راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

روایت گذار از نظارت سنتی به رگ‌تک هوشمند

چگونه بحران‌های مالی جهان، مسیر ظهور فناوری‌های نظارتی را هموار کرد و اکوسیستم فین‌تک ایران در کجای این معادله ایستاده است؟

بحران‌های مالی بزرگ در سال‌های اخیر، از جریمه‌های سنگین بانک‌های بین‌المللی تا رشد بی‌سابقه جرائم مالی دیجیتال، نشان دادند که سازوکارهای سنتی نظارت مالی دیگر توان کنترل ریسک‌ها و پیچیدگی‌های نظام مالی نوین را ندارند؛ وضعیتی که زمینه‌ساز ظهور فناوری‌های نظارتی یا رگ‌تک در جهان شد.

این تحولات جهانی امروز به یکی از مهم‌ترین چالش‌ها و فرصت‌های اکوسیستم فین‌تک ایران نیز تبدیل شده‌اند؛ جایی که عبور از نظارت واکنشی و حرکت به‌سوی نظارت هوشمند، به ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای حفظ سلامت، اعتماد و کارایی نظام مالی کشور بدل شده است.

همه چیز از یک صبح سرد زمستانی در سال ۲۰۱۲ آغاز شد؛ زمانی که اتاق جلسات یکی از غول‌های بانکی لندن، فضایی شبیه به اتاق جنگ به خود گرفته بود. خبری کوتاه اما ویرانگر روی میز مدیران ارشد قرار داشت: جریمه‌ای ۱.۹ میلیارد دلاری برای بانک HSBC.

دلیل؟ ناتوانی در جلوگیری از پولشویی کارتل‌های مواد مخدر. این جریمه سنگین، تنها یک شوک مالی نبود؛ بلکه زنگ خطری بود که فروپاشی سیستم سنتی «نظارت مالی» را فریاد می‌زد.

تا پیش از این نقطه عطف، واحدهای تطبیق (Compliance) در بانک‌های بزرگ جهان، بیشتر شبیه بایگانی‌های راکد اداره می‌شدند. ارتش‌هایی از کارمندان خسته، روزانه هزاران نام را به صورت دستی با لیست‌های سیاه و فایل‌های پی‌دی‌اف طولانی مطابقت می‌دادند. نتیجه این فرایند فرسایشی، دو لبه تیز داشت: یا جنایتکاران واقعی از لای انگشتان سیستم رد می‌شدند و یا مشتریان بی‌گناه ماه‌ها در صف‌های طولانی بررسی معطل می‌ماندند. واقعیت تلخ این بود که «چشم‌های خسته» دیگر توان مقابله با سرعت سرسام‌آور تراکنش‌های دیجیتال را نداشتند.


تولد رگ‌تک از دل استیصال


درست در همین نقطه بحرانی، مفهوم مدرن فناوری‌های نظارتی یا «رگ‌تک» (RegTech) متولد شد. چارلز دلینگپول (Charles Delingpole)، کارآفرین بریتانیایی که به عنوان مدیر مالی با کابوس فرایندهای سنتی دست‌وپنج نرم کرده بود، این شکاف را به خوبی درک می‌کرد. او می‌دید که بانک‌ها برای احراز هویت (KYC) یا پایش تراکنش‌ها به داده‌هایی تکیه می‌کنند که گاهی هفته‌ها به‌روزرسانی نشده‌اند.

دلینگپول در سال ۲۰۱۴ با ایده‌ای جسورانه استارتاپ ComplyAdvantage را بنیان نهاد با شعار : «دیگر به انسان‌ها برای خواندن لیست‌ها اعتماد نکنید؛ داده‌ها را زنده کنید.»

او دریافت که مشکل اصلی کمبود اطلاعات نیست، بلکه ناتوانی در پردازش حجم عظیم داده‌های غیرساختاریافته (Unstructured Data) است.

راهکار نوین این بود، استفاده از پردازش زبان طبیعی (NLP) و یادگیری ماشین. برخلاف سیستم‌های قدیمی، الگوریتم‌های جدید شروع به خواندن اینترنت کردند. سیستمی که ۲۴ ساعته هزاران وب‌سایت خبری، احکام دادگاه‌ها و تغییرات مدیریتی را به صدها زبان رصد می‌کرد. اگر نام فردی در یک رسانه محلی در آمریکای جنوبی با فساد مالی گره می‌خورد، پروفایل ریسک او در کسری از ثانیه به‌روز می‌شد. نتیجه این هوشمندسازی، کاهش چشمگیر هشدارهای کاذب و تقلیل فرایند چندروزه بررسی مشتریان به چند دقیقه بود؛ موفقیتی که نئوبانک‌هایی مثل Revolut را به مشتریان ثابت این فناوری تبدیل کرد.


بازتاب در آینه: پارادکس اکوسیستم مالی ایران


حال اگر ایران را بررسی کنیم، با پارادوکس عجیبی مواجه می‌شویم. نظام بانکی و پرداخت کشور در لایه تراکنش (با توجه به زیرساخت‌هایی نظیر شتاب و شاپرک) عملکردی در کلاس جهانی دارد، اما در لایه «نظارت هوشمند» همچنان با چالش‌های کلاسیک دست‌به‌گریبان است.

فشار نهادهای نظارتی برای مبارزه با پولشویی (AML)، کشف شبکه‌های قمار و کلاهبرداری‌های سایبری، شباهت زیادی به فشاری دارد که بانک‌های اروپایی در دهه گذشته تجربه کردند. اما تفاوت اصلی در «ابزار» است. در حالی که جهان به سمت تحلیل رفتار (Behavioral Analysis) حرکت کرده، بخش بزرگی از نظارت در ایران همچنان مبتنی بر «قوانین ثابت» (Rule-based) است؛ مثلاً صدور هشدار صرفاً با عبور مبلغ تراکنش از یک سقف مشخص این رویکرد واکنشی در برابر متخلفانی که مدام الگوی رفتار خود را تغییر می‌دهند، کارایی لازم را ندارد و ایران نیازمند گذار به نظارت «پیشگیرانه» است.


چالش بومی‌سازی


چرا نمی‌توان صرفاً از نمونه‌های خارجی کپی‌برداری کرد؟ پاسخ در «زبان» و «بستر قانونی» و «فرهنگ داده‌ای» نهفته است. یک استارتاپ رگ‌تک موفق در ایران باید بتواند پردازش زبان طبیعی فارسی را با دقت بالا انجام دهد تا اخبار و احکام قضایی داخلی را تحلیل کند. همچنین باید با پیچیدگی‌های خاص قوانین داخلی مثل چک صیادی و اعتبارسنجی سازگار باشد.

علاوه بر این، چالش «داده‌های جزیره‌ای» و عدم اشتراک‌گذاری اطلاعات بین نهادها، مانعی جدی است. هوش مصنوعی بدون دسترسی به داده‌های تجمیع‌ شده، نمی‌تواند معجزه کند. راه‌حل نهایی حرکت به سمت اشتراک‌گذاری امن داده‌ها و ایجاد «سندباکس‌های رگولاتوری» است؛ محیط‌های آزمایشی که در آن الگوریتم‌ها با داده‌های واقعی آموزش می‌بینند.


حلقه مفقوده: پلی میان چابکی و اعتبار


تجربه جهانی نشان می‌دهد عبور از این چالش‌ها تنها با ایده‌های خام ممکن نیست. در ایران یک «فاصله عمیق» میان تیم‌های نوآور و بدنه سنگین نظام بانکی وجود دارد. استارتاپ‌ها چابک‌اند اما دسترسی به داده و سرمایه ندارند، در مقابل بانک‌ها داده و سرمایه دارند اما فاقد چابکی تکنولوژیک هستند.

پر کردن این شکاف، نیازمند بازیگران میانی و هاب‌های نوآوری است که زبان هر دو طرف را بفهمند. نهادهای واسطی که بتوانند جسارت نوآوران را به اعتبار و زیرساخت‌های حاکمیتی متصل کنند. نمونه‌هایی از این تلاش در اکوسیستم ایران (مانند اقدامات شرکت‌هایی نظیر بنیان نوآوری فرانیک در گروه ملی انفورماتیک) نشان می‌دهد که وجود یک کاتالیزور تخصصی برای سرمایه‌گذاری و تسهیلگری، می‌تواند تیم‌های رگ‌تک را از درگیر شدن در بروکراسی نجات داده و مستقیماً به قلب چالش‌های شبکه بانکی متصل کند. بدون چنین پل‌هایی، ایده‌های ناب در مرحله آزمایشگاه باقی می‌مانند و بانک‌ها همچنان با ابزارهای قدیمی می‌جنگند.


آینده‌ای برای بقا و اعتماد


داستان موفقیت‌هایی مانند ComplyAdvantage و شکل‌گیری نهادهای حامی در ایران به ما می‌آموزد که رگ‌تک دیگر یک کالای لوکس یا یک مد فناوری نیست؛ بلکه «سیستم ایمنی» بدنه اقتصاد و تنها پاسخ منطقی به پیچیدگی روزافزون جهان مالی است.

برای ایران، توسعه این فناوری یک تیر و دو نشان است، هم کارآمدی و سلامت نظام بانکی را تضمین می‌کند و هم فرصتی بی‌نظیر برای شرکت‌های دانش‌بنیان می‌سازد. با ایجاد سندباکس‌های رگولاتوری و محیط‌های آزمایشی که در آن الگوریتم‌ها با داده‌های واقعی آموزش ببینند، رسیدن به نظام مالی هوشمند و شفاف دور از دسترس نخواهد بود. آینده متعلق به کسانی است که می‌دانند چگونه با ابزار فناوری و حمایت‌های هوشمند، از دل انبوه داده‌ها، «اعتماد» استخراج کنند.

منبع فرانیک
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.