پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
علی بنیادی نایینی، معاون طرح و توسعه بیمه مرکزی از اهمیت نوآوری در صنعت بیمه میگوید / بیمه نوآوری میخواهد نه معجزه!
دانش رکن اساسی توسعه است و نوآوری نقطه آغازگر رشد و توسعه. این تعریفی است که بانک جهانی برای بیان الزامات توسعه اقتصادی کشورها به آن اشاره دارد. رویکردی که صنعت بیمه بهعنوان یکی از سه رکن اساسی اقتصاد کشورها به آن بسیار نیازمند است. با این اوصاف این فقط آمیزه دانش و نوآوری است که میتواند رخوت فعلی صنعت بیمه کشور را که به سبب پیچیدگیهای ذاتی آن همواره درگیر بوده تا حدودی از میان بردارد. توسعه بدون حمایت از دانش و نوآوری محقق نخواهد شد. موضوعی که مدتی است با عنوان اقتصاد دانشبنیان در صنایع مختلف دنیا میشنویم. روندی تازهپا که نه فقط نیازمند نوآوران است و دانشورزان، که حمایت و توجه نهادهای متولی را میطلبد به وسعت و درایت.
به این بهانه با علی بنیادی نایینی، معاون طرح و توسعه بیمه مرکزی در روزی از روزهای دودزده پایتخت در طبقه پانزدهم برج بلند خیابان مریم به گفتوگو نشستیم تا نوآوری و توسعه دانشبنیان صنعت بیمه را از زبان مدیری بشنویم که امروز سرخط همه اخبار نوآوری در صنعت است؛ مدیری که به امید ایمان دارد اما به معجزه نه!
آیا بیمه به سبب پیچیدگیهای خاصی که داراست، میتواند با حرکتهای دانشبنیان همسو باشد؟ در واقع آیا ذات بیمه دانشبنیانپذیر است؟
شاید بد نباشد اول تفکیکی داشته باشیم میان دانشبنیان، فناور و نوآوری؛ چون حس میکنم این واژگان در حال خلط شدن هستند. ما امروز گروهی شرکت دانشبنیان داریم که از معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری مجوز میگیرند. تعدادی شرکتهای فناور هم داریم که در پارکهای علم و فناوری یا در مراکز رشد حاضر هستند، اما هنوز مجوز دانشبنیان شدن را ندارند. شرکتهای فناور به لحاظ قرار گرفتنشان در مراکز رشد و پارکها، تسهیلاتی مثل مکان و کمکهای مشاورهای و حتی تسهیلات بانکی برای رشد در اختیارشان قرار میگیرد. مراکز رشد مانند انکوباتور عمل میکند، یعنی چیزی که نارس است را در آن میگذاریم و وقتی توان رقابت با شرکتهای بزرگ را به دست آوردند، آن وقت آزادشان میکنیم. مثل بچه نارسی که به دنیا میآید و درون دستگاه قرار میگیرد تا کمکم بتواند خودش مستقل در این دنیا تنفس و کار کند. برای همین باید تفکیک بین شرکتها را قائل باشیم.
تا امروز فارغ از درست یا غلط بودن، اشکالی متوجه صنعت بیمه بوده و آن اینکه میگفتند صنعت بیمه در مقابل توسعه فناوری و نوآوری مقاومت میکند. حالا این مقاومت چه معنایی دارد، آیا صنعت بیمه فناوریپذیر نیست یا اینکه تفکر حاکم بر صنعت بیمه در مقابل توسعه دانشبنیان مقاومت میکند؟ این دو مبحث را میتوانیم باز کنیم.
نسلی که امروز در دنیا حاکم است، توسعه نوآوری باز است. یعنی ما نباید به کارمندان و گروه تحقیق و توسعه خودمان اکتفا کنیم. میتوانیم از هرکسی که در دنیا ایدهای دارد و به بهبود کسبوکارمان کمک میکند، استفاده کنیم. نوآوری همان فناوری به ظهور رسیده است. فناوری هم دو شکل نرم و سخت دارد. فناوری سخت مثل همین موبایلی است که من در دست دارم، اما فناوری نرم ایده جدیدی است که فرایند کاری یا کسبوکار را بهبود میبخشد و محصول جدید طراحی کرده یا آییننامهای را اصلاح میکند. برای همین ایده به ظهور رسیده و مورد استقبال بازار قرار گرفته، نوآوری نامیده میشود. ما در صنعت از این نوآوریها زیاد داریم. کاری که ما براساس ترسیم نقشه نسلهای مختلف نوآوری انجام دادیم، این بود که بهترین مصادیق را فعلاً شناسایی و معرفی کنیم. اقدامهای خوبی که در شرکتهای بیمهای، دانشبنیان یا شرکتهای فناوری انجام شده را شناسایی کنیم و به نمایش بگذاریم.
مهمتر از همه این است که رگولاتورها معمولاً دستوری اقدام کرده و موارد را ابلاغ میکنند. مثلاً میگویند با توسعه فناوری در حوزه خسارت، پرداخت خسارت را ۲۴ساعته یا یک هفتهای باید انجام داد، اما سیاست دستوری هیچوقت نتیجهبخش نیست و اگر هم نتیجهبخش باشد، ظاهری است.
اینکه ما بتوانیم بین شرکتهای بیمه بر سر استفاده از فناوری و بهبود کیفیت خدماترسانی به بیمهگزاران رقابت ایجاد کنیم، بسیار مؤثر است. معرفی فناوری و اینکه فناوری در کجای عملیات بیمهگری مؤثر است، هم میتواند قبل از همه این موارد راهگشا باشد. اینکه ما فضای صنعت بیمه را به سمت پذیرش نوآوری ببریم، جزو بهترین، مهمترین و اصلیترین کارهایی است که رگولاتوری میتواند انجام بدهد.
در بحث دانشبنیانها، یک ارتباط دوسویه وجود دارد؛ یعنی یک روند تسهیلگری است که بیمه میتواند برای شرکتهای دانشبنیان داشته باشد و برعکس. لطفاً کمی در این مورد صحبت کنید.
ما اکوسیستمی به نام فناوری نوآوری در کشور داریم که معاونت علمی و فناوری و وزارت علوم متولی آن هستند. من عامدانه از زیستبوم یا اکوسیستم صحبت میکنم، چون اقتصادهای پلتفرمی به سمت اکوسیستممدار شدن رفتهاند. این گزاره یعنی چه؟ یعنی اگر صنعت بیمه بدون در نظر گرفتن حوزه سلامت و بیمه تأمین اجتماعی، فقط به شرکتهای بیمه بازرگانی نگاه کند، به همه اهداف خود نمیرسد یا اگر بیمههای بازرگانی، تنها به حوزه سلامت و اجتماعی توجه کنند، ولی با سایر نهادهای مالی مثل بانک و بیمه ارتباط نداشته باشند، باز تحول لازم حاصل نمیشود. برای همین نگاه اکوسیستمی و اقتصاد پلتفرمی ناظر بر این است که همه این موارد را توأمان با هم مورد توجه داشته باشیم. یعنی اگر نگاه اکوسیستمی و پلتفرمی داشته باشیم، در طرفی اکوسیستم نوآوری و در سمت دیگر اکوسیستم بیمهای داریم.
حالا میخواهیم خدمات متقابل این دو اکوسیستم را بررسی کنیم. امسال تأکید بسزایی روی بحث دانشبنیان شده است. شاید بد نباشد که به عقبتر برگردیم. بعد از رکودی که در اقتصاد غرب و بهویژه آمریکا رخ داد، «شومپیتر» موتور محرکه اقتصاد را نوآوری معرفی کرد. او میگوید اقتصاد درونزای مبتنی بر توسعه فناوری، به جای اتکای برونزا و مبتنی بر تعاملات بیرونی میتواند ناجی اقتصاد بحرانزده غرب باشد.
وقتی روی نوآوری تأکید کنیم، در واقع اقتصاد مولد و درونگرا داریم. از ویژگیهای این اقتصاد، همانطور که گفتیم، میتوان به تمرکز روی فناوری و نوآوری اشاره کرد. در واقع این بحث چند سال قبل غرب است که ما حالا داریم روی آن تأکید میکنیم و شاید هم این تأکید دیر اتفاق افتاده است.
حالا به این سمت میرویم که بیمه چگونه میتواند در خدمت توسعه اقتصاد دانشبنیان باشد. این مسئله به چند طریق امکانپذیر است. اساساً در اکوسیستم نوآوری گفته میشود که ایده باید به محصول تبدیل شود. تبدیل ایده به محصول ریسک مضاعفی در درونش دارد. معروف است که میگویند قیفی به نام قیف نوآوری داریم که هزارن هزار ایده میآید ولی فقط یکی تجاری میشود. این روند یعنی اینکه در جای جای آن ریسک نهفته است. این ریسک را بیمه مدیریت میکند. هر جایی توسعه فناوری اتفاق افتاده، ردپای بیمهها در آنجا ظهور و بروز دارد. پس چرخه علم و فناوری و نوآوری یا تبدیل ایده به محصول فقط در صورتی اتفاق میافتد که بتوانیم ریسکش را بیمه کنیم، شناسایی کنیم، مدیریت کنیم، محاسبه کنیم و بعد متناسب با آن بتوانیم نرخنامه را تهیه و بیمهنامه را صادر کنیم و بفروشیم. حالا این اثرات در سمت صنعت بیمه و در سمت اکوسیستم فناوری و نوآوری هم وجود دارد.
مشهور است که میگویند در حوزههای دانشبنیان، سرمایهگذاری خطرپذیر است. سؤال این است که چه کسی میتواند ریسک این سرمایهگذاریهای خطرپذیر را به جز بیمه پوشش دهد؟ اینجا هم بیمه میتواند به کمک توسعه دانشبنیان بیاید. انواع و اقسام محصولات مثل بیمههای اعتباری، تأمین مالی جمعی، اوراق نوآوری و… اینها مواردی است که در دنیا رایج است.
ما امروز مجوز اوراق اتکایی را به چند شرکت بیمهای دادهایم. اوراق اتکایی یعنی ورود به بازار بدهی. ما سه بازار داریم؛ بازار سرمایه، بازار بدهی و بازار بیمه. هر سه بازار تأمینکننده مالی در جهاناند. یکی از دلایلی که شاید صنعت بیمه شکوفایی خوبی دارد، این است که در صنعت بیمه دو دسته درآمد داریم: یکی از محل فروش بیمهنامهها و دوم سرمایهگذاری. ما هیچ وقت از بازار بدهی استفاده نکردیم. دیدگاهها اینگونه بود که چون در حال سرمایهگذاری هستیم دیگر نیازی به انتشار اوراق نداریم. حالا انتشار اوراق میتواند آوردهای را وارد صنعت کند که باعث توسعه بیشتر صنعت شود. ولی باید مدیریت درستی انجام شود و نباید بیگدار هم به آب زد. حالا در کنار این اوراق اتکایی میتوان مجوز انتشار اوراق نوآوری را برای توسعه نوآوری هم صادر کرد.
سوال اینجاست که آیا صنعت بیمه ما به آن درجه از بلوغ رسیده که وارد این زمینهها شود؟ داریم از چه چشماندازی صحبت میکنیم؟ مثلاً در مورد بیمه سرمایهگذاری، بیمه مالکیت فکری برای دانشبنیانها و… در واقع این نیازهایی که امروز وجود دارد. وقتی صحبت این موارد را میکنیم، آیا صنعت بیمه ما به آن درجه از بلوغ رسیده که تأمینکننده این نیازها باشد؟
تغییر از کجا شروع میشود؟ علمای مدیریت تغییر میگویند که تحول، از تغییر در نگرش شروع میشود. بعد در رفتار فردی ظهور پیدا میکند، سپس در رفتار جمعی و بعد از آن شاهد تحول بنیادی هستیم. اینکه بگوییم تمام شرکتهای بیمهای ما از درجه بلوغیافتگی یکسانی برخوردارند، قطعاً اینگونه نیست. اینکه بگوییم پس متناسب با پایینترین ردهها، آییننامه و چهارچوبها را تنظیم کنیم، قاعدتاً به ما حق میدهید که به این صورت عمل نکنیم.
اینجا دو مبحث رتبهبندی و امتیازدهی را داریم. چه اشکالی دارد که به شرکت بیمهای اختیار عمل بدهیم. رگولاتور میگوید که شما به بلوغ لازم رسیدهاید، پس میخواهم در این چهار آییننامه به شما اختیار عمل بدهم. به چه صورت؟ حالا رتبهبندی ما براساس شاخص توانگری است که اشکال و ایراد دارد. اگر ما یک نظام رتبهبندی داشته باشیم و بعد شرکتهای رتبه A، B و C را مشخص کنیم، میتوانیم با داشتن برآیند درجات به تصمیمگیری برسیم. مثلاً در اجرای آییننامههای مختلف متناسب با درجه شرکتها، اختیارات را واگذار کنیم و شرکتهای رتبه A خودشان اختیار بالایی در انجام کارها داشته باشند.
البته به ما هم حق بدهید که قرار نیست فقط مطابق با رتبه شرکت تازهتأسیس فکر کنیم، باید طوری فکر کنیم که هم نفر اول نفع ببرد و هم نفر آخر. ایدههای نو اگر تغییر در نگرش ایجاد کند، یعنی تأثیرگذاری انجام شده است. ظرفیت صنعت بیمه بسیار بالاتر از این حرفهاست.
یک نکته مهم این است که تا حالا بیمه مرکزی فکر میکرد خودش باید اپلیکیشن توسعه بدهد. در حالیکه اساساً ورود به کسبوکار خصوصی در هیچ جای دنیا کار رگولاتور نیست. تجارب خوبی در صنعت هست که مشابهش در اکوسیستم فناوری و نوآوری وجود دارد، چرا ما از آن استفاده نمیکنیم، چرا خودمان هزینه کنیم و متهم به دخالت شویم؟
و یک نکته خیلی مهمتر خودتنظیمگری نهاد تنظیمگر است. گاهی اوقات یک شرکت فناور میآید و نکاتی را میگوید که ما خودمان را در آینه او میبینیم، آن وقت متوجه میشویم که نقطهنظر او چیست و در یک سطح گفتوگو میکنیم.
ما درباره کمک شرکتهای بیمه به دانشبنیانها حرف زدیم. حالا از طرف دیگر، شرکتهای دانشبنیان چه خدماتی میتوانند به صنعت بیمه ارائه دهند؟
معمولاً در توسعه فناوری و نوآوری میگویند سرریز فناوری و دانش از یک حوزه به حوزه دیگر میرود. برای مثال میگویند موبایل از کجا شکل گرفت، از سیستم نظامی و بیسیم. اینترنت از کجا شروع شد، از دوران فعالیت پنتاگون. بعد این موارد در حوزههای دیگر تجاری شدند؛ بنابراین ما یکسری فناوریهایی داریم که سرریزش میتواند وارد صنعت بیمه شود، اما هنوز به درستی این موضوع شکل نگرفته است. میگوییم ظهور و بروز فناوری در صنعت بیمه یعنی توسعه آیتی؛ آنهم فقط با اپلیکیشن، اما سایر فناوریها چه میشود؟ مثلاً فناوری شناختی که ویژگیهای منحصربهفرد انسانها مثل فرکانسهای مغزی انسانها را میگیرد میتواند در صنعت بیمه برای احراز هویت استفاده شود.
ما چهار فناوری نانو، بایو، آیتی و شناختی داریم که به فناوریهای همگرا معروف هستند. ویژگی فناوریهای همگرا این است که میگوید همانطور که آیتی همه حوزهها را گرفته، این فناوریها هم میتوانند جای خود را باز کنند. ما هم در صنعت بیمه سرعت ظهور آیتی را بیشتر میبینیم. اما به این معنی نیست که بقیه موارد را نادیده بگیریم. تا همین شش ماه پیش با گفتن دانشبنیان چه چیزی در ذهن همه ما شکل میگرفت؟ فکر میکردیم اگریگیتورهاییاند که در ابتدای فرایند بیمهگری و آن هم در حوزه فروش هستند. اما داستان فقط همین نیست.
اتفاقاً یکی از موضوعات امروز این است که چرا ما فعالیت دانشبنیانها را بیشتر در لایه فروش میبینیم یا حداقل در این موضوع بیشتر شنیدهایم؟
چون در یک بازه زمانی خاص بسیار به چشم آمدند. از سویی شبکه فروش در مقابلشان احساس مقاومت میکرد و خودبهخود باعث میشد بیشتر برجسته شوند. مردم کجا از بیمه توقعشان بالاتر میرود و شاید سطح انتظار و رضایتشان از بیمه پایین میآید؟ حوزه خسارت؛ در حالیکه ما فناوری را در مرحله فروش متمرکز کردهایم.
ما در مارکتینگ مبحثی داریم که میگوید مشتری موقع خرید شعف دارد. ولی موقع خسارت است که شوکه میشود. حوزه خسارت مقدمهای دارد که ارزیابی خسارت است. اگر فناوری وارد حوزه ارزیابی خسارت و بعد از آن بازپرداخت سریع خسارت بشود، خیلی میتواند در تغییر نگاه مردم تأثیرگذار باشد. برای همین در نمای کلی و نقشه راهی که ایجاد کردیم، دنبال این بودیم که فناوری اول کجا ظهور دارد؟ در بخش فروش و همه هم در آنجا متراکم شده و در همان نقطه هم چالش ایجاد میکند. ولی فناوری در جای جای عملیات بیمهگری ظهور ندارد یا به خوبی تبلیغ نشده است. ما میتوانیم آن را پررنگ کنیم و اگر تراکم در یکجاست، آن را پخش کنیم.
ما سال ۱۴۰۱ را سال شرکتهای دانشبنیان میدانستیم، اما در بیمه این حرکت کند بود. آیا این مسئله به خاطر چالشهای رگولاتوری با شرکتهای دانشبنیان بیمه و استارتاپها نبود؟ به خصوص با حواشی بسیاری که در زمینه رگولاتوری با شرکتهای دانشبنیان فروش به وجود آمد.
اوایل خردادماه طراحی مرکز نوآوری بیمه را شروع کردیم و چون بنده سابقهای در اکوسیستم فناوری داشتم دوستان انتظار داشتند که بگوییم دانشبنیان یعنی فقط همین. یکی از دلایلی که شرکتهای بیمه نوپا فروش خوبی ندارند، نداشتن شبکه فروش قوی است؛ بنابراین شبکه فروش قوی کمککننده شرکتهای بیمهگر است. اساساً رگولاتور حاضر نیست این ظرفیت را نادیده بگیرد. ولی با کمال تأسف چنین ذهنیتی ایجاد شده بود که توسعه فناوری یعنی حذف شبکه فروش. این تفکر دامن زده شده بود، در حالی که واقعاً اینطور نیست. روی این مسئله فکر کردیم که چه کاری میشود انجام داد. مثلاً در بیمههای اجباری مثل ثالث، مردم راحتتر خرید را انجام میدهند. ولی در بیمه زندگی چه کسی میتواند کمک کند. آنجا حتماً نماینده و کارگزار باید من و شما را مجاب کند که این محصول را بخریم. در مورد سایر رشتههای بیمهای هم فقط افرادی که رودررو با مردم در ارتباط هستند میتوانند مؤثر باشند. برای همین به فکر پلتفرمی افتادیم که از طرفی بیمهگزاری را داریم که نیاز به پوشش بیمه دارد، از طرف دیگر شرکتهای بیمه را داریم. این پلتفرم میتواند نقش حلقه واسطه را داشته باشد، برای شبکه فروش پروفایلی ایجاد کند و مشتری وارد این سیستم شود و تمام این شبکه فروش را ببیند و خودش انتخاب کند و در نهایت پرداختش از طریق همان پلتفرم انجام شود و فقط این پلتفرم از اتصال این دو گروه به هم، درآمد داشته باشد.
مسئله این است که اولاً ما دانشبنیان را به چند شرکت محدود نکنیم و ثانیاً توسعهدهنده دانشبنیانها در صنعت بیمه باشیم؛ چراکه نمیخواهیم این موضوع به منزله مقاومت نهاد ناظر نسبت به فناوری قلمداد شود. همچنین اتخاذ این سیاست نباید به منزله مقابله با شبکه فروش محسوب شود. ما باید یک مسیر بینابینی را اتخاذ میکردیم که نهتنها فناوری آیتی، بلکه سایر فناوریها هم ظهور پیدا کنند. آیتی و سایر فناوریها نهفقط در ابتدای حلقه عملیات بیمهگری، بلکه در طول فرایند ازجمله انتهای فرایند بیمهگری ظهور کنند و شبکه فروش هم در خدمت توسعه فرهنگ بیمهنامهنویسی آسان باشد. کنار هم قرار دادن این موارد میتواند موجب تجلی صنعت بیمه شود. دنبال راهی برای رسیدن به این امر با ایدهها و راهحلهای مختلف بودیم که کمکم در حال انجام است.
بگذارید یک سؤال را صریح بپرسیم. نوآوری در قامت بیمه مرکزی یعنی چه، آیا نمونه آزمودهای از رگولاتوری دنیا داریم که در فضای نوآوری وارد شده یا فقط ایده جدیدی است که با آن مواجه میشویم؟ آیا اصلاً ورود نهاد ناظر به مبحث نوآوری معنا دارد؟
ترجمان مختلفی نسبت به این مسئله وجود دارد. تا اسم مرکز نوآوری میآید، ذهن همه به سمت تجارت و دخالت میرود. بعد گفته میشود چرا شما که در سطح سیاستگذاری هستید، وارد تجارت میشوید، پس حتماً قصد مداخله دارید. مداخله نهاد تنظیمگر در صنعت، آن هم در بخش تجارت! مگر مراکز سیاستگذار در دنیا نیازی به نوآوری ندارند؟ مگر نوآوری فقط برای سطح تجارت است؟ نوآوری میتواند در سطوح مختلفی ظهور پیدا کند. مگر پس از طراحی محصول جدید برای گرفتن تأیید به بیمه مرکزی مراجعه نمیکنید؟ در اینجا رویکرد ما منفعل است. یعنی صبر میکنیم تا یک شرکت یا شخصی محصول جدیدی متناسب با نیازها معرفی کند. مثل محصولات بیمه سایبری. حالا اگر شرکتی پیشنهاد داد، صبر میکنیم، اما اگر پیشنهاد نداد چه؟ ما اینجا باز منفعل رفتار میکنیم.
اما مرکز نوآوری میخواهد رویکرد انفعالی نهاد ناظر را کنار بگذارد؛ یعنی بانکی از ایده داشته باشیم. ما حالا در آییننامههای خود اگر نگاه نوآورانه نداشته باشیم، چه اتفاقی میافتد؟ اگر در محصولاتمان آن نگاه فعالانه جایگزین آن نگاه منفعلانه را نداشته باشیم، چه اتفاقی میافتد؟ پس ما به مراکز نوآوری نیاز داریم. ما اینجا قرار نیست خودمان مداخله کنیم. سابق بر این نگاهی وجود داشت که مثلاً شخص میخواست یک اپلیکیشن طراحی کند، پیش بیمه مرکزی میرفت و درخواست پول و پیشنهاد تأسیس شرکتی را به بیمه مرکزی میداد که بعداً شرکتها را مجبور به استفاده از آن محصول میکرد. ما میخواهیم این نگاه را تغییر دهیم. اساساً در سال دانشبنیان، اجازه تصدی به نهادهای رگولاتوری از جمله مرکز نوآوری داده نشده که وارد بخش خصوصی و تجارت آنها شویم. ما تسهیلگریم، وگرنه به هیچوجه قصد دخالت نداریم، فقط توسعهگر و تسهیلگر خواهیم بود و در مرکز نوآوری عملیات شتابدهی انجام میدهیم تا ایده به محصول تبدیل شود.
در این میان بحث مالکیت فکری را چطور حل میکنید؟
هر ایده جدیدی را میتوان در قالب یک محصول جدید بیمهای ثبت کرد. در نظام مالکیت فکری در کشورمان، برای ثبت یک محصول نوین بیمهای آن را به رگولاتور ارائه میکنید. در اینجا قاعدتاً مراقبت میشود و حتی اگر به صورت فردی مراجعه کرده باشید، پیشنهاد میکند شرکت بیمهای را با خود همراه کنید تا از طریق آنها بتوانید محصول خود را بفروشید و بعد ما مجوز را توأمان میدهیم. قاعدتاً مسئله امروز مرکز نوآوری، مسئله امروز بیمه مرکزی نیست، تجربه زیسته دنیاست و آنها هم برای بحثهای مالکیت معنوی و فکری و ثبت ایدهها و جلوگیری از ربایش آنها فکر کردهاند، در اینجا هم روی آن فکر شده است. ما حداکثر مراقبت را داریم که یک وقت خدای نکرده این اتفاق نیفتد.
یکی از نقدهایی که وجود دارد این است که این روند نوآوری در شرایط فعلی اقتصادی و اجتماعی ما و این وضعیت صنعت بیمه که هر روز ضریب نفوذش کاهش پیدا میکند، چقدر لازم بود؟
دلایل پایین آمدن ضریب نفوذ چیست؟ ضریب نفوذ یعنی نسبت حق بیمه تولیدی ما به جیدیپی. حق بیمه تولیدی، متناسب با نرخ تورم رشد نمیکند. جیدیپی هم که در حال بزرگ شدن است و در نتیجه ضریب نفوذ کم میشود. بعضاً گفته میشود سطح درآمدی مردم پایین میآید و بیمه را بهعنوان کالای لوکس میبینند و بنابراین سراغ آن نمیروند. ولی وقتی نیاز پیدا کند چه میشود؟
بنابراین فناوری میتواند با توسعه فرهنگ بیمه و تشویق برای خرید بیمهنامه به افزایش ضریب نفوذ بیمه کمک کند. مثلاً اگر ببینید شرکت بیمه کمتر از ۲۴ ساعت یا دو روز خسارتتان را پرداخت میکند و تصور ذهنی افراد از اینکه شرکتهای بیمه به سختی خسارت میپردازند تغییر کند، چه اتفاقی میافتد؟ شما میگویید چقدر خوب، پس خانهام را بیمه آتشسوزی کنم. این یعنی توسعه فناوری در خدمت ضریب نفوذ. بنابراین نمیشود اینها را از هم منفک دید.
در صنعت بیمه به لحاظ پیچیدگیهای فرایندیاش، اپلیکیشن چندان جواب نمیدهد. یکبار نصب میکنید و خرید میکنید و بعد هم برای خسارت گرفتن و دیگر تمام. پس برای چه باید اپلیکیشن نصب کنید. مردم باید در تعامل با بیمه راحت باشند، یعنی تمام عملیات بیمهگریشان را از طریق موبایل انجام بدهند. این اتفاق فقط در صورتی میافتد که ما بتوانیم فناوری را آورده و به آن کمک کنیم. شرکتهای بیمه هم آمادهاند و ما مقاومتی از جانب آنها در مقابل توسعه فناوری ندیدهایم. جالب اینجاست که بعد از معرفی شرکتهای فناور، از جانب شرکتهای بیمه پیشنهاد کار یا سرمایهگذاری دریافت میکردند. همه اینها حاصل تغییرات کوچکی است که تأثیرات آتی آن شگرف است.
ما چقدر این تداوم را بعداً میبینیم، یعنی فردای «سهشنبههای نوآوری» چه اتفاقی قرار است رخ دهد؟
سهشنبههای نوآوری یک تلنگر بود. وقتی شما مکانیسم طراحی ایده، ظهور ایده و بعد تطبیق آن با نیازهای صنعت و سرمایهگذاری را توأمان با همدیگر ببینید دیگر نیازی به سهشنبهها نیست. ما تحت مرکز نوآوری روی یک پلتفرم کار میکنیم. مرکز نوآوری ما یک محیط کار اشتراکی بیرونی است. اما این پلتفرم از چند ناحیه ورودی دارد. ورودی اول نیازهای فناورانه شرکتها، شبکه فروش و… است. طرف دیگر فناورانی را داریم که از محل سرریز فناوری بیایند و پوشش بدهند. رکن سوم هم سرمایهگذاری است؛ یک سیویسی که سهامدارش همه شرکتهای بیمهای باشند. این همان رویکردی است که ما در مرکز نوآوری بیمه مرکزی به دنبال آن هستیم.
حرکت شرکتهای دانشبنیان را در سال ۱۴۰۱ چطور ارزیابی میکنید و برای سال بعد چه چیزی را متصور هستید؟
ما قبل از آذر یک رویداد استارتاپی با صندوق نوآوری و شکوفایی داشتیم. ایدهها کم بود اما کمکم جلو آمدیم و در سهشنبههای نوآوری ایدهها پربارتر شدند. نمیشود معجزه کرد. انتظار معجزه هم نداریم. تا کی باید رگولاتور تصدی کند و پول بدهد؟ اول باید بپذیریم که صنعتگران یک جاهایی از ما جلوتر هستند. شرکتهای دانشبنیان یک جایی از صنعت و شرکتها هم جلوترند. این سینرژی اگر ایجاد شود، مسائل حل میشوند. ره صدساله را یکشبه نمیشود رفت. اما فناوری یک ویژگی دارد که به صورت نمایی ظهورش را نشان میدهد. بنابراین ارزیابی من از توسعه فناوری در صنعت بیمه، خیلی ایدهآل نیست ولی مسیری شروع شده که به سهشنبههای نوآوری ختم نمیشود و آن پلتفرمی که گفتم باید جایگزین شود. اگر صنعت و شرکتها همراهی نکنند، اولاً فضای رقابتی را از دست میدهند و ثانیاً ضریب نفوذمان کاهش پیدا میکند. برای همین راهی نداریم جز اینکه این مسیر نوآوری را طی کنیم. ما در سه شنبههای نوآوری رونمایی نمی کنیم بلکه معرفی الگوها و اقدامات خوب و ظهور بازیگر جدیدی به نام دانشگران و فناوران صنعت بیمه را فریاد میزنیم، همافزایی ایجاد میکنیم و تعامل دوسویه بیمهگران و فناوران را تسهیل میکنیم.