پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
مشارکت؛ راهحل نهایی
حسین رأسی؛ مدیرعامل شرکت توسن / این تفکر که کیفیت محصولات خارجی عموماً بهتر از مشابه ایرانی آنها هستند سالها است در ذهن تصمیمسازان ما رسوب کرده است. بهندرت شنیده میشود که یک محصول صنعتی ساخت کشورمان، صرفاً بر مبنای کیفیت برتر در مقایسه با مشابه خارجی آن، برگزیده شده باشد. بهاستثنای مواردی از قبیل صنایع غذایی، پارهای از صنایعدستی (نظیر فرشبافی) و بخشهایی از صنایع ساختمانسازی، دغدغه اصلی در فرآیند تولید کماکان «کمیت» است و «کیفیت» هنوز جایگاه شایسته خود را در فهرست اولویتهای تولید پیدا نکرده است. درعینحال که تحلیل منطق، پیشینه و توجیهپذیری این تفکر از حوصله این یادداشت خارج است، به گمان بنده حضور سنگین و نهادینهشده این تفکر یکی از موانع اصلی بر سر راه توسعه پایدار اقتصادی ما است. حوزه فناوری ارتباطات و اطلاعات (ICT) نیز از آسیب این تفکر مصون نمانده است. در بخش سختافزار، میدان رقابت تقریباً بهطور کامل در انحصار محصولات خارجی است و کاربران و مصرفکنندگان ما نیز به اجبار با این واقعیت کنار آمده و بدون مقاومت بهای آن را میپردازند.
اما در بخش نرمافزار، تولید داخلی روند متفاوتی را پیموده و امروزه نشانههای روشنی از ظهور و توسعه یک صنعت بومی نوپا و بالقوه پایدار نرمافزار همهجا به چشم میخورد. تحقیق و توسعه نرمافزار در حوزههای انرژی، مهندسی سازه، دولت الکترونیک، هوافضا، اینترنت و بانکداری در سالهای اخیر، دستاوردهای قابلتوجهی به بار آورده و بهرغم شرایط تحمیلی دشوار و طاقتفرسای دوران تحریم، توانسته موانع سختی را از میان برداشته و به سطحی از شکوفایی و رقابتپذیری دست پیدا کند. در کنار این حرکت سازنده، موج هیجانانگیزی نیز از فعالیتهای استارتآپی مبتنی بر نرمافزار در کشور پدید آمده که بهطور حتم به شتاب و پویایی این حرکت و نهایتاً انسجام صنعت نرمافزار کمک خواهد کرد؛ اما راه پیشرفت در برابر این صنعت نوپا کماکان ناهموار و چالشبرانگیز است. در حوزه بانکداری الکترونیک، شرکتهای ایرانی تحقیق و توسعه نرمافزارهای بانکی، در کنار شرکتهای وابسته به سازمانهای IT در بانکها، توانستهاند طی یک بازه زمانی کمتر از 10 سال با اتکا به نیروی کارشناسان و مدیران مبتکر و کارآمد خود محصولات و خدماتی را تولید و ارائه کنند که تا حد زیادی نیازها و انتظارات بانکهای کوچک، متوسط و بزرگ را برآورده ساخته است. اراده و همت جمعی این شرکتها، در کنار آمادگی و پذیرش ریسک تغییر از سوی بانکها، نظام سنتی بانکداری کشور را متحول ساخته و تجربهها و مهارتهای ارزشمندی را نصیب این شرکتها کرده است. پرسش راهبردی که مدیران این شرکتها اینک با آن روبهرو هستند این است که شکل و ماهیت بازار در دوران پساتحریم چه تأثیری بر سرنوشت شرکتشان خواهد گذاشت و آنها چگونه باید خود را برای رویارویی با شرایط تازهای که در کشور پدید خواهد آمد آماده کنند. در بازار پساتحریم، ترکیب بازیگران اصلی و نیز تازه نفسانی که در حاشیه بازار کسبوکاری به راه خواهند انداخت، دستخوش تغییر بنیادی خواهد شد. شرکتهای خارجی که سالها است در انتظار ورود به بازار بانکداری الکترونیک ایران بودهاند بهتدریج وارد میدان رقابت خواهند شد و راهکارهای جدیدی را به مشتریان بانکی ارائه خواهند کرد.
همزمان، انتظار میرود راه پیش روی بانکهای ایرانی برای ورود به بازارهای جهانی نیز هموار شود و بانکهای خارجی هم بهنوبه خود شعبی در ایران افتتاح کنند. تحت چنین شرایطی، شرکتهای ایرانی که سالها در فضای محصور تحریم، رسالتی سنگین را در مسیر تأمین نیازهای بانکها به دوش کشیدهاند، با تهدیدها و فرصتهای تازهای روبهرو خواهند شد. ورود شرکتهای خارجی به بازار بانکداری الکترونیک در ایران، تجربه بهرهبرداری از برخی محصولات را که تاکنون در فضای تحریم مورداستفاده وسیع در داخل کشور نبوده، در اختیار بانکها قرار خواهد داد که آنها بتوانند به شماری از محصولات و خدماتی که در بازارهای جهانی عرضه میشوند دسترسی یافته و آنها را در مقابل نیازهای خود مورد سنجش و ارزیابی قرار بدهند. ناگفته نماند که در برخی موارد نیز دور از انتظار نیست که بانکها تحتفشار این تصور که «محصولات خارجی لزوماً از همتایان داخلی برترند» شرکتهای خارجی را شتابزده از چهارگوشه جهان ترغیب به ورود به میدان رقابت کنند. درواقع میدانیم که در همین سالهای اخیر معدودی از بانکها به محصولات خارجی (عمدتاً هندی) روی آوردهاند و آنها را جایگزین سامانههای یکپارچه بانکی (core banking) ایرانی کردهاند.
درهرصورت، طبیعی است که حضور آزادانه شرکتهای خارجی، چه آنهایی که صاحب برند ممتاز و شناختهشده هستند و چه آن دسته که هنوز در جستوجوی نام و شهرت هستند و سهم قابلتوجهی از بازار بینالمللی را در اختیار ندارند، موجب خواهد شد که فضای رقابتی در ایران تنگ شده و شرایطی به وجود آید که شرکتهای داخلی با تهدید جدی روبهرو شوند. رقابت در یک بازار آزاد، شیوهها و ابزار خاص خود را دارد و نگرش و رویکردی اساساً متفاوت میطلبد. در چنین فضایی، شرکتهای ایرانی تولیدکننده نرمافزارهای بانکی و همچنین مشتریان اصلی آنها یعنی بانکها و مؤسسات مالی ناگزیر خواهند شد برای بقای خود، با قواعد جدید رقابت آشنا شوند و از تجربههای موفق جهانی بهره بگیرند. از این گذشته، باید در نظر داشت که محصولات و خدمات بانکداری الکترونیک بسیار پیچیدهاند و تولید، استقرار، و عملیاتیسازی آنها جنبههای گوناگون فناوری و کسبوکاری را در برمیگیرد و نیازمند زمان نسبتاً طولانی (و در مواردی سالها) تلاش جمعی تیمهای کارشناسی چند صدنفری فنی و تخصصی است که بهصورت هماهنگ و تحت مدیریتی مجرب هدفی واحد را دنبال میکنند. کم نیستند نمونههای ناموفق تولید، استقرار یا مهاجرت سامانههای یکپارچه بانکی در بانکهای کشورمان که به بیراهه رفتند و هزینههای سنگینی را به بانکها تحمیل کردند و امروز این تجربههای داخلی را نیز نباید نادیده گرفت. بهاینترتیب، آیا میتوان چشمانداز روشنی از بازار پساتحریم محصولات و خدمات بانکداری الکترونیک در ایران ترسیم کرد که بانکهای کشورمان بتوانند راهکارهای موردنیازشان را با کمترین ریسک و بالاترین ضریب اطمینان، در آن جستوجو کنند؟ در چنین بازاری، نقش شرکتهای پیشتاز ایرانی که ناچارند با رقبای سرسخت خارجی دستوپنجه نرم کنند چیست و تکلیف بانکهای مطرح ایرانی که ناچار خواهند شد سطح خدماتشان را با استانداردهای جهانی سازگار کنند چه خواهد بود؟
در کنار تهدیدها و مخاطراتی که در دوران پساتحریم، هریک از بازیگران صحنه بانکداری الکترونیک یعنی بانکها و مؤسسات مالی، شرکتهای داخلی تولیدکننده نرمافزارهای بانکی و شرکتهای تراز اول و مورد اعتماد خارجی با آنها روبهرو خواهند شد، فرصتی یگانه و کمنظیر هم وجود دارد که کلیدواژه آن «مشارکت» است: مشارکتی پایدار و منطقی، مبتنی بر نوآوری، همافزایی و ارزشآفرینی و استوار بر این اصل که هریک از طرفهای این مشارکت سهطرفه صاحب نقاط قوت و منافعی هستند که باید در فرآیند کار موردتوجه قرار بگیرد. تأثیر این مشارکت بر بازار و دستاوردهای آن را میتوان اینگونه خلاصه کرد: نخست بانکها و مؤسسات مالی که به راهکارهای متنوع سامانههای یکپارچه بانکی با پشتوانه عظیمی از دانش و تجربه آزموده شده و منسجم در حوزه تولید، استقرار و پشتیبانی دسترسی یافته و امکان خواهند یافت با همافزایی در انتخاب و بومیسازی این راهکارها، مسیر توسعه و تکامل آنها را منطبق با نیازهایشان هموار کنند؛ دوم شرکتهای تولیدکننده داخلی که در این مشارکت به آخرین پدیدههای فناوری که از سوی شرکتهای خارجی ارائه خواهند شد دستیافته و فرصت خواهند یافت تا از طریق فعالیت مشترک با ارائهدهندگان خدمات در سطح کلاس جهانی، همزمان با ارتقای سطح محصولات و خدماتشان، خود را با استانداردهای جهانی تطبیق داده و بتوانند با بهکارگیری نقاط قوت خود (بهطور مثال دانش ناب حوزه عقود و محصولات بانکداری اسلامی و خدمات پیشرو در عرصه بانکداری و پرداختهای الکترونیک و نظایر آن) و به کمک تجربه سودمند خود در زمینه مهاجرت یا استقرار و عملیاتیسازی این محصولات، در مسیر همتراز شدن با برترین شرکتهای خارجی گام بردارند و سوم شرکتهای خارجی که با آموزش، انتقال فناوری و دانش روز و همچنین سرمایهگذاری حسابشده، برخلاف اهداف ناکام گذشته که صرفاً فروش مجوز بهرهبرداری (لایسنس) بود، نقش مؤثر و ارزشمندی را در بازار بانکداری ایران بازی کرده و برای حضور بلندمدت خود در این بازار پویا و پرتحرک برنامهریزی کنند.
منبع: دنیای اقتصاد