راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

ساتوشی ناکاموتو بیت‌کوین را چگونه خلق کرد؟

حامد صاحبی / انتشارات دانشگاه کلمبیا، اخیراً در سال 2016 کتابی را با عنوان «تحول پول» منتشر کرده که در آن سیر تحول پول از دوران باستان تا عصر بیت‌کوین بررسی شده است. دیوید اورل، ریاضیدان و نویسنده کانادایی و متخصص پیش‌بینی سیستم‌های پیچیده اقتصادی و رومن کلوپاتی، محقق و مدرس حوزه مالی و پولی اهل جمهوری چک، نویسندگان این کتاب هستند. کتابی که ضمن مرور تاریخچه تحولات پول، تحلیل خاص نویسندگان را نیز ارائه می‌کند که با مروری بر نظرات آن‌ها می‌توان حدس زد که احتمالاً بخشی از آن در چارچوب جریان اصلی علم اقتصاد نیست. آنچه پیش‌رو دارید ترجمه فصل نهم این کتاب است.

به گمانم اینترنت یکی از نیروهای اصلی برای تقلیل دادن نقش دولت خواهد بود. تنها مشکلی که هست و آن هم به‌زودی برطرف می‌شود، وجود یک واحد پول الکترونیکی معتبر است، روشی که از طریق آن بتوانید دارایی‌ها را روی اینترنت از الف به ب انتقال دهید، بدون آنکه الف، ب را یا ب، الف را بشناسد، روشی که در آن بتوانم یک اسکناس 20 دلاری را به شما بدهم و هیچ جا ثبت نشده باشد که این پول از کجا آمده… البته که این روش سویه‌ای منفی هم دارد. معنایش این خواهد بود که گانگسترها و کسانی که در کار معاملات غیرقانونی‌اند، راحت‌تر می‌توانند به کسب‌وکارشان ادامه دهند.

مشکل اصلی پول فعلی اعتمادی است که باید برای کارآمدی‌اش وجود داشته باشد. باید به بانک مرکزی اعتماد کرد که ارزش پول را پایین نیاورد، اما تاریخچه پول‌های بی‌پشتوانه پر از اعتمادشکنی است. باید به بانک‌ها اعتماد کرد که از پولمان نگهداری کنند و به‌صورت الکتریکی انتقالش دهند، اما آن‌ها پولمان را به شکل حباب‌های اعتباری وام می‌دهند و همیشه ذخیره‌شان کسری از آن چیزی است که باید باشد. باید در مورد حریم شخصی‌مان به آن‌ها اعتماد کنیم، باید به آن‌ها اعتماد داشته باشیم که اجازه نمی‌دهند دزدهای هویت حساب‌هایمان را خالی کنند… با یک واحد پولی الکترونیکی که اساسش اثبات رمزنگاری‌شده است و نیازی به اعتماد به یک نفر سوم واسط ندارد، جای پول امن و انتقالش بی‌دردسر خواهد بود.»

.

جادوی ناکاموتو

در سال 2008، انحصار پولی بانک‌ها و دولت‌ها به ناگهان به چالش کشیده شد، آن هم از سوی چیزی که در ابتدا به‌نظر تنها بازیچه‌ای برای گیک‌ها و آنارشیست‌های سایبری بود. با نگاهی دیگر به موضوع این‌طور به‌نظر می‌رسد که بیت‌کوین، یا به‌طورکلی واحدهای پولی سایبری، پاسخی بی‌نقص برای بیشتر مشکلات نظام اقتصادی فعلی است، مشکلاتی که مردم کم‌کم آن‌ها را به‌عنوان نتایج بحران مالی تشخیص دادند و به باد انتقاد گرفتند. در نتیجه، مثل رعدوبرقی وسط آسمان صاف، این پول‌ها همزمان به‌طورجدی از سوی رسانه‌های جریان اصلی و وال‌استریتی‌ها موردبحث قرار گرفت. بعضی‌ها پیش‌بینی می‌کردند که حیاتی کوتاه‌مدت داشته باشد و بعضی دیگر پتانسیل‌های انقلابی‌اش را تحسین می‌کردند، یا علیه آن هشدار می‌دادند.

سال‌ها از آن زمان گذشته و بیت‌کوین، نماد واحد پولی سایبری، هنوز تا حد زیادی ابزاری به حساب می‌آید برای خرید اسلحه و مواد از تاریک‌ترین گوشه‌های اینترنت. بااین‌حال همزمان، بزرگ‌ترین شرکت‌ها هم ازجمله بانک‌هایی مانند جی‌پی مورگان، سراغ موضوع رفته‌اند، حالا یا با پذیرفتن این واحد پولی، یا با کندوکاو در منطقش. بحران بزرگ مالی سال 2008-2007 خیلی از مردم را نسبت به نظام مالی جهان و حتی خود مفهوم پول بدبین کرد؛ اما یک نفر یا یک گروه (برای جمله‌بندی راحت‌تر تصور می‌کنیم که او یک نفر است) تحت اسم ژاپنی ساتوشی ناکاموتو، تصمیم گرفت خودش شخصاً دست‌به‌کار شود و واحد پولی کاملاً تازه‌ای طراحی کند که به‌جای بانک‌های مرکزی و خصوصی توسط مردم ضرب می‌شد، یا دقیق‌تر با کامپیوترهای مردم. واحد پولی الکترونیکی که به اسم بیت‌کوین شناخته می‌شود، برای اولین بار در سال 2008 در مقاله‌ای آنلاین نوشته ناکاموتو مطرح شد و نرم‌افزار اوپن سورس برای به کار انداختنش در سال جدید میلادی عرضه شد.

در سوم ژانویه، برای نشان‌گذاری زمانی کدی که سازنده اولین کوین‌ها (یا همان بلوک‌های اولیه) بود، ناکاموتو از یکی از عناوین روزنامه تایمز که روح زمانه را در خود داشت هم استفاده کرد: «وزیر اقتصاد در آستانه دومین کمک مالی به بانک‌ها». در گذشته واحدهای پولی دیگری نیز پیشنهاد شده بودند و بسیاری از المان‌های طراحی بیت‌کوین از دل جنبش‌های سایبرپانک آنارشیستی / رمزنگاری دهه 1990 بیرون آمدند، دوره‌ای که بذر ویکی‌لیکس ژولیان آسانژ هم کاشته شد؛ اما ناکاموتو اولین کسی بود که این واحد پولی را کارآمد کرد. البته که ابداعش در زمان مناسبی هم ظهور کرد. درست زمانی که نظام مالی در روزهای حضیضش بود، واحد پولی‌ای پیدا شده بود که برایش تنها باید به یک الگوریتم اعتماد می‌کردی.

خود او در مطلبی برای معرفی بیت‌کوین می‌نویسد: «با یک واحد پولی الکترونیکی که اساسش اثبات رمزنگاری‌شده است و نیازی به اعتماد به یک نفر سوم واسط ندارد، جای پول امن و انتقالش بی‌دردسر خواهد بود.»

این‌طور نبود که بیت‌کوین بلافاصله وارد کار شود. در ژانویه همان سال، ناکاموتو برنامه‌اش را به راه انداخت و برای خودش نزدیک به 43000 بیت‌کوین تولید کرد یا «ضرب زد». همان‌طور که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، هدف الگوریتم استخراجی اداره نظام پرداختی است و بیت‌کوین‌ها مزد این کارند. بیت‌کوین‌ها به‌نفسه ارزشی نداشتند، چرا که نمی‌شد آن‌ها را خرج چیزی کرد، به همین خاطر ناکاموتو ده‌تای آن‌ها را به کدنویسی به اسم هال فینلی داد که در یک فروم بحث و گفت‌وگو با او آشنا شده بود.

فینی الگوریتم استخراجی را آزمایشی کرد، به اشکال‌زدایی‌اش کمک کرد و با به کار انداختنش برای یک هفته، نزدیک به هزار کوین تولید کرد، بعد وقتی که دید این تراکم عددی بزرگ فن کامپیوترش را از پا درآورده، کار را متوقف کرد. تا آن زمان دیگر اجتماعی از کاربران در حال ایجاد شدن بود. (فینلی در سال 2014 به خاطر بیماری ALS (اسکلروز جانبی آمیوتروفیک) جانش را از دست داد، از بیت‌کوین‌های ذخیره کرده‌اش استفاده کردند و جسد او را منجمد کردند به این امید که در آینده درمانی پیدا شود و او را از نو زنده کنند.) هر بار که کامپیوتری به شبکه وصل می‌شد، کار استخراج پله‌پله سخت‌تر می‌شد و به توان کامپیوتری و الکتریسیته بیشتری برای تولید همان مقدار قبل لازم بود.

در اکتبر آن سال، کاربران، وب‌سایتی را راه‌اندازی کردند که هزینه الکتریسیته موردنیاز برای ضرب زدن یک کوین را اعلام می‌کرد. آن زمان هزینه برای هر بیت‌کوین، حدود 0008 /0 دلار بود، در نتیجه هر هزار کوین ارزشی برابر 80 /0 دلار داشت. نظریه ارزش کار در مورد بیت‌کوین مصداق پیدا می‌کند، اگر بخواهیم کار کامپیوترها را کار به حساب بیاوریم. همین که قیمت مشخص شد، مردم شروع به دادوستد کردند. ارزش مدام متغیر بود اما خب همه‌چیز هنوز یک بازی به حساب می‌آمد. دست‌کم تا بیست‌ودوم ماه می 2010، وقتی که لازلو هانیچ، مهندس نرم‌افزار اهل فلوریدا، با پست درخواستی در فروم بیت‌کوین، با 10 هزار بیت‌کوین توانست دو تا پیتزا بخرد. کسی در بریتانیا بیت‌کوین‌های او را پذیرفت و در ازایش با کارت اعتباری پیتزاها را از رستورانی در جکسون‌ویل سفارش داد. بیت‌کوین‌ها داشتند اولین قدم‌هایشان را برمی‌داشتند و از جهان مجازی به دنیای واقعی می‌آمدند، حالا آن‌ها هم برای خودش «چیزی» بودند. قصد هم نداشتند عقب بروند. در زمان این نوشته، ارزش بیت‌کوین‌های پرداخت‌شده برای آن دو پیتزا بیش از یک میلیون دلار است.

.

بیت‌کوین‌ها

هانیچ بیت‌کوین‌های زیادی داشت، چرا که کاری کرده بود که کارت گرافیکی کامپیوترش محاسبات را انجام دهد و در نتیجه سرعت استخراج را بالا برده بود. این معادلی دیجیتال برای سرمایه‌گذاری روی یک روش اکتشافی تازه بود و رقابتی میان استخراج‌کننده‌ها ایجاد کرد که باعث شد ارزش بیت‌کوین همین‌طور بالا و بالاتر برود. اگرچه کیلر اپ (killer app) بیت‌کوین که باعث استفاده گسترده آن شد، نه پیتزا که مواد مخدر از آب درآمد. همان‌طور که میلتون فریدمن پیش‌بینی کرده بود، کسانی که بیش از همه به این واحد پولی اقبال نشان دادند «گانگسترها» بودند «و کسانی که در کار معاملات غیرقانونی‌اند». بدنام‌ترین نمونه، سایتی بود بر پایه بیت‌کوین به اسم راه ابریشم (Silk Road) که بر مواد مخدر تمرکز داشت. سایت که در مارس 2011 راه افتاد، خیلی زود محبوب شد و یک میلیون حساب در آن ایجاد شد و تا سال 2013 معاملات پرسروصدایی داشت تا اینکه بالاخره اف‌بی‌آی برای تعطیل کردنش اقدام کرد.

بنیان‌گذار سایت، رأس اولبریخت به پول‌شویی، همدستی در قاچاق مواد مخدر و سعی در برنامه‌ریزی برای قتل شش نفر متهم شد. هیچ مدرکی مبنی بر اینکه قتل‌ها واقعاً اتفاق افتاده‌اند وجود ندارد، البته درست ماه بعدش سایت تازه‌ای به اسم Kuwabatake Sanjuro برای رسیدگی به این نیاز راه‌اندازی شد. یکی از روشن‌ترین توضیحات در مورد نحوه کار بیت‌کوین در اظهارنامه اف‌بی‌آی به دادگاه محلی نیویورک آورده شده است.

آن‌طور که اف‌بی‌آی برای قاضی و هیئت‌منصفه که احتمالاً فکر می‌کردند با یک مواد روان‌گردان تازه طرف‌اند، توضیح می‌دهد، بیت‌کوین: «شکلی از واحد پولی مرکززدایی ‌شده است که تنها بر روی اینترنت وجود دارد و به‌هیچ‌وجه فیزیکی نیست. این واحد پولی از سوی هیچ دولت، کمپانی یا بانکی صادر نشده، بلکه به‌صورت خودکار از طریق نرم‌افزاری کامپیوتری تولید و کنترل می‌شود و در شبکه‌ای همتا به همتا (P2P) به کار گرفته می‌شود.» و مثل سایت قدیمی Napster که مردم توی آن با هم آهنگ ردوبدل می‌کردند، اینجا پول مجازی ردوبدل می‌کنند، پولی که می‌شود از آن برای خرید چیزهای واقعی مثل پیتزا و مواد مخدر استفاده کرد.

برای به دست آوردن بیت‌کوین، کاربر به‌طورمعمول باید آن را از «صراف» بیت‌کوین بخرد. صراف‌های بیت‌کوین برای دریافت کارمزدشان، روش‌های پرداختی معمول را می‌پذیرند (مثل پول نقد و انتقال اعتبار و…) و پول را با تعداد مشابه بیت‌کوین که نرخ مبادله‌ای نوسانی دارد، مبادله می‌کنند. صراف‌ها پرداخت بیت‌کوینی را هم می‌پذیرند و در ازایش واحدهای پولی معمول را می‌پردازند و باز حق‌الزحمه‌ای هم دریافت می‌کنند. بیت‌کوین‌ها در کیف پول بیت‌کوین ذخیره می‌شوند که نوعی حساب کاربری محافظت‌شده است که از طریق رمز شخصی‌ای که در فایلی متنی آمده قابل‌دسترسی است. برای پرداخت، کامپیوتر کاربر جزییات معامله را در شبکه P2P منتشر می‌کند. اطلاعات همراه با امضایی الکترونیک است که حساب منتشرکننده را مشخص می‌کند اما هویت شخصی‌اش را آشکار نمی‌سازد.

گاهی به بیت‌کوین «پول رمزی» (cryptocurrency) می‌گویند، چرا که از روش‌های رمزنگاری برای امنیت و ناشناس ماندن بهره می‌برد: «تنها اگر یک نفر هویت‌های مرتبط با هر بیت‌کوینی را که در مجموعه‌ای از مبادلات دخیل است بداند، آن‌وقت می‌شود دارایی‌ها را در سیستم ردیابی کرد.» اگرچه صرافی‌ها برای باز کردن حساب اغلب اطلاعات شخصی را دریافت می‌کنند. دیگر کامپیوترهای شبکه یا استخراج‌کننده‌ها، جزییات پرداخت را بررسی می‌کنند و آن‌ها را در دفتری همگانی که به «زنجیره بلوک‌ها» شناخته می‌شود، به ثبت می‌رسانند که درواقع دفتر ثبتی برای همه تبادلات بیت‌کوینی در تاریخچه این نظام پولی است.

پایگاهی از داده‌ها وجود دارد که تبادلات را در خود نگه می‌دارد، آن هم نه با پاک کردن یا اصلاح کردن چیزهای ثبت‌شده، بلکه با بزرگ‌تر و بزرگ‌تر شدن. حافظه‌اش تا اولین بلوک عقب می‌رود، برای همین همیشه می‌داند که کوین‌ها کجا هستند یا از کجا آمده‌اند. زنجیره بلوک‌ها، ابداع مهمی بود که وجود بیت‌کوین را ممکن می‌کرد، چون همان‌طور که اف‌بی‌آی عنوان می‌کند، «جلوی کلاه‌برداری را می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد که یک کاربر بیت‌کوین‌هایش را بیش از یک‌بار مصرف کند.» هر 10 دقیقه بلوکی از تبادلات تأیید می‌شود، بازه زمانی‌اش مشخص می‌شود و به زنجیره بلوک‌ها اضافه می‌شود.

حالا در اوایل سال 2016، حجم زنجیره بلوک‌ها به بیش از 50 گیگابایت رسیده است و همین‌طور در حال بیشتر شدن است. در نتیجه بیت‌کوین هم عمومی است و هم محرمانه و خصوصی، دفتر کلش همگانی است، اما آدرس‌هایش ناشناس و محرمانه‌اند. وظیفه اضافه کردن بلوک‌ها مصنوعاً دشوار شده و استخراج‌کننده‌ها باید به‌اصطلاح «اثبات عمل» انجام دهند که چیزی است شبیه سکه‌ای را میلیون‌ها بار به هوا انداختن (البته به شکل الکترونیکی) تا به تعداد مشخصی شیر یا خط پشت سر هم بیاید. توان محاسبه‌ای که برای این کار نیاز است، زنجیره بلوک‌ها را ارزشمند می‌کند و باعث می‌شود ساخت نسخه‌ای تقلبی از آن به لحاظ اقتصادی صرفه نداشته باشد. استخراج‌کننده‌ها به‌عنوان پاداش به اتمام رساندن کارشان، تعداد مشخصی بیت‌کوین تازه ضرب شده دریافت می‌کنند. این یک‌جور حق‌الضرب است و چون اضافه شدن کوین‌های تازه، ارزش کوین‌های موجود را کم می‌کند، هزینه‌اش روی شبکه تقسیم می‌شود. دشواری کار مدام بیشتر می‌شود تا هرقدر هم که کامپیوترها سرعت بیشتری پیدا کنند، زنجیره بلوک‌ها همچنان هر 10 دقیقه یک‌بار به‌روز شود.

استخراج کار پرهزینه‌ای است چرا که در حال حاضر برای انجام دادن کارآمد آن به تسهیلاتی تمام‌وقت نیاز است؛ انبارهایی با هواکش‌های قوی که انباشته از ردیف کامپیوترهاست و همچنین میزان بالایی از برق. البته که از نظر محیط‌زیستی هم مشکلاتی وجود دارد. محبوب‌ترین جاها در حال حاضر ایسلند (به‌خاطر انرژی حرارتی ارزان) و ایالت واشنگتن (به‌خاطر انرژی آبی ارزان) است. این خرج را می‌شود هزینه حفظ اعتماد در شبکه دانست که در کامپیوترها و با گیگاوات محاسبه می‌شود، اما می‌تواند ازجمله مشکلات رقابتی برای بیت‌کوین باشد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

در نتیجه، در ضرب کردن بیت‌کوین تازه، مانند کشف طلا عنصر اتفاق نقش تعیین‌کننده‌ای دارد اما در نهایت برد با استخراج‌کننده‌های بزرگ است. درنتیجه منبع تولید پول غیرمتمرکز است و اجازه دارد که به مرور گسترش پیدا کند. بااین‌حال سیستم طوری طراحی شده که تعداد بیت‌کوین‌ها نتواند از 21 میلیون فراتر برود. تا اینجا دوسوم راه را پیش آمده‌ایم، انتظار می‌رود که رسیدن به این محدودیت تا حدود سال 2140 به طول بینجامد، بعدازآن استخراج‌کننده‌ها فقط حق مبادله دریافت می‌کنند که در حال حاضر خیلی کم و نزدیک به صفر است. با نزدیک‌تر شدن به مرز محدودیت، کارمزدها باید بالاتر برود، البته اینکه تا چه حد بالا برود جای بحث دارد. در اصل، کاربران می‌توانند قواعد را تغییر بدهند و کوین‌های بیشتری ضرب کنند، اما فقط درصورتی‌که 51 درصد از نیروهای محاسبه‌گر فعال در شبکه با این کار موافق باشند (یکی از نقاط ضعف احتمالی می‌تواند این باشد که یک کنسرسیوم سیستم را در دست بگیرد).

در نتیجه سیستم طوری طراحی شده تا بتوان در آن مبادلاتی امن و ارزان و به روشی کاملاً مرکززدایی‌شده داشت. Napster بسته شد چرا که از سروری مرکزی اداره می‌شد، اما حیات بیت‌کوین روی اینترنت است. به‌نظر یکی از قضاتی که به اظهارنامه اف‌بی‌آی گوش می‌داد، این سیستم به نوعی شبیه به توطئه‌ای فاسد بود که موضوعی جالب‌توجه است، چرا که بسیاری از طرفدارانش، چنین نظری درباره نظام بانکی فعلی دارند.

«مهر» بیت‌کوین را دولت یا بانک مرکزی نمی‌زند، بلکه مهرش زنجیره بلوک‌هایی زمان‌بندی‌شده است که به تأیید شبکه رسیده. یک بیت‌کوین دارای هیچ ارزش ذاتی نیست، مانند پول بی‌پشتوانه‌ای مثل دلار، ارزشش را از بازارهایی به دست می‌آورد که خودش آن‌ها را ایجاد کرده. برخلاف واحد پول سنتی، (هنوز) از سمت دولت صادر نشده و برای پرداخت مالیات پذیرفته نمی‌شود. به‌خاطر اوپن سورس بودن کدش، هر کسی می‌تواند آن را دانلود کند و با آن بازی کند و همان‌طور که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، بیت‌کوین همین حالا هم باعث ایجاد نسخه‌های کپی و متفاوتی شده است که به «آلتکوینز» (altcoins) معروف‌اند، اما در حال حاضر بیت‌کوین از رقبای دیگرش بی‌اندازه بزرگ‌تر است و مزیت بنیان‌گذار بودن را هم دارد.

نشانی کدهای اولیه، از همان اولین بلوک در زنجیره بلوک‌ها نوشته شده و نسبتاً راحت می‌شود فهمید که متعلق به کدام ناشناس‌اند و آیا آن‌ها از مجموعه رفته‌اند یا نه. ساتوشی ناکاموتو دیگر با جامعه بیت‌کوین در ارتباط نیست، آخرین ای‌میل شناخته‌شده او مربوط به آوریل 2011 است، اما باور آن می‌رود که یکی از میلیونرهای بیت‌کوین باشد که در روزهای اوج این واحد پولی به معنای میلیاردر در مقیاس دلار بود. (ناکاموتو در ژاپنی می‌تواند به معنای «مرکزی» باشد و ساتوشی به معنای «اطلاعات» است، در نتیجه می‌تواند به آژانس اطلاعات مرکزی یا سازمان سیا اشاره داشته باشد.) زمان مشخص می‌کند که این سیستم دوام خواهد آورد یا نه اما به‌طورکلی به‌نظر نمی‌رسد که واحدهای پولی سایبری به این زودی‌ها از دور خارج شوند، آن هم نه فقط به خاطر معاملات غیرقانونی یا فرار از مالیات.

منبع: هفته‌نامه تجارت فردا

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.