پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
VTM در مقابل تلفن همراه؟ شوخی میکنی؟ برت کینگ به شما از آینده میگوید
VTM در مقابل موبایل؟
متاسفانه برخی همان تصور «احمقانهای» که درباره تبلیغات و بازارایابی دارند را به بازاریابی محتوایی و تولید محتوا که مفهومی با اصل و نسب است تعمیم دادهاند. برخی تصور میکنند تولید محتوا یعنی یک میمون تایپیست که همینطور از این ور و آن ور چیز کِش میرود و آنها را پشت سر هم بلغور میکند. برخی تصور میکنند تولید محتوا یعنی هر مزخرفی را به خورد خلقالله دادن و هر آتوآشغالی یعنی تولید محتوا. یا چند تا نمودار بیمعنا بیندازی تنگ مطلب که بشود یک تولید محتوای خوب. ما در راه پرداخت در این سالها خون دل خوردیم و تلاش کردیم از این سکو به آن سکو نپریم و همه ناملایمتیها را هم تحمل کردیم و دم برنیاوردیم. به هر حال قاعده روزگار همیشه آن گونه نیست که باید باشد. چقد قشنگ این را بیان میکند صائب:
من از بیقدری خار سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمیگردد از این بالانشینیها
من از افتادن سوسن به روی خاک دانستم
که کس ناکس نمیگردد به این افتان و خیزانها.
واقعیت این است که برخیها خودشان را به کری زدهاند و ادای خوابزدهها را در میآورند. وگرنه کدام آدم عاقلی هست که بگوید موبایل را رها کن و بچسب به آخرین بازماندههای طرز فکر قدیم؟ چه کسی ممکن است تحول موبایل در جهان را ببیند و بعد بگوید مثل واپسگراها تلاش کن نظم قدیم را حفظ کنی؟ چه کسی ممکن است ببیند این تحول بزرگ را و دستوپا بزند که نظم کهنه را حفظ کند؟ دنیا تغییر کرده و این تغییر بهزودی خیلیها را تغییر خواهد داد و همیشه کسانی بوده و هستند که در هر دورهای کاسبی خودشان را دارند. کاسبهای بد به همه جا میروند اما به یک جای خوبی که باید بروند نمیروند! بگذریم.
آن چیزی که نقطه تغییر است موبایل است و بس. حداقل فعلا جایی چیزی مهمتر از موبایل رو نکرده و بقیه چیزها مثل اسباببازیهایی بیقیمتی هستند که به درد این میخورند که سر کسانی که سواد ندارند را کلاه بگذاری. با توجه به این که هنوز در این مملکت چشمآبیها و حرفهایشان بُرندهتر است اگر نقلقولی از یک چهره چشمآبی بیاوریم برای خیلیها جذابتر است بگذارید از مهمترین چهره نظم جدید بانکداری نقلقولی برایتان بیاوریم:
«هیجان استفاده از دستگاه «VTM» در تمام بانکهای فعلی، جالب است. بانک آمریکا نیز دستگاه خودپرداز را با تحویلدار ویدئویی ترکیب کرده است. ولی واقعیت آن است که در حال حاضر شما این دستگاهها را همراه خود حمل میکنید؛ تلفنهای هوشمند و تبلتها دقیقاً همین کارآیی را دارند. وقتی من با یک کلیک و ورود به فیسبوک یا از طریق اسکایپ میتوانم به راحتی با مشاورین و متخصصان بانک در ارتباط باشم چرا باید به شعبه یا دستگاه خودپرداز مراجعه کنم؟»
این متن بخشی از کتاب گسست بانکها است. خیلی ساده گفته است! نه؟ ببینید چطور نمودارهای آمریکاییها هم می تواند ما را گمراه کند. چند سال پیش همه بانکهای آمریکایی در کنار هم بحران مالی را ایجاد کردند. پس خیلی هم علیهالسلام نیستند و اشتباه میکنند. این که بانکهای آمریکایی به سمت استفاده از VTM میروند ممکن است اشتباهی بزرگ از سوی آنها باشد و بس. نگذاریم نمودارها ما را فریب بدهند. اگر هم پنبهها را از توی گوشمان دربیاوریم تصور فردی که آمده پای دستگاه ایستاده که ویدیو نگاه کند به اندازه کافی خندهدار هست که مدام آن را تکرار نکنیم و مایه تفریح خلقالله را فراهم نکنیم. وقتی افراد موبایل دارند چرا باید از دستگاهی استفاده کنند که یادآور آخرین دستاورد بانکهای کهنه در زمینه فناوری است. قدیمیها معتقدند عابربانک دستاورد بزرگی بوده است. نسل من میگوید چرا باید موبایل را رها کنیم و بچسبیم به آن نظم کپکزده؟
میمون تایپیست؟ آت و آشغال؟ چه ادبیات سخیفی! از راه پرداخت بعید بود… برای رد هر نظر یا ارائهی انتقادی ادب و احترام حرف اول را میزند…
بسیار عالی بود نظر شما.من هم موافقم
ما که خبر نداریم چرا آقای قربانی این همه عصبانی شدند. به نظرم کاش بیاند توضح بدهند که چرا؟ احتمالا خیلی از دست کسانی عصبانی هستند که بدون دانش و مهارت شروع کردند به حرف زدن و متاسفانه کم هم نیستند این ها
چرا عصبانی؟ من ویژگیهایی را نقد کردم که اگر کسی در خودش سراغ دارد باید مایه ناراحتی و شرمساری و خجالتش باشد. من که نگفتم آقای فلانی میمون است که؟ گفتم؟ گاهی وقتها لازم است اندکی محکم و صریح و بیرودربایستی چیزی را بگویی که کسانی که سرشان را مثل کبک در برف فرو کردهاند به خود بیایند.
>>>>>>>> متاسفانه برخی همان تصور «احمقانهای» که درباره تبلیغات و بازارایابی دارند را به بازاریابی محتوایی و تولید محتوا که مفهومی با اصل و نسب است تعمیم دادهاند. برخی تصور میکنند تولید محتوا یعنی یک میمون تایپیست که همینطور از این ور و آن ور چیز کِش میرود و آنها را پشت سر هم بلغور میکند. برخی تصور میکنند تولید محتوا یعنی هر مزخرفی را به خورد خلقالله دادن و هر آتوآشغالی یعنی تولید محتوا. <<<<<<<<<<
خیلی خوب بود این. اگر شما یک با سراغ یکی از شرکتهای ظاهرا دانش بنیان ایرانی رفته باشید خیلی از این چیزها را میبینید. یک بار یه نفر تماس گرفته بود روزنامه ما میگفت ما تولید محتوا میکنیم شما منتشر کن. گفتیم که این تبلیغات است. میگفت نه تولید محتوا را باید رایگان منتشر کنی. ته حرفش این بود که مدیر ما برای بازاریابی محتوایی بودجه نمیدهد. یعنی درک تا این حد پایین است.
این میمون تایپیست چه مقاله ای درباره وی تی ام زده که مایه تعجب شده؟ بگذارید فایلش را ما هم بخندیم
وقتتان را با این چیزها تلف نکنید ؛)