پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
از دراویش خیابان پاسداران تا اولین ارز رمزنگاریشده اسلامی در مالزی
جعفر محمدی؛ عصر ایران / درست در روزی که در تهران، دعوای طریقت و شریعت بود و عدهای در خیابان پاسداران به عنوان «درویش و راهیان طریقت علوی» با پلیس و نیروهای بسیج به عنوان «مدافعان شریعت علوی» درگیر بودند، در مالزی، اتفاق دیگری در حال رقم خوردن بود: «اولین ارز رمزنگاریشده جهان که با احکام اسلامی منطبق است رونمایی شد.»
کشور مالزی، هیچ ادعایی درباره اسلام و محوریت جهان اسلام ندارد، هیچگاه هم کوالالامپور را «ام القرای جهان اسلام» نخوانده است. با این حال، در عین حفظ فرهنگ اسلامی و بومی خود و با احترام کامل به مذاهب و فرهنگها، توانسته است به همسویی احکام دین و توسعه کشور نائل شود. آخرین نمونهاش، ابداع اولین ارز مجازی منطبق با احکام اسلامی است. ارز مجازی یا رمزنگاریشده، مدرنترین و جدیدترین نوع پول در جهان است که به باور بسیاری از اقتصاددانان، آینده اقتصاد جهان را شکل میدهد و هماکنون نیز گردش مالی قابل توجهی در دنیا دارد. در ایران اما حتی بانک مرکزی هم این نوع ارز را نادیده میگیرد و اساساً به رسمیت نمیشناسد چه رسد به این که مسئولان ایرانی برای بهرهبرداری کشور از این ارز جهانشمول و آینده محور، طرحی دراندازند و سهمی برای کشورشان ایجاد کنند.
پیشتر نیز کشور مالزی توانسته است لیدر جریان غذای حلال در جهان باشد و بخش مهمی از گردش مالی اغذیه با نشان حلال را متوجه خود کند. همچنین اندیشمندان اقتصادی مالزی با علم به این که بسیاری از تجار ثروتمند مسلمان در جهان به دنبال مسیری حلال و غیر ربوی برای تبادلات بانکی و تجاریشان هستند، ابزارهای مالی اسلامی (صکوک) را احیا و بروز کردند و موفق به جذب سرمایههای تاجران مسلمان از سراسر جهان در سیستم خود شدند.
علت این که در مالزی، اسلام و توسعه هم مسیر میشوند ولی در ایران که بیش از مالزی ادعای اسلام دارد، مدام درگیر تنش هستیم این است که برخلاف ایران، ادبیات عمومی در مالزی – در میان حاکمان، اندیشمندان و مردم – توسعه محور است؛ بدین معنا که هر موضوعی با این 2 پرسش کلیدی و بنیادین مورد بررسی قرار میگیرد که چه نسبتی با توسعه دارد؟ و چگونه میتوان از آن در جهت توسعه کشور استفاده کرد؟
از دراویش خیابان پاسداران تهران تا اولین ارز رمزنگاریشده اسلامی در مالزی و مقبره ملانصرالدین در ترکیه
مثلاً وقتی به مفهوم ابزارهای مالی اسلامی (صکوک) رسیدهاند، بررسی کردهاند که چگونه میتوان از آن، سازوکاری برای جذب منابع مالی به اقتصاد مالزی و توسعه کشور ایجاد کرد؟ یا اکنون که ارز رمزنگاریشده در جهان به راه افتاده، این سؤال را مطرح کردهاند که چگونه میتوان آن را با اسلام تلفیق کرد و در مسیر توسعه مالزی از آن بهره برد؟
ادبیات توسعه در ایران، اما سالهاست که به محاق رفته است. در کمتر سخنرانی یا رویکرد رسمی شاهد آن هستیم که حتی اشارهای به مفهوم توسعه شود؛ به جایش، تا دلتان بخواهد شعار، ادعا، خود حق پنداری، توطئه محوری، فرافکنی، نفی دیگران و در نهایت درگیری و تنش و هدر رفت انرژی جامعه داریم.
همین موضوع دروایش را در نظر بگیرید؛ سالها پیش در ترکیه، ابتدا با همتایان آنها برخورد کردند و حتی مقبره مولانا را بستند اما بعدها دیدند که از این ظرفیت میتوان در جهت توسعه گردشگری استفاده کرد. از این رو، مقبره مولانا را بازگشایی و مرمت کردند، تعامل فرهنگی را در پیش گرفتند و مناسک صوفیان مانند رقص سماع را به یکی از ارکان گردشگری ترکیه به ویژه در قونیه تبدیل کردند.
وقتی ادبیات کشوری توسعه محور باشد، حتی از ملانصرالدین هم میتوان برای کشور درآمدزایی کرد کما این که در منطقه «آک شهیر» ترکیه، مقبرهای را منتسب به وی کردهاند و از این طریق جذب توریست میکنند.
باز میگردیم به دو سؤال محوری در جوامع توسعه محور در مواجهه با پدیدهها:
- این پدیده چه نسبتی با توسعه دارد؟
- چگونه میتوان از این پدیده در جهت توسعه کشور استفاده کرد؟
برای رسیدن به توسعه باید ابتدا عزم توسعه کشور در مردم و مسئولان وجود داشته باشد و آنگاه همه پدیدهها از کانال این دو سؤال بگذرند:
ابتدا باید دید پدیده «الف» چه نسبتی با توسعه کشور دارد. اگر همسو، موافق و مقوّم توسعه است، باید آن را تقویت کرد. اگر نسبت پدیده با توسعه خنثی باشد، باید دید که آیا میتوان آن را به خدمت توسعه درآورد و چگونه؟ و اگر مخالف توسعه است، باید دید چگونه میتوان آن را خنثی یا حداقل کمهزینه کرد؟
به جای این «الف» تمام موضوعات و پدیدهها و حتی اشخاص را میتوان جاگذاری کرد و با دیدگاه توسعهای دربارهشان تصمیم گرفت و برنامهریزی کرد. این نقشه راه اصلی یک جامعه توسعه محور است.
اما اگر جامعهای فارغ از ادبیات توسعه باشد، طبیعتاً چنین فرمولی هم ندارد و آنقدر در میان انواع شعارها و راهها و بیراههها گیج و منگ میشود که قطار توسعه جهانی از رویش رد میشود، بی هیچ رحمی، بی هیچ تعارفی!