ماهنامه آیندهنگر / «تورم همیشه و همهجا پدیدهای پولی است.» این مهمترین جمله کتاب «تاریخچهای پولی از ایالات متحده، 1960-1867» است که توسط میلتون فریدمن و آنا شوارتز در سال 1963 نوشته شد. این جمله تنها یک گزاره ساده نیست بلکه اوج بزرگترین نزاع اقتصادی بلوک غرب در سالهای جنگ سرد است. نزاعی که در یک سو اقتصاد کینزی و «دوران طلایی سرمایهداری» را میدید و در سوی دیگر موجب تشکیل جریانی شد که به آن «پولگرایی» میگفتند.
پولگرایی یک نظریه اقتصادی است که بر تاثیرات کلان اقتصادی تامین پول و بانکداری مرکزی متمرکز میشود. این نظریه که توسط میلتون فریدمن صورتبندی شد این ادعا را با خود حمل میکرد که انبساط بیش از حد منبع پول ذاتا منجر به تورم میشود. جدای از این نظریه توصیفی، بخش تجویزی آن به این گزاره کلی میرسید که نهادهای پولی باید تنها بر ثبات بخشیدن به قیمتها متمرکز شوند.
ریشه این نظریه در دو جریان فکری کاملا متضاد قرار گرفته: سیاستهای پولی که تفکر غالب این زمینه در اواخر سده نوزدهم بود و نظریات پولی جان مینارد کینز که در دوران جنگ یک مدل مبتنی بر تقاضا را برای پول پیشنهاد داد.
تفاوت کینز و فریدمن در کجا بود؟ در حالی که کینز بر پایداری ارزش ارز پافشاری میکرد، فریدمن نظریه خود را بر پایداری قیمت متمرکز ساخت. در صورت تمرکز بر ارزش ارز، اگر ناآرامیهایی اقتصادی پدید آیند که ناشی از منبع پول ناکافیاند مجبور به استفاده از ارز جایگزین خواهیم شد و این موضوع هم به نوبه خود منجر به فروپاشی سیستم پولی میشود. این ایراد همان جایی بود که فریدمن بر روی آن دست گذاشته بود.
نتایج بررسیهای تاریخی فریدمن در این زمینه به طور خلاصه در همان کتابی آمده که بالاتر صحبتش شد. این کتاب تورم را با افزایش بیش از حد پولی مرتبط میدانست که توسط بانک مرکزی تولید میشد. از سوی دیگر هم اگر با معکوسِ تورم روبهرو بودیم هم دلیل اصلیاش ناتوانی بانک مرکزی در پشتیبانی از تامین پول بود نه چیزی دیگر.
پیشنهاد اولیه فریدمن برای حل این مشکل یک «قاعده پولی» ثابت بود. این قاعده «قاعده kدرصدی فریدمن» نام گرفت و مطابق آن منابع پولی در هر سال به صورت خودکار درصد افزایشی ثابت را تجربه میکردند. مطابق این قاعده هیچ راه گریزی برای بانک مرکزی وجود نداشت زیرا افزایش منبع پول توسط یک «کامپیوتر» انجام میشد، و از این طریق کسبوکارهای گوناگون توانایی پیشبینی تمامی تغییراتی را که در منبع پول رخ میداد داشتند. فریدمن بر این عقیده بود که دست بردن در منبع پول یا نرخ رشد آن به احتمال بسیار زیاد منجر به ناپایداری اقتصادی میشود تا پایداریِ آن.
[mks_pullquote align=”left” width=”740″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
میلتون فریدمن
میلتون فریدمن در 31 ژولای 1912 در بروکلین نیویورک به دنیا آمد. در سال 1932 از دانشگاه راتجرز با تخصص در ریاضیات و اقتصاد فارغالتحصیل شد و در همین زمان بود که تحت تاثیر اقتصاددانانی نظیر آرتور بِرنز و هومر جونز به این نتیجه رسید که با اقتصاد مدرن میتوان مشکلات اقتصادی نظیر «رکود بزرگ» را حل کرد. در 1933 از دانشگاه شیکاگو کارشناسی ارشد اقتصاد خود را گرفت و سپس برای گرفتن دکتری خود راهی دانشگاه کلمبیا شد و بر روی علم آمار تمرکز کرد. در سال 1976 برنده جایزه نوبل شد و نهایتا در سال 2006، زمانی که 94 سال داشت در سانفرانسیسکو درگذشت.
[/mks_pullquote]
مداخله ممنوع
نشریه اکونومیست فریدمن را «تاثیرگذارترین اقتصاددان نیمه دوم سده بیستم» میداند و اگر به جای «نیمه دوم» تمامی این سده را مورد بررسی قرار دهیم احتمالا تنها کسی که شانهبهشانه او به رقابت بپردازد همان رقیب اصلیاش یعنی جان مینارد کینز از آب دربیاید. این میزان تاثیرگذاری فریدمن دو عامل اصلی دارد: یکی نظریههای اقتصادی که پیشتر از عمدهترین آنها یعنی «پولگرایی» گفتیم و دیگری مشاوره به سیاستمداران پرشماری در سرتاسر جهان.
فعالیت سیاسی فریدمن به دو شاخه تبدیل میشود یکی مربوط به شاگردانش در «مکتب شیکاگو» و دیگر مشاورههای مستقیم خودش به چهرههایی همچون رونالد ریگان و مارگارت تاچر. فلسفه سیاسی فریدمن عمدتا مشابه تمامی مدافعان بازار آزاد است.او کتابی به نام «سرمایهداری و آزادی» در سال 1962 نوشت. این کتاب که متشکل از یک مقدمه، 12 فصل اصلی و فصل سیزدهمی است که حکم نتیجهگیری را دارد مباحثی را با جزئیات نظری و تاریخی مطرح میکند.
فصل دوم و سوم این کتاب به ترتیب در مورد «نقش حکومت در یک جامعه آزاد» و «کنترل پول» است و همانطور که حدس هم زدهاید نتیجهگیری کتاب بر آثار مداخله دولت در اقتصاد متمرکز است. فریدمن در فصل دوم اینطور ادعا میکند که حکومت در یک جامعه لیبرال باید قانون، نظم و حقوق مالکیت را اعمال کند و در حیطه اقتصادی هم تنها باید در مواقع مواجهه با انحصار، اقدامات فنی صورت دهد.
نکته جالب در این فصل این است که به اعتقاد فریدمن مادام که جامعه و قانون اساسی حکومت را کنترلکننده پول میدانند، این نقش باید توسط حکومت ایفا شود.
از حکومتی حرف زدیم که باید پول را کنترل کند، اما این کنترل چه وجوهی دارد؟ فریدمن در فصل سوم کتاب با مثالی تاریخی پیشنهادی را مطرح میکند. بنابر نظر او سیر تکاملی پول در امریکا در «لایحه 1913 فدرال رزرو» به نقطه اوج خود رسید.
بنابر ادعای این اقتصاددان فدرال رزرو نهتنها موفق به پایدارسازی نشد در انجام این وظیفه چندینبار ناکام ماند. فریدمن پیشنهاد کرد که به فدرال رزرو تنها باید یک وظیفه را محول کرد: افزایش منبع پول به میزان 3 الی 5 درصد در سال.
فصل نتیجهگیری این کتاب از این رو بسیار مهم است که شاید امروزه در بسیاری از کشورهای جهان به فرضی بدیهی بدل شده یا حداقل دست بالا را در رویکرد نظری به اقتصاد سیاسی دارد.
تنها نکته مهم در اینجا این است که در زمان انتشار این کتاب در اقتصادهای پیشرفته جهان مدل دولت رفاهی و اقتصاد کینزی روح حاکم بودند که از مداخلهگرترین دولتهای نظام سرمایهداری به حساب میآمدند و نظر فریدمن در کنار دیگرانی که با او همسو بودند در آن زمان بسیار نو بود. فریدمن اینگونه نتیجه گرفت که مداخله دولت در اقتصاد عمدتا برخلاف هدفی که دولتها در نظر داشتند، نتیجه داده است. بیشتر چیزهای خوب در امریکا و جهان محصول بازار آزاد است و نه حکومت. حکومت هرچقدر هم که نیت خوبی داشته باشد نباید وارد حیطههایی شود که به آن ربطی ندارد.