پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
چرا بانکهای ایرانی نمیتوانند سامانه یکپارچه بانکی مناسب خود را انتخاب کنند
مهرک محمودی؛ ماهنامه پیوست / ملی، صادرات، سپه و تجارت. این چهار نام همیشه جزو نام بانکهایی قرار میگیرند که تاکنون نتوانستهاند سامانه یکپارچه بانکی را در زیرمجموعه خود پیاده کنند.
بیش از یک دهه است که بانکهای کشور به دنبال پیادهسازی سامانه یکپارچه بانکی در زیرمجموعه خود هستند و چندین شرکت داخلی نیز خود را متخصص پیادهسازی این سامانه در بانکها میدانند، اما هنوز بانکها نتوانستهاند به سامانه یکپارچه موردنیازشان دست یابند.
از میان بانکهای بزرگ فقط کشاورزی و ملت تاکنون موفق شدهاند سامانه یکپارچه بانکی را طبق آنچه خود میگویند در زیرمجموعهشان پیاده کنند. بانک کشاورزی از یک سامانه یکپارچه خارجی بهره برده است، هر چند دوره پیادهسازی آن سامانه نیز بسیار طولانی بود، اما ثبات مدیریتی در یک دوره مشخص در آن موجب شد پیادهسازی سامانه در بانک کشاورزی به نتیجه برسد. هر چند هستند منتقدانی که سامانه بهکار گرفتهشده در بانک کشاورزی را یک سامانه متمرکز بانکی نمیدانند، اما طبق آنچه مدیران خود بانک میگویند این سامانه در این بانک اجرا شده است.
بانک ملت مسیری دیگر پیش گرفت و تصمیم گرفت بهجای خرید یک سامانه خارجی از توان ایرانی بهره ببرد و سامانه موردنیازش را خودش بنویسد. البته مدیران این بانک موفقیت در پیادهسازی سامانه یکپارچه بانکی را مرهون دوره ثابت در مدیریت کلان این مجموعه میدانند.
بانکهای ملی، صادرات، سپه و تجارت تاکنون بارها به سمت پیادهسازی و اجرای سامانه یکپارچه بانکی در زیرمجموعه خود رفتهاند، اما آنچه آنها را از اجرای این طرح بازداشته ریسکهای مدیریتی اجرای آن است. پیادهسازی سامانه یکپارچه بانکی حداقل نیازمند یک دوره زمانی پنجساله است. این دوره زمانی ممکن است با ریسکهای اجرایی همراه باشد، از همین رو به دلیل تعدد تغییر مدیران عامل در بانکهای بزرگ هیچکدام از مدیران حاضر نشدهاند ریسک مدیریت این پروژه را بپذیرند و ترجیح دادهاند از خود کارنامه آرامی به جا بگذارند.
دادههای ترسناک
اجرا نشدن سامانه یکپارچه بانکی در بانکهای بزرگ کشور بدان معنا نیست که هیچکدام سراغ شرکتهای مختلف برای اجرای این طرح نرفتهاند، دادهها و اطلاعاتی که این بانکها برای پیادهسازی و اجرای سامانه یکپارچه بانکی در زیرمجموعه خود جمع کردهاند بسیار زیاد است. مدیران این بانکها تقریباً تمامی اطلاعات موردنیاز برای پیادهسازی این طرح را جمعآوری کردهاند، بارها با مدیران داخلی و خارجی برای اجرای آن جلسه گذاشتهاند و محصولات ایرانی و خارجی را با یکدیگر مقایسه کردهاند، اما تاکنون به نتیجه مشخصی برای انتخاب و پیادهسازی یک محصول از میان محصولهای موجود در بازار نرسیدهاند. در اصل جستوجوی بیشتر آنان در بازار نهتنها نتوانسته آنها را به نتیجه بهتر و مشخصتری برساند بلکه ترس آنان را در پیادهسازی سامانه متمرکز خوب بیشتر کرده است. آنها میترسند محصولی انتخاب کنند که امکانات فعلی را هم در اختیارشان قرار ندهد.
تعدد محصولات در بازار و مشخص نبودن نقاط ضعف و قوت هرکدام از آنها برای مدیران عالی شبکه بانکی موجب شده است آنان همیشه بیم انتخاب داشته باشند. ناآشنایی با این محصول و بالا بودن ریسک اجرای آن سبب شده به محصول ایرانی اعتماد نکنند و شجاعت پذیرش محصول خارجی را نیز نداشته باشند.
در انتظار رگولاتور
شبکه بانکی کشور به دلیل ساختار دولتیاش و نوع رگولاتوری حاکم بر این بازار همیشه نگاهش به بانک مرکزی بوده است. بانکها، مخصوصاً بانکهای دولتی و بانکهای بزرگتر، برای اینکه با کمترین ریسک مواجه شوند سعی کردند دیکتهای را بنویسند که بانک مرکزی میگوید، از همین رو، به دلیل اینکه بانک مرکزی استانداردی برای سامانه یکپارچه بانکی تعیین نکرده است، آنها نیز شجاعت انتخاب یک محصول را پیدا نکردند و ترجیح میدادند بانک مرکزی به آنان بگوید چه کنند و چه محصولی را انتخاب کنند تا اگر مشکلی پیش آمد دغدغه پاسخگویی به رگولاتور پولی و مالی کشور را نداشته باشند؛ اما در این میان بانک مرکزی معتقد است سامانه یکپارچه بانکی یک سامانه درونبانکی است و با کسبوکار بانک در ارتباط است و بانکها خود باید محصول موردنیازشان را انتخاب کنند و از استانداردهای بینالمللی پیروی کنند.
مشکل اینجاست که بانکهای ایرانی عادت نکردهاند برای خود تصمیم بگیرند و ریسک انتخاب خود را بپذیرند.
اما این روزها ورق برگشته است. موضوع ارتباط شبکه بانکی ایران با بانکهای بینالمللی مطرح است؛ دیواری که برای یک دهه میان بانکهای ایرانی و اروپایی کشیده شده بود در حال شکستن است. با فرو ریختن دیوار مشکلات شبکه بانکی ایران نیز خود را بیش از پیش نشان داد. آنها طی یک دهه چنان تغییراتی را تجربه کردهاند که اجرایی کردن آن در کشور کار چندان سادهای به نظر نمیرسد و اجرای بسیاری از آن ملزومات جز در ساختاری مناسب و بر پایه سامانههای بهروز امکانپذیر نیست.
از همین رو بانک مرکزی نیز فشار خود را بر بانکها برای تطبیق با نظام بینالمللی بیش از پیش کرده است و از شبکه بانکی خواسته است ساختار خود را با بانکهای بینالملل هماهنگ کند؛ اما آیا این هماهنگی بدون پیادهسازی سامانه یکپارچه بانکی امکانپذیر است؟ آیا بانکها هنوز میدانند از سامانه یکپارچه بانکی چه انتظاری دارند؟ آیا همچنان به دنبال یک محصول آماده هستند تا در زیرمجموعه خود پیاده کنند؟
نیاز بانکها چیست؟
بانکها باید ابتدا نیاز خود را تعریف کنند و بهتدریج بسته به نیازشان به دنبال محصول مناسب بگردند، محصولی که بتواند فرهنگ آن بانک را تعریف کند. با توجه به تغییرات نظام بانکی و مطرح شدن نیازهای جدید برای شبکه بانکی، بدون شک مدیریت سنتی جوابگوی نیازهای آنان نیست. بانکی با بیش از هزار شعبه نمیتواند بدون اینکه سامانه یکپارچه در اختیار داشته باشد زیرمجموعه خود را هدایت کند؛ اما این نیز بدان معنا نیست که همه بانکها باید از یک پکیج نرمافزاری استفاده کنند. مدیران بانکی اگر نیاز خود را بشناسند، میتوانند طبق خواست خود و فرهنگ سازمانیشان دست به انتخاب بزنند. این انتخاب میتواند از میان محصولات آماده شرکتهای مختلف باشد یا میتوانند بسته به نیازشان از محصولات مختلف استفاده کنند و سعی در ایجاد یکپارچگی در بخشهای مختلف آن داشته باشند. نقطه تضاد نظر کارشناسان بانکی و متخصصان این حوزه درست از همینجا شروع میشود. همه بدون شک معتقدند یکپارچهسازی نرمافزارها امکانپذیر است، اما آن را فرایندی سخت و زمانبر میدانند و ترجیح میدهند راه سادهتر را در پیش گیرند. از سویی برخی از آنان معتقدند به دلیل اینکه استاندارد مشخصی در این زمینه از سوی نهاد رگولاتوری اعلام نشده است یکپارچه کردن نرمافزارهای مختلف کمی پیچیده و در نهایت هزینهبر است و نمیتوان انتظار یک نرمافزار از ابتدا یکپارچهشده را از آن داشت.
در این صورت آیا محصولات موجود در بازار میتوانند به تمام نیازهای شبکه بانکی پاسخ گویند؟ نیازهایی که مرتب در حال تغییر یافتن است و برای هرکدام شاید نیاز به نوشتن برنامهای خاص باشد.
تمامی این پیچیدگیها موجب شده است بانکها در انتخاب محصول نهایی تعلل کنند. آیا کوچک کردن پروژه نمیتواند راهحلی برای شبکه بانکی کشور باشد؟