راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

درس‌های نیمه خرداد، پس از بحران، برای ساختن آینده

مصطفی ثابتی، مدیرعامل هلدینگ توسعه فناوری اطلاعات گردشگری ایران / در دو هفته گذشته، تمامی سازمان‌ها و کسب‌و‌کارهای ایرانی با یکی از بی‌سابقه‌ترین بحران‌های عملیاتی خود مواجه شد. اختلال در دسترسی به اینترنت، حملات سایبری به زیرساخت‌های مالی و بانکی، تهدید امنیت فیزیکی، ناامنی ذهنی برای منابع انسانی، ناپایداری در زنجیره تأمین و محدودیت ارتباطی، ما را وارد مرحله‌ای از چالش کرد که شاید قبلا بارها به آن اندیشیده بودیم اما نه به صورت کامل برای آن آماده شده بودیم و نه تجربه عملی از آن داشتیم. این موضوع هم برای سازمان‌ها و هم برای تمام کشور قابل توجه است.

از نظر من در این شرایط بقای سازمان به دو عامل اصلی بیش‌از سایر پارامترها وابسته بود: تاب‌آوری عملیاتی و توانمندی نیروی انسانی. در این یادداشت قصد دارم به صورت خلاصه و کاربردی مروری بر حوادث تلخ نیمه دوم خرداد ۱۴۰۴ و درس آموخته‌های آن داشته باشیم.


تحلیلی بر آنچه برای سازمان‌ها رخ داد


ما در این بازه با وضعیتی روبه‌رو شدیم که دست‌کم پنج لایه تهدید هم‌زمان بر عملکرد سازمان تأثیر گذاشت:

  • اختلال ارتباطی گسترده در بستر اینترنت
  • قطع یا کندی در دسترسی به سامانه‌های مالی و بانکی کشور
  • ناپایداری در امنیت فیزیکی و امکان ادامه فعالیت مطابق با روال گذشته
  • سردرگمی در فرایند تصمیم‌سازی به‌دلیل نبود سناریوی مشخص و چالش پیش‌بینی رخدادهای آینده
  • فشار روانی و عاطفی ناشی از شرایط کلان اجتماعی برای منابع انسانی سازمان

دلایل آسیب پذیری ما چه بود


بخش زیادی از آسیب‌ها ناشی از نا آمادگی و یا تصمیمات اشتباه داخلی بود:

  • اتکای بیش‌ازحد به روش‌های سنتی مدیریت و عدم بروزرسانی رویکرد در راهبری سازمان
  • عدم توجه کافی به تخصص در انتخاب نیروهای کلیدی و مقدم بودن شاخص‌های غیر علمی
  • فقدان آمادگی واقعی برای تداوم فعالیت در زمان بحران
  • نبود برنامه‌های پشتیبان برای زیرساخت دیجیتال و ارتباطی
  • ضعف در ارتباطات درون‌سازمانی و اطلاع‌رسانی مؤثر در بحران

نقش کلیدی سرمایه انسانی در عبور از بحران


در تمام لحظات سخت این دوران، آنچه موجب تداوم حرکت شد، حضور مسئولانه و فداکارانه همکارانی بود که فارغ از موقعیت مکانی یا نوع قرارداد، کار را زمین نگذاشتند. بخش‌هایی که شیفت حضوری داشتند، با فشردگی کار مواجه شدند؛ و همکاران دورکار نیز با تمام محدودیت‌ها، تلاش کردند در دسترس، پاسخ‌گو و اثربخش بمانند. این تجربه بار دیگر نشان داد که سرمایه انسانی متخصص، مسئولیت‌پذیر و باانگیزه، مهم‌ترین مزیت رقابتی سازمان است – به‌ویژه در روزهای سخت.


درس‌آموخته‌هایی برای آینده


این بحران، چند درس کلیدی برای ما داشت:

  • تاب‌آوری و توانمندی سازمانی صرفاً به معنای داشتن تجهیزات نیست، بلکه یعنی آمادگی سیستمی، فرآیندی و انسانی.
  • فرهنگ سازمانی قوی و همراهی و همدلی منابع انسانی، در روز بحران معنا پیدا می‌کند، نه در ایام عادی و ایجاد این حس همدلی و همراهی از وظایف اصلی مدیران است.
  • هیچ برنامه‌ای بدون مشارکت نیروی انسانی متخصص و همراه قابل اجرا نیست.
  • انعطاف‌پذیری باید بخشی از طراحی دائمی سازمان باشد، نه واکنشی به بحران.
  • اقتدار سازمان در پایداری عملیات، چابکی تصمیم‌گیری، رضایت کارکنان و اعتماد ذی‌نفعان معنا پیدا می‌کند.

بحران‌ها همواره هزینه‌بر هستند، اما اگر با نگاه درست به آنها بنگریم، می‌توانند نقطه‌ آغاز تحول نیز باشند. ما از این رخداد آموختیم که در دنیای امروز، امنیت، اقتدار و پایداری سازمان، فقط به زیرساخت یا بودجه وابسته نیست؛ بلکه به همدلی تیم، عقلانیت تصمیم‌گیری، تخصص نیروی انسانی، و آمادگی سیستمی برای تغییر وابسته است.

اکنون زمان آن است که با رویکردی تخصص‌محور، انعطاف‌پذیر و آینده‌نگر، سازمان خود را برای مواجهه با هر شرایطی آماده کنیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.