راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

و حالا اکوسیستم زیر سایه جنگ

رضا جمیلی، مدیر توسعه کسب‌وکار راه‌کار / تصویر جنگ در ذهن من یک تیکه گرم فلز یا چیزی شبیه سنگ چخماق داغ بوده. از روزهای کودکی. از آن روزها که بزرگترها خبر آوردند جایی به نام «والف» را زدند. تانکرهای بزرگ نفتی که در جنوب هنوز هم تعداد زیادی از آن‌ها سرپا هستند. عمویم با موتور رفته بود جایی که جنگنده‌های عراقی بمباران کرده بودند و تیکه‌ای گرم از باقی مانده موشکی را گذاشته بود خورجین موتورش و آورده بود.

من نمی‌دانم چندساله بودم و هیچ چیز از جزییات ماجرا را به خاطر ندارم و صرفاً یادم می‌آید برای لحظاتی کوتاه چیزی گرم را کف دست‌های کودکانه‌ام لمس کردم. حتی نمی‌دانم چقدر این خاطره و جزییاتش واقعی است و چقدر آن را از دیگران شنیده‌ام و از آن خود کرده‌ام! اما همیشه برای من جنگ گرمای یک شی ناشناخته آمده از آسمان در کف دست‌هایم بود. تیکه‌ای داغ باقی‌مانده از آتش انفجار، از محل وقوع حادثه… از صحنه واقعی جنگ… آن گرما رفت ته ذهن من و ماندگار شد. شد مفهوم و تصویر و برابر نهاد جنگ…


تصویر نزدیک جنگ


تصویر این روزهای جنگ برای من اما خیلی واقعی‌تر و نزدیک‌تر شده است. صداهایی است که از چند خیابان آنطرف‌تر می‌آید یا تصاویری ویدئویی از گوشه‌هایی از شهری که می‌شناسم و حالا غبار انفجار و خبرهای متناقض مدام آن را می‌پوشانند و دوباره او خودش و زیبایی‌اش را از زیر آن‌ها بیرون می‌کشد. جنگی که ناجوانمردانه بر این سرزمین و شهرها و مردمش آوار شده و اگرچه همه امید دارند زودتر سایه شومش را از سر ایران عزیزمان کم کند اما فعلا داریم زیر همان سایه شوم کار و زندگی می‌کنیم.

و برای مایی که در اکوسیستم دیجیتال و نوآوری کشور کار و زندگی می‌کنیم تصویر این جنگ که بخش زیادی از آن رسانه‌ای و در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شود نزدیک و پررنگ‌تر هم هست. اما همین اکوسیستم کماکان نفس می‌کشد و تلاش دارد دستارودها و داشته‌هایش را حفظ کند، به کاربرانش که مردم ایران‌زمین هستند خدمت برساند و مهم‌تر اگر می‌تواند حتی گوشه‌ای از دردها و آلام کسانی که از این جنگ آسیبی روحی یا جسمی دیده‌اند را برطرف کند. این اوضاع این روزهای زیست‌بوم نوآوری ایران است. زیست‌بومی که همه‌جور تجربه‌ای را در این سال‌ها داشت و حالا جنگ و شرایط خاص آن را هم به انبان تجربه‌هایش باید اضافه کرد.


شهر خلوت و اینترنت کند…


این روزها عده‌ زیادی از فعالان و کسب‌وکارهای نوآور کشور سکوت کرده‌اند. منتظرند ببینند جنگ چقدر به درازا می‌کشد. متحیر و درمانده و احتمالاً به فکر اولویت‌های دیگری هستند که بیش از کسب‌وکار برایشان اهمیت دارد. که خب طبیعی است و نمی‌توان خرده‌ای بر کسی در این روزها وشرایط گرفت. آن‌ها غالباً درگیر سلامت روان، خانواده، دوستان، جان و مال و زندگی خود و عزیزانشان هستند؛ کسانی که بنا به دلایل خانوادگی فعلا از کسب‌وکارشان دور شده‌اند. بخش زیادی از آن‌ها عموما کسب‌وکار و حرفه و بیزنس‌شان به شکلی است که این روزها مشتری و کاربر دل و دماغ چندانی برای استفاده از خدمات آن‌ها ندارد. این دسته به یک تعطیلی ناخواسته رفته‌اند و منتظرند ببینند چه پیش می‌آید.

دسته دوم کسب‌وکارهایی هستند که در حوزه خرده‌فروشی در این سال‌ها روزانه و دقیقه به دقیقه به مردم سرویس می‌داده‌اند. آن‌ها به خصوص پلتفرم‌های بزرگ؛ طبیعی است که شاید بعد از موج افزایشی روزهای اول و دوم، تا حدود زیادی با کم شدن سفارش‌ها و درخواست‌ها مواجه شده‌اند. خلوتی شهر بزرگی چون تهران روشن می‌کند که آدم‌ها احتمالا کمتر اسنپ سوار می‌شوند، کسی این روزها درگیر سفارش کالاهای غیرضروری از دیجی کالا نیست و خریدها و سفارش ها هم اگر چیزی مانده باشد روی حوزه کالاهای تندمصرف و غذا و اقلام ضروری است. موضوع وضعیت ناپایدار و پراختلال اینترنت را هم باید به متغیرهای این وضعیت اضافه کرد. فعلاً همه چیز طوری است که هیچ انتظاری از کسب‌وکارها نمی‌توان داشت جز تلاش برای زنده ماندن و دوام آوردن…


لجستیک و سلامت؛ کماکان پرتکاپو


اما اکوسیستم لجستیک حداقل در عکس‌ها و استوری‌هایی که مدیران برخی استارتاپ‌های شناخته‌شده منتشر کرده‌اند به نظر می‌رسد یکی از اکویستم‌های پرتلاش این روزها باشد. هم در حوزه حمل و نقل درون شهری کالا و بسته و هم در حوزه‌های مرتبط با مواد غذایی هاب‌های پستی و کسب‌وکارهای لجستیکی در تلاشند که هرچه در توان دارند را این روزها به میدان عمل بیاورند. این گفته مدیرعامل شرکت ملی پست هم جالب توجه است که این روزها ماموران پستی اغلب با آدرس‌هایی مواجه هستند که تحویل گیرنده در آن حضور ندارد و اجبار خانه یا محل کسب‌وکارش را ترک کرده است. یک تجربه عجیب برای یکی از قدیمی‌ترین شرکت‌های لجستیکی کشور. اما هرچه هست لجستیک کشور سرپا و فعال است و بعدها نقش پلتفرم‌های آنلاین در این میان هم در یادها خواهد ماند.

این دقیقاً مشابه وضعیتی است که در اکوسیستم سلامت هم شاهد آن هستیم. موضوع مشاوره‌های رایگان و یا نیم‌بهای سلامت روان یکی از اولین حرکت‌هایی بود که اکوسیستم دیجیتال کشور و کسب‌وکارهای مختلف آن برای شهروندانی که نگرانی و اضطراب این روزها آزارشان می‌داد به راه افتاد. اکوسیستمی که طنز تلخ ماجرا به ما یادآور می‌شود تا همین چند هفته پیش درگیر رگولاتوری پرزدوخوردی با وزارت بهداشت بود حالا تلاش دارد در کنار تلاش‌های میدانی این وزراتخانه در حوزه سلامت، بتواند بازویی باشد برای تهسیل دسترسی مردم و خانواده‌ها به خدمات حوزه روان‌شناسی و سلامت روان.


اعلان حضور کسب‌وکاری


از طرف دیگر صفحات برخی از چهره‌های شناخته‌شده اکوسیستم نوآوری را که مرور می‌کنید متوجه می‌شویم کم‌کم آن شوک اولیه روزهای ابتدایی دارد جای خودش را به بازآرایی روحی و روانی و حتی کسب‌وکاری می‌دهد. چهره‌هایی چون بنیان‌گذاران و مدیران عامل علی‌بابا، تپسی، توسن، رمیس، فاخر، دیجی‌کالا و… که ضمن موضع‌گیری‌های ملی و وطنی که در برابر این جنگ ابراز می‌کنند تلاش دارند به همکاران و همقطارانشان در این زیست‌بوم بگویند زندگی ادامه دارد و باید کسب‌وکارها و آنچه در این اکوسیستم ساخته شده را از گزند ناامیدی و هراس دور نگه داشت و با همه توان ادامه داد.

حتی جنبشی راه افتاده تا کسب‌وکارها ضمن اعلام امادگی برای ادامه دادن از امکان‌های کمک و همکاری با یکدیگر بگویند. این نشان می‌دهد که اکوسیستم در حال بازگشتن هرچند نصف و نیمه به روال معمول خود است. اگرچه که ممکن است برخی کسب‌وکارها بنا به ذات خدمات و ماهیت‌شان دیرتر بتوانند به صحنه برگردند اما فعلا در این روزهای سخت، همین نشانه‌های اندک هم جای بسی امیدواری است.

شکی نیست که با بازگشت بخشی از مردم از سفرهای اجباری و همینطور دفع حملات سایبری روزهای اول و باز شدن ادارات دولتی، زندگی کسب‌وکاری در اکوسیستم نوآوری سرزنده‌تر شود. فعلاً و تا آن موقع قلب و جان و تن ما برای ایران می‌تپد و از آن ایران است.

منبع کارنگ ۱۶۴
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.