راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

داستانی از فرشته فروغ و رمزارزها؛ شکل جدید پول چگونه به درآمدزایی دختران افغان کمک می‌کند؟

ماهنامه عصر تراکنش شماره 27 / زمانی که حتی در بخش توسعه‌یافته دنیا کمتر کسی به بیت‌کوین اعتماد داشت، جایی در دل آسیای مرکزی در افغانستان زنانی دستمزدشان را با بیت‌کوین می‌گرفتند. فرشته فروغ یک پیشرو رمزارزها در افغانستان درباره داستان نهاد غیرانتفاعی و مدرسه‌ای می‌گوید که راه‌اندازی کرده است.

40 سال جنگ در افغانستان، این سرزمین را به جایی خطرناک حتی برای زندگی تبدیل کرده است. در سال‌هایی که اکثر کشورهای دنیا در جنگی برای برتری فناوری بودند، افغانستان در جنگی برای رسیدن به نیازهای اولیه همچون امنیت بود. پیش از این درباره افغانستان در عصر تراکنش نوشته بودیم، از پیشتازی پول نقد و موبایل در این کشور و اینکه مردم هنوز به بانک‌ها اعتمادی ندارند. از این گفتیم که در سال‌های گذشته تلاش‌هایی برای کاهش استفاده از اسکناس و گسترش پرداخت برقی یا همان پرداخت الکترونیکی انجام شده است. در این سال‌ها پرداخت‌های غیرنقدی شتاب بیشتری از قبل گرفته و مردم بیشتر از گذشته با این شکل از پرداخت آشنا می‌شوند. شیوه‌های دیگری از پرداخت مانند ام‌پسا و ام‌حواله هم در افغانستان رایج است. با وجود این تلاش‌ها هنوز هم افغانستان جایی است که شاید صحبت از فناوری در آن بیشتر یک رویا به نظر برسد، اما خبرهایی از همسایه شرقی ما می‌رسد، مبنی بر اینکه رمزارزها به این منطقه نیز راه یافته‌اند؛ آن هم در میان زنان افغان.

سال ۲۰۱۴ است، در مدرسه‌ای در افغانستان که مثل سایر مدرسه‌هایی نیست که می‌شناسیم، دانش‌آموزانی هستند که در ازای ساخت وبلاگ و انتشار محتوا در آن دستمزد می‌گیرند، آن هم نه با ارز افغانی که پول رایج کشور است و حتی دلار؛ بلکه با ارزهای جدیدی که در دنیا به آن کریپتوکارنسی گفته می‌شود. اینجا یک نهاد غیرانتفاعی به نام مخفف WAF وجود دارد که آن را یک دختر ۲۹ساله افغان به همراه دوست و همکارش رویا برای دختران کشورش راه‌اندازی کرده است؛ نهادی که هدفش آموزش کار با کامپیوتر برای دختران و زنان جوان است؛ آن هم در شرایطی که اغلب بچه‌های افغان از کامپیوتر، چیزهایی در حد کتاب‌های درسی شنیده‌اند. این دختر افغان در مدارس شهر هرات اتاقی را به‌عنوان سایت کامپیوتر تجهیز می‌کند و معلم‌هایی برای آموزش به مدارس می‌فرستد. چند سال بعد او مدرسه‌ای به نام Code to Inspire راه‌اندازی می‌کند که درآن به‌صورت رایگان به دختران آموزش می‌دهد.

دختری که از او گفتیم، فرشته فروغ نام دارد؛ کسی که به‌عنوان یک فعال اجتماعی شناخته می‌شود، اما خودش فارغ‌التحصیل کارشناسی علوم کامپیوتر از دانشگاه هرات و کارشناسی ارشد از دانشگاه تکنیکال برلین است، در شهر تربت‌جام ایران به دنیا آمده و اکنون در نیویورک زندگی می‌کند؛ برای اینکه بتواند از طریق جذب سرمایه در مهد فناوری دنیا به دختران بیشتری در افغانستان کمک کند تا به‌وسیله فناوری تحولی در زندگی خود و کشورشان ایجاد کنند. در یک بعدازظهر به وقت تهران و صبح به وقت نیویورک با او از طریق اسکایپ مصاحبه کردیم که در ادامه محتوای این مصاحبه را می‌خوانید.


میانبر زدن به شیوه بیت‌کوین


فرشته فروغ احتمالا یکی از اولین افغان‌هایی است که از رمزارز برای دریافت دستمزد استفاده کرده است. سال ۲۰۱۴ او که در نیویورک ساکن است، باید دستمزد دخترانی که از طریق نهاد WAF پروژه‌ای را انجام داده‌اند به دست آنها برساند، اما جایی که آن دختران در آن زندگی می‌کنند، افغانستان است؛ کشوری که هنوز در قرن 21 درصد بالایی از مردان حتی یک حساب بانکی ندارند، چه برسد به دختران نوجوان و جوان. مردم هنوز هم دوست دارند از پول نقد استفاده کنند، اما وقتی صحبت از کار کردن برای خارج از مرزها می‌شود، قضیه فرق می‌کند. اینجاست که فرشته به سراغ بیت‌کوین می‌رود.

پروژه‌های نهاد اغلب از کشورهایی خارج از افغانستان سفارش داده می‌شوند و برای دریافت دستمزها باید حسابی متصل به بانک‌های جهانی وجود داشته باشد، بنابراین آنها مجبور بودند دستمزدها را از طریق حساب‌شان در آمریکا دریافت کنند و بعد از انتقال به حساب‌شان در افغانستان به‌صورت نقدی دستمزد هر کدام از دختران را پرداخت کنند که در فضای ناامن افغانستان کاری خطرناک است. از طرف دیگر می‌خواستند دستمزدها مستقیم به حساب دختران واریز شود تا احساس بهتری برای آنها داشته باشد. در این شرایط است که استفاده از رمزارزها برای آنها جذاب می‌شود.

پروژه فرشته فروغ و رویا محبوب در نهاد WAF به بن‌بست می‌خورد، اما فرشته ناامید نمی‌شود. او در پروژه بعدی‌اش که مدرسه Code to Inspire نام دارد، دوباره استفاده از رمزارزها را امتحان می‌کند. این بار علاوه بر بیت‌کوین به سراغ اتریوم نیز می‌رود. با شبکه Bounties وارد همکاری می‌شود تا دانش‌آموزان مدرسه‌اش در ازای انجام پروژه اتریوم دریافت کنند.


پول‌هایی که نمی‌توانند خرج شوند


قبلا هم از عدم توسعه بانکداری مدرن در افغانستان گفته بودیم (+) و اینکه برخی بانک‌ها به‌دلیل فساد اداری بسته شده‌اند و در نتیجه مردم نه اعتمادی به بانک‌ها دارند و نه علاقه‌ای به کار با این نهادهای مالی و ترجیح می‌دهند به‌صورت سنتی با پول نقد تبادلات‌شان را انجام دهند. فرشته می‌گوید اکثر مغازه‌ها کارت بانکی قبول نمی‌کنند و خرید آنلاینی هم وجود ندارد. پی‌پال هم در افغانستان کار نمی‌کند. خودش می‌گوید چندین بار با کسانی که در پی‌پال کار می‌کنند، گفت‌وگو کردم و آنها از مشکلات زیربنا، امنیت و KYC می‌گویند؛ چراکه هنوز خیلی‌ها در افغانستان اسناد هویت ندارند.

کار کردن با وسترن‌یونیون و مانی‌گرام به‌دلیل کارمزد 10 تا 15 درصدی آنها چندان جذابیتی در افغانستان ندارد. همچنین باز کردن حساب در بانک‌ها برای دختران محدودیت‌هایی دارد.

او می‌گوید: «بعضی از دخترها ماهیانه ۵۰ دلار درآمد داشتند، اما ما برای رساندن پول به دست آنها مشکل داشتیم. وقتی با مفهوم کریپتوکارنسی و بلاکچین آشنا شدیم، خودمان یاد گرفتیم چطور کیف پول درست و از آن استفاده کنیم.»

درباره مزایای روش جدید می‌گوید: «خوبی یک کریپتو مثل بیت‌کوین این است که فقط یک آدرس ایمیل کافی است تا یک کیف پول بسازی و بعد اصلا کارمزدی که می‌گیرند خیلی محسوس نیست و اینکه خودت فقط از حسابت خبر داری و یک جورایی مستقل هستی.»

«اول به آنها آموزش دادیم که چطور اکانت بسازند و چطور پول دریافت کنند. در ابتدا خیلی‌ها به ما اعتماد نداشتند که از چیزی صحبت می‌کنیم که قابل لمس نیست، ولی بعد از مدتی اعتمادشان جلب شد.» اینها را فرشته فروغ درباره دخترانی می‌گوید که تا دیروز با ترس از خانه‌هایشان تا مدرسه می‌رفتند، با این دلهره که شاید سال دیگر نتوانند درس‌شان را ادامه دهند.

با همه اینها مساله حل نشده است. دخترانی که در مدرسه CTI آموزش دیده‌ و کار کرده‌اند، کیف پول‌هایی با مقداری رمزارز دارند، اما این عدد و رقم‌ها به چه دردی می‌خورد، وقتی نمی‌توانی آن را به ارز رایج کشورت تبدیل کنی یا حتی با آن چیزی بخری؟ در افغانستان هنوز هیچ صرافی برای رمزارزها وجود ندارد و چون حساب‌های آنها قابلیت اتصال به صرافی‌های دنیا را ندارد، پول‌هایشان در کیف پول‌هایشان بدون کاربرد می‌ماند و اندک‌مواقعی فقط می‌توانند به‌صورت محلی با دوستان‌شان تبادل داشته باشند. فرشته می‌گوید: «با این پول‌ها در افغانستان حتی نمی‌توان خرید کرد. اینجا در آمریکا کافی‌شاپ‌ها، رستوران‌ها و فروشگاه‌هایی هستند که می‌توان در آنها با کریپتوها پرداخت کرد، ولی در افغانستان حتی آدرس‌ها هم دقیق نیست که کسی آنلاین خرید کند و دم در خانه تحویل بگیرد. سیستم پست هم ناامن است و معلوم نیست اصلا کالا به دست‌شان برسد یا نه.»


تجربه بانکی یک مهاجر در سه گوشه دنیا


از فرشته فروغ درباره تجربه‌اش از خدمات مالی و بانکی در کشورهایی که به‌عنوان مهاجر در آنها زندگی کرده، پرسیدم. آن‌طور که فرشته می‌گوید، بدترین شرایط در ایران بوده؛ البته خودش با این صراحت نمی‌گوید و هر بار که درباره ایران صحبت می‌کند، تاکید دارد که همسایه‌های خوبی داشته‌‌اند که خیلی به آنها کمک می‌کرده‌اند، اما به‌عنوان یک مهاجر افغان چیزی که به یاد دارد این است که لازم بوده یک ایرانی ضمانت آنها را بکند تا بتوانند حساب بانکی داشته باشند. طبیعتا این شرایط برای مهاجرانی بود که به‌صورت قانونی در ایران زندگی می‌کردند، چراکه شرایط برای مهاجران غیرقانونی به‌مراتب سخت‌تر هم بوده است.

آلمان اما از نظر او بهشتی برای مهاجران است. می‌گوید همان ‌روزهای اولی که به‌عنوان دانشجو به برلین رفته، به همراه چند استادشان به بانکی رفته‌اند و حسابی برایشان باز کرده‌اند و همان‌جا کارت بانکی هم به آنها داده‌اند. از نظر او آمریکا به‌عنوان یک کشور با نظام کاپیتالیستی با مهاجران رفتار چندان نرمی ندارد. خودش در آن روزهایی که هنوز آیدی‌کارتی نداشته، به همراه اسپانسرش به بانک رفته و با ضمانت او توانسته حسابی باز کند. از او می‌پرسم حالا بعد از چند سال زندگی و کار در آمریکا، آیا می‌تواند برای خودش تاریخچه اعتباری و کارت اعتباری داشته باشد؟ او با کمی تامل می‌گوید می‌توانم، ولی خودم اعتقادی به کارت اعتباری ندارم.


آینده رمزارزها در افغانستان


«اگر نوعی پول الکترونیک معرفی کنیم که منحصرا بر مبنای شبکه همتابه‌همتا باشد، این امکان فراهم خواهد شد که پرداخت‌های آنلاین مستقیما و بدون نیاز به گذر از یک نهاد مالی، از فردی به فردی دیگر انتقال یابند.» این چند جمله بخشی از جملات ابتدایی وایت‌پیپر بیت‌کوین است که سال ۲۰۰۸ منتشر شد. امکاناتی که رمزارزها ایجاد می‌کنند، می‌تواند برای افغانستان با نظام بانکی ضعیف جواب بدهد. فرشته در این‌باره می‌گوید: «به نظرم برای کریپتوکارنسی در افغانستان و هر کشوری که دچار جنگ و بی‌ثباتی است، آینده‌ای وجود دارد؛ چراکه از هر بانکی مستقل است؛ مانند ام‌پسا که در آفریقا و افغانستان استفاده می‌شود. حساب ام‌پسا را می‌شود به بیت‌کوین متصل کرد و مردم هم برای نقدکردن آن می‌توانند به غرفه ام‌پسا بروند.»

امروز در افغانستان بانکداری همراه وجود دارد و همان‌طور که فرشته هم می‌گوید، تقریبا ۸۰ تا ۹۰ درصد مردم یکی، دو دستگاه موبایل دارند. حتی همین حالا کسانی در افغانستان هستند که روی این موضوع کار کرده‌اند یا خودشان آلت‌کوین‌هایی درست کرده‌اند، اما تمام اینها به شرطی است که اقبالی از طرف مردم نسبت به آن وجود داشته باشد.

فرشته فروغ درباره موضع دولت در این زمینه از ترس دولت می‌گوید؛ ترس از مسائل امنیتی و ناشناس‌بودن تراکنش‌ها که نکند ابزاری برای تروریسم و پولشویی شود. با این حال او به آینده رمزارزها در افغانستان امیدوار است؛ به این شرط که از آن استفاده درستی شود و دولت هم حمایت کند. می‌گوید دولت هنوز بیانیه خاصی نداده که البته احتمالا دانش آن را هنوز ندارد که بخواهد واکنشی نشان دهد.

برای مردمی که در مناطقی همچون افغانستان زندگی می‌کنند، شاید امیدی به اصلاح نظام بانکی نباشد، اما آیا رمزارزها و بلاکچین می‌توانند پایانی بر شکل سنتی پول در این مناطق باشند؟


درباره فرشته فروغ


از تربت‌جام تا دانشگاه هرات

فرشته اکنون ۳۴ سال دارد، در ایران یک دهه شصتی به حساب می‌آید که در بحبوحه جنگ ایران و عراق به دنیا آمده، اما در خانواده‌ای مهاجر که بعد از حمله شوروی سابق به افغانستان همه چیزشان را در شهرشان، هرات گذاشتند و تنها با یک چمدان به کشوری غریب آمدند. بعد از تربت جام از سال اول راهنمایی تا ۱۷سالگی که دیپلمش را می‌گیرد، به همراه خانواده‌اش در مشهد زندگی می‌کند و بعد از بهبودی نسبی اوضاع در افغانستان به هرات برمی‌گردد. برای رفتن به دانشگاه آزمون می‌دهد و با اینکه علوم انسانی خوانده، در رشته علوم کامپیوتر که خودش می‌گوید اصلا انتخابش هم نکرده بوده، در دانشگاه هرات قبول می‌شود. می‌گوید من که به ادبیات و رشته‌های مرتبط با آن مثل خبرنگاری علاقه‌مند بودم و احساس می‌کردم چیزی از ریاضی نمی‌دانم، یک هفته تمام کارم شده بود گریه‌کردن، اما با اصرار پدر و مادرم به این امید که شاید از این رشته ناشناخته خوشم بیاید، به دانشکده علوم کامپیوتر رفتم.

همان یک هفته اول کافی بود تا او به ریاضی و به قول خودش هیجان شبیه حل پازل علاقه‌مند شود. فرشته که در ایران بزرگ شده و مطابق فرهنگ این کشور به خودش اجازه می‌داده به‌عنوان یک زن در جمع صحبت کند، در کلاس‌های درس دانشکده با نگاه‌های عجیب‌وغریب پسران مواجه می‌شود، حتی برایش ایمیل‌های ناشناخته‌ای می‌آید که او را تهدید می‌کنند تا کمتر حرف بزند و فعال باشد.


تجربه برلین؛ کمک به دختران هرات


بعد از دوره کارشناسی به مدت دو سال و نیم به‌عنوان اولین زن در دانشکده شروع به تدریس می‌کند تا اینکه از طریق یک بورسیه به آلمان می‌رود تا رشته خود را در دانشگاه تکنیکال برلین ادامه دهد. در برلین بیشتر در زمینه نظام مدیریت اطلاعات و مدیریت پایگاه داده می‌خواند و بعد از اتمام دو سال کارشناسی ارشد و در سال ۲۰۱۰ به خانه بازمی‌گردد و دوباره مشغول تدریس در دانشکده علوم کامپیوتر می‌شود. این بار با تجربه‌ای که در دانشگاهی در غرب دارد، نوع نگاهش تغییر کرده و تلاش می‌کند ارتباط بهتری با دانشجویان بگیرد و با آنها فعالیت‌های خارج از دانشگاه انجام دهد. می‌گوید بیشتر تلاشم این بود که به دختران کمک کنم که پیشرفت کنند. هنوز هم تعداد دختران نسبت به پسران در دانشگاه کم است و این وضعیت انگیزه او را برای ایجاد نهادی برای کمک به دختران بیشتر می‌کند و  او نهاد  Women’s Annex Foundation را تاسیس می‌کند.

کار این نهاد این است که با مدارس مذاکره و در نهایت اتاقی برای آموزش کامپیوتر در مدارس تجهیز کند و آموزش کامپیوتر را در مواد درسی آنجا بگنجاند. یک اسپانسر آمریکایی هزینه‌ها را تامین می‌کند و یک تیم کوچک که شامل فرشته، دوستش و چند نفر از شاگردان فرشته در دانشگاه می‌شوند، کار مذاکره، تجهیز و آموزش را بر عهده دارند. فروغ سال ۲۰۱۲ به پیشنهاد اسپانسر نهاد به آمریکا می‌رود تا رودررو با مخاطبانی که علاقه به حمایت از نهاد دارند، صحبت کند. در همین سال‌هاست که به این فکر می‌افتند که درآمدی هم برای دخترانی که آموزش دیده‌اند، ایجاد کنند.


مدرسه کدنویسی


سال ۲۰۱۵ فرشته فروغ مدرسه Code to Inspire را در آمریکا ثبت می‌کند. CTI این بار یک فضای فیزیکی در شهر هرات دارد که به دختران اجازه می‌دهد در کنار تحصیل در مدرسه و دانشگاه به این مدرسه بیایند و در یک دوره دوساله، برنامه‌نویسی از جمله برنامه‌نویسی اپلیکیشن‌های موبایل شامل اندروید و آی‌اواس، گیم‌دیزاین، گرافیک‌دیزاین و وب‌دیزاین یاد بگیرند. مدرسه با ۲۲ هزار دلاری که در یک کراودفاندینگ جمع کرده و ۲۰ لپ‌تاپ کارش را شروع می‌کند. هدفش ایجاد فضای آموزشی امن و رایگان برای دخترانی است که اغلب از خانواده‌های کم‌درآمد هستند تا در نهایت بتوانند مهارتی کسب کنند که جایی استخدام شوند یا برای خودشان کسب‌وکاری راه‌اندازی کنند. مدرسه در کنار آموزش کمک می‌کند دختران بتوانند با انجام پروژه برای خودشان درآمدی داشته باشند. تمام کارکنان مدرسه شامل یک مدیر پروژه، پنج استاد یا منتور می‌شود که همگی از شاگردان فرشته بوده‌اند.

CTI تا امروز بیش از ۱۵۰ ورودی داشته که از این میان۵۰ نفر فارغ‌التحصیل شده‌اند. ۷۰ درصد این فارغ‌التحصیلان کار پیدا کرده‌اند و ۱۰ درصدشان خودشان کسب‌وکاری راه ‌انداخته‌اند، اسپانسر جذب کرده و از همان مدرسه افرادی را استخدام کرده‌اند. مدرسه تا امروز ۱۷ پروژه کاری با مجموع درآمد ۱۷ هزار دلار را از طریق فارغ‌التحصیلان انجام داده که بیشتر در زمینه وب‌سایت، گرافیک‌دیزاین یا وب‌اپلیکیشن بوده است. تمام درآمد حاصل از این پروژه‌ها بدون دریافت کارمزدی توسط مدرسه به دخترانی که در آن مشارکت کرده‌اند، داده شده است که بین ۵۰ تا ۴۰۰ دلار برای هر نفر می‌شود.

فرشته با ابراز تاسف می‌گوید ما یک کلاس جدید گرافیک‌دیزاین را آغاز کردیم که حدود ۳۰۰ متقاضی داشت، اما فقط ۶۰ نفر را توانستیم انتخاب کنیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.