راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

سیلی محکم نوآوری زیر گوش صندوق‌های بورسی طلا

چطور کارگزاری‌های بزرگ و گروه‌های مالی قدرتمند از یک سوراخ دو بار گزیده شدند؟

وقتی ترس و غرور با هم ترکیب می‌شوند، نتیجه می‌شود جاماندن از روندها و نوآوری‌ها. این بلایی است که بر سر کارگزاری‌ها و صندوق‌های بورسی در ایران دارد می‌آید… آن‌ها این روزها هم به‌هم‌ریخته‌اند و هم کمی عصبانی. درست مانند کشتی‌گیری که حسابی جلو است و به یکباره چند بار فتیله‌پیچ می‌شود و قافیه را می‌بازد… آن‌ها که در دو سه سال گذشته بخشی از بازار خود را به صرافی‌های رمزارزی باخته‌اند و هنوز از شوک کاربران میلیونی این استارتاپ‌های رمزارزی بیرون نیامده‌اند حالا متوجه یورش بازیگران چابک و خوش‌فکر دیگری شده‌اند. سایت‌های فروش آنلاین طلا که به نظر می‌رسد زخمی کاری‌تر بر بیزینس کارگزاری‌ها و گروه‌های مالی و صندوق‌های آن‌ها وارد کرده‌اند.

این یک بازی زیبا در اکوسیستم‌های نوآور دنیاست. آنجا که قدیمی‌ترهای یک حوزه فکر می‌کنند تاج‌وتخت آن‌ها محکم و تضمین‌شده است و نیازی به تغییر و سرویس‌های تازه برای کاربران خود نمی‌بینند و به یکباره منادیان تغییر از راه می‌رسند… آن‌ها که یک فرایند را کمی ساده‌تر، راحت‌تر یا سریع‌تر و ارزان‌تر می‌کنند و برای کاربر و مشتری انتخاب‌های بیشتری قائل می‌شوند بازی آن‌ها را، بازی ایگوهای ورم کرده را بدجور به هم می‌ریزند… تاریخ گواه است که غول‌های مالی چگونه در گذر زمان به دلیل محافظه‌کاری و عدم انعطاف‌پذیری از قافله نوآوری عقب مانده‌اند. نگاهی سرسری حتی به گذشته هم اگر می‌انداختند می‌دیدند که چگونه برندهای بزرگ در برابر تغییرات؛ در برابر خوش‌فکرهای جسور تسلیم می‌شوند و به زمین می‌افتند.


انبان تاریخ و جاماندگان بسیار نوآوری


بلاک باستر، بازیگر صنعت ویدئو که یک‌زمان امپراتوری فروش و اجاره فیلم بود، مقابل نتفلیکس و استریمینگ آنلاین آن زانو زد. کدام سرمایه‌گذار میان‌سال در دهه ۹۰ میلادی باور می‌کرد که یک استارتاپ کوچک می‌تواند غول ۹ میلیارددلاری بلاک‌باستر را نابود کند؟ بلاک‌باستر داستانی تلخ از غرور و عدم نوآوری دارد. در سال ۲۰۰۰، نتفلیکس به بلاک‌باستر پیشنهاد خرید باقیمت ۵۰ میلیون دلار داد که مدیران این شرکت با تمسخر رد کردند. مدیران بلاک‌باستر هرگز باور نکردند که مردم ترجیح می‌دهند فیلم را آنلاین تماشا کنند و نه از فروشگاه‌های فیزیکی اجاره کنند. آنها حتی زمانی که نتفلیکس مدل کسب‌وکار خود را تغییر داد و به استریمینگ روی آورد، همچنان بر مدل سنتی خود اصرار می‌ورزیدند و در نهایت از صحنه رقابت حذف شدند.

نوکیا، غول سابق تلفن همراه که روزگاری ۴۰ درصد بازار جهانی را در اختیار داشت، به دلیل عدم انعطاف و نوآوری در برابر اپل و سیستم‌عامل اندروید از صحنه خارج شد. مدیران ارشد نوکیا حتی پیش‌بینی ظهور گوشی‌های هوشمند را باور نمی‌کردند.

در دنیای بانکداری، مؤسسات مالی سنتی مدت‌ها در برابر ظهور فین‌تک‌ها مقاومت کردند. اما استارتاپ‌هایی مانند روولوت با ارائه خدمات مالی ساده‌تر و کم‌هزینه‌تر، بخش عمده‌ای از مشتریان بانک‌های سنتی را جذب کردند.

در اکوسیستم مالی ایران نیز، همین داستان در حال تکرار است. پلتفرم‌های آنلاین فروش طلا نشان دادند که نوآوری‌های کوچک که بر سرعت و سادگی را متمرکز می‌شوند چگونه می‌توانند مدل‌های کسب‌وکار سنتی را به چالش بکشند. این تحول، بیش از یک‌روند ساده، یک تغییر پارادایم در نگرش به سرمایه‌گذاری خرد است. آنجا که مخاطبانی که از دایره بروکراسی و البته پیچیدگی ظاهری دانش سرمایه‌گذاری نهادهای مالی بیرون افتاده‌اند، توان و قدرت‌گرفتن تصمیم‌های سریع را پیدا می‌کنند. طبقه متوسطی که خریدوفروش آنلاین طلا برایش به امری ساده و بی‌دردسر تبدیل می‌شود که در آن صندوق‌های پرطمطراق بورسی دیگر نمی‌توانند فخر سود‌های ماهانه و سالانه خود را به رخ بکشند.


عقب‌ماندگی نهادی و رگولاتوری


البته که همه تقصیرها را نمی‌توان بر گرده بازیگران بورسی بخش خصوصی آوار کرد. باید تأکید داشت که محدودیت‌های سازمان بورس و نهادهای نظارتی نقش مهمی در کندی نوآوری در بازار سرمایه داشته است. این نهادها با رویکردی محافظه‌کارانه:

  • مانع ورود مدل‌های نوآورانه می‌شوند
  • فضای کسب‌وکار را برای استارتاپ‌ها دشوار می‌کنند
  • چارچوب‌های سخت‌گیرانه غیرمنعطفی تعریف می‌کنند
  • از ریسک‌پذیری و خلاقیت جلوگیری می‌کنند

اما کماکان تقصیر اصلی متوجه سنجش غلط موفقیت در نهادهای مالی است که در شهری چون تهران ساختمان روی ساختمان گذاشته‌اند؛ اما برای توسعه نوآوری و حتی سرمایه‌گذاری روی سرویس‌ها و استارتاپ‌ها و مدل‌های جدید خساست به خرج می‌دهند و تعلل پیشه می‌کنند. آن‌ها که از استارتاپ استودیوها و وی‌سی‌هایشان هم خروجی چندانی در نیامد حالا خوب متوجه شده‌اند که بازی واقعی نوآوری کمی متفاوت از آن‌ چیزی است که آن‌ها می‌پنداشته‌اند.

در مدل سنتی کارگزاری‌ها، معیارهای موفقیت روی شاخص‌هایی چون حجم سرمایه تحت مدیریت سوار می‌شود و با نادیده‌گرفتن تجربه کاربری جذاب و محدودکردن انتخاب‌های سرمایه‌گذارهای خرد و البته عدم توجه به تنوع نیازهای مخاطبان به‌ویژه نسل‌های جوان‌تر خود را از چوب جادوی نوآوری بی‌نیاز می‌دانند. چوبی که اگر درست آن را نشناسید و به‌موقع در دست نگیرید، جادوی سیاهش دامنتان را خواهد گرفت.

این رویکرد محافظه‌کارانه که در باد موفقیت‌ سال‌های رشد بادکنکی بورس مدام تکرار و تکرار شده حالا به زمین سخت واقعیت برخورد کرده است. رویکردی که  از آن طرف زمینه‌ساز ظهور نوآوران حوزه‌های تخصصی مالی و سرمایه‌گذاری شده که می‌توانند شکاف‌های موجود و غفلت‌های بزرگ را پر کنند و فرصت‌های جذاب برای خودشان بسازند! آن‌هم در عرض چند ماه!


درسی که از رمزارزی‌ها نیاموختند: تکرار الگوی شکست


کارگزاری‌های بورسی در چند سال اخیر دچار یک اشتباه استراتژیک بزرگ شده‌اند: عدم سرمایه‌گذاری در نوآوری. آنها همچنان با همان مدل‌های دهه‌های گذشته فعالیت می‌کنند، درحالی‌که فرایندهای پیچیده و تا حدی غیرشفاف (از منظر دانش سرمایه‌گذاری برای طبقات مختلف جامعه) دارند، تجربه کاربری ضعیفی ارائه می‌دهند، سرعت پاسخگویی و نقدشوندگی‌شان کند است، از استارتاپ‌ها و ابزارهای نوین دیجیتال استقبال نکرده‌اند و حالا سیلی محکم واقعیت زیر گوش آن‌ها خورده است.

گویی تاریخ در حال تکرار است. همین اتفاق پیش‌تر برای این نهادهای قدرتمند مالی به شکل دیگری و با ظهور صرافی‌های رمزارز رخ‌داده بود. صرافی‌های آنلاین مانند نوبیتکس و والکس  و بیت‌پین و ده‌ها نام دیگر که بخشی از سهم بازار صندوق‌ها و گروه‌های مالی و کارگزاری‌های سنتی را از چنگ آن‌ها درآوردند. استارتاپ‌هایی ذاتاً فین‌تکی که با ساده‌سازی فرایندهای معاملاتی آن‌هم در حوزه پیچیده رمزارزها، رابط‌های کاربری هوشمندانه و کاربرپسند ارائه کردند و مهم‌تر از همه سرعت بالای نقدشوندگی؛ امکان سرمایه‌گذاری با مبالغ خرد را برای بخشی زیادی از ایرانی‌های زخم‌خورده از بازار بورس فراهم کرد. این استارتاپ‌ها درست‌کاری را کردند که امروز پلتفرم‌های فروش طلا انجام می‌دهند: دموکراتیزه‌کردن سرمایه‌گذاری برای آن‌ها که توان سرمایه‌گذاری محدودی دارند.


بلاک‌باسترهای صنعت مالی از خواب غفلت بیدار می‌شوند؟


کارگزاری‌های سنتی در یک دوراهی استراتژیک قرار گرفته‌اند. یا باید تغییر بزرگ و بازی جدید نوآوران فین‌تک ایران را بپذیرند و با پذیرش دردناک تغییر و بازطراحی مدل کسب‌وکار خود (که البته نیازمند همراهی رگولاتور محافظه‌کارتر آن‌هاست) چهره جدیدی از خود بسازند یا راه متداول و آشنایی را بروند که روزگاری اتحادیه تاکسیرانی در برابر اسنپ و تپسی رفت. با تهدید و ارعاب و لابی‌گری به دنبال «مانع‌تراشی تنظیم‌گرانه» برای پلتفرم‌های طلا و رمزارز و… باشند و مسیر درنهایت بازنده مقاومت و حذف را در پیش بگیرند!

نوآوری منتظر کسی نمی‌ماند. استارتاپ‌های حوزه طلا نشان داده‌اند که با درک عمیق نیاز مشتری و استفاده هوشمندانه از فناوری می‌توان مرزهای سنتی را حتی آنجا که AUMهای چند ده همتی نشان بزرگی و موفقیت بود را خیلی زودتر از آنچه عده‌ای فکر می‌کنند جابه‌جا کرد. پیام نهایی روشن است: یا تغییر کنید و به نیاز کاربر احترام بگذارید یا حذف خواهید شد؛ حالا هرچقدر بزرگ باشید!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.