پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
راه امینالضرب / روایتی از زندگی حاج محمدحسن امینالضرب، اولین کنشگر اقتصاد نوین ایران
رسول قربانی؛ ماهنامه عصر تراکنش / پسر امینالضرب برق را به ایران آورد، تأسیس بانک را پیشنهاد کرد، مجلس وکلای تجار را بنیان گذاشت. او کسی بود که پیشگام فناوری، بانکداری و دموکراسی در ایران بود.
حاج محمدحسین امینالضرب یکی از دیرپاترین نهادهای اقتصادی در ایران یعنی مجلس وکلای تجار یا همان اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران را بنیان نهاد. او جزو اولین کنشگران دوران جدید اقتصاد ایران بود. در این گزارش روایتی از زندگی پدر این مرد بزرگ و پیشروی فناوری و بانکداری ایران را مرور میکنیم. در تهیه این گزارش از کتاب «سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران» نوشته فریدون شیرین کام و ایمان فرجاننیا استفاده شده است.
عصر قاجار، آغاز مواجهه ایران با تحولات سیاسی و اجتماعی اروپاست. دو شکست پیاپی از روسیه و نیز شکست از انگلیس منجر به جدا شدن ایالتهای قفقاز، آسیای میانه و افغانستان از ایران شد. این حوادث اندکاندک چشم دولتمردان و برخی از نخبگان را باز کرد و آنان پس از سه قرن غفلت به عقبماندگی خود خصوصاً در زمینههای نظامی، پزشکی و آموزشی پی بردند. حاج محمدحسن امینالضرب یکی از تجار برجسته ایران در نیمه دوم قرن نوزدهم بود که موفق شد با هوش بالای تجاری خود دامنه فعالیتهای اقتصادیاش را از اصفهان به تهران و سپس به مسکو، لندن، پاریس و … گسترش دهد. وی همچنین مسئول ضرب سکههای ناصرالدینشاهی بود و به همین دلیل لقب «امینالضرب» را به وی اعطا کردند. او به خاطر حرف درباریان و سوءظن شاه از کار برکنار شد و در اواخر عمر ناصرالدینشاه، پذیرای سیدجمالالدین اسدآبادی در خانهاش بود و چند روز قبل از به قتل رسیدن ناصرالدینشاه، میرزا رضای کرمانی در خانه وی اقامت داشته است. چکیدهای از زندگی پرفرازونشیب وی در ادامه آمده است.
از تولد تا نوجوانی
«محمدحسن امینالضرب» در حدود سال 1213 هجری شمسی در اصفهان و در خانوادهای بازرگان و عمدتاً صراف متولد شد. پدرش محمدحسین و مادرش بیبیماه خانم اصالتاً از اهالی خوی بودند. پدر وی شغل صرافی و پدربزرگش زرگری داشت. محمدحسن از همین طریق با مبادلات پولی، انواع مختلف فلزات گرانبها، عیار سکهها و درجه خلوص شمشها آشنا شد. آموزش رسمی محمدحسن و برادرانش در مکتبخانه و محدود به آموختن نوشتن و خواندن و خوشنویسی بود. آنان به معلم خصوصی (که مختص طبقات مرفه بود) دسترسی نداشتند.
«حاج مهدی» پدربزرگ محمدحسن در ایام نوجوانی وی درگذشت. پسرش محمدحسین، وارث حرفه خانوادگی شد و در حدود سال 1223 هجری شمسی درحالیکه محمدحسن 10 ساله بود، برای فعالیت اقتصادی به کرمان رفت و چند سالی مقیم آنجا شد. احتمالاً شغل وی خرد کردن برات و سفتههای دولتی بود. بعد از مرگ محمدشاه اوضاع اقتصادی کشور خراب و براتهای دولتی بیاعتبار شد. به علت محدودیت حملونقل و نبودن پستخانه منظم در جنوب کشور، خانواده امینالضرب از وی خبر نداشتند؛ تا اینکه مسافری از کرمان خبر آورد که محمدحسین در کارش موفقیتی نداشته و بیمار است. بیبیماه خانم مادر محمدحسن با فروش برخی از وسایل زندگی، اسباب سفر پسر جوانش را به کرمان فراهم کرد. تا این شهر 650 کیلومتر مسافت بود و حدود 3 تا 4 هفته طول میکشید تا به آنجا برسند. زمانی که محمدحسن به کرمان رسید، پدرش فوت کرده بود.
او هنگام اقامت در کرمان ازدواج مجدد کرده بود و درآمدش صرف مداوا و مهریه همسر دومش شده بود. در نتیجه مشکلات محمدحسن پس از فوت پدر بیشتر شد. در نهایت مجبور شد با دادن سفته در ازای بدهیها، مسئله را حل کند. مدتی بدون هیچ پول و دوستی در کرمان سرگردان بود تا اینکه توانست از چند بازرگان اصفهانی مقیم کرمان، برای بازگشت خود پولی قرض کند و این اولین تجربه محمدحسن در آغاز جوانی و در شهری ناآشنا بود.
اولین جرقههای نبوغ اقتصادی
محمدحسن پس از بازگشت از کرمان موردحمایت دوست خانوادگیشان، حاج محمدکاظم صراف- که بازرگان مشهوری بود- قرار گرفت. حاج محمدکاظم با اعطای قرض به وی کمک کرد تا دیون خود را بپردازد و محمدحسن را در حجرهاش بهعنوان شاگرد به کار گرفت. درعینحال اندک سرمایهای به او داد تا در کنار کار و حجره، برای خود بهطور مستقل کار کند. مادرش نیز در منزل، طناب، دگمه، تزئینات و روبند درست میکرد و به مغازهها میفروخت. زندگی آنها مدتی به این طریق گذشت تا اینکه محمدحسن با استفاده از سود معاملات شخصی توانست قرض خانواده را بپردازد. علاوه بر این، صد تومان برایش باقی ماند که بخش زیادی از آن را به خانواده داد و با باقیمانده پولش به تهران آمد. اولین آزمون کار مستقل در ابتدای جوانی و در حجره حاج محمدکاظم صراف، نشانگر ظرفیتهای محمدحسن برای کسب سود بیشتر در سختترین شرایط بود.
مهاجرت به تهران
محمدحسن درحالیکه فقط 19 سال داشت (حدود سال 1232 هجری شمسی) برای شروع کار مستقل، تنهایی به تهران آمد. دارایی او شامل عبا، چرتکه، ترازو، یک الاغ، صد ریال و به روایتی دیگر 260 ریال پول نقد بود.
در مورد سالهای اولیه کار محمدحسن در تهران، اطلاعات مختلف و متناقضی (از دستفروشی تا صرافی) نقل کردهاند. بنا به روایتی در بازار، برای خرید طلا و سکههای خارجی از بازرگانان سفارش میگرفت، کالاهای سفارششده را از مغازهها میخرید و آنها را با سود به مشتریان میفروخت. مشتریان او تجار، صرافان و اعیان بودند. آشنایی و نسبت او با صرافان اصفهانی مقیم تهران در فعالیت تجاریاش نقش مهمی داشت. او در عرض هشت ماه حدود 1300 تا 1400 تومان سود خالص، کسب کرد. مقداری از این پول را برای مادرش به اصفهان فرستاد تا قرضهای عقبمانده خانواده را تأمین کند. محمدحسن با نقدینگی اندک، درستکاری و کمکِ تاجران همشهریاش در تهران به کار خود رونق داد.
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
پیشنهاد تأسیس بانک
یک دهه قبل از تشکیل بانک شاهنشاهی به ناصرالدینشاه پیشنهاد کرد بانک ملی توسط دولت و مردم ایران تأسیس شود و بر این موضوع تأکید کرد که سرمایههای خردی که در بانک جمعآوری میشود، نقش مهمی در شکلگیری فعالیتهای صنعتی دارد.
[/mks_pullquote]
آشنایی با «پانایوتی»
سرنوشت محمدحسن هنگامی دگرگون شد که با بازرگانی به نام پانایوتی از نمایندگان شرکت رالی در تهران، آشنا شد. بر اساس برخی اسناد محمدحسن فوتوفن بازرگانی داخلی و خارجی را از پانایوتی آموخت. در اولین همکاری اقتصادیاش با شریک خارجی حدود ده هزار تومان پشم گوسفند خرید و به پانایوتی داد که آن را بهصورت حقالعمل برایش در اروپا بفروشد. پس از موفقیت در اولین همکاری، محمدحسن با دنیای تجاری جدیدی مواجه شد که پیشتر، هیچ تصوری از آن نداشت. بر همین اساس حوزه فعالیت وی بسیار گسترده شد. در همین دوران پانایوتی روش مبادله برات و خریدوفروش کالا را به وی یاد میداد و از سرعت یادگیری و پشتکار او تعجب میکرد. در مدت یک سال کار به جایی رسید که از تمام ولایات ایران پولهای خزانه، گمرک و براتهای اکثر تجار به تجارتخانه او ارجاع میشد. همین امر سبب شهرت وی در نزد شاه، وزرا و تجار شد. وی همزمان با تجارت در تهران، حوالههای برات را مطابق وعده میپرداخت. همین درستکاری، سرعت و دقت بر شهرت وی در نزد دولت و مردم افزود و زمینهای را فراهم کرد تا موقعیت خویش را بهعنوان یک بازرگان معتبر تثبیت کند.
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
اتاق تجارت تهران
اتاق تجارت تهران مرکز و نهادی برای رسیدگی به امور بازرگانان ایرانی بود. این اتاق در ۱۶ مهر ۱۳۰۵ خورشیدی در بازار تهران تأسیس گردید. نخستین و آخرین رئیس این اتاق پیش از انقلاب ۱۳۵۷ به ترتیب محمدحسین امینالضرب و عنایتالله بهبهانی بودند. پس از انقلاب ۱۳۵۷ اتاق به عنوان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران تغییر نام داد.
[/mks_pullquote]
امینالضرب
در سال 1248 هجری شمسی تهران و برخی از شهرهای ایران دچار قحطی شدند. این بحران به حدی گسترده بود که دولتمردان و مردم را بهشدت نگران کرد. در این زمان دارایی حاج محمدحسن حدود 90 هزار تومان بود. او بخش بزرگی از داراییاش را به حل مشکل قحطی اختصاص داد و اقدام به خرید گندم از نقاط مختلف کشور و انتقال آن به تهران کرد. این اقدام باعث افزایش اعتبار و شهرت اجتماعی وی در بین مردم و دولت شد. از سال 1257 با ابراهیم امینالسلطان (که ضرابخانه را اجاره کرده بود) دوستی و ارتباط برقرار کرد.
امینالسلطان کار بررسی صحت عیار، خریدوفروش نقره و محاسبه را به حاج محمدحسن سپرد و او بهتدریج مسئولیت ضرابخانه را بهطور کامل بر عهده گرفت. بر همین اساس ناصرالدینشاه به او لقب «امینالضرب» را اعطا کرد. چند بار امینالضرب به علت وجود برخی کارشکنیها و دخالت دیگران در کارهایش استعفا داد اما بار دیگر اداره ضرابخانه را به وی واگذار کردند. پس از مرگ ناصرالدین شاه و همزمان با به حکومت رسیدن مظفرالدینشاه و قدرتگیری گروه جدید، او به بهانه اختلاس و کمی وزن سکهها توقیف و زندانی شد. در این زمان پسرش (محمدحسین) در راه بازگشت از سفر فرنگ در سبزوار بود که خبر به زندان افتادن پدرش را به او رساندند. او بلافاصله به راه افتاد و خود را به تهران رساند و فعالیتهای زیادی برای آزادی پدرش انجام داد. او به صنیعالدوله داماد مظفرالدینشاه مراجعه کرد و با پرداخت جریمه به صنیعالدوله، موجبات آزادی پدر را فراهم کرد و بدین ترتیب دوره حضور او در ضرابخانه به پایان رسید.
دغدغه پیشرفت ایران
تجربههای تجاری فراوان، مسافرت به خارج از کشور، مشاهده پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی اروپا و عقبماندگی ایران موجب شد که وی به فکر توسعه و نوآوری در ایران بیفتد. امینالضرب با سفر به روسیه، کشور عقبمانده اروپایی آن زمان آنچنان مسحور میشود که مینویسد:
«وزرا و حکام، هر یک ذرهای از حد خود نمیتوانند خارج شوند؛ کسی را قدرت اینکه مال کسی را بگیرد یا طمع کند و دستاندازی نماید، امکان ندارد. بعد از آنکه تقصیر معلوم شد واسطه ابداً کار نیست ولو کان (اگرچه) برادر امپراتور باشد.»
در جای دیگری مینویسد: «در فرنگستان همه مشغول کار هستند و کارخانجات بسیارند و از ششصد ذرع، زغال بیرون میآرند، مردم ایران تمام بیکار ماده همدیگر را میپایند.»
دوستی او با «سیدجمالالدین اسدآبادی»، اصلاحگر آرمانخواه و اقامت سید (در دو سفرش به ایران) در منزل امینالضرب و کمک مالی مستمر به وی نشانگر دغدغههایش برای رهایی ایران از عقبماندگی است. وی یک دهه قبل از تشکیل بانک شاهنشاهی به ناصرالدینشاه پیشنهاد کرد بانک ملی توسط دولت و مردم ایران تأسیس شود و بر این موضوع تأکید کرد که سرمایههای خردی که در بانک جمعآوری میشود، نقش مهمی در شکلگیری فعالیتهای صنعتی دارد.
[mks_pullquote align=”left” width=”600″ size=”18″ bg_color=”#444444″ txt_color=”#ffffff”]
سالهای آخر زندگی
هشت سال آخر زندگیاش با برخی تلخکامیها مقارن بود. برادرش حاج محمدرحیم در دوگانژ فرانسه فوت کرد. پس از دو سال، پسران حاج محمدرحیم در وبای تهران درگذشتند. بخش بزرگی از دارایی او مصادره و خود نیز زندانی شد.
[/mks_pullquote]
فعالیتهای صنعتی امینالضرب در ایران تا ربع آخر قرن نوزده عمدتاً ابتکاری بود. اولین بار در همان زمان بود که بازرگانی وارد چنین صنایعی شد. این اقدام زمانی اتفاق افتاد که ایران فاقد جاده مناسب، بانک، نظام پستی و نیروی انسانی ماهر بود و اکثر این وسایل را از خارج از کشور تأمین میکرد. نقش او و بعدها پسرش در برداشتن اولین گامهای صنعتی دارای اهمیت بسیار است. امینالضرب در سال 1263 اولین ماشین را برای کارخانه ابریشمکشی، وارد رشت کرد و بهاینترتیب، وارد حوزه صنعت شد. صدور ابریشم به استانبول، مصر و مارسی از جمله کارهای مهم صادراتی در ایران بود. او مکرراً بر قدرت بخار تأکید داشت و به برادرش دستور داد یک ماشین پنبهپاککنی، دو ماشین بخار، یک تراکتور و یک پمپ که با بخار کار میکرد از فرانسه به ایران بفرستد. تأسیس کارخانه کبریتسازی و چیتبافی تهران از اقدامات صنعتی ناموفق وی بود.
امینالضرب در سال 1266 هجری شمسی امتیاز ذوبآهن و تعدادی معادن (بهجز طلا) را به مدت سی سال از شاه گرفت. با وجود اینکه بخشی از ماشینآلات ذوبآهن خریداری شد و کارشناسان خارجی برای اجرای پروژه به ایران آمدند و چند سالی هم مشغول نقشهبرداری و تهیه وسایل بود، این کار متوقف شد. بااینحال بخشی از این پروژه یعنی ساختن راهآهن بین آمل و محمودآباد در حدود 20 کیلومتر عملی شد.
وجهه اجتماعی امینالضرب نیز دارای اهمیت است. نقش او در تشکیل مجلس وکلای تجاری ایران و پیگیری حقوق بازرگانان قابلتوجه است. وی وجود امنیت مالی، ایجاد دفتری برای ثبت داراییها و ایجاد بانک ایرانی را از ضرورتهای اساسی برای توسعه فعالیت تجاری میدانست.
او برای تحقق آرمانهایش اقدامات بسیار انجام داد. مشارکت فعال برای حل مشکل قحطی، مبارزه با امتیاز تنباکو و زندانی شدنش در این راه، کمک به سیدجمالالدین اسدآبادی، ساخت حجرههای متعدد برای طلاب در ابنبابویه، تهیه پوشاک، مواد غذایی و زغال برای فقرا تنها بخشی از فعالیت اجتماعی اوست.
سالهای پایانی حیات
هشت سال آخر زندگیاش با برخی تلخکامیها مقارن بود. برادرش حاج محمدرحیم در دوگانژ فرانسه فوت کرد. پس از دو سال، پسران حاج محمدرحیم در وبای تهران درگذشتند. بخش بزرگی از دارایی او مصادره و خود نیز زندانی شد. با وجود اینکه دارایی او را گرفتند، هنگامی که مشکل افزایش قیمت نان و احتکار گندم در تهران بحرانی شد از وی برای حل مشکلات کمک خواستند و او را به ریاست مجلس انتظام نرخ منصوب کردند؛ زیرا از ملاکان و محتکران رشوه نمیپذیرفت. سرانجام حاج محمدحسن امینالضرب در 63 سالگی در تهران درگذشت و بنا به وصیتش در نجف اشرف به خاک سپرده شد.