راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

حکیمی: بانک‌های ما لال هستند

باوجود گذشت بیش از هشت سال از تصویب قانون شفافیت مالی بانک‌های کشور، هنوز هم معیار دقیقی برای ارزیابی سطح شفافیت بانک‌ها وجود ندارد. ناصر حکیمی معتقد است اگر ایران بتواند ارزیابی دقیقی از سطح شفافیت نظام مالی خود به مجامع بین‌المللی ارائه دهد، مشخص می‌شود سلامت نظام مالی کشور با کشورهایی مانند ترکیه قابل‌رقابت است. او مشکل اصلی را نبود معیار دقیق برای این ارزیابی می‌داند و دلیل این کمبود را ایزوله بودن نظام مالی کشور به دلیل تحریم‌ها عنوان کرده است. پیوست در گفت‌وگویی تفصیلی با حکیمی موضوع شفافیت مالی در نظام بانکی کشور را بررسی کرده و مسائل پیش روی نظام بانکی را از زبان یکی از مدیران بانک مرکزی به چالش کشیده است:

.

باوجود سامانه‌های متعدد در سیستم بانکی کشور، هنوز نمی‌توان گفت نظام پولی و مالی یا نظام بانکی کشور از شفافیت مالی برخوردار است. به نظر شما علت این مسئله چیست؟

شفافیت یک امر نسبی است. باید معیار سنجش شفافیت مشخص باشد. اگر با معیارهای بین‌المللی سنجیده شود در سیستم بانکی ما نواقصی وجود دارد؛ اما اگر با معیارهای شفافیت پاکستان و نیجریه سنجیده شود، سیستم بانکی ما شفافیت بیشتری دارد. در حال حاضر برای ایجاد شفافیت مالی اتفاقات مهمی افتاده است. به‌عنوان‌مثال اوراق مشارکت بی‌نام یکی از عوامل نبود شفافیت در سیستم بانکی بود که در حال حاضر با ثبت‌نام و کد ملی خریداری می‌شود. در حال حاضر برای تمام حساب‌های فعال کشور کد ملی معتبر وجود دارد و منشأ تمام تراکنش‌ها شناخته شده و تمامی این اتفاق‌ها در چند سال گذشته افتاده است. در اقدامی دیگر بسیاری از تراکنش‌ها که به‌صورت چک بود و پشت‌نویسی می‌شد و قابل‌پیگیری نبود، در این مدت الکترونیکی و همه قابل‌ردیابی شده‌اند.

.

در این صورت چرا هنوز نمی‌توان گفت نظام مالی ما شفاف است یا در گزارش‌های بین‌المللی بارها به عدم شفافیت نظام بانکی ایران اشاره می‌شود و حتی عده‌ای بخشی از تحریم‌های مالی را نتیجه عدم شفافیت می‌دانند.

این مسائلی که مطرح شد زیرساخت‌های شفافیت هستند. آنچه به‌عنوان نقص ما در شفافیت مطرح می‌شود این است که باوجوداین حجم سیستم و دیتاهای مالی، به سیستم‌های اطلاعاتی‌ای نیاز است که از این دیتاها استفاده کند تا رفتارهای مشکوک و مجرمانه و احتمال‌های اختلاس را کشف کند. این مسئله هم به‌صورت دستی انجام‌شدنی نیست و نیازمند یک سیستم است. در نظام تصمیم‌گیری بانک‌ها به دو سطح از بلوغ نیاز داریم. یکی اینکه خود افراد سیستم بانکی بالغ شوند که این فرآیندی بسیار زمان‌بر است و یکی دیگر الزام‌های بین‌المللی است که بر اساس آن زمانی که می‌خواهید با یک بانک خارجی کار کنید باید استانداردهای بین‌المللی را رعایت کنید. در حال حاضر فشار الزام‌های بین‌المللی در سیستم بانکی کشور احساس می‌شود و بر اثر همین فشارهای بین‌المللی است که بانک‌ها به دنبال این می‌روند که سیستم شناسایی مشتری بهتر، ردیابی تراکنش و شناسایی تراکنش‌های مشکوک را در زیرمجموعه خود پیاده کنند. بحث مبارزه با پول‌شویی که پیش‌ازاین برای بانک‌ها یک الزام بی‌معنی بود حالا به الزام کسب‌وکار تبدیل شده است؛ زیرا این مسائل از سوی بانک‌های خارجی مطرح می‌شود و به همین دلیل هم الزام کسب‌وکار شده است.

.

برای بالا بردن سطح شفافیت در سیستم بانکی کشور از چه ابزارهایی می‌توان استفاده کرد؟

هیچ چیز برای تغییر مؤثرتر از الزام کسب‌وکار نیست. اگر بانک‌ها احساس کنند بین‌المللی شدن الزام کسب‌وکار آن‌هاست، به‌طور طبیعی به دنبال معیارهای شفافیت بیشتر در سطح بین‌المللی می‌روند و این اتفاق خیلی سریع‌تر می‌افتد. من فکر می‌کنم در حال حاضر این سطح آگاهی و احساس نیاز در بانک‌های ما وجود دارد و تقریباً بلافاصله بعد از برجام این اتفاق رخ داده است.

.

اما باوجوداین شرایطی که شما گفتید، هنوز هم بانک‌ها اطلاعات مالی خود را ارائه نمی‌دهند. علت چیست؟

ارائه اطلاعات مالی بخشی از شفافیت نیست. شفافیت به این معنی است که قوانین و مقررات کاری شما منطبق بر قوانین و استانداردهای بین‌المللی باشد. این به معنای در اختیار قرار دادن اطلاعاتی که دارایی بانک‌هاست، نیست. در بحث شفافیت قرار نیست اطلاعات محرمانه مشتری‌های بانک در اختیار شخص دیگری قرار گیرد و این دو مسئله ارتباطی با هم ندارند. اسم این کار سلب اعتماد است نه شفافیت. شفافیت به این معنی است که در بانک معیارها و سیستمی وجود دارد که گزارش‌های درستی تهیه کند و در اختیار دیگران قرار دهد. معنی دیگر شفافیت این است که عملیات مالی که در بانک اتفاق می‌افتد منطبق با قوانین و مقررات و استانداردهای بین‌المللی کسب‌وکار باشد و بتوان آن را نشان داد.

Naser-Hakimi-620-Way2pay-95-06-13

آیا در حال حاضر بانک‌ها می‌توانند این مسئله را نشان دهند؟

بزرگ‌ترین مشکل بانک‌های ما در نشان دادن این قضیه است و در حال حاضر بانک‌ها احساس نیاز شدیدی به انجام این کار می‌کنند. مهم‌ترین مسئله هم برای نشان دادن این امر این است که بانک‌ها رفتار و گزارش‌ها و سیستم‌های استانداردی داشته باشند. در سیستم بانک‌های ایران به دلیل ایزوله بودن و توسعه بیش‌ازحد درونی و توجه نکردن به استانداردهای بین‌المللی، غفلت‌هایی صورت گرفته است. قسمت‌های گزارش‌دهی، تطبیق مقررات، رعایت کردن نسبت‌ها، رعایت کردن فرآیندهای ارائه سرویس و شناسایی مشتری ازجمله بخش‌هایی است که مورد غفلت قرار گرفته‌اند.

.

چرا در این بخش‌ها به گفته شما غفلت شده است؟

زیرا انجام این کارها زحمت و هزینه دارد و تاکنون چون نیازی به انجام آن نبوده، نه زحمتی کشیده شده و نه هزینه‌ای صرف شده است. در حال حاضر این نیاز به وجود آمده و بانک‌ها هم زحمت آن را می‌کشند و هم هزینه‌های لازم را صرف می‌کنند. چون اگر این کار را انجام ندهند باید هزینه‌های بالاتری صرف کنند.

.

این کار در چه بازه زمانی‌ای باید انجام شود؟

اگر بانک‌های ما تاکنون بر اساس استانداردهای بین‌المللی عمل کرده بودند فضای تنفس بیشتری داشتند. در حال حاضر بسیاری از مشکلاتی که به برجام نسبت می‌دهند در واقع مشکلاتی است که بانک‌ها دارند؛ اگر این مشکلات نبود رابطه کارگزاری برقرار می‌شد و برجام پیش می‌رفت. به همین دلیل هم باید بانک‌ها برای رسیدن به شرایط استاندارد بین‌المللی عجله کنند و این کار را در سریع‌ترین زمان ممکن انجام دهند. برای انجام این کار خیلی زمان از دست رفته و همین حالا هم دیر شده است و به همین علت نمی‌توان زمانی تعیین کرد و باید در سریع‌ترین زمان ممکن انجام شود. اگر بانک‌ها این کار را انجام ندهند از صحنه بین‌المللی عقب می‌افتند و فشار درونی به سیستم وارد می‌شود.

.

نتیجه رعایت نکردن استانداردهای بین‌المللی از سوی بانک‌ها چیست؟

اگر بانکی استانداردهای بین‌المللی را رعایت نکند، ریسک کشوری را بالا می‌برد. بالا رفتن ریسک کشوری به این معنی است که این رعایت نکردن استانداردها موجب تولید هزینه برای کل کشور می‌شود. حتی اگر بانکی کار بین‌المللی هم انجام ندهد و فرآیندهایش داخلی باشد چون الزامات و استانداردهای بین‌المللی را رعایت نمی‌کند، از نظر نظام بین‌المللی بهشت کارهای غیرمجاز و مجرمانه تلقی می‌شود و چون معیاری برای اندازه‌گیری آن بانک وجود ندارد حتی اگر خلافی هم نکرده باشد، نمی‌تواند ثابت کند و این باعث ایجاد ریسک برای کل کشور می‌شود.

.

قانون پول‌شویی قانون جدیدی نیست، بیش از هشت سال از عمر آن می‌گذرد. چرا تاکنون بانک مرکزی برای کنترل بانک‌ها در این زمینه اقدامی انجام نداده است؟

پیش‌ازاین نیازی به ارائه چنین گزارش‌هایی نبود؛ زیرا کشور ایزوله شده بود. اینکه قانونی به تصویب برسد با اینکه آن قانون تا چه حد جدی به مرحله اجرا درآید دو مقوله متفاوت است. پیش‌ازاین چنین جدیتی برای اجرای قانون وجود نداشت زیرا نیازی به آن احساس نمی‌شد. قطع ارتباط بانک‌ها با نظام بین‌المللی دلیل مهمی برای اجرایی نشدن این قانون بوده است.

.

اما پول‌شویی در داخل هم اتفاق می‌افتد. کنترلی روی این موضوع تاکنون وجود نداشته است؟

فشارهای داخلی برای کنترل پول‌شویی در داخل کشور همواره بوده اما مانند بسیاری از پروژه‌های دیگر مانند اصلاح فرهنگ رانندگی یا وضعیت جاده‌های کشور هنوز به سرانجام نرسیده است. نکته مثبت در ارتباط بین‌المللی این است که شخص دیگری شما را موردسنجش قرار می‌دهد و تا زمانی که منطبق بر استانداردهای بین‌المللی نباشید تأییدتان نخواهد کرد؛ اما زمانی که این سنجش‌ها در داخل اتفاق می‌افتد همه چیز هم در حد خودمان رخ می‌دهد. همان‌طور که وضعیت رانندگی، جاده‌ها، خودروها، دستگاه‌های اجرایی، آب‌وهوا و بسیاری مسائل دیگر کامل نیست مبارزه با پول‌شویی نیز به همین شکل است. نباید توقع داشت در این بحث اتفاق ویژه‌ای بیفتد؛ اما زمانی که ناظر بیرونی وارد می‌شود و می‌خواهد منطبق با استانداردهای بین‌المللی شوید و در غیر این صورت به شما اجازه فعالیت با خارج از کشور را نمی‌دهد، بانک‌های داخل هم مجبور به رعایت این استانداردها می‌شوند.

.

بانک مرکزی اجرای طرحی با عنوان نشتا را در دستور کار خود قرار داد و برای اجرایی کردن آن دو پروژه سناب و IFW تعریف کرد. قرار بود با اجرایی شدن این دو طرح بخشی از نظام شفافیت در کشور اجرایی شود.

این پروژه‌ها به شفافیت و سلامت مالی بانک‌ها برای بانک مرکزی مربوط می‌شوند. این پروژه‌ها به قانون مبارزه با پول‌شویی ارتباط دارند اما تمام آن نیستند. دو مقوله جدا از یکدیگرند که در قسمت‌هایی با هم هم‌پوشانی دارند. هم‌پوشانی این دو اینجاست که صورت‌های مالی بانک‌ها درست باشد. این پروژه‌ها برای شفافیت در عملکرد مالی بانک‌ها تعریف شده‌اند نه عملکرد مشتریان بانک‌ها. مبارزه با پول‌شویی به عملکرد مشتریان بانکی مربوط می‌شود. این امکان وجود دارد که بانک در سلامت مالی کامل باشد اما بخشی از مشتریان آن پول‌شویی کرده باشند. این مسئله مهمی است که باید موردبررسی قرار گیرد. این امکان نیز وجود دارد که بانکی ترازنامه خوبی ندارد و صورت‌های مالی آن درست نیست اما پول‌شویی هم در آن اتفاق نمی‌افتد. البته این امکان بعیدی است اما نشان می‌دهد تعریف این پروژه‌ها و پول‌شویی صد درصد با یکدیگر هم‌پوشانی ندارند. قسمت هم‌پوشانی شفافیت در امور مالی و سلامت بانک‌هاست که بخشی از اصول شفافیت به شمار می‌رود. قسمت دیگر نظارت بانکی است که به شما اطمینان می‌دهد بانک‌ها زمین نمی‌خورند و می‌توانند پول سپرده‌گذاران خود را پرداخت کنند.

.

در حال حاضر چون بانک مرکزی از بانک‌ها حمایت می‌کند این اتفاق می‌افتد و بانک‌ها زمین نمی‌خورند؛ اگر این حمایت نباشد هم همین اتفاق می‌افتد؟

این درکی است که شما از موقعیت دارید اما مهم این است که این درک استاندارد باشد. بانک مرکزی زمانی که می‌بیند بانکی وضعیت خوبی ندارد، باید پیش‌ازاینکه بانک زمین بخورد جلو وخیم‌تر شدن اوضاع را بگیرد و پیش از آنکه بانک به ورطه تلوتلو خوردن یا سکسکه برسد، باید بانک مرکزی اخطارهای لازم را بدهد و وضعیت را کنترل کند و بانک را روی خط سلامت برگرداند. این مسئله هم به‌هیچ‌وجه نشان‌دهنده عقب‌افتادگی نیست. باوجود تمام این نظارت‌های بین‌المللی در سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ تمام بانک‌های دنیا زمین خوردند؛ بنابراین مسئله به این شکل نیست که با راه‌اندازی یک بخش سلامت نظام بانکی تأمین شود. سلامت نظام بانکی یک فرآیند پویا و در جریان و متغیر همیشگی است. نکته اصلی این است که در نشتا و مبنا و سناب قرار بود سیستمی درست شود که در داخل آن بر مبنای دیتا قوانین و مقررات را بررسی می‌کنید نه بر مبنای گزارش‌هایی که بانک می‌دهد. این سیستم به این معنی است که ناظری بر دیتا در بانک‌ها گذاشته و اصول و قواعدی در نظر گرفته می‌شود که توسط یک نرم‌افزار پیچیده و تخصصی فعالیت خود را آغاز می‌کنند. در این شرایط شما دیگر به گزارش‌های آماده اعتماد نمی‌کنید و باید با استفاده از دیتا ببینید در عمل چه اتفاقی می‌افتد و از روی این عمل سلامت بانک‌ها ارزیابی می‌شود.

.

شما از ابتدا تأکید می‌کنید که اقداماتی شکل گرفته و به‌صورت بسیار مثبتی در زمینه شفافیت حرکت کرده‌ایم اما گزارش‌هایی که منتشر می‌شود چیز دیگری می‌گوید، حتی همان‌طور که خودتان نیز گفتید بخشی از مشکلات برجام هم به غیر شفاف بودن نظام بانکی ایران بازمی‌گردد. بسیاری از بانک‌های دنیا به دلیل ترس از پول‌شویی با ایران همکاری نمی‌کنند.

کسی نمی‌تواند بگوید در ایران میزان پول‌شویی بالاست و کسی هم نمی‌تواند بگوید این میزان پایین است؛ زیرا سندی در این رابطه وجود ندارد. ایران ممکن است در لیست سیاه FATF (اقدامات اجرایی مالی در پول‌شویی) باشد و علت آن فقدان اطمینان به ایران در مجامع بین‌المللی است. زمانی که شما تکلیف خود را با مقوله‌ای نمی‌دانید آن را سیاه می‌کنید. ممکن است آن مقوله موردبررسی مشکلی نداشته باشد و خوب باشد اما شما نمی‌توانید این ارزیابی را انجام دهید و به همین دلیل هم آن را سیاه می‌کنید. به‌عنوان‌مثال زمانی که فردی را می‌بینید که رفتارش برای شما قابل پیش‌بینی نیست و شناختی از او ندارید به او اطمینان نمی‌کنید. ممکن است فرد خوبی باشد و این احتمال هم وجود دارد که فرد خطرناکی باشد؛ اما شرط عقل احتیاط است و به همین دلیل هم به چشم یک آدم خطرناک به او نگاه می‌کنید و بدترین احتمال ممکن را می‌دهید؛ اما ممکن است فرد خوبی باشد و خطری هم برایتان نداشته باشد. این مسئله نیز به همین شکل است. چون ما داده‌ای در اختیار نداریم که به مجامع بین‌المللی ارائه کنیم و آن‌ها هم معیاری برای اندازه‌گیری ما در دست ندارند، در لیست سیاه قرار گرفته‌ایم.

.

به نظر شما اگر ما معیارهای لازم برای ارزیابی را در اختیار مجامع بین‌المللی قرار دهیم چه جایگاهی خواهیم داشت؟

درک عمومی ما از وضعیت ایران این است که وضعیت ما از بسیاری از کشورهایی که در بخش خاکستری لیست قرار دارند هم بهتر است؛ اما باید برای اثبات این موضوع ادله کافی در دست داشته باشیم. علت نبود این ادله در زمان حاضر هم این است که طی ۱۰ سال اخیر کسی احساس نیاز نکرده تا چنین اسنادی را درست کند. در حال حاضر ظرف یک ماه این احساس نیاز ایجاد شده است اما این کاری نیست که یک‌ماهه انجام شود.

.

گزارشی که مرکز پژوهش‌های مجلس درباره میزان شفافیت مالی بانک‌ها منتشر کرده عجیب به نظر می‌رسد. در این گزارش بانک انصار رتبه خوبی دارد و بانک اقتصاد نوین رتبه بسیار بدی دارد. نظر شما در این‌باره چیست؟

من هیچ‌کدام از این رتبه‌بندی‌ها را قبول ندارم. تا زمانی که اعتبار تهیه‌کننده مورد آزمون قرار نگرفته باشد، این رتبه‌بندی‌ها هم مورد تأیید نیست. مرکز پژوهش‌ها بر مبنای کدام دیتا و شاخص این سنجش را انجام داده است؟ زمانی که این اطلاعات در دست نیست و تنها یک گزارش ژورنالیستی منتشر می‌شود، نمی‌توان قضاوتی هم درباره آن کرد.

.

آیا فشار برای شفاف‌سازی مالی بانک‌ها باید از سوی بانک مرکزی به بانک‌ها اعمال شود؟

این مسئله باید هم از طرف بانک مرکزی به‌عنوان متولی کشوری سیستم بانکی و هم از سوی فضای کسب‌وکار بین‌المللی اعمال شود. در حال حاضر بانک‌های کشور می‌خواهند وارد فضای بین‌المللی شوند اما گیر افتاده‌اند. مشتری از بانک می‌خواهد برای او ال‌سی باز کند اما بانک این امکان را ندارد. دلیل آن هم نبود شفافیت مالی در بانک‌های کشور است که باعث می‌شود طرف خارجی این بانک‌ها را نپذیرد. حساسیت بانک‌ها نیازهای مشتری‌های تجاری آن‌هاست زیرا نرخ بالاتری دارند اما در حال حاضر امکان سرویس‌دهی به این دست از مشتریان را ندارند.

.

اگر بررسی‌ها انجام شد و میزان پول‌شویی بالا بود و فساد اقتصادی در شبکه بانکی کشور وجود داشت، چه باید کرد؟

شما فرضی را می‌گذارید که من نمی‌دانم جواب آن چیست؛ اما مسئله‌ای که مهم است اینکه در جایی که پول‌شویی و فعالیت‌های مجرمانه به شکل وسیعی انجام می‌شود، نشانه‌های فساد قابل‌مشاهده است. اعتقاد ما این نیست که وضعیت ما در این مورد بد است. اعتقاد ما این نیست که سیستم بانکی ما مهد و کانون پول‌شویی است. یک دلیل واضح هم این است که ما چون ارتباط بین‌المللی نداشتیم این اتفاق نمی‌توانست بیفتد. اگر بحث فعالیت‌های مجرمانه هم باشد در حد فعالیت‌های مجرمانه محلی است؛ مانند مواد مخدر، قاچاق و مواردی از این دست؛ اما به این شکل نیست که مانند برخی کشورها، ایران مرکز پول‌شویی جهانی یا منطقه‌ای باشد؛ اما این یک احساس است نه ارزیابی دقیق. من احساس می‌کنم وضع ما از کشورهای مشابه ایران بدتر نیست. به‌عنوان‌مثال ایران می‌تواند در بحث شفافیت بهتر از ترکیه هم باشد؛ اما مشکل اینجاست که ابزاری برای سنجش وجود ندارد؛ مانند کسی که زبان ندارد حرف بزند و کسی نمی‌فهمد چه می‌گوید.

.

اما معیار سنجش درست کردن برای ارزیابی این موضوع کار سختی است. بانک‌ها در بازه یک‌ساله می‌توانند این معیار سنجش را درست کنند؟

این کار، کاری سخت، زمان‌بر و هزینه‌بر است. بسیار کار سختی است و تردیدی در مورد این موضوع ندارم. برای همین رئیس‌کل بانک مرکزی هم تأکید کرده این کار از سوی بانک‌ها جدی گرفته شود. این مسئله باید به اولویت اول مدیریت عالی بانک‌ها تبدیل شود. اگر به این پروژه هم مانند دیگر پروژه‌ها نگاه شود در آینده برای ما گرفتاری ایجاد خواهد کرد.

.

اگر به گفته شما سیستم مالی ما در وضعیت خوبی قرار دارد، کسانی مانند بابک زنجانی چگونه در این سیستم رشد کردند؟

دو بحث وجود دارد، یکی استفاده از سیستم بانکی برای فعالیت‌های مجرمانه است و دیگری استفاده از سیستم بانکی برای پول درآوردن. اولی فعالیت‌های سیاه و دومی اختلاس است. اختلاس به این معنی است که در داخل فرآیند بانکی سوء جریانی وجود دارد. در این سوء جریان پولی از بین نمی‌رود و پولی نمی‌آید اما یک عده دسترسی به منابعی دارند که به شکل قانونی متعلق به آن‌ها نبوده است. اختلاس هم یک نوع شاخص فساد است. یک شاخص تضعیف‌کننده بانک است اما اختلاس تفاوت بسیاری با این مسئله دارد که افراد مجرمی در بانک هستند و هر پولی که در بانک وجود دارد مربوط به قاچاق مواد مخدر و فعالیت‌های زیرزمینی است.

.

اما هر دو شاخص فسادند؟

در اختلاس بانک آسیب می‌بیند اما در شکل دیگر کل کشور آسیب می‌بیند. پیش‌ازاین فردی که مواد مخدر می‌فروخت به‌سختی پول‌ها را جمع می‌کرد اما حالا یک بانک این امکانات را در اختیارش قرار داده که این پول را جمع کند. در این حالت بانک شریک جرم است. به همین دلیل نیز این دو مسئله با هم متفاوت است. اختلاس‌گرها به‌وسیله یک شبکه نفوذ بانک را غارت می‌کنند اما در مورد فعالیت‌های سیاه شما بنزین وسیله‌ای را تأمین می‌کنید که مملکت را نابود می‌کند. اگر پول به خوبی در ماشین فروش مواد مخدر جابه‌جا نشود، خوب کار نمی‌کند. بانکی که به آن‌ها کمک می‌کند بنزین را در این ماشین می‌ریزد تا بهتر کار کند. به همین دلیل هم درجه اهمیت این دو با یکدیگر متفاوت است.

.

درباره بابک زنجانی این مسئله چگونه اتفاق افتاد؟

موضوع بابک زنجانی مربوط به فساد در سطح دولت است و به بانک‌ها ربطی ندارد. بعضی‌اوقات فساد در سطح حاکمیتی است و در این مورد نیز به همین شکل است و بابک زنجانی با بانک‌ها کاری نداشته است. در مسئله بابک زنجانی هم بانک غارت شده است. باید بین پدیده‌های مختلف تفاوت قائل باشیم. بین کلاه‌برداری، پول‌شویی و اختلاس باید تفاوت قائل شد. در پول‌شویی نه بانک غارت می‌شود و نه مشتری اما مملکت غارت می‌شود. فعالیت‌های بانکی به دو قسمت فرآیند گردش مشتریان و صورت‌های مالی یا همان ترازنامه‌ها تقسیم می‌شود که اختلاس در صورت‌های مالی و ترازنامه‌ها اتفاق می‌افتد.

.

اما شفافیت، هم شفافیت ترازنامه‌ای است و هم شفافیت مراودات مشتری.

بله اما این دو با هم متفاوت است. شما به‌عنوان یک مشتری می‌توانید تراکنش‌هایی را که انجام می‌دهید در قالب یک پروفایل از بانک دریافت کنید. به‌عنوان‌مثال من که کارمند بانک مرکزی‌ام در نهایت توان معامله یک خانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیونی را دارم و اگر روزی تراکنش ۲۰ میلیاردی در حسابم داشته باشم، مشکوک است. در این قسمت روی دیتاهای مشتری کار می‌شود اما اختلاس‌گر به شکل دیگری عمل می‌کند. او به جای اینکه پول شعبه را در تاریخ مشخص‌شده واریز کند این کار را با تأخیر یک‌روزه انجام می‌دهد و رسوب این پول در حساب دیگری می‌ماند. این رسوب زمانی که جمع می‌شود عدد بزرگی می‌شود. در اختلاس پول کسی برداشته نمی‌شود و دزدی نمی‌شود و تنها اتفاقی که می‌افتد ایجاد یک گپ در گزارش‌های مالی بانک است و از همین گپ نیز برای اختلاس استفاده می‌کنند.

.

درمان این مسائلی که گفته شد در نظام بانکی چیست؟

درمان هر دو این مسائل، هم پول‌شویی و هم اختلاس، شفافیت است. شفافیت در صورت‌های مالی و جریان فرآیند در داخل بانک‌ها. اختلاس و پول‌شویی در جاهایی با هم هم‌پوشانی دارند اما باید توجه داشت هر کاری در بانک صورت می‌گیرد توسط مشتری انجام نشده و بانک هم در داخل مجموعه خودش کارهای بسیاری انجام می‌دهد که همگی سند می‌خورد و باید سیستمی بالای سر این سندها وجود داشته باشد و مراقب جریان‌های مالی بانک‌ها باشد. نظارت دیگری هم باید داخل حساب مشتریان وجود داشته باشد. در حال حاضر ما نمی‌دانیم این نظارت‌ها تا چه حد انجام می‌شود.

.

این ارزیابی و نظارت‌ها بر عهده کیست؟ بانک مرکزی یا نهادی بیرونی؟

استانداردها و حسابرس‌های بین‌المللی وجود دارد که از آن جمله بازرس‌های سازمان ملل و FATF هستند که می‌آیند و این ارزیابی را انجام می‌دهند؛ اما این ارزیابی به خاطر برخی مسائل سال‌ها اتفاق نیفتاده است. بانک مرکزی هم در مورد شفافیت صورت‌های مالی و هم مراودات مشتریان قوانین و مقرراتی دارد. این نظارت هم وظیفه بانک مرکزی است و هم ناظرانی در سطح بین‌المللی این نظارت و ارزیابی را بر عهده دارند.

.

گزارش‌های شفافیت بانکی معمولاً سالانه منتشر می‌شود که این گزارش‌ها برای ایران سال‌هاست منتشر نشده است.

به نظر من اولین کاری که بانک مرکزی می‌توانست انجام دهد و انجام داده دعوت از FATF است؛ جلسه‌ای گذاشته‌اند و مشغول کار روی سطح شفافیت بانک‌های کشور هستند. این کارها انجام می‌شود تا اولین گزارش از وضعیت واقعی بانک‌ها منتشر شود. همه می‌گویند برجام برای ما چه کرد اما استدلال درست این است که اگر برجام نبود چه اتفاقی می‌افتاد. در حال حاضر می‌خواهیم جلو صدمه را بگیریم و من فکر می‌کنم تاکنون کارهای مهمی نیز در این زمینه انجام شده است.

.

مؤسسات مالی غیرمجاز در این فرآیند چگونه کار می‌کنند؟

بازی کردن با پول چیز سودآوری است و به همین دلیل هم مقررات سفت و سختی بر آن حاکم است. به‌عنوان‌مثال کسی در فامیل از شما پول می‌گیرد و به شما نزول می‌دهد، آیا این شخص قابل‌پیگیری است؟ مؤسسات مالی غیرمجاز هم به همین شکل در سطحی بزرگ‌تر فعال‌اند؛ اما همین شفافیت در مراودات مشتریان می‌تواند این مسئله را مشخص کند و به‌عنوان‌مثال نشان دهد شخصی که کار درستی ندارد اما میلیاردها تومان پول در حسابش جابه‌جا می‌شود از طریق نزول به این پول‌ها رسیده است.

.

دسترسی به اطلاعات بانکی مشتریان برای چه کسانی و تا چه حد مجاز است؟

برای خود مشتریان و دادگاه صالحه مجاز است. در بانک مرکزی زمانی که درخواست اطلاعات یک مشتری را از ما می‌کنند از آن‌ها حکم دادگاه می‌خواهیم و کسی هم در این مجموعه نمی‌تواند دسترسی داشته باشد. تمام تمهیدات هم در این راستاست که کسی غیر از خود مشتری و دادگاه اجازه دسترسی نداشته باشد. هیچ چیزی غیرممکن نیست اما دسترسی به حساب مشتریان بانک‌ها غیر از این دو موردی که گفته شد، غیرقانونی است. اگر چنین مسئله‌ای اتفاق بیفتد و کارمند بانک اطلاعات مشتری را در جایی که خواست او نبوده و بدون اطلاعش افشا کند، می‌توان از این کارمند شکایت کرد و این مسئله قابل‌پیگیری است و عواقب قانونی بسیاری برای فرد خاطی در نظر گرفته شده است.

اما دسترسی به اطلاعات مشتریان بانکی در قانون پول‌شویی پیش‌بینی شده است.

قانون مبارزه با پول‌شویی به بانک اجازه می‌دهد اگر تراکنشی را در قالبی که مشخص شده مشکوک تشخیص داد، به FATF گزارش کند. این تنها قانونی است که بعد از دهه ۲۰۰۰ در کل سیستم بانکی دنیا اجازه گزارش‌دهی بدون اطلاع مشتری را به نهادهای دیگر داده است.

منبع: ماهنامه پیوست؛ شماره 35

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.