پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
این روزها فضای بین بانکها و شرکتها، فضای سوء تفاهمی است و این باعث میشود که بانکها درک درستی از توانایی شرکتها نداشته باشند و شرکتها هم نتوانند درک درستی از خواستههای بانکها داشته باشند. از همین رو، راه پرداخت به سراغ مهندس عبدالرضا شریفی رفت تا از زبان این مرد که هم در شرکتهای بزرگ کار کرده است و هم در بانکهای بزرگ، موضوع را جویا شود.
محوریت صحبتمان این بود که میخواستیم بدانیم مختصات خواستههای بانکها چیست و شرکتهای نرمافزاری ایران چه تواناییها و چه محدودیتهای دارند. به نظر میرسد هنوز ادبیات مشترک بین بانکها و شرکتها غنی نشده و نیاز است تا روی این ادبیات کار کرد. شاید روزی به جایی برسیم که بانکها بتوانند دقیقتر بگویند چه میخواهند و شرکتها هم بهتر بتوانند خواسته و نیاز بانک را درک کنند.
مهندس شریفی در جواب به این سوال که بانکها چه میخواهند و شرکتها چه میتوانند گفت: در ابتدا بانکها خودشان کارهای خودشان را انجام میدادند اما به تدریج به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند یک گروه صد نفری از متخصصان را به کار بگیرند که فقط برای انجام چنین کارهایی از آنها استفاده کنند. کاری که غیر تخصصی بانکها است. در نتیجه بانکها به این نتیجه رسیدند که بهتر است بروند و در حوزه کاری خودشان متخصص بشوند و کارهای فناوری خود را به شرکتهای متخصص محول کنند. پس از برونسپاری، در ابتدا اینطور بود که بانکها هیچ چیز نمیخواستند و شرکتها محصولات را به شکلی به بانکها تحمیل میکردند. برای مثال بانکهای زیادی در کشور بودند که مدیرانشان سیستم را غیر متمرکز میخواستند و معتقد بودند که سیستم متمرکز به درد بانکهای ما نمیخورد. اما الان بعد از ۱۵ سال دیگر همه پذیرفتهایم که اصلا راهی جز سیستم متمرکز نداریم.
آرام آرام حرکت کردیم به این سمت که بانکها و شرکتها با یکدیگر همراه شدند. یعنی شرکتها ارائه میکردند و بانکها می پذیرفتند، تا امروز. که اگر نگاه کنیم میبینیم که موضوع برعکس شده است. بانکها مطالباتی دارند که شرکتها نمیتوانند جواب بدهند.
وی در ادامه افزود: شرکتها از بانکها عقب افتادند. یکی از تحلیلهایی که من برای این عقب افتادن شرکتها دارم این است که بانکها در سازمان کارفرمایی خود، ادراک کافی از لزوم سرمایهگذاری برای توسعه در شرکتهای فناوری اطلاعات ندارند. در واقع بانکها، حاضر هستند پول محصول بدهند نه پول تولید فکر. اگر بخواهیم نگاهی هم به جاهای دیگر دنیا بیاندازیم، KPMG بررسی کرده بود که بانکها در چه حوزههایی خودشان کار میکنند و در چه حوزههایی به بیرون اتکا میکنند. آماری که ارائه کرده بود جالب بود که بانکها در یک حوزههایی خودشان کار میکنند و در یک حوزههایی کار را به بیرون میسپارند و این حوزههایی که به بیرون میسپارند همان حوزههایی هستند که نوآورانه نیستند.
شریفی در پاسخ به اینکه آیا ورود برخی از بانکهای کشور به بخش تولید نرم افزار بانکی روند قابل قبولی است و اینکه آیا با ورود بانکها به این حوزه توسعه خواهیم داشت یا خیر، گفت: باید از دو زاویه به اینها نگاه کرد. بایدها و نبایدها و آنچه که انجام میشود و دیگری اینکه آن چه که انجام میشود با چه اهدافی انجام میشود. بعضی از بانکهایی که میبینید در کشورمان رفتند یک شرکتی ایجاد کردهاند و کاری انجام دادهاند، هدفشان این بوده که کنترل محصول استراتژیکشان دست خودشان باشد. هزینههای سنگینی کردهاند و بعضا به اهداف خیلی خوبی هم رسیدهاند. بعضی از بانکها به دنبال این، اهداف تجاریشان را دنبال کردهاند. یعنی به ظاهر دنبال این بودهاند که محصول استراتژیک خودشان را در کنترل بگیرند ولی در باطن آن شرکت ایجاد شده سعی میکند به سایر بانکها هم محصول بفروشد.
وی در ادامه گفت: امروز باید به چند حوزه توجه بکنیم. یک حوزه، حوزه Bulk است. اینکه به هر حال بانکها میخواهند در تمام شعب خود، با قیمت پایین، سرویس سریع، متنوع، راحت و با کیفیت خوب به مشتریانشان ارائه بدهند. این یک بخش است. بخش دیگر نوآوری است. اینها دو بخشی هستند که بانکها از شرکتها طلب میکنند و اتفاقا شرکتها در هر دوی این حوزهها مشکل دارند. این مشکل دلایل مختلفی دارد. یک دلیلش این است که شرکتها درگیر عملیاتهای اجرایی روزمره خود بودهاند و R&D نکردهاند. یک دلیل دیگرش هم این است که شاید بعضی از شرکتها، خودشان را آنچنان در حوزه بانکداری الکترونیکی پیشرو میدانستند که به جای اینکه از کسانی که صاحب این نیازمندی در بانکها هستند ایده بگیرند، سعی میکردند ایدههای خودشان را به فضای بانکی تحمیل بکنند. همچنین بسیاری از شرکتهای تولیدکننده محصولات نرم افزاری بانکی در ایران، سعی میکردند که خیلی بسته عمل بکنند. نتیجهاش هم دقیقا این بوده است که در واقع آن پلتفرمی که باید ایجاد میشده که بعدا کنار آن بتوان تعداد زیادی محصولات را ارتقا و ارائه کرد را، ارائه نکردند.
او همچنین افزود: من فکر میکنم یکی از آن واقعیتهایی که در کشور ما وجود دارد کمالگرایی بعضی از مدیران ماست، مخصوصا مدیران بانکی. همچنین تحریم باعث میشود که شرکتهای ما نتوانند به راحتی با شرکتهای خارجی مذاکرات موفق تجاری داشته باشند.
در ادامه شریفی در پاسخ به اینکه اگر بخواهیم بانکها و شرکتها به هم نزدیک شوند و بهتر یکدیگر را درک کنند چه اتفاقی باید بیافتد، گفت: من فکر میکنم هر دو ناچارند تغییر بدهند. پولی که بانکها برای توسعه بانکداری الکترونیکی خود هزینه میکنند، پول کمی نیست. یعنی مبلغ کل فناوری اطلاعات در بانکها معمولا عدد بزرگی است. خیلی از شرکتهای نرم افزاری واقعا جا دارد که برای توسعه آنها سرمایهگذاری کنند. به هر حال همه این شرکتهای موجود هر کدام به نحوی جا برای سرمایهگذاری دارند. از آن طرف هم به نظرم در بانکها باید یک تغییراتی اتفاق بیفتد.