پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
بلاکچین در یک جزیره دور افتاده چگونه به داد شما میرسد؟
این روزها سروصدای زیادی درباره بلاکچین همه جا پیچیده است ولی اگر از کسی بپرسید کاربرد بلاکچین چیست ممکن است پاسخی نداشته باشد. اغلب گفته میشود که بلاکچین بستری برای ایجاد اعتماد است ولی اعتماد مفهوم گسترده و پیچیدهای است. آیا پاسخ به این سوال با یک مثال ساده ممکن است؟ در این مطلب با مثالی ساده نشان دادهایم که چرا اجماع غیرمتمرکز (بلاکچین) برای کسبوکارها خوب است.
سریال تلویزیونی لاست (LOST) را به یاد دارید؟ داستان هواپیمایی پر از افراد غریبه که در جزیرهای گوشه اقیانوس سقوط میکنند. زمانی که نجات یافتگان متوجه میشوند راه فراری ندارند آغاز به ساخت زندگی جدیدی برای خودشان میکنند – در واقع یک جامعه کوچک شکل میگیرد.
هوگو آغاز به پرورش گیاهان و باغبانی میکند، سایر تبری پیدا میکند با آن زغال برای آتش میسازد، کیت شکارچی ماهری است و حیوانات شکار میکند و جک با پزشکی آشناست و در هنگام بیماری به او مراجعه میکنیم.
اینجاست که یک اقتصاد مبادلهای (کالا به کالا) شکل میگیرد. زمانی که سایر گشنهاش باشد یک تکه چوب را با هوگو به ازای ۴ گوجه فرنگی تعویض میکند. کیت نیز یک گراز وحشی را با ۲۰ گوجه فرنگی تعویض میکند. جک یک قرص آنتی بیوتیک میدهد و ۴ تکه چوب میگیرد و یا ممکن است یک گراز وحشی هم به ازایش دریافت کند.صبح یکی از روزها جک با ایدهی جذابی از خواب بیدار میشود!
بیایید تمدنمان را یک گام به جلوتر ببریم و مفهوم پول را وارد کارهایمان کنیم. ما پولی به نام پول جزیره (Islandcoin) میسازیم و برای اقتصادمان از آن به جای مبادله کالا به کالا استفاده میکنیم. با این روش سایر میتواند حتی بدون اینکه تکه چوبی به من بدهد، آنتیبیوتیک دریافت کند!
کیت میپرسد هر کدام با چند سکه آغاز کنیم؟ پاسخی عادلانه مییابند: هر کدام در ابتدا ۱۰۰ سکه خواهیم داشت.
از آنجایی که قهرمانان ما به آهن دسترسی ندارند نمیتوانند سکههای واقعی بسازند، پس جک یک سیستم ساده برای اینکار ایجاد میکند. او بر روی تکه کاغذی روبهروی نام هر شخص عدد ۱۰۰ را مینویسد. هربار که کسی معاملهای انجام بدهد، به جک اطلاع میدهد تا عدد روبهروی نام او را به روز کند.
سایر اعتماد چندانی به جک ندارد. بالاخص که هردوشان به کیت علاقهمندند! چرا جک باید این کاغذ را نگه دارد؟! ممکن است جک بخواهد اعداد و میزان داراییها را دستکاری کند. سایر پیشنهاد میکند به جای سکه جزیره از توکن اقیانوس! که پول ابداعی اوست استفاده کنند و او کسی باشد که روند معاملات و داراییها را مدیریت میکند. کیت پیشنهاد میکند برای حل موضوع او کاغذ را نگه دارد ولی اینبار هوگو چندان راضی به نظر نمیرسد.
گروه نمیتواند به نتیجهای برسد و برای مدت طولانی دوباره سیستم مبادلهای ادامه پیدا میکند. سیستمی پیچیده که همه را خسته کرده است ولی چارهای نیست.
روزی از روزها کیت دیگر از سیستم فعلی خسته شده است. مبادله کالابهکالا واقعا خستهکننده است. گرازهای وحشی محبوبترین غذای جزیره هستند و این فقط اوست که قدرت شکار آنها را دارد پس این اعتماد بنفس را پیدا میکند که به بقیه بگوید ایدهی قدیمی سکه جزیره را احیا خواهد کرد و خودش به صورت دقیق دادوستد را پیگیری میکند. او تا زمانی که سیستمش را نپذیرند به کسی گراز نخواهد فروخت. در نتیجه جمع پیشنهاد او را میپذیرند.
بدین شکل کیت تبدیل به بانکدار جزیره میشود و هر وقت کسی نیاز به دادوستد جدیدی داشت ابتدا برای ثبت آن به سراغ کیت میرود.
حال ما سیستمی داریم که کار میکند ولی هیچکس بجز کیت از این سیستم هیجانزده و رضایتمند نیست. چندان سیستم بهینهای نیست ولی کسی ایدهی دیگری ندارد.
ناگهان یک نجاتیافته جدید در جزیره پیدا میشود ( این اتفاق در سریال لاست زیاد میافتد!) نام او آقای ناکاموتو است و ایدهی بسیار فوقالعادهای دارد. نام این ایده اجماع غیرمتمرکز است و شیوهای برای مدیریت دادوستدها توسط همه اعضای گروه در کنارهم است. شیوهای که اجازه دستکاری اعداد توسط هیچکس را نمیدهد.
حتی اگر یکی از آنها در حال ماهیگیری باشد، سیستم کماکان کار میکند و یا نیازی نیست منتظر کیت باشیم تا سرش خلوت شود و دادوستد پیش برود. گروه از این اتفاق خوشحال است و آرزو میکنند آقای ناکاموتو از قسمت اول سریال! همراه آنها سقوط کرده بود.
در نگاه اول، به نظر میرسد که سیستم آقای ناکاموتو فقط در بحثهای مالی کاربرد دارد ولی خیلی زود متوجه میشوند که میتوان از این سیستم در دیگر امور هم استفاده کرد.
برای مثال، تبلیغات را در نظر بگیرید.
سایر از چوبهای خود برای ساخت یک تابلو بزرگ در وسط کمپ استفاده کرده است. او فکر میکند اینکه هوگو روی ان بنویسد چه سبزیجاتی این هفته موجود است، ایدهی خوبی خواهد بود. کیت از ایده خوشش میآید. او میخواهد هر زمان که از شکار برگشت روی تابلو بنویسد تا بقیه برای خرید بیایند. بحث درمیگیرد. یک تابلو هست و دو نفر مشتری دارد. جک راهحلی ارائه میدهد: هر کس در طول روز توانست بیشترین پیشنهاد را بدهد در انتهای روز تابلو تبلیغات برای او خواهد بود. مدیریت اینکار را جک بر عهده میگیرد و باتوجه به سختی که دارد هر روز یک سکه برای اینکار دریافت میکند.
گروه این سیستم را دوست ندارند ولی تنها سیستمی است که کار میکند پس بالاجبار قبولش میکنند. مخصوصا هوگو که نگران است کیت از نفوذش به جک استفاده کند و او را دور بزند. اینجاست که آقای ناکاموتو وارد میشود و پیشنهاد میکند از همان قوانین اجماع غیرمتمرکز و کاربرد بلاکچین اینجا نیز استفاده شود.
بلاکچین در واقع همان جعبه مرموزی مبتنی بر فناوری است که اجماع غیرمتمرکز ناکاموتو را پیادهسازی میکند. ولی حال که به کاربرد بلاکچین و میزان مفید بودن آن پی بردیم، باید بدانیم که چگونه کار میکند. حالا باید بدانیم که چگونه در یک جزیره دورافتاده فقط با یک کاغذ و خودکار بلاکچین ایجاد کنیم؟
منبع: Hackernoon
سلام
بالاخره سیوه عملکرد بلاکچین در این مثال توضیح داده نشد و فقط پیشنهاد آقای x بود .