پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
تکلیفمان را با خودمان روشن کنیم
حمیدرضا برزگر؛ تکنسین تولید شرکت پویا / سالیان سال است که در اطراف خود یعنی حوزه بانکداری و پرداخت، شاهد حضور افرادی متخصص در فروش جنس خارجی هستیم و ظاهراً فرقی هم نمیکند جنس اروپایی باشد یا ژاپنی یا حتی چینی فقط کافی است خارجی باشد. علت هم مشخص است چون فروش جنس خارجی کار تمیزی است کافی است با مشتری مذاکره کنی، رضایت او را جلب کنی حتی با او به سفرهای خارجی بروی. سپس جنس را به شرکت خارجی سفارش بدهی و اگر مشتری تغییراتی را هم ولو کوچک در نرمافزار یا سختافزار دستگاه خواست با این عنوان که کمپانی این محصول را در سطح جهانی ارائه میکند و نمیتوان برای خواست یک مشتری (بهخصوص اینکه ایرانی باشد) در آن تغییر داد، او را از مطرح کردن چنین درخواستی خجل میکنی. چنانچه جهت تحویل دستگاه و راهاندازی آنهم اشکالاتی پیش بیاید مهندس خارجی میآوری. حتی یک پیچگوشتی هم دستت نمیگیری که آستین پیراهن سفیدت لک بردارد. همه کارها را خارجیها خودشان میکنند شما هم مدیریت! میکنید و البته کلی هم سود.
از منظر این عزیزان، مهندس ایرانی نمیتواند چنین دستگاههایی را طراحی و تولید کند و اگر هم میگوید تولید میکنم گزاف میگوید و درواقع مونتاژکار است. این دیدگاه اگر خوشبینانه قضاوت کنیم حاکی از بیاطلاعی ایشان از تلاشهایی است که شرکتهای ایرانی در این حوزه داشته و پیشرفتهایی است که حاصل کردهاند.
اما واقعیت چیست؟ واقعیت این است که حسب سند چشمانداز افق 1404 بهعنوان یک میثاق ملی قرار است ما یعنی جامعه ایرانی در سال 1404 ازنظر اقتصادی، علمی و فناوری جایگاه نخست را در منطقه داشته باشیم. قرار است سطح زندگی ما همطراز سطح زندگی کشورهای پیشرفته باشد. همچنین حسب برنامه ششم توسعه قرار است تا پایان برنامه (1399) صادرات غیرنفتی ما از 42 میلیارد دلار به 112 میلیارد دلار افزایش یابد و ما به رشد 8 درصد برسیم. بسیار خوب اما راهکار حصول به این اهداف عالی کدام است؟ در این راستا چه نقشی برای فناوری اطلاعات تعیینشده؟ سند راهبردی نظام جامع فناوری اطلاعات مصوب سال 1387 هیئت محترم وزیران دراینباره چه اقداماتی را در نظر گرفته است؟ بدیهی است تمام این اسناد بالادستی تأکید بر تقویت تولید داخلی و افزایش صادرات بهعنوان تنها راهکار ممکن دارند. این نوآوری و تولید را چه کسی باید انجام دهد؟ دولت؟ بخش خصوصی؟ از غیب برسد؟ شاید هم کارگران چینی باید این تولید را انجام دهند؟
آنچه عقلای قوم در آن اتفاقنظر دارند و قوانین و مقررات نیز همان را مدنظر قرار داده، رشد تولید ملی به دست جامعه ایرانی است و جامعه ایرانی هم در کسوت بخش خصوصی بروز و ظهور مییابد. لذا طبیعی است که جهت حمایت از تولید ملی، باید این بخش موردحمایت قرار گیرد. حمایتی که در عمل و درصحنه واقعیت، بسیار کمتر از ظرفیتهایی بوده که در قوانین مصوب وجود دارد. مسلم بدانید اگر شرکتهایی که اکنون به تولید در حوزه فناوری اطلاعات اشتغال دارند میخواستند توان فنی، مدیریتی و مالی خود را در راه دلالی فروش محصولات خارجی – بخصوص اجناس بنجل چینی که جامعه ما از آنها منزجر شده – و اخذ پورسانت به کار بگیرند بسیاری از آقایانی که امروز به این خدمت مشغولاند، فضای کاری مناسبی نداشتند و میبایست در قطارهای مترو اجناس دمدستی و بنجل چینی میفروختند.
اشتباه نشود وقتی صحبت از حمایت از تولیدکننده داخلی است منظور حمایت از شرکت زید و امر نیست. چرخ یک شرکت بخش خصوصی که بچرخد یعنی چرخ دهها یا صدها و حتی هزاران خانواده ایرانی چرخیده. کار ایجادشده. توان خرید ایجادشده که خود مولد تقاضا و بهطور مضاعف موجب تولیدات دیگری در جامعه است. این تولیدات بهتدریج باهم در رقابت قرار میگیرند و آنهایی که بتوانند ارتقای کیفیت بدهند قویتر میشوند و میتوانند با جنس خارجی در بازارهای خارجی هم رقابت کنند. البته دولت موظف و مصمم است که در حوزه صادرت هم از بخش خصوصی بهویژه که دانشبنیان هم باشد حمایت کند. برای مثال لازم نیست جای دوری برویم. کافی است همین کشور ترکیه در همسایگی خودمان را مطالعه فرمایید.
در یادداشتی خواندم از سرمایهگذاری در شهرکهای صنعتی هم انتقاد شده است. در این خصوص باید گفت البته که شهرکهای صنعتی یا پارکهای علم و فناوری ما مثل سیلکونولی نیست اما شایسته تحقیر و بیتفاوتی هم نیست.
نویسنده محترم یادداشت میخواهد بگوید تولیدکننده ایرانی اگر سرمایهای را که در این راه گذاشته در بانک سپردهگذاری میکرد نهتنها چندین برابر درآمد بیشتری داشت بلکه دردسر کمتری نیز با ادارات بیمه و دارایی و شهرداری و غیره هم داشت. با سود بانکی خود میتوانست مرتباً به سواحل مدیترانه سفر کند یا برحسب گرایش به عتبات عالیات مشرف شود. البته باید افزود چهبسا با تجار اجناس بیکیفیت چینی هم آشنا میگشت و رقیبی برای برخی داخلیها میشد. این نگرش سطحی به موضوع است. اگر عمیقتر به موضوع نگاه کنیم هنگامیکه ما بتوانیم به طراحی و تولید یک محصول بپردازیم یعنی فناوری تولید را کسب کنیم، هرچند اگر درصدی از قطعات محصول خود را هم از خارج تهیه کنیم، اما این توان را داریم که بهتدریج برای تولیدات خود در حوزههای دیگری هم کاربرد پیدا کرده و بازارهای جدید خلق کنیم و چون میتوانیم سختافزار و نرمافزارها را بنا به مورد تغییر دهیم، میتوانیم پاسخگوی نیازهای بازار جدید باشیم. در غیر اینصورت بازارهای جدید را برای شرکتهای خارجی ایجاد کردهایم.
اما اینکه نویسنده محترم یادداشت پیشنهاد میکند که تولیدکنندگان ایرانی چون ماجولهای خود را از خارج تهیه میکنند پس بهتر است کل مجموعه را یکجا از یک شرکت خارجی خرید کنند، بیانی بسیار بیمنطق و غیر کارشناسانه است؛ زیرا اولاً خود شرکتهای خارجی که ایشان افتخار نمایندگی یکی از انواع چینی آنها را در ایران دارند تمام ماجولهای دستگاههایشان را خودشان تولید نمیکنند بلکه با تولید تعداد اندکی از آنها که حتی در بعضی موارد در حد صفر است، اکثر ماجولهای مورداستفاده را از تولیدکنندگان معدود جهانی میخرند. آنها درواقع پول طراحی خود را میگیرند و این همان ارزشافزودهای است که ما میگوییم باید تولیدکننده ایرانی به دنبال آن باشد و موردحمایت قرار گیرد. بد نیست بدانید کمپانی مرسدس بنز که از نظرات مختلفی، رتبههای بالای جهانی در تولید خودرو را دارد، تنها 20 درصد قطعات خودروهایش را خودش تولید میکند و الباقی را از منابع خارجی (Out Source) تهیه میکند اما همه میگوییم مرسدس بنز خوب است.
البته ما منکر تجربیات و دانش خارجی نیستیم ولی حرفمان این است که باید دست در دست هم بگذاریم و بهقدر توان و دانش خود بکوشیم از آن تجربیات و دانش در جهت منافع ملی بهرهبرداری کنیم.
البته هدف ازآنچه به عرض رساندم پاسخ به نویسنده یادداشت نبود زیرا تکلیف این موضوعات در قوانین کشور مشخص است و ایده مطرحشده اساساً فاقد منطقی بود که موردتوجه مدیران محترم بانکها یا ارباب آرا و کارشناسان محترم حوزه بانکی یا مقامات تصمیم گیر دولتی واقع شود. هدف این بود که تلنگری زده شود که اگر میخواهیم به اهدافی که در اسناد بالادستی کشور بهعنوان میثاق ملی، تعریفشده دستیابیم، فرصت بسیار تنگ است. تنگ آب ترک برداشته، ماهیان برخی به عشق دریا از تنگ بیرون میجهند و بهجز معدودی چه بسیار که ناروا بر خاک میافتند. تا هنوز ماهیانی هستند که با عشق در این تنگ شنا میکنند، تنگ را ترمیم و آب تازه به داخل آن بریزیم.
متاسفانه سفره دلالی که عدهای با فروش محصولات خارجی پهن میکنند، اینقدر پر زرق و برق و مفصل است که میارزد به فلج کردن صنایع داخلی و بیکار ماندن خیل عظیمی از جوانان این مرز و بوم. اکثر قریب به اتفاق صنایع کشور، با این مشکل روبهرو هستند که مثل کودک یتیم خیابانی، آماج حملههای منفعتطلبانه عدهای سودجو و عدهای خارجیپرست قرار دارند که توان ایستادن روی پایشان را از آنها گرفته است. ای کاش روح حمایت از تولید ملی در تار و پود جامعه ما زنده شود. ای کاش یادمان باشد روزگاری مهاتما گاندی رهبر انقلابی هند، اراده کرد تا به جای استفاده از پارچههای انگلیسی، پارچه دستباف خود از محصولات هندی را بر تن کند و با این کار موجی ملی به راه افتاد که به زودی صنایع نساجی انگلیسی واقع در هند به سمت و سوی ورشکستگی رفتند! با عافیتطلبی و خارجیپرستی، هیچوقت، چرخهای صنعت این کشور نخواهد چرخید.
تولید کننده همه جوره مظلومه و تحت فشار….
تازه باید دست به قلم هم بشه و از خودش و تفکرش و مسیر پر فراز و نشیبی که طی کرده و هدف نهاییش دفاع کنه !!!
زنده باد و پر توان، تولید کننده ایرانی
سلام
پس از مطالعه کامل مصاحبه و مقاله تکنسین شرکت پویا و دیدگاه یکی از هموطنان گرامی با نهایت احترام و بدور از قضاوت و نقد منفی و … دیدگاه خود را با چند سوال از بقیه فعالان حوزه پرداخت می پرسم .
۱- صحبت از کدام تولید ملی میکنیم ؟
تولید کابین یک ATM یا VTM و اسمبل کردن قطعات اصلی که دانش و زیرساخت تولید آن در کشورمان نیست و ناچار به وارد کردن آن هستیم تولید ملی هست و انتظار حمایت این چنین و آن چنان و معرفی خود بعنوان شرکت کاملا خصوصی و دانش بنیان داریم !!!
«قطع به یقین اینجانب و تمامی فعالان حوزه پرداخت آگاه به بلوغ نسبی و در مواردی قابل قبول در حوزه نرم افزارهای بانکی هستیم ولی سخت افزار ، علی الخصوص سخت افزار سیستم های بانکی دانشی نیست که دست نیافتنی باشد ولی در حال حاضر و شرایط فعلی ناچار به واردات قطعات از کشورهای اروپایی و حتی در مواردی از چین هستیم تا با مطالعه و Disassemble کردن سخت افزار بتوانیم دانش فنی و تولید خود را به مرور افزایش دهیم تا بتوانیم در این عرصه هم ورود کنیم»
۲- تولید ملی تولیدی هست که مشتری پسند با شرایط ایده آل و با پشتیبانی کامل باشد و بتواند جوابگوی کامل صنعت پرداخت باشد .
«تولیدی که نتواند با مشابه خارجی قابل رقابت باشد ، هر چند که اصلا انتظار هم سطحی تولید ملی با تولید خارجی نیست . ولی حداقل ها را بایستی دارا باشد»
حرف آخر : لطفا واقع بین و واقع گرا باشیم . به داشته هایمان باور داشته و بجا صغرا و کبری چیدن و به بهانه حمایت از تولید ملی، شرکت دانش بنیان ، ارزش قائل شده به سرمایه انسانی و نیروی متخصص فنی و کار در حوزه پرداخت سعی در متشنج کردن صنعت پرداخت و مطرح کردن خود و شرکت خود با هر بهانه و … نباشیم.
«بقول مدیران شرکت پویا که بارها و بارها صحبت از قدمت سی و اندی سال فعالیت شرکت در حوزه پرداخت و تک سیلابی اسم شرکت و … می کنند !!! شرکت پویا با این همه قدمت جز شرکت هایی که منافع شخصی مدیران شرکت الویت دارد به همه داشته های شرکت و صنعت پرداخت و در راس آن نیروی انسانی فنی و متخصص … چرا که دلیل پر واضح و مبرهن بر این موضوع بعد از گذشت ۳۴ سال از فعالیت های شرکت تعداد نیروی انسانی فعال در شرکت است که کمتر از ۲۰۰ نفر می باشد .
…
متشکرم
بعد از خواندن کامنت کارشناس !!!! بانکی جمله ی قافیه که تنگ آید…. سریع به ذهنم اومد.
سلام
امثال این فرد محترم ناشناس که در مقابل کامنت قبلی اینجانب سخن به یاوه گویی و توهین ، متناسب با شخصیت و جایگاه اجتماعی خود لب به سخن باز می کنند کم نیست. مشکل اصلی جامعه فعلی ما امثال این افراد ناشناس هست که هیچ شناختی از موضوعات مورد بحث نداشته ولی به راحتی زبان به توهین و یاوه گویی باز می کنند . ناشناس محترم بنده شعر و شاعری بلد نیستم و با نثری ساده و روان دیدگاه خود را بیان کرده و مشکل اصلی که در صنعت پرداخت است و برخی از بازیگران و بازیگردانان این صنعت شو من های خوبی هستند بجای دلسوزی و … را بیان کردم . حال شما هم با شخصیت و ادبیات چندین و چندساله خود که ریشه در فرهنگ خانوادگی و اجتماعی شما دارد سخن گفته و شعر خود را کامل کنید « قافیه که تنگ آید شاعر به جفنگ آید»
متشکرم
از انتشار این مقاله به سهم خودم به عنوان یک ایرانی از راه پرداخت سپاسگزارم. در این دورهای که کشور از بیگانهپرستی، این میراث آلوده از گذشته، رنج میبرد، ما نیاز به ترویج فرهنگ دفاع از ایران و ایرانی داریم. کسانی که میخواهند در کار تولید صنعتی ملی در کشور موفق باشند، باید به صورت فرادولتی و بدون توجه به سرعتگیرهای موجود و با عشق به سرافزاری کشور حرکت کنند. البته مسیر بس دشواری است این مسیر!
کشورهای توسعهیافته، امروزه به سازمان تجارت جهانی پیوستهاند و مبادله آزاد را در پیشگرفتهاند، اما تقریبا همه آنها در دورهای از تاریخ خودشان، سیاست اقتصادی حمایت از کالای داخلی خودشان را در پیش گرفتند و بر مصرف تولید ملی خودشان اصرار ورزیدند و به این ترتیب این فرصت را به تولیدکنندگان داخلی خودشان دادهاند که جهت رقابت با کالاهای خارجی قدرتمند شوند. در این کشورها فرهنگ مصرف کالای تولید ملی بسیار رواج داشت و مردم با افتخار از محصولات کشور خودشان، ولو با کیفیت پایینتر از سایر کشورها افتخار میکردند. پس از صنعتی شدن و رقابتپذیر شدن، این کشورها درهای خودشان را به سوی تجارت جهانی باز کردند ولی به واسطه زیرساخت صنعتی که پیشتر برای خود ساختهاند، همواره این توانایی را دارند که بر تولید ملی خود تکیه کنند و قدرت چانهزنی صنعتی داشته باشند.
توسعه صنعتی کشور و رقابتپذیر شدن در عرصه جهانی نشدنی نیست و با افزایش تولید ملی، اشاعه فرهنگ استفاده از تولیدات ملی و ارتقای سطح کیفی تولیدات ملی و از همه مهمتر کار و تلاش ملی قابل دستیابی است. این نکته را هم باید در نظر گرفت که عدم استفاده از تولید ملی با توجیه پایین بودن سطح کیفی و عدم تلاش برای بالا بردن سطح کیفی محصولات داخل کشور با توجیه عدم استقبال مصرفکننده، حلقه معیوبی به وجود آورده است که زیان آن فقط و فقط متوجه همه مردم ایران و نسلهای آینده کشور است و لاغیر. میتوانیم بنشینیم و هر آنچه بر سر کشور آمده و میآید را بیاندازیم بر گردن تقدیر اما همیشه راحتترین راه، بهترین راه نیست!