پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
از استارتآپ بودن تا تکشاخ شدن
رضا قربانی، جامجم آنلاین / چند سالی میشود که واژه استارتآپ وارد فرهنگ عامه مردم شده است. بسیاری تلاش میکنند سوار قطار جریان استارتآپی شوند. حتی کسانی که این واژه را نشنیدهاند و چیزی درباره آن نمیدانند، احتمالاً از مزایای آن بهرهمند شدهاند.
در این سالها این واژه بهشدت مورد سوءاستفاده قرار گرفته و حتی کسی که نمیدانسته دارد چه کار میکند، گفته من یک استارتآپ راه انداختهام. با اینکه استارتآپها، کسبوکارهای کوچکی هستند که این ظرفیت را دارند تا طی دو سال بهصورت نمایی رشد کنند، ولی هر کسبوکار کوچک و اینترنتی استارتآپ نیست. موضوع مهم این است که تاریخچه نظریههای مدیریتی حدود 100 سال است که به وجود آمده، اما استارتآپها کمتر از 20 سال است که شکل گرفتهاند و کمتر از 10 سال است که ادبیاتی درباره آنها به کار میرود؛ بنابراین مفاهیم مدیریت چندان قابل تطبیق بر استارتآپها حداقل در دو سال اول فعالیت آنها نیست. پژوهشگران مدیریت فعلاً در حال تحقیق روی استارتآپها هستند و بهمرور نظریههای مدیریتی درباره آنها کامل میشود. نکته مهم اینجاست که نظریهها و مدلهایی که برای فعالیت استارتآپها به دست میآید بهآسانی قابل تطبیق بر کسبوکارهای بزرگ نیست.
قبل از اینکه یک تعریف ساده از استارتآپ بدهم این را بگویم که هدف هر استارتآپ این است که بعد از مدتزمانی مثلاً دو سال به یک کسبوکار بزرگ تبدیل شود. برای اینکه بدانیم استارتآپ چیست از ناصر غانمزاده، مدیر شرکت سرمایهگذاری جسورانه اُپاتان کمک خواستم.
او در تعریف استارتآپ گفت: «تعریفهای فراوانی وجود دارد و هر کسی از ظن خود آنها را به شکلی متفاوت بیان میکند. این تعریف ترکیبی است از تعریفهای پل گراهام، اریک ریس و دیو مککلور: استارتآپها نوعی از شرکتهای نوپا هستند که بهسرعت رشد میکنند، ولی در ابتدای کار با عدم قطعیت بسیار دستوپنجه نرم میکنند، بهگونهای که در آغاز حتی در مورد اینکه مشتریشان کیست، چه محصولی میخواهند تولید کنند و چگونه پول درآورند، سردرگم هستند، اما تعریف دیگری که اینجا بسیار به کار میآید تعریف استیو بلنک است: استارتآپ سازمانی است موقتی که در جستوجوی مدل کسبوکاری گسترشپذیر، تکرارپذیر [و سودده] است. بر اساس این تعریف میتوان نتیجه گرفت سازمانی که هنوز در مرحله جستوجوی مدل کسبوکار بوده استارتآپ است و هنگامیکه آن مدل کسبوکار را یافت از استارتآپ بودن درمیآید و دیگر استارتآپ نیست.»
اما این خطکشی وحی منزل نیست و گاهی به شرکتهای جاافتادهتر هم استارتآپ گفته میشود؛ بنابراین هنوز معیار محکمی برای تشخیص استارتآپ بودن یا نبودن کسبوکارها وجود ندارد. گرچه کسبوکارهایی هستند که میدانیم قطعاً استارتآپ نیستند: مثلاً خشکشویی بزرگ، گاوداری و کارگاه تراشکاری کسبوکار کوچک تلقی میشوند و نه استارتآپ.
نکته بعدی اینکه هرچند بخش زیادی از استارتآپها از فناوری اطلاعات استفاده جدی میکنند، اما همه استارتآپها آیتی نیستند و استارتآپهایی هم در زمینههای ژنتیک، نانوتک، بیوتک و… وجود دارند. استارتآپ نوعی کسبوکار نوپاست؛ ولی هر کسبوکار نوپا و جدیدی، استارتآپ نیست.
برگردیم به ایران
در دنیا به استارتآپهایی که ارزش آنها به بالای یک میلیارد دلار میرسد «تکشاخ» میگویند. تکشاخها استارتآپهایی هستند که سرمایه کافی جذب کردهاند و احتمالاً میتوانند درآمد پایدار ایجاد کنند و به یک کسبوکار واقعی تبدیل شوند. منتها حتی یک تکشاخ هم میتواند شکست بخورد.
در کنار آن، مفهوم دیگری به نام نوآوری توفنده هم وجود دارد. نوآوری توفنده، یک خلاقیت برهمزننده است که منطق حاکم را بهکل تغییر میدهد. برخی از کسبوکارها نوآوری توفنده دارند و قاعده بازی را تغییر میدهند. برخی در همان وضع موجود با استفاده از همان منطق موجود تغییر ایجاد میکنند. ایربیاندبی در دنیا صنعت اجاره محل اقامت را بهکل دگرگون کرد با اینکه حتی یک اتاق ندارد. اوبر صنعت اجاره تاکسی را متحول کرد با اینکه حتی یک تاکسی ندارد؛ ادامه این فهرست را در جدول شماره 1 ببینید.
شرکتهایی که در فهرست جدول ضمیمه هستند دیگر استارتآپ نیستند؛ منتها همه آنها سعی میکنند فرهنگ سازمانیشان را استارتآپی نگه دارند.
گوگل از شناختهشدهترینها در ایران است. پیشنهاد میکنم کتاب «گوگل چگونه کار میکند» اریک اشمیت و همکارش را بخوانید و ببینید چطور تلاش میکنند همینطور که رشد میکنند به یک کسبوکار تنبل تبدیل نشوند و روحیه و فرهنگ استارتآپی را بین 50 هزار نفری که در این شرکت کار میکنند حفظ کنند؛ اما واقعیت این است که شرکتها هرچقدر که بزرگتر میشوند شیوه مدیریت هم در آنها تغییر میکند و نمیتوانند مانند گذشته چابک باشند. در این مرحله استراتژی آنها این است که استارتآپهای خوب را بخرند و بهمرور انحصار ایجاد کنند. در دنیا قوانین ضدانحصار بهصورت جدی مراقب شرکتهای بزرگ هستند، اما آنها به کمک پول فراوان و وکلای زبده همیشه راهی برای ایجاد انحصار پیدا میکنند.
در ایران هیچکدام از استارتآپها نوآوری توفنده نداشتند، البته نسبت به فضای سنتی موجود در کسبوکارهای ایران نوآوری داشتند. در ایران هیچکدام از استارتآپها هم احتمالاً با استانداردهای جهانی تکشاخ محسوب نمیشوند. منتها برخی نامها بیشازحد در رسانهها تکرار شده است: دیجیکالا، کافه بازار، تخفیفان، اسنپ، نتبرگ، تپسی، زودفود، زرینپال، مامانپز، دیوار، بامیلو، شیپور و… .
متأسفانه مسئولان دولتی هم بدون برنامه این نامها را تکرار کردهاند، درحالیکه این کسبوکارها دیگر نه استارتآپ هستند و نه در برخی موارد یک کسبوکار واقعی شدهاند و ممکن است در آینده نزدیک باعث انفجار حباب استارتآپی در ایران هم بشوند. آنهایی که نامشان در ایران زیاد در رسانهها تکرار شده کسبوکارهایی هستند که زمانی استارتآپ بودند، اما موفق شدند سرمایه جذب کنند و تا زمانی که نتوانند درآمد پایدار ایجاد کنند، کسبوکار واقعی نیستند. حتی هیچکس تضمین نمیکند که اگر استارتآپی زمانی تکشاخ شد، بتواند یک کسبوکار موفق و پایدار شود؛ در دنیا هم تکشاخهایی داشتیم که با همان شاخشان زمین خوردند.