پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
در گفتوگو با هومن مسگری و نیما نامداری درباره سرمایهگذاری داتین در «بلوط» مطرح شد / شراکت مهمتر از سرمایهگذاری است
نیلوفر نادری / «داتین» از ابتدای سال پیش، استراتژی خود را افزایش سطح دسترسپذیری افراد به خدمات مالی و توانمندسازی آنان قرار داده و بر اساس همین استراتژی در «بلوط» سرمایهگذاری کرده تا پازل خدمات خود را با محوریت توسعه فراگیری مالی بهبود بخشد. طبق گفته مدیران داتین، این سرمایهگذاری در بلوط، گامی است برای ورود به حوزه پسانداز و سرمایهگذاری که یکی از شاخصهای سنجش فراگیری مالی است. این سرمایهگذاری انجامشده در بلوط توسط شرکت داتین دلیلی شد تا با هومن مسگری، معاون مشارکتها و سرمایهگذاری داتین و نیما نامداری، عضو هیئتمدیره بلوط به گفتوگو بنشینیم و از این سرمایهگذاری انجامشده و اهدافی که از این اتفاق دارند، بپرسیم.
طبق گفتههای مسگری، داتین به معنای واقعی کلمه، سرمایهگذار نیست؛ چون برخلاف سرمایهگذاران که معمولاً با هدف کسب سود و منفعت مالی سراغ کسبوکارهای مختلف میروند، سراغ کسبوکارها نمیرود و با هدف تکمیل زنجیره خدمات خود روی بلوط سرمایهگذاری کرده است. نامداری نیز میگوید هدف اصلی بلوط، تنوعبخشی به گزینههای سرمایهگذاری خرد برای طبقه متوسط جامعه است؛ گزینههایی که برای طبقه متوسط جامعه مناسب و بهصرفه باشد. در ادامه گزارشی از این گفتوگو را بخوانید.
ورود داتین به حوزه پسانداز و سرمایهگذاری خرد
داتین با هدف توسعه فراگیری مالی روی اپلیکیشن پسانداز خرد «بلوط» سرمایهگذاری کرده و این اقدام منجر به ایجاد این سؤال شده که آیا باید از این به بعد داتین را یک سرمایهگذار در اکوسیستم مالی کشور قلمداد کنیم یا خیر؟ هومن مسگری، معاون مشارکتها و سرمایهگذاری داتین در پاسخ به این سؤال میگوید: «ما به معنای واقعی کلمه سرمایهگذار نیستیم؛ چون برخلاف سرمایهگذاران که معمولاً با هدف کسب سود خود سراغ کسبوکارهای مختلف میروند، سراغ کسبوکارها نمیرویم و با هدف تکمیل زنجیره خدمات روی بلوط سرمایهگذاری کردهایم که در واقع، نوعی مشارکت برای خلق ارزش بیشتر و ارائه خدمات و محصولات جامعتر به جامعه است.»
طبق صحبتهای او، اینطور به نظر میرسد که شاخص داتین برای سرمایهگذاری، مبتنی بر سنجش میزان انطباقپذیری یک کسبوکار با دال مرکزی گفتمان آنها؛ یعنی فراگیری مالی است. داتین که طراحی و توسعه «ویپاد» را برعهده دارد با سرمایهگذاری روی بلوط بر آن است تا در یک رویکرد دوسویه به افزایش توان هر دو مجموعه کمک کند.
مسگری با اشاره به این مورد میگوید: «هدف داتین، فراگیری مالی است و آن را مهمترین عامل در توسعه داتین، کشور و خدمترسانی به مردم میدانیم. فراگیری مالی رکنهای مختلفی دارد که یکی از آنها سرمایهگذاری خرد است و ما در این بخش روی بلوط سرمایهگذاری کردهایم.»
او معتقد است داتین بستر توسعه فراگیری مالی در کشور است و هر موسسه تجاری و غیر تجاری که در این زنجیره قرار میگیرد به توسعه کل اکوسیستم کمک و علاوه بر آن نیاز مردم را رفع میکند؛ به همین منظور لازم است با مجموعههای مختلف در تعامل باشند تا آنها نیز بتوانند از بستر ایجادشده توسط داتین استفاده کنند و خدماتشان را ارائه دهند تا سرویسها به مرور کامل شود.
نیاز بلوط به سرمایهگذاری با امکانات فنی و قانونی بود
به عقیده نامداری در چند سال اخیر اتفاقی در زندگی مالی افراد افتاده و آن اینکه الگوی سرمایهگذاری مردم یکپارچهتر شده است؛ یعنی اگر فردی پولی دارد که میخواهد سرمایهگذاری کند، خیلی برایش مهم نیست از چه نهادی سرویس بگیرد، بلکه به بازده و سود فکر میکند. ممکن است بیمه عمر بخرد یا آن را تبدیل به سپرده بانکی کند یا اینکه آن را در صندوق بورسی سرمایهگذاری کند. به عبارت بهتر، مردم خیلی با تقسیمبندیهای صنعت مالی که شامل بازار سرمایه، بازار پول و بیمه میشود کاری ندارند و تلاش میکنند مجموعهای از سرویسهای مالی را استفاده کنند و کاری با مرزهای درون صنعت، مجوزها و رگولاتورها ندارند؛ پس پل زدن بین بخشهای مختلف صنعت مالی و جلوگیری از درگیر شدن افراد در پیچیدگیهای رگولاتوری میتواند خلق ارزش برای مردم باشد.
او در این باره توضیح میدهد: «موضوع اصلی ما در بلوط همین است؛ شما میتوانید همزمان که از یک سرویس بانکی یعنی پسانداز بهره میبرید، سرمایهگذاری هم بکنید؛ پول شما که در بانک است به صورت خودکار به بورس منتقل شده و سود صندوقهای سرمایهگذاری به آن تعلق میگیرد.»
نامداری درباره ترکیب بنیانگذاران بلوط و تغییرات ایجادشده در آن میگوید: «ما فعالیت خود را در سال ۱۳۹۹ شروع کردیم. بازار سرمایه در آن زمان رونق داشت و مؤسسان بلوط هم آدمهای فعال در همین حوزه بودند. به مرور متوجه شدیم برای رشد بیشتر، نیاز داریم در سطح سرمایهگذاران و سهامداران هم یک نهاد جاافتاده با امکانات فنی و قانونی مناسب در صنعت بانکی داشته باشیم که داتین بهعنوان بازیگری مهم در معماری فناوری بانک پاسارگاد و همینطور صنعت بانکی کشور میتوانست گزینه مناسبی برایمان باشد.»
معنادارکردن دادههای موجود در بانکها و بازار سرمایه
نامداری میگوید چشمانداز بلوط از ابتدا این بوده که به طبقه متوسط کمک کنند ارقام کوچک و پسانداز خردشان را بهتر سرمایهگذاری کنند و همکاری با داتین میتواند به تحقق این چشمانداز کمک زیادی کند: «همکاری با داتین میتواند به ما امکان افتتاح حساب غیرحضوری بدهد. با توجه به اینکه تمرکز بلوط روی حساب سپرده پسانداز است، ظرفیت تبدیل شدن به یک نئوبانک پسانداز را دارد. یا اگر بتوانیم دادههای موجود در بانکها و بازار سرمایه را با هم تلفیق کنیم، فرصتهای جدیدی برای ارائه سرویس به مشتریان خلق میشود. در واقع افراد میتوانند با استفاده از دادههای خود در بانک، پروفایل ریسک بهتری در بازار سرمایه داشته باشند یا برعکس، با استفاده از دادههای خود در بازار سرمایه، اعتبارسنجی شده و از بانکها وام بگیرند.»
نامداری در اینباره توضیح میدهد: «همکاری شرکتهای بزرگی نظیر داتین با کسبوکارهای کوچکی مثل بلوط از این جهت مهم است که میتواند به نوآوری باز هم منجر شود. واقعیت این است که اغلب نهادهای پولی و مالی بزرگ ما چندان چابک و مشتریمحور نیستند و منفعت آنها از بزرگی اندازه، مجوزها و منابعی که دارند به دست آمده است. در حالی که استارتاپها عمدتاً اگر مشتریمدار نباشند و به تکتک دادهها توجه نکنند، شکست میخورند. هرچقدر نهادهای جاافتاده به کلیات توجه دارند، استارتاپها باید به جزئیات توجه داشته باشند. طبعاً همکاری این دو نهاد مستلزم رسیدن به الگویی است که هر کدام از آنها زیست طبیعی خودشان را حفظ کنند ولی بتوانند با هم کار کنند. به شوخی میشود این وضعیت را به رقص دونفره فیل و مورچه تشبیه کرد؛ رقصی که هارمونی داشته باشد و نه مورچه له شود و نه فیل احساس بیفایدگی کند. این کار سختی است، ولی میشود از این رقص دونفره، نوآوری باز، مشتریمداری و توسعه خدمات جدید درآید.
متأسفانه در صنعت مالی ما چنین نگاهی حاکم نیست؛ یعنی نگاه بانکها و مؤسسات بزرگ به استارتاپها نگاه از بالاست و سرمایهگذاری آنها در فینتک هم عمدتاً ماهیت خیریه یا تبلیغاتی دارد و هدفش توسعه خدمات نیست. ما امیدواریم تجربه داتین و بلوط اینطور نباشد. بلوط استارتاپی است که واقعاً تلاش میکند چابک و دادهمحور کار کند. شرکت کاملاً دورکار است و با حداقل نیرو کار میکند و سرسوزنی کاری نمیکنیم که برای کاربر مطلوبیت خلق نکند. در مقابل داتین یک شرکت بزرگ است که البته تجربههای قبلی نشان داده چابکی و عملگرایی را هم مهم میداند. پروژه ادغام بانکهای نظامی که با کرونا هم همزمان شده بود، حقیقتاً تجربه موفق و تحسینبرانگیزی بود. من شخصاً انتظار نداشتم داتین با آن سرعت خودش را با شرایط کرونا تطبیق بدهد، تیمش را هم بزرگ و پروژه را جمع کند. اینها ما را امیدوار میکند که همکاری داتین و بلوط موفق باشد.»
داتین حدی از ریسک را پذیرفته است
طبق گفتههای مسگری، یکی از تفاوتهای داتین با سایر سرمایهگذاران این است که اولویت آنها خلق، توسعه و پایداری خدمت است و در مرتبه بعدی به سود و منفعت مالی خود فکر میکنند. او در توضیح این مطلب میگوید: «با این حال، تمام سرمایهگذاران باید بدانند که در وضعیت کنونی کشور که تورم ثابت نمیشود، نمیتوان برای آینده برنامهای داشت و با آگاهی به این مسئله میبایست حدی از ریسک را بپذیرند.»
او در پاسخ به این سؤال که چشمانداز این سرمایهگذاری را چگونه میبیند، میگوید: «این روزها داشتن چشمانداز بلندمدت چندان معقول نیست. حتی فضای بدی که باثبات است از فضای بیثباتی که گاهی خوب و گاهی بد میشود، بهتر است و بیثباتی به سمی میماند که ذرهذره جان کسبوکارها را میگیرد و باعث میشود برنامهریزی حالت فانتزی پیدا کرده و بیمعنا شود.»
معاون مشارکتها و سرمایهگذاری داتین در این باره توضیح میدهد: «تورم، بیثباتی سیاسی، ناپایداری ضوابط و قوانین و معلوم نبودن وضعیت رابطه با جهان خارج باعث میشود نتوان تصمیم بلندمدت گرفت. در نتیجه همه کسانی که تصمیم دارند کماکان در ایران کار کنند، به جای تمرکز بر اهداف بلندمدت باید روی اهداف کوتاهمدت کسبوکار خود متمرکز شوند. شبیه یک کوهنورد که اگرچه تصوری کلی از قله و ارتفاع آن دارد، اما در هر قدم فقط به همان قدم فکر میکند و تمرکزش بر گامهای پیش روست. کوهنورد خوب، موقع صعود نگاهش به قله نیست؛ اگرچه در خیالش به قله فکر میکند. تصور قله انگیزه میدهد اما اگر میخواهی سقوط نکنی باید حواست به جلوی پایت باشد. حالا شاید یک چتر نجات هم در کوله نیاز داشته باشی که باز هم اگر سقوط کردی دستکم زنده بمانی. ما هم تلاش میکنیم در لحظه اکنون خلق ارزش کنیم.»
هدف ما: تنوعبخشی به گزینههای پسانداز و سرمایهگذاری
نامداری درباره برنامههای یک سال آینده بلوط بیان میکند که هدف اصلی آنها تنوعبخشی به گزینههای سرمایهگذاری است و همین الان هم بلوط بیشترین تنوع صندوقهای سرمایهگذاری در بازار بورس را دارد که به صورت آنلاین میشود در آنها سرمایهگذاری کرد. این تنوع به زودی بیشتر هم شده و امکان خریدوفروش ETF هم به بلوط اضافه میشود. او همچنین اضافه میکند: «یکی از برنامههای مهم دیگر ما در بلوط، تنوعبخشی به گزینههای پسانداز است؛ هماکنون با ۱۴ بانک قرارداد داریم و مشتریان این بانکها میتوانند با استفاده از سرویس پسانداز خودکار بلوط به طور مستقیم و خودکار در صندوقهای بورس سرمایهگذاری کنند و تعداد این بانکها در حال افزایش است. همچنین سرویس تخفیف بهمثابه پسانداز هم به زودی در بلوط فعال خواهد شد تا مثلاً اگر فردی خریدی انجام داد، این امکان وجود داشته باشد که تخفیفش به طور خودکار به سرمایهگذاری در صندوقها تبدیل شود.»
او ادعا میکند که بلوط تا یک سال آینده از حیث غنای محصولات سرمایهگذاری، رتبه اول ایران خواهد بود.
مسگری نیز در پاسخ به این سؤال که یک سال دیگر اثر داتین در بلوط را چطور میبیند، با اشاره به غیرقابل پیشبینی بودن آینده میگوید: «تمام تلاشمان را خواهیم کرد تا محصولات مشترک و متنوع ارائه دهیم، چون باورمان این است که شرکتهای تحت سرمایهگذاری ما تنها به دنبال کسب سرمایه نیستند و میخواهند همافزایی اتفاق بیفتد؛ در نتیجه محصولاتی خلق میکنیم که به لطف وجود بلوط در داتین یا برعکس به خاطر وجود داتین در بلوط باشد.»
گزینههای سرمایهگذاری خرد باید برای کاربران معنادار باشد
در وضعیت کنونی اقتصاد و سیاست کشور، حفظ ارزش پول مردم امری دشوار است. نامداری در این باره میگوید: «وقتی تورم کشور سالانه حدود ۵۰ درصد است؛ یعنی ارزش پول فرد در انتهای هر ماه چهار درصد کمتر از اول همان ماه میشود. در این شرایط اولویت اول افراد این است که از ارزش نقدینگی خود در مقابل این تورم حفاظت کنند و تنها کاری که میتوانند بکنند، تبدیل فوری هر میزانی از پول نقد به دارایی است. اما مشکل اینجاست که داراییهای زیادی نیست که با اعداد کم بشود تهیه کرد.
در حال حاضر کف سرمایهگذاری خرید، یک ربع سکه است که قیمت امروزش حداقل ۵۰ درصد از حداقل دستمزد قانونی بیشتر است. پس به این سادگی، آدمها نمیتوانند چنین پساندازهایی داشته باشند. اگر کسی پسانداز ماهانهاش در حد چند صد هزار تومان باشد، عملاً چارهای جز نگهداری آن در بانک ندارد که آن هم سود بسیار ناچیزی میدهد. حالا خیلی از داراییها هم ممکن است در کوتاهمدت به قدر تورم بازده نداشته باشند ولی باز هم کمتر کردن زیان بهتر از هیچ کاری نکردن است؛ صندوقهای بازار سرمایه و اوراق گزینههایی هستند برای این بخش از جامعه.»
مواجهه بلوط با چالشهای رگولاتوری
اکثر کسبوکارها در ایران با چالش رگولاتوری روبهرو هستند و بلوط نیز از این قاعده مستثنی نیست. برای مثال الزام به سجامیبودن کاربر؛ آن هم با فرایند پردردسر و سختی که سجام دارد یکی از مهمترین موانع گسترش حضور مردم در بازار سرمایه است. نامداری میگوید: «سجام که قرار بود به تسهیل امور کمک کند به سازوکاری پیچیده تبدیل شده که عملاً مردم عادی و سرمایهگذاران خرد را از بازار بورس دور میکند. هماکنون حدود ۳۴ درصد از کاربران بلوط، سجامی هستند و این باعث شده دوسوم کاربران ما با اینکه قلک دیجیتال خود را روی بلوط فعال کرده و امکان پسانداز خودکار دارند، پساندازشان به بازار سرمایه منتقل نشود. همچنین محدودیتهای متعدد بازار سرمایه باعث شده فرایند اضافه شدن صندوقها روی بلوط با سرعت مناسبی انجام نشود و فرایندی که کاربر در صدور و ابطال واحدهای سرمایهگذاری تجربه میکند، اشکالات زیادی داشته باشد.»
لزوم شبکهسازی و شراکت برای ارائه خدمات بهتر به مردم
نامداری توضیح میدهد که بانکهای ایران یک بدهی به جامعه دارند چون آنها تنها برندگان تورم بالایی هستند که چند دهه در کشور وجود داشته و به همین دلیل از بانکها و شرکتهای زیرمجموعه آنها انتظار میرود نقش پررنگتری در بهبود شرایط جامعه ایرانی ایفا کنند و یکی از کارهایی که میتوانند بکنند، مشارکت در توسعه صنایع دیگر است.
او میگوید: «بانکها میتوانند مشارکت در رشد صنایع دیگر را از طریق شبکهسازی، مشارکت در خلق پلتفرمهای نوآوری باز و حمایت از تبدیل ایده در صنایع مختلف به کسبوکارهای نو انجام دهند. بانکها این توان مالی و قانونی را دارند که پیونددهنده و شراکتساز باشند؛ یعنی حلقههای مختلف زنجیره تأمین در صنایع مختلف را به هم متصل کنند. در واقع شراکت مهمتر از سرمایهگذاری است و همین تعاملات و اشتراک مساعیهاست که منجر به ارائه خدمات بهتر به مردم میشود. بانکها و شرکتهای وابسته به آنها میتوانند بانی شبکههایی باشند که برای بهاشتراکگذاری خدمات و ظرفیتها با هدف ارائه سرویس بهتر به مشتری نهایی ایجاد میشوند. از آنجا که تبادلات پولی و اعتباری در همه این شبکهها مانند خونی است که در رگهای آنها جریان دارد، بانکها میتوانند بهمثابه قلب چنین شبکههایی باشند. آنها میتوانند این کار را از همین صنعت مالی شروع کنند.»
مسگری نیز بر این باور است که این شراکت و شبکهسازیها، گرچه باعث ایجاد سود برای کسبوکارها میشود، اما برنده اصلی مردماند.