راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

آیا هنوز به مجمع جهانی اقتصاد نیاز داریم؟

مجمع جهانی اقتصاد، همان نهادی که هر زمستان رهبران سیاسی و مدیران بزرگ را در داووس دور هم جمع می‌کند، حالا خودش به موضوع سؤال تبدیل شده است؛ بعد از رسوایی‌های داخلی و کنار رفتن کلاوس شواب، بنیان‌گذار قدرتمندش، این سازمان سوئیسی با بحرانی جدی در هویت و کارکرد روبه‌روست و حتی در داخل داووس هم این بحث جریان دارد که در دنیای پر از جنگ، تنش و عقب‌نشینی جهانی‌شدن، آیا به داووس و محفلی برای دیدار نخبگان جهانی نیاز هست یا نه.

در اوایل ماه اوت، گزارشی محرمانه و ۳۷ صفحه‌ای به هیئت امنای «مجمع جهانی اقتصاد» ارائه شد؛ گزارشی که نتیجه ماه‌ها تحقیق درباره یکی از شناخته‌شده‌ترین نهادهای سیاست و اقتصاد بین‌الملل بود و مستقیماً بر مردی تمرکز داشت که آن را بنا کرده بود.

این تحقیق که توسط شرکت حقوقی سوئیسی «هومبرگر» انجام شده بود، بررسی می‌کرد که آیا کلاوس شواب، بنیان‌گذار ۸۷ ساله مجمع، و همسرش هیلده، این نهاد را به یک قلمرو شخصی یا حتی منبع منافع مالی خصوصی تبدیل کرده‌اند یا نه. نتیجه گزارش صریح بود: هیچ تخلف کیفری اثبات نشد. مرزهایی میان هزینه‌های شخصی و حرفه‌ای مخدوش شده بود، ایمیل‌ها و شیوه‌های مدیریتی مسئله‌دار دیده می‌شد و ضعف‌هایی در مدیریت منابع انسانی وجود داشت، اما هیچ‌کدام به حد نقض قانون نمی‌رسید.

کلاوس شواب، اقتصاددان آلمانی و هِیلده شواب، همسر و هم‌بنیان‌گذار بنیاد ابتکارهای فرهنگی جهان

 

برای شواب، این یافته‌ها به‌منزله تبرئه بود. در همان هفته، در جلسه‌ای پرتنش از هیئت امنای مجمع، خواستار یک توافق مالی و بیانیه‌ای عمومی شد که بی‌گناهی‌اش را تأیید کنند.

اما برای برخی دیگر، گزارش به مسئله‌ای عمیق‌تر اشاره داشت: الگویی از تصمیم‌گیری‌های یک‌جانبه و حکمرانی مبهم توسط بنیان‌گذاری که مجمع را عملاً همچون کسب‌وکار خانوادگی اداره می‌کرد.

مجمع جهانی اقتصاد که در ژنو مستقر است، سرانجام در ۱۵ اوت بیانیه‌ای منتشر کرد. لحن بیانیه محتاطانه بود: «بی‌نظمی‌های جزئی» بازتاب «تعهد ناکافی» بودند، نه «سوءنیت». این بیانیه تأکید داشت که شواب و روچ (نایب‌رئیس وقت) به‌عنوان رؤسای موقت منصوب شده‌اند و شواب عنوان افتخاری ریاست را دریافت کرده است.

برای دهه‌ها، مأموریت مجمع وزن عظیمی داشت. نشست سالانه داووس، رهبران جهان، مدیران بزرگ و چهره‌های فرهنگی را به صحنه‌ای بی‌طرف در آلپ می‌کشاند؛ جایی که اجماع نخبگان جهانی درباره سرمایه‌داری، در پوشش دیپلماسی سوئیسی، شکل می‌گرفت. گاهی داووس به «مغازه گفت‌وگو» تقلیل داده می‌شد، اما در مقاطعی نتایجی فراتر از شبکه‌سازی داشت: از میزبانی گفت‌وگوهای یونان و ترکیه در دهه ۱۹۸۰ تا تسهیل ارتباط میان رهبران اسرائیلی و عرب پس از توافق اسلو.

اما جهانی که روزگاری به داووس هجوم می‌آورد، تغییر کرده است. چندجانبه‌گرایی عقب‌نشینی کرده، حمایت‌گرایی در حال رشد است و رقابت قدرت‌های بزرگ نظم جهانی را دگرگون کرده است. گزارش، نه پایان یک فصل، بلکه اوج فرایند فرسایش آرامی را ثبت می‌کند؛ فرسایشی که فقط به شواب محدود نیست.

در آوریل، شواب اعلام کرد پس از ۵۴ سال قصد دارد از مدیریت اجرایی کناره‌گیری کند. او تحت فشارهای داخلی و خارجی بود، از جمله تحقیقی داخلی درباره فرهنگ کاری مجمع که پس از افشای وال‌استریت ژورنال آغاز شد. این تحقیق تخلف قانونی نیافت، اما نارضایتی گسترده از رهبری و حکمرانی را آشکار کرد.

شواب به هیئت امنا تاریخی برای خروج داد، اما کمی بعد به فرانکفورت رفت تا با هیلده لارگارد دیدار کند و درباره جانشینی احتمالی گفت‌وگو کند؛ حرکتی که اگر عملی می‌شد، می‌توانست او را تا سال ۲۰۲۷ در جایگاهش نگه دارد. تنها چند هفته بعد، نامه‌ای افشاگرانه به هیئت امنا رسید که شواب را به استفاده از منابع مجمع برای تجملات شخصی، از جمله سفرهای خانوادگی و اقامت‌های هتل، متهم می‌کرد. گفته می‌شد او حق‌الامتیاز کتاب‌هایی را دریافت کرده که هزینه تولیدشان را مجمع پرداخته بود.

گزارش بسیاری از این اتهام‌ها را بی‌اساس دانست، اما تأیید کرد که شواب کنترل حساب‌نشده‌ای بر مجمع داشته است. حتی ایده انتقال مقر به دبی نیز مطرح شده بود؛ طرحی که در نهایت کنار گذاشته شد، بی‌آنکه بیشتر اعضای هیئت امنا از آن خبر داشته باشند.

توضیح مترجم درباره نمودار: این نمودار توضیح می‌دهد که نهادی مثل داووس که بر پایه «جهانی‌شدن، گفت‌وگوی نخبگان و بازارهای باز» ساخته شده بود، حالا در جهانی فعالیت می‌کند که آن فرض‌های قدیمی دیگر برقرار نیستند. به عبارتی مشکل داووس فقط مدیریتی نیست؛ جهانی که داووس نماینده‌اش بود، دیگر وجود ندارد.

یکی از نزدیکان به هیئت امنا می‌گوید: «کلاوس مجمع را مثل یک استارتاپ اداره می‌کرد. بله، خیلی چیزها رسماً تصویب می‌شد، اما کسی واقعاً او را مهار نمی‌کرد.»

در نهایت، گزارش ضعف نظارت و محو شدن مرز میان منافع شخصی و نهادی را تأیید کرد. اما ناتوانی در نسبت دادن جرم مشخص، هیئت امنا را در وضعیتی دشوار قرار داد: شکایت شواب و سایه رسوایی، برنامه‌ریزی برای داووس ۲۰۲۶ را تحت‌الشعاع قرار داده است.

وقتی گزارش ارائه شد، برخی اعضای هیئت امنا واقعاً شوکه شدند. یکی از آن‌ها می‌گوید: «انتظار داشتند چیزی پیدا شود، اما چیزی نبود. روشن بود که باید توافق کنیم و جلو برویم.»

در همین حال، پیامدها آغاز شد. پیتر برابک-لتما، رئیس موقت مجمع، بلافاصله پس از توافق کناره‌گیری کرد و به محیط کاری «سمی» اشاره کرد. توافق شامل پرداخت مالی، بیانیه رسمی تبرئه شواب و قطع رابطه شفاف میان بنیان‌گذار و سازمان بود. با این حال، تصمیم برای عدم انتشار عمومی گزارش، اتهام «سفیدشویی» را به‌دنبال داشت.

یکی از کارکنان سابق می‌گوید: «برخی آن را سفیدشویی نامیدند، که بی‌راه هم نبود.» او شواب را فردی دشوار، متکبر و دائم‌التغییر توصیف می‌کند، اما می‌افزاید: «آدم بدی نبود.»

درون سازمان، روحیه همچنان شکننده است. یکی از مدیران می‌گوید: «هنوز معلوم نیست چه کسی برنده شد.»

طنز ماجرا این است که آشوب داخلی مجمع، بازتاب سرنوشت همان نظم چندجانبه‌ای است که زمانی مروج آن بود. شوک‌های جهانی، چندقطبی شدن و تضعیف نهادها، همان دنیایی را ساخته‌اند که داووس نمادش بود؛ اما حالا در سال ۲۰۲۵، جهان بسیار متفاوت است.

اقتصاد جهانی تکه‌تکه شده، سیاست اقلیمی دستورکارهای ملی را شکل می‌دهد، فناوری‌های نو جامعه‌ها را دگرگون می‌کنند و گفت‌وگوی نخبگان دیگر شکاف‌ها را پر نمی‌کند. رقبایی چون کنفرانس امنیتی مونیخ یا ابتکارهای جایگزین، میدان را پر کرده‌اند. برخی می‌گویند داووس دوران شکوهش را پشت سر گذاشته است.

بقای مجمع حالا به این بستگی دارد که آیا می‌تواند خود را از نظر ساختاری، فرهنگی و سیاسی بازآفرینی کند یا نه؛ در جهانی که دیگر به اجماع نخبگان باور ندارد. آزمون فوری در ژانویه خواهد بود؛ جایی که داووس بعدی برگزار می‌شود و نگاه‌ها به این دوخته شده که آیا مجمع می‌تواند از سایه بنیان‌گذارش بیرون بیاید یا نه.

منبع فایننشال‌تایمز
نویسنده همکار مرسدس روئل
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.