پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
بانکها بازیگردان اصلی «کارت اعتباری» / توسعه کارتهای اعتباری اقدامی مهم در مسیر توسعه فراگیری مالی است
فرهنگ فرزان، معاون فروش و امور مشتریان شرکت داتین / چند روز پیش بود که رئیسجمهور اعلام کرد مصوبه کارت اعتباری در هیئت دولت نهایی میشود و پس از آن بانکها میتوانند برای مردم با پشتوانه سهام عدالت یا هر پشتوانه دیگری (مانند یارانه یا اوراق بهادار) کارت اعتباری صادر کنند. عباس معمارنژاد، معاون امور بانکی، بیمه و شرکتهای دولتی وزیر اقتصاد، هم درگفتوگو با خبرگزاری ایسنا گفت که مصوبهای از سوی دولت آماده شده که به جز بانکهای ملی و تجارت باید بانکهای دیگر هم برای صدور کارت اعتباری سهام عدالت مشارکت کنند و تا اردبیشهت سال جاری، سایر بانکها نیز به صدور کارت اعتباری سهام عدالت ورود خواهند کرد.
از نخستین باری که مفهوم کارت اعتباری در دنیا استفاده شده قریب به 100 سال میگذرد. اما امروزه استفاده از اعتبار و کارت اعتباری به شرطی لازم در اقتصاد بدل شده و در چند دهه اخیر در دنیا، کارت اعتباری به روشی رایج و ساده برای اعطای اعتبار (به نوعی تسهیلات) توسط بانکها به مشتریان تبدیل شده است. در ایران به نسبت بسیاری کشورها استفاده از کارتهای اعتباری ترویج بسیار کمتری داشته و توسعه لازم در سطح جامعه را نداشته است.
در ترکیه ۳۰ درصد از کارتها از نوع کارت اعتباری هستند. در پاکستان تعداد افراد بدون حساب بانکی بیشتر از ایران است، اما با این حال ۱۵ درصد کارتها اعتباری هستند. در انگلستان کارت اعتباری ۴۰ درصد از کل کارتهای کشور را تشکیل میدهد. بنابراین کارت اعتباری محصولی رایج در بانکهای جهان است، نه یک امتیاز ویژه. وقتی کل نظام بانکی به این جمعبندی برسد که کارت اعتباری را سنگ محک درآمد افراد بداند و برای بانکها نیز جذابیت ایجاد شود، دیگر لازم نیست که اعتبار بانکی صرفاً بهصورت محدود و به افراد و گروههای خاص داده شود.
نگاه بانکداری سنتی به تسهیلات و اعتبار
فلسفه اعطای کارت اعتباری چیست؟ کارت اعتباری در صنعت بانکداری یک محصول بانکی است و بانک باید قادر باشد از آن کسب درآمد کند. واقعیت این است که ساختار بانکی کشور ما هنوز مبتنی بر بانکداری سنتی است. این رویکرد سنتی در بانکداری برای این است که بانک بتواند بدون ایجاد پیچیدگی خاصی، ورودیها و خروجیهای مالی خود را کنترل و محاسبه کند. به عبارت دیگر در بانکهای ما هنوز وامها و تسهیلات با مبالغ بالا جذابیت دارد و چون پرداختهای خُرد دارای دردسر و هزینه است، بانکها وارد این عرصه نمیشوند.
اما داستان کارت اعتباری با تسهیلات متفاوت است. در وامهای عادی، بانک سود سالهای آتی را از قبل محاسبه کرده، مبلغ آن را جزو درآمدهای خود قرار داده و بر اساس اعتبارسنجی و دریافت تضامین از مشتری، این سود را برای خود تضمین کرده است. داستان اعتبار اما اینگونه نیست. چنانچه اعتبار در یک بازه زمانی مشخصی مصرف نشود، بانکدار نمیداند با آن اعتبار چه کاری باید انجام دهد؛ در واقع بانک در قبال یک تخصیص اعتبار مشخص انتظار سودی را داشته که با این شرایط به او برنمیگردد.
از طرف دیگر ما با مجموعهای از پارامترهای مختلف در رفتار مشتری نیز روبهرو هستیم. مشتری ممکن است اعتبار دریافتی خود را در یک بازه زمانی کوتاهمدت مصرف کند، یا یک بازه زمانی بلندمدت، حتی ممکن است اساساً از اعتبار خود استفادهای نداشته باشد. مجموعه این پیچیدگیها سبب میشود که بانک نتواند درآمدهای حاصل از اعتبار را برای خود پیشبینی و محاسبه کند و برای همین ترجیح میدهد تا به جای اعطای اعتبار، به مشتری تسهیلاتی ارائه کند که سود آن در یک بازه زمانی مشخص تضمین شده است.
بانکها وقتی مجبور میشوند درصد سود تسهیلات را بهصورت دستوری کاهش دهند، به سمت اعطای تسهیلاتی با مبالغ بالا و دوران بازپرداخت کوتاهمدت میروند. برای مثال تسهیلات را با بازپرداخت سهماهه اعطا میکنند تا اصل پول خود را طی سه ماه برگردانند و بتوانند سه تا چهار بار در سال با مبلغ مربوطه اعطای تسهیلات و در نتیجه آن درآمدزایی کنند. این در حالی است که در یک کارت اعتباری ۵۰ میلیون تومانی، هنگامی که دوره تنفس تمام شود، شخص ۳۶ ماه فرصت بازپرداخت دارد. در واقع نظام بانکداری سنتی هنوز نپذیرفته که تسهیلات خرد که کارت اعتباری هم نمونهای از آن است، چه فواید و مزایایی دارد.
البته که این امر به هیچ وجه دور از ذهن نیست. در ایران از یک سو بار اصلی اقتصاد کشور بر دوش بانکهاست و در مقاطع مختلف و تنگناهای اقتصادی دولت کاملاً متوسل به بانکها بوده و هست و از سوی دیگر در بسیاری از موقعیتها، شرایط برای افزایش و یا حتی کسب درآمد بانکها محدود میشود.
از سوی دیگر در زیستبوم پرداخت الکترونیکی کشور هم شاهد این هستیم که پذیرنده، تمام هزینههای پذیرندگی را بر عهده بانک و شرکتهای پرداخت (PSP ها) میگذارد، ریسک نکول و عدم بازپرداخت پول او را هم بانک میپذیرد و از سوی دیگر دارنده کارت نیز متوجه میشود که در شرایط تورمی امکان خرید و بازپرداخت آن را طی ۳۶ ماه دارد.
در این شرایط و علیرغم این توضیحات، شرکتهای پرداخت الکترونیک (PSP ها) به طرز حیرتانگیزی در دادن امتیاز به پذیرندهها (شخصی و سازمانی) گوی سبقت را از یکدیگر میربایند و بانکها که در حقیقت مالکین اصلی این زمین بازی هستند تا حد زیادی به تدارکاتچی این بازی تبدیل شدهاند.
توسعه کارتهای اعتباری و توسعه فراگیری مالی
خوشبختانه ما در کشورمان به لحاظ زیرساختهای فنی مشکلی در توسعه کارتهای اعتباری نداریم. چندین سال است که نمونههای موفقی از این موضوع در شرکت تخصصی بانک ملی اجرا شده و در واقع سالهاست که فناوریهای لازم از سوی شرکتهای دانشبنیان ایرانی برای این موضوع فراهم است.
از طرف دیگر نکته بسیار مهم این است که کارت اعتباری از نظر فرهنگی برای مردم ما جذابیت دارد؛ اغلب مردم به شدت تمایل دارند (و یا شاید بهتر باشد امروز بخوانیم نیاز دارند) در زمان حال خرید خود را انجام داده و وجه آن را در زمانی دیگر پرداخت کنند. بدیهی است نرخ بالای تورم در اقتصاد ما خود عاملی مهم در افزایش چند برابری اشتیاق به سناریوی مذکور است. در مجموع برای افرادی که نیاز خرید را دارند اما توانش را نه، کارت اعتباری به مثابه از این ستون به آن ستون است.
نباید فراموش کرد که توسعه کارتهای اعتباری به طور کاملاً مستقیم با توسعه فراگیری مالی نیز در ارتباط است. ایجاد دسترسی به دامنه وسیعی از خدمات مالی، از جمله اهداف برنامههای فراگیری مالی در دنیاست و اخذ اعتبار در کنار پارامترهایی چون دسترسی بدون محدودیت و ساده و ارزان به حساب بانکی، امکان پسانداز و سرمایهگذاری و همچنین خدمات بیمهای از جمله این خدمات مالی به شمار میآیند.
در این بین شاید بزرگترین اقدام برای ترویج این محصول که در این یادداشت از ابعاد مختلفی به مزایا و به نوعی حتی الزامات وجودش در زیستبوم مالی کشور اشاره شد، ایجاد جذابیت برای بازیگردانان اصلی آن یعنی بانکهاست. باید امیدوار بود که به جز بخشنامههای دستوری از سوی نهادهای قانونگذار و بالادستی، راهکارهای انگیزشی و جذابی نیز پیش روی بانکها قرار گیرد. البته بدیهی است بانکها نیز از موضوعاتی نظیر استارتآپهای فینتک، تحولات دیجیتال و کسبوکارهای تحولآفرین برهم زننده (Disruptive) و احتمال ایجاد زمینهای بازی جدید در این زمینه نباید غافل باشند.