پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
همایون ساغری از پیدا و پنهان بحران جهانی هایپرکام و مدیریتش در ایران میگوید
صنعت پرداخت در دنیا به خاطر ذات وجودیاش که با پول و حسابهای بانکی مردم سروکار دارد، صنعت حساسی است و سالها طول کشیده تا مردم به این صنعت اعتماد کنند و به استفاده از آن روی بیاورند. از همین رو هر تراکنش ناموفق بهنوعی یک تجربه ناموفق است که در طولانیمدت اعتماد مردم به این صنعت را دچار تزلزل میکند. حالا تصور کنید در دنیا بهیکباره چیزی حدود 2 میلیون دستگاه کارتخوان فروشگاهی به دلیل اکسپایر (منقضی) شدن سیستمعاملشان از کار بیفتند! چه ضربهای به صنعت وارد خواهد شد؟ اگر بدانید که از این تعداد چیزی بیش از 200 هزار دستگاه در ایران باشند چه حسی خواهید داشت؟ بله، در نگاه اول میتوان گفت یک بحران بزرگ برای صنعت پرداخت کشور و حتی یک بحران ملی.
.
از کدام بحران حرف میزنیم؟
آنچه گفته شد یک واقعیت بود. در 19 اکتبر 2015 میلادی یا همان 27 مهرماه 94، دو میلیون دستگاه کارتخوان در دنیا بهیکباره به خاطر اکسپایر شدن سیستمعاملشان از سرویسدهی خارج شدند که چیزی بیش از 200 هزار عدد از این دستگاهها در ایران بودند. بیشتر این دستگاهها توسط 3 شرکت در ایران پشتیبانی میشدند که بیشترین آنها نیز در اختیار شرکت کارت اعتباری ایران کیش بود؛ اما آیا در واقعیت کسی این بحران را حس کرد؟ یا اگر حس شد، در حد یک فاجعه بود؟ چه شد که بحرانی به این بزرگی مدیریت شد؟ حالا که کشور این بحران را پشت سر گذاشته به سراغ یکی از مدیران سرشناس ایرانی صنعت پرداخت در حوزه بینالملل رفتیم که ماجرا را از زبان او بشنویم.
همایون ساغری کسی است که برای شنیدن پیدا و پنهان ماجرا به سراغش میرویم. ساغری فارغالتحصیل فوقلیسانس سختافزار از دانشگاه صنعتی شریف است. از زمانی که دانشجو بوده در حوزههای بانکداری فعالیت داشته و اکنون سابقه تقریباً سیسالهای در صنعت بانکداری و مخصوصاً پرداخت دارد. بعد از رفتن به کانادا پس از مدتی با شرکت IBM و بعد از آن با شرکتهای PSP و چند شرکت دیگر در حوزه پرداخت همکاری کرد.
به گفته خودش در برنامهنویسی برای اولین کارتهای هوشمند، دستگاههای کارتخوان و خودپردازها در ایران همکاری داشته و بعد از آن با بانک مرکزی و شرکت خدمات انفورماتیک در پروژههای مختلف مشارکت داشته است. در این سالها بیشترین فعالیتش در زمینه دستگاههای کارتخوان بوده، از عرضه سختافزار دستگاه کارتخوان گرفته تا ارائه اپلیکیشن برای این دستگاهها. چندی پیش متوجه شدیم در سفر یکی دو روزهای قرار است به ایران بیاید. در بازه کوتاهی که در ایران حضور داشت یکساعتی را در اختیار ما قرار داد تا کمی موضوع را برایمان باز کند.
قبل از اینکه برویم سر اصل مطلب، از او میخواهیم در خصوص فعالیتهای فعلی خودش بگوید. او میگوید: «در شرکتهای مختلفی معاون تکنولوژی بودهام و معمولاً روی تکنولوژیهای پرداخت کار میکنم و در حال حاضر در شرکت Advance Mobile Payment در کانادا مشغول و سهامدار آنجا هم هستم. این شرکت در دبی، آمریکا و ایران نمایندگی دارد که در حوزههای مختلف فعالیت میکند و محصولات مختلفی هم برای ارائه دارد.»
.
همایون ساغری و هایپرکام
اما چرا در خصوص بحرانی که در دنیا تحت عنوان بحران هایپرکام اتفاق افتاد به سراغ همایون ساغری رفتیم؟ از او میخواهیم ارتباطش با هایپرکام را کمی برایمان باز کند که روشن شود که چرا به سراغ او رفتیم. ساغری میگوید: «هایپرکام یکی از کارتخوانهایی بود که حدود 7 و یا 10 سال قبل برای اولین بار توسط شرکت دادهپردازی وارد کشور شد و اولین بار بهصورت عمده برای ایجاد بستر ویزا و مسترکارت توسط بانک مرکزی به تعداد 100 عدد مورد استفاده قرار گرفت. در آن زمان کارتخوانهای مطرح در دنیا وریفون، هایپرکام و اینجنیکو بودند و مثل حالا تنوع زیادی وجود نداشت. بهخاطر تحریمها کارتخوان وریفون که بههیچوجه نمیتوانست وارد کشور شود. از لحاظ سهل بودن کار توسعه هم، اینجنیکو مطرح بود، ولی بهترین کارتخوانی که از لحاظ فنی در آن زمان مطرح شد هایپرکام بود؛ درنتیجه کشور فقط دو انتخاب داشت با این تفاوت که هایپرکام با فروش دستگاه کارتخوان خود، نرمافزار و سورس کدهای مورد نیاز برای تراکنشهای خارج از کشور را نیز در اختیار ما میگذاشت اما اینجنیکو این کار را نمیکرد؛ بنابراین ما میتوانستیم ویزا و مسترکارت را بهصورت کامل روی هایپرکام داشته باشیم. هایپرکام همچنین مگانک و شبکه تجمیع کننده کارتخوان داشت که اینجنیکو آن را نداشت؛ بنابراین هایپرکام راهکار کاملتری بود این شد که ما هایپرکام را انتخاب کردیم و اولین کارتخوانهای هایپرکام به شکل عمده را شرکت خدمات انفورماتیک در نوبت اول 7 هزار عدد و در نوبت دوم 14 هزار عدد دستگاه را به کمک ما از هایپرکام خرید. در آن زمان وقتی تراکنش ویزا و مسترکارت انجام میشد، طی 4 ثانیه تراکنش از اینجا به کشور ثالث میرسید درصورتیکه همان زمان تراکنش شتاب 20 ثانیه طول میکشید. بعد از آن شرکتهای دیگری مثل پرداخت نوین و ایران کیش به کمک ما این دستگاه را خریدند.»
.
سرانجام شرکت هایپرکام چه شد؟
بیش از این تاریخچه ورود هایپرکام به ایران را باز نمیکنیم، شاید در فرصتی دیگر. از ساغری میخواهیم کمی درباره وضعیت کنونی هایپرکام در دنیا برایمان بگوید.
او میگوید: «هایپرکام برای فروش گذاشته شد و چند شرکت آمریکایی سعی در خرید آن داشتند. در آن زمان وریفون تصمیم داشت تعداد زیادی از شرکتهای سازنده دستگاه کارتخوان را خریداری کند به همین خاطر وریفون پیشنهاد خیلی خوبی برای خرید هایپرکام داد و آن را خرید. وریفون همچنین شرکتهای مطرح دیگری مثل نوریت و جمالتو را هم خرید تا عملاً تولید کارتخوان را مونوپول کند. این سیاست وریفون کمکم باعث حذف محصولات هایپرکام، نوریت و جمالتو شد و به تعقیب آن باعث ایجاد یک خلأ در کشور شد. زمانی که وریفون هایپرکام را خرید به خاطر قانون ضد تراست نمیتوانست تمام بخشهای هایپرکام را در اختیار داشته باشد؛ بنابراین بخشی از آن که در نیویورک بود به شرکت اینجنیکو واگذار شد و بخش دیگری که در انگلیس بود به شرکت اسپایر واگذار شد. پس عملاً هایپرکام به سه قسمت تقسیم شد. بعدازاین تقسیم، بلافاصله وریفون تصمیم گرفت کل محصولات هایپرکام را از چرخه خارج کند. البته این از بین بردن به این معنا نیست که هیچ سرویسی ندهد ولی عملاً در سایتش دیگر هیچ فروشی نداشت؛ اما بدترین اتفاق این بود که تیم فنی هایپرکام بهکل اخراج شدند. از کل بخش فنی که من در تیم فنی هایپرکام میشناختم هیچکس باقی نماند و ضربه بزرگی به هایپرکام وارد شد.»
.
بحران جهانی هایپرکام دقیقا چه بود؟
از ساغری میخواهیم اکنون برایمان بگوید که چه اتفاقی برای کارتخوانهای هایپرکام در ایران افتاد؟ او میگوید: «قبل از هر چیز باید بدانید که دستگاههای هایپرکامی که به ایران فروخته میشد با اطلاع خود هایپرکام بود. کاظم امینایی که در حال حاضر مدیر اسپایر است، در آن زمان مدیر فروش هایپرکام انگلستان بود و با اجازه او این خریدها انجام میشد؛ بنابراین فروش هایپرکام با اجازه هایپرکام انجام میشد و همهگونه پشتیبانی از طرف آنها انجام میشد؛ اما بعد از ادغام هایپرکام، با اینکه پشتیبانی وجود داشت اما تیم پشتیبانی هایپرکام بعد از سه ماه دیگر وجود نداشت و حتی در بازهای شرکت جمالتو کار پشتیبانی مجموعه ما را انجام میداد. منظورم از مجموعه ما شرکتی است به نام PSP در کانادا که مخفف Payment Solution Provider است. این هم باید بدانید که این شرکت با این اسم قبل از اینکه مفهوم PSP و شرکتهای PSP در ایران شکل بگیرند، وجود داشت؛ بنابراین شرکت PSP مسئول عرضه پشتیبانی از طرف وریفون شناخته شد.
بعد از چند ماه وریفون همه پشتیبانیها را قطع کرد و اعلام کرد که هیچگونه تغییری روی سیستمها نخواهد داد. این موضوع به همه اعلام شد و ما هم طی نامهای به همه شرکتهایی که کارتخوانهای هایپرکام داشتند این موضوع را اعلام کردیم. زمانی که این اتفاق افتاد هایپرکام چیزی بیش از 12 میلیون دستگاه در سرتاسر دنیا داشت. در آن زمان هم چیزی حدود 500 هزار هایپرکام در ایران بود و جمالتو در همان زمان چیزی حدود 700 هزار دستگاه در ایران داشت. چون شرکت خدمات انفورماتیک پشت جمالتو بود، درنتیجه فروش بیشتری در ایران داشت. این هم جالب است بدانید که اولین کارتخوانی که وارد کشور شد جمالتو بود.
با این وجود وریفون سورسهای هایپرکام را برای پشتیبانی و تغییرات اپلیکیشنی در اختیار شرکتها قرار میداد تا خودشان پشتیبانی را انجام دهند. تقریباً 3 سال پیش اولین زنگ خطر در خصوص هایپرکام زمانی به صدا درآمد که ویزا اعلام کرد دستگاههای کارتخوانی که PCi 2.7 به پایین دارند از رده خارج هستند.
زمانی که این موضوع اعلام شد، کارتخوان 2100 هایپرکام PCi 2 بود و وریفون هم علاقهای به ارتقا آن نداشت؛ بنابراین دستگاه 2100 عملاً توسعه و پشتیبانیاش حتی از سمت شرکتهای ثالث هم قطع شد و چون 2100 برای نرمافزارش احتیاج به امضای مستقیم وریفون داشت عملاً اپلیکیشن جدید روی 2100 قابل ارائه نبود. پس اولین دستگاهی که از رده خارج شد، دستگاه کارتخوان 2100 بود. دیگر دستگاههای کارتخوان هایپرکام مانند سری 42، همگی PCi سه به بالا هستند و همگی دارای گواهینامه هم در سیستمعامل و هم در اپلیکیشن هستند.
اما یک سال پیش از بحران اخیر هایپرکام، گواهینامه نرمافزاری دستگاههایش منقضی شد و چون دیگر تیم فنی هایپرکام وجود نداشت کسی تا آخرین لحظه متوجه این موضوع نبود. ما این را به همه اعلام کردیم، گواهینامه نرمافزار جدید را هم از اسپایر به نمایندگی از وریفون برای دستگاههای کارتخوان هایپرکام گرفتیم و یک سری اپلیکیشن مجدداً ایجاد شد و همه هم آن را در کارتخوانهایشان لود کردند. تقریباً یک سال بعدازاین ماجرا، وریفون متوجه شد که برای کارتخوانهای هایپرکام نهتنها گواهینامهای در لایه اپلیکیشن وجود دارد بلکه در لایه سیستمعامل هم وجود دارد. تیم فنی هایپرکام در زمان تولید این گواهینامه را دهساله تنظیم کرده بودند و بهتبع وریفون در جریان آن نبود. بلافاصله در یک پنجشنبه این دستگاهها خاموش شد.
فقط در اروپا حدود یکمیلیون و چهارصدهزار دستگاه از سرویسدهی خارج شدند و این اتفاق در خاورمیانه، برزیل، آمریکا و کانادا هم افتاد. با وجود اینکه از لحاظ عددی اروپا بسیار چشمگیر بود ولی اقبالی که آنها داشتند این بود که دستگاههای کارتخوانی که یک شرکت یا واحد پخش میکند زیاد نیست؛ درنتیجه تعداد در کلان زیاد بود ولی درعینحال هر شرکت سهمش خیلی کم بود فرضاً 5، 10 یا 20 هزار دستگاه هر شرکت. نکته مثبت این پایین بودن عدد دستگاههای هر شرکت این بود که بهیکباره یک تعداد زیادی شرکت برای تعویض این دستگاهها اقدام کردند؛ بهعبارتدیگر کار خیلی پخش شده بود. ولی در کشوری مثل ایران اینطور نبود و دستگاهها تقریباً همه در اختیار 3 شرکت بودند که آن هم تقریباً بیش از 70 درصدش در اختیار یک شرکت یعنی کارت اعتباری ایران کیش بود و این آن نقطه خیلی بحرانی و سخت ایران کیش بود.
در ایران وقتی برای اولین بار با کارت اعتباری ایران کیش تماس گرفته شد شروع به ایجاد تمهید کردند. در آن زمان مستقیم با آقای فرامرزی صحبت شد و شبانه کمیتهای ایجاد شد که چارهای پیدا کنند. نیازها بررسی شد که ببینیم چطور میتوانیم وضعیت را مدیریت کنیم. قرار شد شرکت کارت اعتباری ایران کیش که قدرت تعمیر عمده را داشت به دیگر شرکتها کمک کند. کاری که ما میتوانستیم انجام دهیم این بود که آخرین گواهینامهها را بگیریم و تحویل دهیم. تعداد خطوط اینجکت کلید خیلی کم بود که با هماهنگیهای لازم تعداد خطوط به 8 تا رسید اما همه اینها باز هم کافی نبود. متأسفانه ما ساختار تعمیری در کشور نداشتیم و همیشه تعمیرات به شرکتها واگذار میشد؛ اما ایران کیش این ساختار را داشت. آقای فرامرزی تیمی را ایجاد کردند که شبانهروزی و در سه یا چهار شیفت تعمیرات انجام میشد. فکر کنم حدود یک هفته اول کسی در ایران کیش خواب و خوراک نداشت. اینها باعث شد که بانکهای درگیر و کسانی که امکانات اجرایی نداشتند این فاجعه را زیاد حس نکنند و آن را سپردند به ایران کیش و بیشترین کسی که عمق ماجرا را درک کرد خود ایران کیش بود. در ایران کیش هم با وجود اینکه خودشان حجم بسیار زیادی دستگاه داشتند ولی به دستگاههای بانکهایی که ساختار تعمیری نداشتند نیز اهمیت ویژهای داده شد.
موج اولیهای که به ایران کیش وارد شد حدود 80 هزار دستگاه بود که این تعداد را کمتر از یک هفته به مدار برگرداندند. اگر تمهیدات دکتر فرامرزی و دوستان ایران کیش نبود امکان نداشت که این حجم در چنین بازهای و با این وضعیت، قابل تعمیر باشد. بزرگترین شرکتی که در اروپا این کار را انجام داد در روز حدود 300 دستگاه را انجام میداد ولی اینجا روزانه حدود 5 هزار دستگاه را سرویس دادند. تنها جایی که شاید از این لحاظ با ایران قابلمقایسه باشد کشور بزریل بود. این حجم ظرف یک ماه در ایران مدیریت شد و یک گروه فنی هم در دبی بهطور شبانهروزی کار میکردند. ناگفته نماند ما شرکت دیگری را نیز با تعداد خطوط زیاد تجهیز کردیم ولی باز هم سنگینی بار بیشتر از همه بر دوش شرکت ایران کیش بود.
با اتفاقی که افتاد اول سعی کردیم بحران را مدیریت کنیم و سپس به دنبال چرایی آن رفتیم. به قول دکتر فرامرزی، همیشه میشود دعوا کرد، مهم این است که اول مشکل را رفع کنیم. واقعاً جا دارد که من از او تشکر کنم که اگر این رفتار مدیریتی را نداشتند شاید ما هنوز درگیر این مسئله بودیم. از طرفی هم متأسفانه در قراردادهای هایپرکام و یا وریفون هیچ پنالتی وجود ندارد که تقصیر چه کسی است و نتوانستیم کاری بکنیم.
این معضل فقط در ایران نبود بلکه بهصورت موجی در کل دنیا اتفاق افتاد. همه اینها باعث ایجاد برندی به نام AMP با کمک یک بانک ایرانی و شرکت کارت اعتباری ایران کیش شد. دستگاه کارتخوانی که تحت این برند تولید شده است از روی یک دستگاه دیگر طراحی شده است با این تفاوت که ما همه اطلاعات سختافزاری و نرمافزاری مربوط به آن را داریم. درست است که این دستگاه در داخل طراحی نشده ولی تمام جزئیات آن را میدانیم و بر اساس نیازهای ما ساخته شده است. بحران هایپرکام برای ما تجربهای شد که از این به بعد سراغ دستگاههایی برویم که تمام اطلاعاتش را در اختیار داشته باشیم.»
منبع: ماهنامه پرداخت سبز؛ شماره دوم از سری دوم