راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

چگونه «خیال باطل» و «افسوس آینده» همستر کامبت را به مهم‌ترین پدیده این روزهای ایران تبدیل کرد؟

رضا قربانی، مدیرعامل «راه‌کار»، در گفت‌وگویی با «رسانه رمزارز» به بحث بازی‌های اخیر تلگرامی همچون همستر کامبت پرداخت

این روزها تب‌وتاب بازی‌های تلگرامی اوج گرفته و هر کسی را که می‌بینیم، در حال ضربه زدن روی گوشی است و به امید پولدار شدن برای آن وقت می‌گذارد؛ بازی‌هایی مثل نات‌کوین، همستر کامبت و غیره که کمتر از یک سال است پا به عرصه تلگرام گذاشته‌اند و روی بلاکچین بومی تلگرام، یعنی تون فعالیت می‌کنند.

به‌منظور بررسی هیجان اخیری که بازی‌های تلگرامی برای مردم ایجاد کرده، گفت‌وگویی با رضا قربانی، مدیرعامل راه‌کار داشتیم که در ادامه آن را می‌خوانید.

رضا قربانی درباره توکن «تون» بیان می‌کند که به‌عنوان توکن داخلی در شبکه تلگرام قابل ‌استفاده است و کاربرد محدودی دارد: «در عین ‌حال حجم بازارش آنقدر زیاد شده که امروز جزو ۱۰ رتبه برتر بازار به شمار می‌رود، ولی در همین دوره کوتاه طول عمر کریپتو، ببینید که تا پنج سال پیش چه توکن‌ها و کوین‌هایی جزو ۱۰ رتبه اول بودند و الان کجا هستند. بعضی از آنها امروز حتی شماره ۵۰ هم به ‌حساب نمی‌آیند، در حالی که اتفاقاً پروژه‌های ارزشمندی به نظر می‌رسیدند و می‌خواستند کاری انجام دهند.»

او با اشاره به اینکه پروژه‌های زیادی به‌مرور جزو 10 رتبه برتر بازار شدند، ولی سپس به قعر جدول رفتند، گفت: «امروز نمی‌دانم Internet Computer Protocol در رتبه چندم است. پروژه ارزشمندی بود، ولی به اهدافش نرسید. زمانی هم جزو پنج رتبه برتر قرار گرفت و بعد پایین رفت. این پروژه، نه اسکم بود و نه کلاهبرداری؛ عده‌ای به این امید که رشد کند، روی آن سرمایه‌گذاری کردند. پروژه‌های زیادی از این دست داشتیم. برای مثال «تزوس» پروژه معروف و خوبی بود و بالا و پایین زیادی داشت، ولی امروز فکر نمی‌کنم جزو 10 توکن اول باشد. من راجع به تون حرف می‌زنم و فعلاً درباره «نات» نمی‌گویم که اعتبار خود را از تون می‌گیرد.»

قربانی با اشاره به اینکه تون توکن داخلی تلگرام بوده و مثل BNB برای شبکه داخلی بایننس است، توضیح داد: «این توکن می‌تواند در خارج از شبکه نیز ارزشمند باشد و خریدوفروش شود. تعدادی استیبل‌کوین مثل تتر و دای هم از همین دسته هستند. دو سال قبل پروژه لونا خیلی خوب بود و کلاهبرداری نبود، ولی امروز اتهام کلاهبرداری به آن می‌زنند و صاحبانش فراری هستند. این پروژه به‌صورت طبیعی شکست خورد.»

او در ادامه خاطرنشان کرد: «صرافی FTX زمانی اعلام ورشکستگی می‌کند و در چند دادگاه محکوم می‌شود. اینجا فضایی نیست که همگان با هدف درست به آن پا بگذارند. تون در کنار چهار یا پنج هزار کوین و توکن دیگر در کوین‌مارکت‌کپ لیست شده است. به‌سختی می‌توان ۱۰ پروژه را انتخاب کرد که از نظر بنیادی، افراد قوی پشت آنها قرار داشته باشند و پروژه‌های آینده‌دار به شمار روند.»

مدیرعامل راه‌کار با اشاره به اینکه بیت‌کوین، اتریوم، سولانا و کاردانو پروژه‌هایی بودند که از آنها استقبال زیادی شد، بیان کرد: «کاردانو پروژه ارزشمندی بود، ولی به موفقیت نرسید و الان در میان 10 رتبه برتر نیست. ریپل و استلار و بسیاری از پروژه‌های دیگر بسیار ارزشمندند، چون کاربرد دارند. صادر کردن توکن در بستر اتریوم طی کمتر از 10 دقیقه انجام می‌شود. در بستر TRC20 در 10 دقیقه توکن می‌سازید. به جز اتریوم پلتفرم‌های فراوانی هستند که می‌توان در آنها توکن ساخت، ولی موضوع مهم کاربرد آنهاست. مثل اینکه شرکتی را که هیچ ارزشی ندارد داخل بورس بیاوریم و سهامش را بفروشیم. این کار به چه دردی می‌خورد؟ شرکت باید ارزشی خلق کرده باشد. درباره پروژه‌های رمزارزی نیز، اعم از اینکه استیبل‌کوین باشند یا قیمت متغیر داشته باشند، کاربردشان اهمیت دارد. تلگرام تون را برای کاربردهای داخلی و در بستر خودش ساخته است.

او درباره سابقه راه‌اندازی استیبل‌کوین به‌وسیله فیس‌بوک اظهار کرد: «پیش از تلگرام و قوی‌تر از آن، فیس‌بوک نیز یک استیبل‌کوین ایجاد کرد که مجلس سنا و کنگره آمریکا و دیگر نهادهای تنظیم‌گر به آن عرصه وارد شدند و اجازه پیش رفتن به آن ندادند. در آنجا پروژه «لیبرا» آغاز شد و بعد اسمش را تغییر دادند و در نهایت آن را کنار گذاشتند.»

قربانی در ادامه گفت: «فیس‌بوک برای ایجاد توکن جدید در شرکت خود که بسیار بزرگ‌تر از تلگرام است، فرد مشهوری را که جزو مدیران پی‌پل بود برای همکاری آورد، ولی دولت آمریکا جلوی آن را گرفت. پشتوانه لیبرا، دلار و یورو بود، ولی بعداً پروژه را عوض کردند. اگر لیبرا بیرون می‌آمد، با تتر رقابت می‌کرد، چون یک استیبل‌کوین بود، ولی دولت آمریکا ناگهان احساس خطر کرد.»


تون را با اغماض به‌عنوان یک توکن داخلی می‌پذیرم


مدیرعامل راه‌کار درباره تمایل ایرانی‌ها به تلگرام اظهار کرد: «امروز با کسب‌وکار مبتنی بر پیام‌رسانی به نام تلگرام رو‌به‌رو هستیم که رشد خود را تا حد زیادی مدیون ایرانی‌هاست. در ایران عده زیادی از وایبر به سمت تلگرام مهاجرت کردند. پشت همین قضیه حرف و حدیث‌های زیادی هست؛ اینکه چطور شد مردم ایران از وایبر به سمت تلگرام رفتند و نقش افراد در آنجا چه بود. در دولت‌های قبلی صحبت‌هایی به میان آمد و قراردادهایی با مجموعه تلگرام بسته شد که ناگهان رشد کرد. وقتی ایرانی‌ها به تلگرام مهاجرت کردند یک مجموعه کوچک به‌ حساب می‌آمد ولی early adapterها به آن رونق بخشیدند. امروز گفته می‌شود که تلگرام در ایران یک میلیارد کاربر دارد.»

قربانی با اشاره به اینکه دفتر اصلی تلگرام در دبی است، نه آمریکا و اروپا، خاطرنشان کرد: «این شرکت پشتوانه روسی دارد و بخش زیادی از مخاطبانش، حداقل در روزهای اول، ایرانی بودند. تلگرام به‌مرور اکوسیستم‌هایی را شکل داد و به نظر من در ایجاد و توسعه اکوسیستم و کسب‌وکار خود موفق بود، ولی آیا وقتی یک کسب‌وکار موفق باشد به این معناست که تمام کارهایش حرفه‌ای و مفید و درست است؟ شک دارم! حتی فیس‌بوک و اینستاگرام هم کارهایی انجام می‌دهند که چندان صحیح نیست. تون را با اغماض به‌عنوان یک توکن داخلی می‌پذیرم.»

او درباره پروژه نات‌کوین توضیح داد: «بعداً اسم TON را برعکس کردند تا NOT خلق شود. برای این توکن جدید ایردراپ انجام دادند. تا پنج سال قبل تب ICO شدید بود و تعداد زیادی ICO اتفاق افتاد و آنقدر انجام شد که مفهوم ICO در دنیا از بین رفت. ناگهان 99 درصد ICOها کلاهبرداری از آب درآمدند؛ مثل تب شرکت‌های اینترنتی در دهه 2000 که ناگهان حبابش ترکید.»

قربانی با اشاره به اینکه نات‌کوین با یک ایردراپ شروع به فعالیت می‌کند، گفت: «ایردراپ یک ابزار مارکتینگ بوده و مفهومی آشنا و مثل سمپلینگ است. مثل این است که من کالایی را به‌رایگان به شما بدهم تا امتحانش کنید! نکته مهم درباره نات این نیست که یک نفر بتواند این توکن را به دیگری به پنج‌برابر قیمت بفروشد، ولی از نظر شخصی خیلی خوب است که من یک دارایی که ارزشش را نمی‌دانم، برای خودم بخرم و به پنج‌برابر قیمت به دیگری بفروشم. فرض کنید من کالایی را یک تومان بخرم و پنج تومان بفروشم و نفر بعدی به قیمت ۱۰ تومان بفروشد و بعدی ۲۰ تومان و بعدتر ۴۰ تومان! این یک بازی پانزی است و فقط تا زمانی می‌تواند استمرار یابد که یک نفر «آخرین احمق» باشد و پول را بدهد و آن را بخرد.»


دارایی اگر کاربرد نداشته باشد، دارایی نیست


مدیرعامل راه‌کار خاطرنشان کرد: «توکن‌هایی مثل نات‌کوین با ماشین، ملک و حتی سهام شرکت‌های بورسی تفاوت مهم دارند. اگر یک ماشین بخرید، علاوه‌بر ارزش سرمایه‌ای، کاربرد هم دارد. شاید کسی از افزایش قیمت خودرو هم سودی ببرد یا حتی از دلار و غیره برای پرداخت استفاده کند. قیمت ملک هم ممکن است افزایش یابد و در منطقه‌ای باشد که به آن توجه زیادی شود. ملک، کاربرد دارد. دارایی اگر کاربرد نداشته باشد، دارایی نیست.»

مدیرعامل راه‌کار درباره ارزش دارایی‌ها اذعان داشت: «هر چیزی که به فضای دیجیتال بیاید به این معنا نیست که دارایی ارزشمندی است. بیت‌کوین اگر ارزشمند است، به این دلیل نیست که می‌توانیم آن را بخریم و بفروشیم و پول بیشتر دربیاوریم، بلکه به این دلیل است که یک کامیونیتی حول آن در طول سال‌ها شکل گرفته؛ آن هم به‌صورت کاملاً ارگانیک و نه با روش‌های تبلیغاتی یا با فریب مردم. در کامیونیتی بیت‌کوین می‌توان حداقل ۱۲ منفعت را تعریف کرد. از صرافی گرفته تا کیف پول و سرمایه‌گذار و کارآفرین و مرچنت و متولی سیستم‌های پرداخت و حتی اینفلوئنسر و پژوهشگر و ماینر از آن بهره‌مند می‌شوند. این کامیونیتی را کسی با فریب شکل نداده، بلکه کاملاً ارگانیک شکل گرفته و به همین دلیل ارزشمند به نظر می‌رسد.»

او در ادامه گفت: «هر کجا حرف از کامیونیتی به میان می‌آید، منظور اکوسیستمی است که اعضایش با هم تعامل دارند و ارزشی خلق می‌کنند. این کامیونیتی می‌تواند حول یک شرکت به‌صورت متمرکز باشد یا اینکه یک کامیونیتی غیرمتمرکز ارزشمند به شمار رود. مشابه این نوع کامیونیتی را که کاملاً ارگانیک و توزیع‌شده شکل گیرد به‌ندرت در جای دیگری می‌بینیم. ارزش کامیونیتی بلاکچین و بیت‌کوین در همین است.»


ارزش پروژه‌های رمزارزی؛ از اتریوم تا سولانا


قربانی درباره پروژه اتریوم نیز بیان کرد: «پروژه اتریوم به‌وسیله یک نهاد با محوریت «ویتالیک بوترین» شکل گرفت. اتریوم یک کامیونیتی دیگر را با ایده‌ای جدید شکل داد و می‌خواست پلتفرمی بسازد که برای قراردادهای هوشمند ‌استفاده شود. تا آن موقع کسی اسم «قرارداد هوشمند» را نشنیده بود. اتریوم بعد از بیت‌کوین آمد و یک پروژه ارزشمند بود.»

او با اشاره به اینکه تتر نیز کار ارزشمندی انجام می‌دهد، گفت: «مبادلات دیجیتال نیازمند یک استیبل‌کوین است تا حلقه واسط بین فیات و رمزارز باشد. من دلارها را در جایی انبار می‌کنم و در عوض به شما توکن تتر می‌دهم که هر توکن آن معادل یک دلار است؛ به این ترتیب نیازی به جابه‌جایی پول در سیستم فیات (FIAT) نخواهید داشت و هر وقت لازم شود می‌توانید تتر را به فیات تبدیل کنید. «دای» نیز همان کار را در بستر غیرمتمرکز انجام می‌دهد.»

مدیرعامل راه‌کار درباره سولانا نیز بیان کرد: «سولانا یک پلتفرم DeFi برای وب 3 می‌سازد و ادعا می‌کند که یک گام جلوتر رفته و مکانی برای تراکنش‌های مالی فراهم می‌‌کند. تمام اینها پروژه‌های ارزشمندی هستند. شاید بعضی‌ها بگویند: «برای من اهمیتی ندارد که پشت کدام سهام گوگل و مایکروسافت و اپل قرار گرفته و کدام‌ها توکن بیت‌کوین و اتریوم است. من فقط می‌خواهم پولدار شوم. می‌خواهم امروز بخرم، چون شنیده‌ام‌ گران می‌شود. شنیده‌ام چیزی به نام بیت‌کوین آمده که روز اول هر کس آن را به قیمت 1000 دلار خریده، الان چند میلیون دلار شده…» این حرف اصلاً ربطی به فضای کریپتو ندارد. همیشه و در تمام دوره‌ها چنین چیزهایی را داشته‌ایم.»


نفر آخر همیشه می‌بازد


هم‌بنیان‌گذار راه‌کار با اشاره به اینکه ۴۰۰ سال قبل، گل لاله در هلند قیمت زیادی داشت و فقط پولدارها آن را می‌خریدند، توضیح داد: «طی ۴۰۰ سال تب گل لاله به‌قدری بالا گرفت که نابود شد و کنار رفت. قیمت گل لاله در مدت‌زمانی چندهزار برابر شد و بعد هم فروریخت. در ایران هم «پدیده شاندیز» را داشتیم که یک شهر جدید در مشهد بود و عده‌ای سهام آن را خریدند. نفر اول سهام را یک میلیون می‌خرید و به نفر بعدی به دو میلیون می‌فروخت. نفر بعدی سه میلیون و آخرین نفر به قیمت ۱۰ میلیون می‌خرید! ولی واقعاً چقدر می‌ارزیده؟ یک میلیون! نفر آخر ناگهان ۱۰ میلیون برای سهامی پرداخته که آن را بیش از یک میلیون از او نمی‌خرند.»

به عقیده رضا قربانی اساس تمام کلاهبرداری‌های پانزی یک اصل ساده است: «نفر آخر همیشه می‌بازد.» او در این‌باره توضیح داد: «اگر شما در ابتدای حلقه یا وسط آن باشید، همین که پول‌تان برگردد، برد‌ه‌اید، ولی برد به چه قیمتی؟ در فضای سرمایه‌گذاری موضوعی به نام «اخلاق» نیز مطرح است. خود را به ندانستن می‌زنیم، ولی واقعیت این است که‌ گاهی از هموطن خودمان دزدی می‌کنیم. حتی این‌طور نیست که دزدی را از بیگانه انجام دهیم! اگر کوینی را که ارزشی ندارد در سطح جهان توزیع کنیم، می‌گوییم سر بیگانه کلاه گذاشته‌ایم؛ گرچه همین هم کار درستی نیست.»

مدیرعامل راه‌کار با اشاره به اینکه اکنون نات‌کوین در بایننس فهرست شده است، بیان کرد: «ولی بایننس چه اعتباری دارد؟ FTX با آن همه عظمت، در یک شب پودر شد. بایننس همین الان در نهادهای رگولاتوری آمریکا پرونده دارد و هر روز برایش محدودیت می‌سازند و شانس آورده که مثل FTX از بین نرفته است. ما اعتماد را در جهان بدون اعتماد انجام می‌دهیم و قرار نیست به کسی اعتماد کنیم. آیا برای هر کاری که بایننس انجام دهد اعتماد زیادی وجود دارد؟ اگر این‌طور باشد، چرا بانک‌ها و شرکت‌های مالی بزرگ جهان همین کار را انجام نمی‌دهند؟ چرا من خودم را اذیت کنم و پولم را داخل بلاکچین بگذارم؟ چون اعتماد به بانک‌ها وجود نداشت و با کارهای اشتباهی که کردند بحران مالی 2007 را به وجود آوردند، عده‌ای به سمت دیگر رفتند.»

به نظر رضا قربانی نات‌کوین از منظر مارکتینگ یک نمونه موفق به شمار می‌رود. او افزود: «پروژه نات‌کوین باید در دانشکده‌های مارکتینگ تدریس شود و لزوماً هم کلاهبرداری و اسکم نیست، ولی چیزی را که هیچ ارزش ذاتی و کاربردی ندارد به بازار آورده تا هر کدام از ما به نفر دیگر بفروشیم و نفر بعدی ۱۰برابر پول اولیه را به من بپردازد. این چرخه تا کجا استمرار می‌یابد؟ این موضوع درباره دارایی‌ها و کالاهای کاربردی کمتر مطرح می‌شود چون بالاخره اگر خانه را نفروشیم، می‌توانیم از آن استفاده کنیم یا طلا زیورآلات کاربردی است و سوار خودرو هم می‌شویم، ولی اینجا فقط هیچ را خریده‌ایم.»

او ادامه داد: «یک زمان آقای مهران مدیری برنامه‌ای ساخته بود که یک کیسه فریزر را باد می‌کرد و می‌گفت داخلش هوای ایران هست. کیسه‌ها را فوت می‌کرد و می‌فروخت. خیلی خوب است که بتوانیم «هوای ایران» را به کسی بفروشیم. با این کار شایسته تدریس در کلاس‌های مارکتینگ و فروش و کلاهبرداری می‌شویم. این کلاهبرداری چندان هم عجیب نیست و جلوی چشم همه اتفاق می‌افتد! پدیده شاندیز در نهایت پروژه کلاهبرداری اعلام شد، ولی خودش می‌گفت: «مگر من به سایرین فروخته‌ام؟ خودتان بین خودتان فروخته‌اید. من سهامی را که ۸۰۰ هزار تومان می‌ارزید به شما به مبلغ یک میلیون تومان فروخته‌ام. شما چرا به دیگری به قیمت ۱۰ میلیون تومان فروخته‌اید؟» به این شکل هیچ‌چیز را گردن نگرفت، ولی بالاخره آن را متوقف کردند.»


حدود ۱۰۰۰ میلیارد تومان حجم مبادلات روزانه نات‌کوین در ایران


مدیرعامل راه‌کار با اشاره به اینکه نات‌کوین حتی به بازار جهانی هم وصل نیست، اظهار کرد: «نات‌کوین مثل بیت‌کوین و اتریوم و خیلی از پروژه‌های کلاهبرداری جهانی نیست. در رسانه‌های معتبر بین‌المللی و کامیونیتی‌های دنیا، هیچ اسمی از نات‌کوین نیست، ولی در ایران بازاری برایش شکل گرفته و شنیده می‌شود که تا ۱۰۰۰ میلیارد تومان در روز مبادله می‌شود. این ۱۰۰۰ میلیارد تومان پول چه کسی است؟ آدم‌های بدبختی که می‌خواهند پولدار شوند و یک دارایی بی‌ارزش را می‌خرند. به نظر جذاب می‌آید؛ چون کالایی را به ۱۰۰۰ تومان می‌خری و ۱۰.۰۰۰ تومان می‌فروشی! اما با قاچاق و فروش مواد مخدر هم می‌شود پول درآورد، ولی رسانه‌ها و صرافی‌های رمزارزی باید در برابر این کار بایستند. چرا باید حق انتخاب به مردم بدهیم؟ این کار ضد اخلاق است. من بر بستر رمزارز و بلاکچین و بیت‌کوین فضایی را شکل می‌دهم که همه خرید کنند.»

او درباره ریسک بالای بازار رمزارزها توضیح داد: «حتی درباره بیت‌کوین که سال‌هاست حساب خود را پس داده، ریسک بالا مطرح می‌شود و هر لحظه امکان دارد کل پروژه‌ها زمین بخورد. پروژه‌ای مثل نات‌کوین، نه وایت‌پیپر دارد، نه یک سخنگو و وب‌سایت درست‌وحسابی و نه هیچ آدمی که توضیح دهد نات‌کوین چیست! آن را با اتریوم و سولانا مقایسه کنید. هیچ نوآوری فناورانه‌ای ندارد و هیچ حرف جدیدی در دنیای کسب‌وکار نمی‌زند.»


نات‌کوین هیچ‌چیز را حل نمی‌کند


قربانی درباره ماهیت نات‌کوین گفت: «بعضی پروژه‌های کلاهبرداری به‌دروغ می‌گویند که مسئله‌ای را حل خواهند کرد، ولی نات‌کوین هیچ مسئله‌ای را حل نمی‌کند. حتی اسمش هم «هیچ» است. این پروژه به‌قدری مزخرف است که حد ندارد! ولی با این حال، در صرافی‌های رمزارزی ایران به ارزش ۱۰۰۰ میلیارد تومان در روز مبادله می‌شود. این چه پولی است؟ پول مردم بدبخت است! خون مردم را در شیشه کردن است! حتی مثل سهام شرکت‌ها نیست. سهام شرکت شاید قدری بالا و پایین برود، ولی بالاخره یک کمپانی پشتوانه‌اش است که تولیداتی دارد، اما نات‌کوین هیچ‌چیز نیست و با خاک یکی می‌شود.»

او ادامه داد: «عده‌ای الان اعتمادبه‌نفس پیدا کرده‌اند که یک کالای بی‌ارزش را تبدیل به پول چشمگیر کرده‌اند. ولی پول چه کسی را؟ تلگرام برای پروژه مارکتینگ این رمزارز، ۱۰ میلیون دلار پول کنار گذاشته و از این ۱۰ میلیون دلار، هر نفر توانسته چند هزار دلار بگیرد و خوشحال باشد و حالا هر کدام‌شان آن را به نفر بعدی می‌فروشند. این یک پروژه پانزی است و مدام بزرگ‌تر می‌شود و از یک جا به بعد زمین می‌خورد. الان بعضی‌ها اعتماد‌به‌نفس پیدا کرده‌‌اند چون نفری سه چهار هزار دلار به دست آورده‌اند، ولی پروژه ارزشمندی نیست و کاربردی هم ندارد. ما می‌توانیم با وجدان خودمان راحت باشیم که جنسی را خریدیم و فروختیم و سودی به دست آوردیم، ولی وظیفه داریم نسبت به حق دیگران محتاط باشیم. قرار نیست سر بقیه را کلاه بگذاریم و نمی‌توانیم چشم‌مان را ببندیم. اینکه کسی پولی بدهد و خریدی بکند به این معنا نیست که خریدش ارزش دارد.»


همستر؛ بی‌ارزش‌تر از نات‌کوین


مدیرعامل راه‌کار درباره بازی همستر کامبت اظهار کرد: «پروژه همستر حتی از نات‌کوین هم بی‌ارزش‌تر بوده و نهایت کلاهبرداری است. شما فریاد می‌زنید: «ای کسانی که در نات‌کوین به نتیجه نرسیدید و گول خوردید و پول از دست دادید، الان یک پدیده دیگر آمده که انگشتان‌تان را روی صفحه گوشی می‌زنید و پول می‌گیرید!» اکنون اقتصاد دنیا، اقتصاد توجه است. تمام کسب‌وکارها؛ از گوگل و اپل گرفته تا دیگر بزرگان تلاش خود را برای جلب‌توجه به خرج می‌دهند و چه بهتر از این؟ نه فقط توجه را جلب کرده، همه روی آن انگشت می‌زنند! این چه نوع بازی است؟! در بازی حداقل وقتی انگشت می‌زنید و کاری انجام می‌شود؛ مثلاً چیزی را می‌برید و به جایی می‌رسانید یا امتیازی می‌گیرید، ولی این بازی چه چالشی دارد که فقط باید انگشت بزنید؟ تعدادی روش‌های خلاقانه هم گذاشته‌ایم که با چرخ خیاطی، ده‌انگشتی یا با تنظیم ساعت گوشی بتوانیم سکه‌ها را افزایش دهیم. تلگرام هم پشت این پروژه است. فرض کنید ۱۰ میلیون دلار یا قدری بیشتر و کمتر را خرج تبلیغات و جلب‌ توجه کنند. در تلگرام خودم بیشتر از ۵۰ نفر را می‌بینم که فقط به‌خاطر همین پروژه به تلگرام آمده‌اند؛ فضای عجیب‌وغریبی شکل گرفته است.»

قربانی با اشاره به اینکه کلاهبرداری امروز به‌قدری پیشرفت کرده که شاید نتوان اسمش را کلاهبرداری گذاشت، خاطرنشان کرد: «این پروژه چه کاربردی دارد و چه ارزش‌ افزوده‌ای خلق می‌کند؟ آدم‌ها به امید زنده‌اند و کار بدی که پول با آدم‌ها می‌کند همین است! یکی از کژکارکردهای پول همین است که یک رؤیا برایت می‌سازد؛ پول برای تو جذاب نیست، رؤیا جذاب است! در سریال «فارگو» در فصل ماقبل آخر، حرف قشنگی گفته می‌شود؛ یک جا آقای مافیای سیاه‌پوست پول را درمی‌آورد و به یک جوان نشان می‌دهد. چشمان آن جوان برق می‌زند. این آقا می‌گوید پول نیست که او را خوشحال می‌‌کند. همان لحظه شروع به تخیل می‌کند و رؤیایی برای خودش می‌سازد که الان چه‌ کاری انجام می‌دهد؛ یک ماشین خوشگل و خانه و یک خانم زیبا را می‌بیند. رؤیاپردازی زیادی انجام می‌دهد. بعد پول را می‌برند و کل آن قصر فرومی‌پاشد. هیچ اتفاقی نیفتاده و فقط یک کاغذ بالا آمده و یک کاغذ پایین رفته است! این بدترین بلایی است که می‌شود سر یک نفر آورد؛ برای یک نفر رؤیا بسازی، به او بگویی که می‌تواند و شایسته این است که لامبورگینی و فراری سوار شود و خانه آنچنانی داشته باشد. این چیزها بد نیست؛ دلخواه همه است، ولی از یک جا به بعد، بی‌دفاع‌ترین احساس آدم‌ها را فرو می‌پاشیم.»

قربانی در ادامه بیان کرد: «همه آدم‌ها می‌توانند مرفه باشند، ولی رسیدن به رفاه و ثروت یک مسیر است. حتی آدم‌هایی که سریع به نتیجه رسیده‌اند، برخلاف آنچه تصور می‌شود، اتفاقی نبوده است. ممکن است بعضی‌ها شانس بیاورند و نمی‌توان آن را کتمان کرد، ولی شانس هم زمان می‌برد. تصور کنید یک خانواده در کار تولید کیف و کفش است و یکی محصولات خوراکی می‌سازد و یکی لوازم خانگی و غیره. یک نفر در ابتدا سال‌ها زمان گذاشته و شرکتی را پایه‌گذاری کرده و بعد ناگهان رونق می‌گیرد.»


تفاوتی بین همستر و کوروش‌کمپانی نیست


به باور رضا قربانی، دردناک‌ترین قسمت ماجرا این است که هرچند وقت یک‌بار، زمینه شکل دادن رؤیاهای بزرگ در کشور فراهم شده و دوباره نابود می‌شود. او اظهار کرد: «من تفاوتی بین همستر با کورش‌کمپانی و موبایل آمل نمی‌بینم؛ تمام اینها رؤیا می‌فروشند. این کار خیلی بد است و حس بدی به آدم‌ها می‌دهد. مردم را محکوم نمی‌کنم، ولی این کارها بی‌ارزش است. همه مردم نباید کار بی‌ارزش انجام دهند. اینکه موبایل‌هایشان را بردارند و دائم روی آن انگشت بزنند! که چه؟ در نهایت چه اتفاقی می‌افتد؟ حتی اگر می‌گفتند که قدرت پردازش موبایل‌ها را در اختیار ما بگذارید و همه با هم شبکه شوید تا بتوانیم فلان پردازش را انجام دهیم، منطقی‌تر بود؛ مثل ماجرای بیت‌کوین که همه با هم یک دفتر کل را جلو می‌برند و محتاج بانک و سرورهای آن نیستند، ولی همستر یعنی چه؟ حتی یک اپلیکیشن هم نیست؛ یک ربات تلگرامی است که روی آن انگشت می‌زنیم و کار ساده‌ای انجام می‌شود و عدد نشان می‌دهد. به‌قدری مزخرف است که به‌راحتی می‌شود سر آن کلاه گذاشت. در واقع ما وقت خود را صرف اپلیکیشنی می‌کنیم که به همین راضی است که آدم‌ها فقط آن را باز کنند و روی گوشی، چند ساعت از وقت خود را برایش بگذارند.»

او با اشاره به اینکه شاید ایراد از مردم ناآگاه نباشد، توضیح داد: «به نظر من ایراد از حاکمیت است که طی سال‌ها زمینه ثروت‌اندوزی‌های یک‌شبه را فراهم کرده و عده‌ای توانسته‌اند خیلی سریع به ثروت برسند و برای بقیه تعریف کنند. الان عده‌ای با خود می‌گویند که نهایتاً اگر‌ هیچ‌چیزی هم به دست نیاورند، چیزی از دست نداده‌اند. این بدترین استدلال است. زمانی که پروژه «پای‌نتورک» به میان آمد، من در ایران اولین کسی بودم که به‌صراحت نوشتم کلاهبرداری است. از کلماتی مثل اسکم هم استفاده نکردم و واضح گفتم که کلاهبرداری است.»

مدیرعامل راه‌کار در ادامه خاطرنشان کرد: «دزدی فقط این نیست که پول کسی را بگیریم؛ وقت آدم‌ها را نیز می‌توان دزدید. پای‌نتورک به کجا رسید؟ کسانی که قرار بود با آن پولدار شوند به کجا رسیدند؟ پای‌نتورک ادعا کرده بود که با موبایل، ماینینگ انجام می‌دهد. آنها سواد بلاکچینی داشتند، ولی من گفتم که حتی در وایت‌پیپر خودشان هیچ حرف تازه‌ای نزده‌اند. بالاخره گوگل هم با یک مقاله دانشگاهی شروع کرد و از ابتدا گفت به الگوریتمی رسیده که بتواند مطالب را در وب جست‌وجو کند. آن موقع یاهو می‌گفت: «جست‌وجوی مطالب در وب هنر نیست. من خودم دسته‌بندی می‌کنم و همه‌چیز را مرتب و منظم ارائه می‌دهم. این کارها به درد نمی‌خورد.» ولی آنها جهانی را می‌دیدند که در انبوه اطلاعات، نیاز داریم بگردیم و مطلبی را به‌درستی بیابیم.»

او درباره پروژه وان‌کوین بیان کرد: «خوشبختانه تب «وان‌کوین» هرگز به ایران نرسید. خانم روجا ایگناتوا در امارات و کشورهای دیگر سر افراد زیادی را کلاه گذاشت و چند میلیارد دلار برد. چند سال قبل هم غیبش زد و الان گهگاه می‌شنویم که احتمالاً در بلغارستان و اروپای شرقی کشته شده است! او چند میلیارد دلار پول مردم بدبخت را با خودش برد؛ آن هم قشر کارگر که در دبی و لندن فعالیت داشتند و عده‌ای هم از بنگلادش و هند و پاکستان فریب خوردند که یک‌شبه پولدار شوند.»


افرادی که با پروژه‌های رمزارزی یک‌شبه پولدار شدند


هم‌بنیان‌گذار راه‌کار با اشاره به اینکه هیچ‌وقت همه آدم‌ها نمی‌توانند هم‌زمان پولدار شوند، گفت: «اگر یک توکن، کوین یا یک زمین به‌مرور قیمت گرفته، کسانی برنده بوده‌اند که وقتی دیگران خبر نداشتند آنها خرید اولیه را انجام داده‌اند! وقتی همه خبر دارند، چقدر پول به سمت آن بازار می‌رود؟ الان ۴۰ میلیون ایرانی به آن بازار رفته‌اند. اگر ۱۰ میلیون ایرانی، نفری یک دلار هم بپردازند، ۱۰ میلیون دلار می‌شود. این پول را چه کسی برمی‌گرداند؟ خود مردم به همدیگر برمی‌گردانند یا تلگرام پول همه را برمی‌گرداند؟ فرض کنیم تلگرام ۱۰۰ هزار دلار یا یک میلیون دلار هم بیاورد و پول عده‌ای را برگرداند. می‌تواند قرعه‌کشی کند و پول عده‌ای را بدهد و به بقیه ندهد؟ هر کاری بکند، پروژه سودآوری نخواهد بود، ولی این پروژه از نظر مارکتینگ بسیار موفق به شمار می‌رود.»

به عقیده قربانی، آدم‌هایی که پروژه سولانا را شکل داده‌اند هر کدام با بیش از ۲۰ سال سابقه کار فنی، ادعای ایجاد پلتفرم تراکنش را دارند و باز هم دچار مشکل می‌شوند. او توضیح داد: «پروژه سولانا ارزشمند است، ولی شاید به موفقیت نرسد. یک نفر افراد فنی و باتجربه را آورده و پروژه تراکنش را ساخته است، ولی مردم روی پروژه‌ای سرمایه‌گذاری می‌کنند که نه بنیان‌گذارش معلوم است و نه افراد دخیل در آن! فقط می‌گویند کامیونیتی شکل‌گرفته در حول آن ارزشمند است. چه ارزشی دارد و کجای آن ارزش‌آفرینی می‌کند؟ این کامیونیتی یاد گرفته که فقط انگشت خود را روی گوشی بکوبد. حتی کامیونیتی‌ آدم‌های فنی و اهل کسب‌وکار دور هم می‌نشینند و در نهایت به موفقیت نمی‌رسند، ولی اینجا چه ارزشی دارد که یک کامیونیتی از ۲۰ میلیون آدم جمع کرده‌ایم که بلدند خیلی خوب انگشت بزنند! این چه ارزشی دارد؟»


سال ۱۳۹۲ با جرئت از بیت‌کوین نوشتم


رضا قربانی در ادامه خاطرنشان کرد: «فرایند مارکتینگ در بعضی پروژه‌های رؤیافروشی آموزنده است. من از این پروژه‌ها زیاد دیده‌ام. سال ۱۳۸۴درگیر پروژه گلدکوئست بودم. من جزو اولین‌هایی هستم که با اسم خودم از بیت‌کوین نوشتم و مثل خیلی‌های دیگر در پستو و بدون نام ننوشتم. سال ۱۳۹۲ خیلی‌ها هنوز اسم بیت‌کوین را نشنیده بودند و نمی‌شناختند. من آن زمان عظمت پروژه‌ها و ایده را می‌دیدم و مدهوش می‌شدم. شاید هم موفق نمی‌شد، ولی شانس آوردم که شد! شاید نمی‌شد و زمین می‌خورد، ولی تا الان که موفق بوده و شاید بعداً زمین بخورد.»

او گفت: «الان که می‌گویم شاید بیت‌کوین زمین بخورد، بعضی‌ها معترض می‌شوند، ولی واقعیت همین است. شاید کامیونیتی و پلتفرم و شبکه بیت‌کوین به بن‌بست بخورد. چرا عصبانی شویم؟ بعضی‌ها برای آن تعصب دارند. در سال‌های ۱۳۹۲ و ۱۳۹۳ من از بیت‌کوین می‌نوشتم و خیلی‌ها آن را با گلدکوئست مقایسه می‌کردند که آیا بیت‌کوین همان گلدکوئست است یا نه. چه ربطی دارد؟ گلدکوئست یک پروژه بازاریابی هرمی و کلاهبرداری بود و آنجا هم تعدادی سکه وجود داشت، ولی کلاهبرداری بود و افراد زیادی آنجا متضرر شدند.»

او با اشاره به اینکه مفهوم «پرزنت کردن» در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ در کشور خیلی رواج گرفت، اذعان داشت: «خیلی از رفقا در آن زمان من را دعوت می‌کردند تا به قول خودشان پرزنت کنند، من نمی‌خواستم پرزنت شوم و رابطه‌ام با بعضی از آنها به هم خورد. در سال ۱۳۸۶ یا ۱۳۸۷ یک کلیپ در خوابگاه دانشگاه ساختیم که بخشی از آن درباره پرزنت کردن بود. آن موقع تب پرزنت کردن بالا گرفته بود و خیلی‌ها می‌گفتند سریع پولدار می‌شوید. آنها در واقع عمر آدم‌ها را می‌دزدیدند. پدیده رؤیافروشی، این سیگنال روشن را به حاکمیت می‌دهد که مردم امید می‌خواهند، رؤیا می‌خواهند. خیلی دردناک است که مردم رؤیای خود را در یک همستر جست‌وجو کنند. واقعاً دردناک است.»


دوج‌کوین هجو بیت‌کوین است


مدیرعامل راه‌کار در مقایسه دوج‌کوین و شیبا با پروژه‌هایی مثل همستر و نات‌کوین اظهار کرد: «دوج‌کوین و شیبا هم یک روز کارایی نداشتند، ولی به‌مرور از آنها استقبال شد و در بازار ماندگار شدند. ممکن است یک روز کارایی خاصی برای نات‌کوین و همستر نیز تعریف شود؟ اینها قابل ‌مقایسه نیستند. دوج‌کوین همان بیت‌کوین است با TPS بالاتر! دوج‌کوین یک شاخه از بیت‌کوین به شمار می‌رود که در همان شبکه مبادله می‌شود. شیبا نیز یک توکن روی پلتفرم اتریوم به شمار می‌رود که حمایت ویتالیک بوترین را کسب کرد و «میم‌کوین» شد. کاربرد اینها روشن است. طنز پشت ماجرا در دوج‌کوین نکته مهمی است. دوج‌کوین نشان داد که می‌توان یک سیستم مثل بیت‌کوین را در 10 دقیقه کپی کرد و بالا آورد. اصلاً اتفاق عجیبی نبود. کامیونیتی حول بیت‌کوین در فضای به‌اصطلاح «پارودی» یا هجوی که شکل می‌گیرد قبول کرده که هجوی برای بیت‌کوین انجام شده است. دوج‌کوین، «هجو بیت‌کوین» است.»

او با اشاره به اینکه وقتی یک پدیده فراگیر می‌شود، هجوی هم برای خود شکل می‌دهد، خاطرنشان کرد: «مگر می‌شود یک پدیده مهم با تمسخر روبه‌رو نشود؟ بیت‌کوین به‌قدری بزرگ است که اتفاقاً هجو خود را داخل خود شکل داده، پس اینها اصلاً قابل ‌مقایسه نیستند. شیبا هم از ابتدا یک طنز بامزه بود و معادل دوج را که روی شبکه بیت‌کوین قرار داشت روی شبکه اتریوم به وجود آورد و کاربردهای خاصی برایش تعریف شد ولی هیچ‌کدام از اینها اصل نیستند. اتفاق بدی که امروز می‌افتد این است که حاشیه را اصل می‌کنیم.»

به نظر رضا قربانی همه به دنبال کسب سود می‌روند، ولی کسب سود به هر قیمتی پدیرفتنی نیست. او در این‌باره گفت: «در یک سیستم بسته «مجموع صفر» می‌خواهیم این سود را از چه کسی به دست آوریم؟ سود را از هموطن دیگر به دست می‌آوریم؛ ما در آتش ماجرا می‌دمیم و می‌فروشیم. نه دوج‌کوین و نه شیبا از علایق من نیستند و فقط بامزه‌اند. در یک‌ گوشه قرار گرفته‌اند و شاید‌ زمانی به مارکت‌کپ بالا هم برسند، ولی تمام اینها به پروژه اصلی وابسته‌اند؛ پروژه اصلی که تون و بعد نات و بعد هم همستر را شکل داد که البته همستر هیچ توکن و پشتوانه‌ای ندارد.»

او ادامه داد: «تون، توکن داخلی یک پیام‌رسان بود که از این بابت قابل ‌قبول به نظر می‌رسد ولی حواس‌مان باشد که آن را بیش از حد ارزشمند ندانیم، چون مدتی دچار حباب می‌شود. نات‌کوین که کاملاً بی‌ارزش است. ارزش را نباید معادل قیمت دانست. آدم‌ها گاه برای یک کالای بی‌ارزش پول می‌دهند و تا وقتی که پول بدهند قیمت دارد. مقایسه دوج‌کوین با نات‌کوین صحیح نیست. اینکه ورود آدم‌ها به دنیای کریپتو از نقطه نات‌کوین باشد اشتباه است. این استدلال که «ما چیزی را از دست نمی‌دهیم» خیلی اشتباه است، چون زمان خود را از دست می‌دهند.»


ترجیح می‌دهم آدم‌ها با دانش نصفه‌نیمه وارد این فضا نشوند


مدیرعامل راه‌کار در پاسخ به این سؤال که آیا چنین پروژه‌هایی باعث نمی‌شوند مردم با حوزه کریپتو آشنا شوند و کریپتو فراگیر شود، پاسخ داد: «شاید گاهی آشنا نبودن بهتر از آن باشد که با خرده‌دانش وارد شویم و طعمه کلاهبرداری قرار گیریم. ترجیح می‌دهم آدم‌ها با دانش نصفه‌نیمه وارد این فضا نشوند. من بیش از ۱۰ سال است در این فضا کار می‌کنم و هنوز بعضی وقت‌ها نمی‌توانم تشخیص دهم که آیا فلان پروژه کلاهبرداری است یا نه. فردی که فقط یک ماه با این بازار آشنا شده، بعد از چند ماه شاید احساس «گرگ وال‌استریت» را پیدا کند و چند هزار دلار به دست آورد و به اعتمادبه‌نفس کاذب برسد، ولی این خیلی خطرناک است. من رشد ارگانیک را در هر حوزه‌ای؛ به‌ویژه حوزه‌های نوآورانه ترجیح می‌دهم.»

او در ادامه توضیح داد: «در حوزه نوآورانه، اگر رشد ارگانیک اتفاق نیفتد و یک موج ناگهانی شکل گیرد، ممکن است به دیوار سنگی بخوریم و به عقب برگردیم. من ترجیح می‌دهم آدم‌ها با شتاب کمتری به این فضا بیایند، ولی دانش داشته باشند و تشخیص بدهند. سه چهار سال قبل، دولت ناگهان مردم را به سمت بورس هل داد. شاید بگویید مزیتش این بود که مردم با بورس آشنا شدند. نه، مردم مال و زندگی‌شان را باختند و در نهایت بدنامی بورس ماندگار شد. به نظر من بورس باید سال‌ها انرژی بگذارد و تلاش کند تا بدنامی چند سال قبل از بین برود. آسیبی که به بورس وارد شد هنوز قابل ‌جبران نیست چون آدم‌هایی وارد بورس شدند که تنها اطلاعات‌شان از بورس این بود که پولی آنجا می‌گذارند و ۵ درصد به آن اضافه می‌شود. چقدر خوب است که اگر ۱۰ روز صبر کنیم ۵۰ درصد سود می‌گیریم و بعد از ۲۰ روز دوبرابر می‌شود. همه تصور می‌کردند بورس محل استخراج پول است، ولی مال و زندگی خود را باختند.»

مدیرعامل راه‌کار با اشاره به اینکه خیلی دردناک بود که عده‌ای خانه و ماشین و همه دارایی‌شان را فروختند تا با رؤیای ثروتمند شدن به بورس بروند، یادآور شد: «من می‌ترسیدم. بسیاری از افراد حرفه‌ای، همان روزها پول خود را با سود معقول بیرون کشیدند. روایت‌هایی از کسانی پخش می‌شد که ناگهان به ثروت ۵۰ یا ۱۰۰میلیاردی رسیده‌‌اند، ولی تعداد مال‌باخته‌ها خیلی بیشتر بود. هر سودی که دیگران به دست آوردند از پول مال‌باخته‌ها بود.»

به عقیده قربانی بورس یک پدیده درست است، ولی وقتی از فرایند ارگانیک خارج شود آسیب می‌زند. او ادامه داد: «بعد هم به این می‌بالیم که ۵۰ میلیون سهامدار داریم. این عدد ترسناک است. آن ۵۰ میلیون سهامدار هیچ شناختی از بورس ندارند و حتی معنی آن را نمی‌دانند. یک پدیده ارگانیک را که در طول زمان می‌توانست از پنج میلیون مخاطب به شش یا هفت میلیون برسد نابود کردند. آدم‌ها الان سواد بورسی ندارند. اتفاقاً داده‌های جهانی نشان می‌دهد که ما ایرانی‌ها جزو بی‌سوادترین افراد از حیث سواد مالی هستیم. همه ما دستخوش «خودگرگ‌ وال‌استریت‌پنداری» هستیم، ولی برخلاف آن، ایرانی‌ها در قیاس با مردم بسیاری از دیگر کشورها، بی‌سواد مالی به شمار می‌روند. رونق گرفتن پروژه‌های اسکم در ایران نیز گواه همین مدعاست.»

او در پایان اظهار کرد: «بالا بردن سواد مالی افراد با نابود کردن زندگی آنها کار صحیحی نیست. به این می‌ماند که آدم‌ها را با لگد در استخری به عمق شش متر بیندازیم که دست‌وپا بزنند و شنا یاد بگیرند. به‌مرور وقت و زندگی‌شان را از دست می‌دهند. الان این آدم‌ها بلاکچین یاد گرفته‌اند؟ کریپتو می‌شناسند؟ معنی DLT را می‌دانند؟ مفهوم Distributed را می‌فهمند؟ نه! فقط یاد گرفته‌اند که یک انگشت روی همستر بزنند تا از داخلش پول بیرون بیاید.‍»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.