پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
بانکداری دیجیتال بدون لایه تصمیمگیرنده پیام کامل نیست؛ جایگاه سوئیچ هوشمند توزیع پیام آراد در معماری آینده
عمار حیدری، رئیس هیئت مدیره شرکت آراد رایانه لیان / در ظاهر، پیامک سادهترین جزء بانکداری دیجیتال است؛ چیزی که در دل هر تراکنش، هر ورود، هر هشدار امنیتی و هر تأییدیه نشسته و آنقدر تکرار شده که به چشم نمیآید. اما مدیرانی که سالها با «کیفیت سرویس» در بانکها سروکار داشتهاند، میدانند نقطهای که دیده نمیشود، گاهی همان نقطهای است که بیشترین ریسک را حمل میکند.
پیامک، بهخلاف سادگیاش، وابسته به زنجیرهای است از مسیرهای مختلف مانند تجمیعکنندهها، زیرساخت اپراتورها، محدودیتهای لحظهای شبکه، و سیاستهای توزیع ترافیک. همه اینها، در نهایت، یک وظیفه واحد را بر دوش دارند: پیامی که باید «هماکنون» به دست کاربر برسد، واقعاً برسد.
اما در تمام این سالها، یک چیز در این زنجیره غایب بود؛ بخشی که قرار نبود پیام را «ارسال» کند، بلکه قرار بود «تصمیم بگیرد» که پیام از کدام مسیر باید ارسال شود. این همان چیزی است که بانکهای بزرگ دنیا سالهاست به آن مجهز شدهاند. و همان چیزی است که در ایران، نبودنش آنقدر طبیعی جلوه کرده بود که کسی دربارهاش سؤال نمیکرد. تا زمانی که رشد بانکداری دیجیتال این خلأ را آشکار کرد.
رشد بانکداری دیجیتال، نقطهای را برجسته کرد که سالها پنهان مانده بود
افزایش تراکنشهای موبایلی، مهاجرت احراز هویت به رمزهای پویا، و بالا رفتن حجم هشدارهای امنیتی، همه باعث شد بانکها ناگهان با میلیونها پیام لحظهای روبهرو شوند. در این مقیاس، دیگر «اتصال ثابت به یک مسیر» پاسخگو نیست. کیفیت مسیرها تغییر میکند، هزینهها متفاوت است، محدودیت ساعت پیک وجود دارد، و رفتار شبکه قابل پیشبینی نیست. این نوسانها نه حاصل ضعف شبکه است و نه ضعف بانکها. بلکه حاصل نبودن یک لایه میانی است. لایهای که نقش آن تصمیمگیری است، نه ارسال. لایهای که در ایران وجود نداشت.
چرا این لایه هرگز در معماری بانکها شکل نگرفت؟
دلیلش ساده است. در زمانی که ترافیک پیامکهای بانکی محدود بود، بانکها بهسادگی از یک یا دو مسیر ثابت استفاده میکردند و این روش کاملاً جواب میداد. اما وقتی زیرساخت دیجیتال کشور تغییر کرد، این مدلِ ساده، تبدیل شد به نقطهای که کیفیت تجربه مشتری را تعیین میکرد. در غیاب این لایه، تصمیم مسیر پیام بهجای اینکه یک تصمیم دادهمحور باشد، به یک اتفاق شبکهای تبدیل شد. بانک فقط «ارسال» میکرد، اما «انتخاب مسیر» در اختیارش نبود. این شکاف، کوچک بهنظر میرسید اما اثرش بزرگ بود.
صنعت پیام ایران وارد مرحلهای شده که دیگر نمیتواند لایهی تصمیمگیری را نادیده بگیرد. نکته مهم اینجاست، مسئله انتخاب مسیر، مسئله یک بانک یا یک تجمیعکننده نیست. مسئلهی کل اکوسیستم پیام است.
وقتی تصمیمگیری لحظهای نباشد:
- بعضی پیامهای OTP دیر میرسند.
- سهمیه مسیرها رعایت نمیشود.
- هزینهها قابل پیشبینی نیست.
- اپراتورها ناخواسته در ساعات خاص دچار فشار اضافی میشوند.
- و بانکها برای تحلیل کیفیت، اطلاعات کافی ندارند
چنین وضعیتی، در مقیاس امروز بانکداری دیجیتال، قابلدوام نیست. در چنین شرایطی، ورود یک «سوئیچ توزیع پیام» نه یک انتخاب تجملی، بلکه یک ضرورت زیرساختی است.
آراد از چه نقطهای وارد این داستان شد؟
آراد طی دو دهه فعالیت، در جایی ایستاده که شناختِ دادهای از رفتار مسیرها دارد، نه برداشت ذهنی و نه برداشت تبلیغی. نه بهخاطر اینکه ارائهدهنده پلتفرم پیام است، بلکه بهخاطر اینکه بخش بزرگی از ترافیک پیام کشور از کنار آن عبور کرده و رفتار مسیرها را در طول زمان دیده است.
این مشاهده طولانیمدت و این داده عملیاتی، آراد را در موقعیتی قرار داد که خلأ لایه تصمیمگیری را نه در تئوری، بلکه در میدان تجربه کند. اینجا بود که بخش تحقیق و توسعه آراد، نه بهعنوان یک پروژه تجاری، بلکه بهعنوان یک نیاز ساختاری، به سراغ طراحی و ساخت لایهای رفت که در معماری پیام ایران غایب بود. نام این لایه بعدها شد: Arad Omni Switch
نکته مهم اینجاست: آراد سوئیچ را اضافه نکرد؛ بلکه جای خالی را پر کرد. سوئیچ آراد یک محصول برای رقابت با Aggregator ها نیست. جایگزین اپراتور هم نیست. و بخشی از معماری بانکها هم نبود؛ بلکه آن قسمت از معماری است که سالها باید وجود میداشت و صرفاً به دلیل مقیاس پایین گذشته، به چشم نمیآمد.
حالا که بانکها در مقیاس میلیونها پیام روزانه کار میکنند، وجود این لایه همان اندازه حیاتی است که وجود سیستم مانیتورینگ، سیستم DDoS، یا سیستم مدیریت تراکنش حیاتی است. در چنین زمینهای، ورود آراد بیشتر شبیه جبران یک شکاف معماری است تا عرضه یک محصول.
وقتی لایه تصمیمگیری سر جای خودش قرار بگیرد:
- پیامک از یک «اتصال ثابت» به یک «مسیر انتخابشده» تبدیل میشود،
- وابستگی بانک به کیفیت لحظهای مسیر کاهش مییابد،
- هزینهها قابلکنترل میشود،
- و مهمتر از همه، تجربه مشتری پایدارتر میشود.
این تغییر شاید در ظاهر کوچک باشد، اما در عمل، بخشی از بلوغ واقعی زیرساخت پیام کشور است.