پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
موج استارتآپهای فینتک هنوز ایران را نگرفته و دولت آماده موج استارتآپهای فینتک نیست
این روزها استارتآپها شاید بخش مهم اقتصاد نشده باشند. حداقل در ایران هنوز راه زیادی داریم. اگر به آمارها نگاه کنیم نمیتوانیم بگوییم استارتآپها بخش زیادی از بازار را گرفتهاند. در بخشهایی مانند خردهفروشی و حملونقل سروصداهایی راه انداختهاند. منتها هنوز هم بخش مهم بازار دست کسبوکارهای سنتی است. در بخش مالی هم نمیتوان ادعا کرد استارتآپهای این حوزه که معروف به استارتآپهای فینتک هستند بازار را دست گرفتهاند. هنوز هم بانکهای سنتی و شرکتهای پرداخت بازیگران اصلی بازار هستند. اما در همیشه بر یک پاشنه نمیچرخد و به زودی شاهد تغییرات مهمی خواهیم بود.
پیش از این که به چالشهای استارتآپهای فینتک در ایران بپردازیم بگذارید از خودمان بپرسیم استارتآپ چیست؟ تعریف استارتآپ آسان نیست؛ مثل تعریف مدیریت. بیشتر تعریفها ولی در این اشتراک دارند که استارتآپ کسبوکار نوپایی است که هنوز به سوددهی نرسیده و احتمال رسیدن به موفقیت آن اندک است، ولی اگر موفق شود این قابلیت را دارد که مقیاسپذیر باشد. منظورم از مقیاسپذیر هم این است که رابطه بزرگ شدن کسبوکار متناسب با افزایش منابع کسبوکار نیست؛ یعنی اگر مشتریان استارتآپی ۱۰ برابر شوند این استارتآپ مجبور نیست به همان نسبت منابعش را افزایش دهد. منابع هم از منابع انسانی گرفته تا زیرساختهای فنی را شامل میشود. اگر کسبوکاری متناسب با بزرگ شدن بخواهد منابع بیشتری مصرف کند استارتآپ نیست.
ما قبل از استارتآپها کسبوکارهای بزرگ و کسبوکارهای کوچک را داشتیم. برخی بهاشتباه استارتآپ را با کسبوکار کوچک اشتباه میگیرند. تفاوت مهم کسبوکار کوچک و استارتآپ در مقیاسپذیری است. منتها نکته مهم این است که وقتی یک استارتآپ بزرگ میشود دیگر وارد همان دنیایی میشود که پیشازاین کسبوکارها بزرگ در آن حضور داشتند. برخی از کسبوکارهای بزرگی که قبلا استارتآپ بودند سعی میکنند فرهنگ استارتآپیشان را حفظ کنند.
درباره اکوسیستم استارتآپی در ایران صریح و کوتاه میگویم که اوضاع خوب نیست. بیشتر استارتآپهای ایرانی متمرکز بر خدمات شدهاند و کمتر به دنبال تولید هستند. منظورم از تولید فقط سختافزار نیست و در زمینههای نرمافزاری هم دچار مشکل هستیم و حتی استارتآپهای معروف ایرانی در زمینه نرمافزار تولید ندارند و بیشتر یک کسبوکار خدماتی هستند. در نمایشگاه جیتکس یکی از استارتآپهایی که خیلی مورد توجه قرار گرفت کسبوکاری بود که سهچرخهای هوشمند ساخته بود که معایب اسمارتهای دوچرخ را رفع کرده بود.
تأکید میکنم که اصرار بر تولید سختافزار ندارم. حتی در حوزهای مانند تولید محتوا هم که نگاه میکنید بیشتر وبسایتهای خبری ایران محتوای دیگران را کپی میکنند و این پدیدهای است که در آمریکا و اروپا اصلاً وجود ندارد. تکراری بودن ایدهها مهم نیست. سن کسبوکارها مهم نیست. مهم این است که به سمت تولید حرکت کنیم و از تمرکز بیشازحدی بر روی خدمات کم کنیم.
با این اوصاف کسبوکارهایی که میخواهند در فضای مالی فعالیت کنند کار سختتری هم در پیش دارند. بانکها پول زیادی دارند. پول قدرت و توانایی زیادی به بانکها میدهد. مردم به بانکها اعتماد دارند. حتی در جهان و کشورهای توسعه یافته هنوز استارتآپهای فینتک بیشتر از چند درصد بازار را نگرفتهاند. آن چیزی که بانکها را نگران کرده این موضوع است که به زودی شاهد رشد استارتآپهای فینتک خواهیم بود. بانکداران ایرانی هم خبرها راشنیدهاند و دلشان نمیخواهد بازارشان را از دست دهند. منتها با وجود همه سروصداهایی که شده است هنوز موج اصلی فینتک به ایران نرسیده است.
استارتآپهای فینتک در ایران در فضایی مبهم فعالیت میکنند. قانون درباره آنها شفاف و روشن نیست. البته این موضوع درباره همه نوع کسبوکارهای نوآورانه صدق میکند. منتها کسبوکارهای نوپای فینتک به دلیل فعالیت در فضای پیچیده و البته پر ریسک مالی از اهمیت بیشتری هم برخوردار هستند. مدتی است بانک مرکزی ایران فینتکها را به رسمیت شناخته است و با رویکردی باز به سراغ آنها رفته است. با همه این احوال به نظر میرسد جریانی که در بانک مرکزی شروع شده لازم است در بخشهای دیگر حاکمیت هم مورد توجه قرار گیرد. ما در سالهای گذشته در حاکمیت با بیتوجهی به روندهای فناوری فرصتها را از دست دادیم.
متاسفانه جدی نگرفتن کسبوکارهای جدید باعث شد بسیاری از جوانان ایرانی که کسبوکارهای نوپایی در زمینههای نوآورانه ایجاد کردند به مرور دچار مشکل شوند و با آمدن رقبای خارجی و به دلیل محدودیتهای قانونی موجود آرام آرام از چرخه رقابت کنار بروند. به عنوان نمونه ببینید که پیامرسانهای ایرانی با چه محدودیتهای دستوپنجه نرم کردند و با آمدن رقبای خارجی مانند تلگرام چه شرایط سختی برای آنها رقم خورد. حالا اگر کسبوکارهای نوپای ایرانی در فضای فینتک بخواهند در فضای غیرشفاف فعالیت کنند، به مرور و با آمدن رقبای خارجی به دست خودمان بازار را تقدیم دیگران کردهایم. به نظر میٰرسد دولت نباید زمان را از دست بدهد و تا فرصت باقی است باید شفافیت در فضای فینتک ایران را افزایش دهد. شفافیت هم صرفا با تدوین چارچوبها، قوانین و خط قرمزها زیاد میشود. زمان را از دست ندهیم.
سواد کم و تعاریف اشتباه!