راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

بدون تفکر سیستمی و برنامه‌ریزی منابع سازمانی(ERP)، تحول دیجیتال غیرممکن است

سعید امامی، بنیان‌گذار آکادمی ERP و سرپرست گروه تخصصی برنامه‌ریزی منابع سازمان انجمن انفورماتیک ایران، در رویداد آموزشی «آشنایی با فرایندگرایی و راه‌حل‌های برنامه‌ریزی منابع سازمان (ERP)» اهمیت تفکر سیستمی و فرایندگرایی را در دستیابی به تحول دیجیتال و توسعه پایدار در سازمان‌ها بررسی کرد

رویداد آموزشی «آشنایی با فرایندگرایی و راه‌حل‌های برنامه‌ریزی منابع سازمان (ERP)»برای بررسی رویکردهای نوین در سازمان‌ها، به‌ویژه در زمینه‌های فرایندگرایی و استفاده از سیستم‌های ERP، در پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات برگزار شد.

سعید امامی، بنیان‌گذار آکادمی ERP و سرپرست گروه تخصصی برنامه‌ریزی منابع سازمان انجمن انفورماتیک ایران، در رویداد آموزشی «آشنایی با فرایندگرایی و راه‌حل‌های برنامه‌ریزی منابع سازمان (ERP)» اهمیت تفکر سیستمی و فرایندگرایی را در دستیابی به تحول دیجیتال و توسعه پایدار در سازمان‌ها بررسی کرد.

محورهای اصلی این رویداد شامل آشنایی با تفکر سیستمی، فرایندگرایی و مسیر تحول دیجیتالی سازمان، بررسی حوزه‌های اصلی فرایندی در سازمان‌ها بر اساس چارچوب استاندارد APQC و شناخت راه‌حل‌های ERP و نقش آن در حذف اتلاف‌ها و تحلیل حسابداری تورمی بود.


تفکر سیستمی، نوع خاصی از تفکر، در راستای شناخت سیستم‌ها است


سعید امامی درابتدا توضیح داد که ما تا زمانی که در چارچوب‌های بسته فکر کنیم و در سیستم‌های بسته زندگی کنیم، قادر به تحول در تفکر خود نخواهیم بود. بدون تفکر سیستمی و استفاده صحیح از فناوری اطلاعات، دستیابی به توسعه پایدار امکان‌پذیر نخواهد بود.

سیستم‌ها به انواع باز، بسته و نیمه‌باز تقسیم می‌شوند و در تفکر سیستمی، حرکت به سمت سیستم‌های باز همواره حائز اهمیت است. درحالی‌که در سیستم‌های بسته، ما به سکون و وضعیت نهایی و بی‌پایان می‌رسیم، در سیستم‌های باز هیچ‌گاه چنین محدودیتی وجود ندارد.

در غیاب تفکر سیستمی، حتی بهره‌برداری از تکنولوژی نیز نمی‌تواند به موفقیت منجر شود. برعکس، اگر تفکر سیستمی وجود داشته باشد، حتی بدون استفاده از فناوری‌های پیشرفته، می‌توان به موفقیت دست‌یافت.

آن چیزی که در سیستم‌های باز تحول ایجاد می‌کند، خلاقیت و طراحی است. خلاقیت است که می‌تواند یک کشور را به طور شگفت‌انگیزی متحول کند. در تفکر سیستمی، قدرت طراحی یا همان خلاقیت، اصلی‌ترین عامل برای پیشرفت و تمدن بشری است.

باید به این واقعیت توجه کنیم که بیش از ۴۰ سال است که برای تحول و رشد، در مسیرهای نادرست قرار گرفته‌ایم و نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که یک شب همه مراحل تحول را طی کنیم. این مسیر باید پله‌پله طی شود. برای مثال، اگر قصد داریم با استفاده از هوش مصنوعی، توسعه پایدار در کشور ایجاد کنیم، نخست باید به سراغ استفاده مؤثر از فناوری اطلاعات، فرایندگرایی و باور به تفکر سیستمی و سیستم‌های باز برویم.

در دنیای امروز، راه رسیدن به قدرت و پیشرفت جهانی، استفاده هوشمندانه از فناوری و تکنولوژی و انعطاف‌پذیری در استراتژی‌ها است؛ نه این‌که فقط شعارهایی ضد تهدیدها بدهیم.


فرایند تحول در دوره‌های مختلف و نقش تفکر سیستمی


ورود به عصر دیجیتال، تحولی است که ناشی از فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی و اینترنت اشیا است. این تحولات نیازمند پذیرش تغییر و تحول‌پذیری است و همین امر باعث می‌شود که بسیاری از سازمان‌ها به استفاده از نسل زد توصیه کنند. نسل زد نیروهایی هستند که معمولاً مدیریت‌پذیر نیستند، به همین دلیل، ایده‌ها و دیدگاه‌های نو و تازه‌ای مطرح می‌کنند و کمتر به سنت‌ها پایبندند.

نقش تفکر سیستمی، فرایندگرایی و راه‌حل‌های نرم‌افزاری مانند برنامه‌ریزی منابع سازمان (ERP) در توسعه پایدار افراد، شرکت‌ها، سازمان‌ها و کشورها این است که بدون تفکر سیستمی و فرایندگرایی و همچنین استفاده صحیح و مؤثر از فناوری اطلاعات، دستیابی به تحول دیجیتال سازمان و کسب موفقیت در جهت توسعه پایدار، ممکن نخواهد بود.

تفکر سیستمی به دنبال ایجاد همسویی میان آزادی و دموکراسی است. این رویکرد بر اجرای تفکر استراتژیک به‌جای صرف برنامه‌ریزی استراتژیک تأکید دارد و حرکت از سیستم‌های بسته به سمت سیستم‌های باز را در دستور کار قرار می‌دهد. هدف این است که با نگاه سیستمی، سازمان‌ها و جوامع به سمت انعطاف‌پذیری، رشد و تحول پایدار حرکت کنند.


روند تبادل اطلاعات بر اساس اصول علم سایبرنتینک (علم یادگیری و کنترل)


بر اساس تفکر سیستمی، روند تبادل اطلاعات از سه طریق اصلی انجام می‌شود. اولین روند، روند ساختاری است که در آن هدف به‌عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به هدف نهایی تعریف می‌شود، و سیستم در تغییر و اصلاح این اهداف هیچ اختیاری ندارد. در واقع، ساختار به‌گونه‌ای است که حرکت به سمت هدف ازپیش‌تعیین‌شده صورت می‌گیرد و تغییر در آن امکان‌پذیر نیست.

دومین روند، روند هدف‌جویی است. در این روند، یک هدف ثابت و مشخص وجود دارد، اما در مورد وسیله یا روش رسیدن به آن هدف، سیستم هیچ‌گونه حق انتخابی ندارد. یعنی ابزار یا مسیر رسیدن به هدف به طور دقیق از قبل مشخص شده و تغییر آن امکان‌پذیر نیست.

در روند سوم که ساخت‌آفرینی است، سیستم های خودمختار (purposeful) هدف و وسیله رسیدن به هدف را خود تعیین می‌کنند و به‌دلخواه، حتی قبل از رسیدن به نتیجه آن‌ها تغییر می‌دهند.


مدیریت فرایند کسب‌وکار


مدیریت فرایند کسب‌وکار (Business Process Management) یک رویکرد سازمان‌یافته و نظام‌مند است که به‌منظور شناسایی، تعریف، طراحی، ایجاد، مستندسازی، اندازه‌گیری، پایش و کنترل تمامی فرایندهای مکانیزه و غیرمکانیزه کسب‌وکار انجام می‌شود. هدف اصلی این فرایندها دستیابی به نتایج هدف‌گذاری‌شده و هم‌راستایی آن‌ها با اهداف استراتژیک سازمان است.

مدیریت فرایند کسب‌وکار به سازمان‌ها این امکان را می‌دهد که فرایندهای کسب‌وکار خود را با استراتژی‌های کلان کسب‌وکار همسو کنند. این امر موجب بهبود و افزایش کارایی، اثربخشی و بهره‌وری در سازمان می‌شود و زمینه‌ساز رشد و موفقیت بیشتر در بازارهای رقابتی می‌شود.


بهبود فرایندهای کسب‌وکار


بهبود فرایندهای کسب‌وکار (BPI: Business Process Improvement) به مجموعه‌ای از اقداماتی اطلاق می‌شود که با راه‌اندازی پروژه‌های بهبود یا انجام اقدامات خاص و منحصربه‌فرد، به‌منظور ارتقا و بهینه‌سازی فرایندهای کسب‌وکار در سازمان‌ها صورت می‌گیرد. این فرایند معمولاً با بازطراحی و بازنگری فرایندهای موجود آغاز می‌شود.

برای بهبود فرایندهای کسب‌وکار، سازمان‌ها از تکنیک‌ها و ابزارهای مختلفی مانند مدیریت ناب، مدیریت کیفیت جامع، مهندسی مجدد فرایندها و سایر روش‌های مشابه بهره می‌برند. این اقدامات کمک می‌کنند تا سازمان‌ها بتوانند کارایی، کیفیت و بهره‌وری خود را بهبود بخشند و به اهداف استراتژیک خود دست یابند.


تحول مدیریت فرایندهای کسب‌وکار


تحول مدیریت فرایندهای کسب‌وکار (BPMT) به مجموعه اقدامات لازم برای اعمال تغییرات در فرایندهای کسب‌وکار اطلاق می‌شود. این تغییرات در قالب اصلاحات یا تحولاتی در نحوه عملکرد و ساختار فرایندها در سازمان‌ها انجام می‌شود.

در این فرایند، متدولوژی‌های مختلف مدیریت بهبود فرایندهای کسب‌وکار به کار گرفته می‌شود تا بهینه‌سازی و ارتقا فرایندها تحقق یابد. بهبود فرایندها معمولاً شامل بهبودهای خاص یا مجموعه‌ای از عملیات است که امکان ارتقا فرایندها را فراهم می‌آورد.

مهم است که توجه داشته باشیم، انجام اقدامات بهبود در سازمان به‌تنهایی به معنای تعهد سازمان به پیاده‌سازی کامل مدیریت فرایندهای کسب‌وکار نیست، بلکه تنها یکی از مراحل در فرایند تحول مدیریت است.


 اندازه‌گیری عملکرد فرایند چیست؟


پیاده‌سازی مدیریت فرایندهای کسب‌وکار نیازمند اندازه‌گیری و نظارت مستمر بر عملکرد فرایندها است. این کار به طور معمول با تعیین اهداف مشخص برای هر فرایند، اندازه‌گیری عملکرد واقعی آن‌ها و بررسی اثربخشی و کارایی فرایندها انجام می‌شود.

سنجش و پایش عملکرد فرایندها بخش‌های اصلی در چرخه عمر مدیریت فرایندهای کسب‌وکار هستند. این فعالیت‌ها اطلاعات ارزشمندی تولید می‌کنند که می‌توانند در سایر فعالیت‌ها مانند تجزیه‌وتحلیل فرایند، طراحی و تحول آن‌ها مورداستفاده قرار گیرند. به‌این‌ترتیب، اندازه‌گیری و نظارت بر عملکرد، به سازمان‌ها کمک می‌کند تا فرایندهای خود را بهینه‌سازی کرده و به اهداف استراتژیک خود دست یابند.


آشنایی با نرم‌افزارهای سازمانی و سیر تکاملی آنها


نرم‌افزار سازمانی به مجموعه‌ای از برنامه‌های کامپیوتری اطلاق می‌شود که برای مدیریت و بهبود عملکرد یک سازمان طراحی شده‌اند. این نرم‌افزارها معمولاً برای انجام وظایف مختلف در بخش‌های مختلف سازمان مانند مالی، منابع انسانی، فروش، تولید و مدیریت موجودی استفاده می‌شوند.

نرم‌افزارهای سازمانی در طول دهه‌ها به طور چشمگیری دچار تحولات تکنولوژیکی و مدیریتی شده‌اند. این تحولات بر اساس تغییرات و پیشرفت‌های تکنولوژی و نیازهای تجاری صورت گرفته‌اند. در ادامه به بررسی این تحولات و گسترش مرز نرم‌افزارهای سازمانی در طی سال‌ها پرداخته می‌شود:

 در دهه ۱۹۶۰ (تغییرات تکنیکی)، نرم‌افزارهای سازمانی عمدتاً برای انجام وظایف پایه‌ای و پشتیبانی از عملیات روزمره توسعه یافتند. تغییرات تکنیکی مانند پیشرفت‌های سخت‌افزاری و قابلیت‌های محاسباتی جدید زمینه را برای اولین‌بار فراهم کرد تا سازمان‌ها بتوانند از نرم‌افزارها برای بهبود فرایندهای خود استفاده کنند.

 در دهه ۱۹۷۰ (تغییرات مدیریتی)، تغییرات در مدیریت سازمان‌ها و نحوه عملکرد آن‌ها باعث شد که نرم‌افزارها به ابزارهای مدیریت تبدیل شوند. سازمان‌ها شروع به استفاده از نرم‌افزارهای سازمانی برای کنترل و برنامه‌ریزی منابع خود کردند. این دوره نقطه شروع استفاده نرم‌افزارهای مدیریتی در دنیای کسب‌وکار بود.

 در دهه ۱۹۸۰ (یکپارچگی فعالیت‌های اصلی سازمانی)، توجه به یکپارچگی فرایندهای مختلف سازمانی افزایش یافت. نرم‌افزارهایی مانند سیستم‌های برنامه‌ریزی منابع سازمان (ERP) توسعه پیدا کردند تا فعالیت‌های مختلف همچون مالی، منابع انسانی، تولید و انبارداری را به طور یکپارچه مدیریت کنند. هدف این نرم‌افزارها بهبود هماهنگی میان بخش‌های مختلف سازمان و افزایش کارایی بود.

در دهه ۲۰۰۰ (توسعه کسب‌وکارها در فضای اینترنت)، اینترنت به ابزار اصلی برای ارتباطات و تجارت آنلاین تبدیل شد. نرم‌افزارهای سازمانی نیز به این فضا وارد شدند تا بتوانند از امکانات اینترنتی برای توسعه کسب‌وکارها، به‌ویژه در زمینه فروش آنلاین و تعامل با مشتریان استفاده کنند. این تحولات باعث رشد مدل‌های جدید تجاری و فروش آنلاین (E-commerce) شد.

در دهه ۲۰۱۰ (محاسبات ابری در بستر وب)، با ظهور فناوری‌های ابری، نرم‌افزارهای سازمانی به بستر وب منتقل شدند. محاسبات ابری امکان دسترسی آسان‌تر، ارزان‌تر و مقیاس‌پذیرتر به منابع و نرم‌افزارها را برای سازمان‌ها فراهم کرد. سازمان‌ها می‌توانند به‌راحتی از نرم‌افزارهای موردنیاز خود استفاده کنند بدون اینکه نیاز به زیرساخت‌های پیچیده و هزینه‌بر داشته باشند.

در دهه ۲۰۲۰ (هوش مصنوعی، متاورس و سایر تکنولوژی‌ها)، نرم‌افزارهای سازمانی به سمت استفاده از فناوری‌های پیشرفته مانند هوش مصنوعی، متاورس و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها می‌روند. این فناوری‌ها می‌توانند به سازمان‌ها در تصمیم‌گیری‌های پیچیده، اتوماسیون فرایندها، پیش‌بینی روندهای آینده و ارائه تجربیات دیجیتال نوین کمک کنند. ازاین‌رو، مرز نرم‌افزارهای سازمانی در حال گسترش است و به سمت هوش مصنوعی و دنیای دیجیتال پیش می‌رود.


انواع نرم‌افزارهای سازمانی، از ساده تا پیشرفته


نرم‌افزارهای سازمانی از نظر پیچیدگی و قابلیت‌های یکپارچگی، طیف وسیعی دارند. این نرم‌افزارها می‌توانند از ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین ابزارهای مدیریتی گرفته تا پیچیده‌ترین سیستم‌های یکپارچه و فرایندی باشند که کل سازمان را پوشش می‌دهند. در اینجا انواع این نرم‌افزارها را از ساده‌ترین به پیشرفته‌ترین بررسی می‌کنیم.

در ابتدا، بسیاری از سازمان‌ها از سیستم‌های بسته استفاده می‌کنند. این سیستم‌ها به طور معمول برای انجام وظایف خاص طراحی شده‌اند و کارکرد محدودی دارند. برای مثال، سیستم‌هایی مانند اکسل که به طور عمومی در مدیریت‌ها مورداستفاده قرار می‌گیرند، ابزارهایی ساده و دم‌دستی هستند. این نوع سیستم‌ها بیشتر برای کسب‌وکارهای کوچک یا بخش‌هایی از سازمان‌های بزرگ که نیاز به پیچیدگی زیادی ندارند، مناسب است.

 علاوه بر این، بسته‌های نرم‌افزاری یک‌منظوره مانند سیستم‌های حضوروغیاب نیز در این دسته قرار دارند. این نرم‌افزارها معمولاً فقط یک فرایند خاص را پوشش می‌دهند و هیچ ارتباطی با سایر فرایندهای سازمان ندارند. همین‌طور، نرم‌افزارهایی مانند سیستم‌های مالی که چندین عملکرد مختلف (مانند حسابداری، گزارش‌دهی و مدیریت موجودی) را در یک مجموعه نرم‌افزاری پوشش می‌دهند نیز جزء سیستم‌های بسته به‌حساب می‌آیند.

در نهایت، سیستم‌های اطلاعاتی مدیریت (MIS) در این دسته قرار دارند. این سیستم‌ها برای سازمان‌هایی که نیاز به تجزیه‌وتحلیل داده‌ها و گزارش‌دهی یکپارچه دارند، مفید هستند. این نرم‌افزارها اطلاعات مختلف سازمان را در یک پلتفرم متمرکز می‌کنند تا مدیران بتوانند تصمیمات بهتری بگیرند.

با گذر زمان و افزایش نیاز به یکپارچگی بیشتر، سازمان‌ها به سمت سیستم‌های نیمه‌باز می‌روند. این سیستم‌ها امکان یکپارچگی فرایندهای مختلف را فراهم می‌کنند، اما هنوز محدودیت‌هایی در اشتراک‌گذاری اطلاعات و هماهنگی کامل بین بخش‌ها وجود دارد. یکی از بهترین مثال‌ها از این دسته، سیستم‌های برنامه‌ریزی منابع سازمان (ERP) است.

سیستم‌های ERP به طور ویژه برای یکپارچه‌سازی فعالیت‌های مختلف سازمان از جمله منابع انسانی، مالی، تولید و مدیریت موجودی طراحی شده‌اند. این سیستم‌ها به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا فرایندهای مختلف خود را به طور مؤثری هماهنگ کنند و اطلاعات مرتبط را بین بخش‌های مختلف به اشتراک بگذارند.

 در نهایت، سیستم‌های باز به‌عنوان پیشرفته‌ترین و کامل‌ترین نوع نرم‌افزارهای سازمانی شناخته می‌شوند. این سیستم‌ها نه‌تنها فرایندهای داخلی سازمان را یکپارچه می‌کنند، بلکه قابلیت‌های بیشتری برای ارتباط و هماهنگی با سیستم‌ها و فناوری‌های دیگر دارند.

در این سیستم‌ها، فرایندهای کسب‌وکار به طور کامل مدل‌سازی و یکپارچه شده‌اند و سازمان‌ها می‌توانند از نرم‌افزارهایی مانند ERP برای مدیریت و هماهنگی فرایندهای خود استفاده کنند. سیستم‌های باز به سازمان‌ها این امکان را می‌دهند که به طور واقعی و در زمان واقعی به تحلیل داده‌ها و اتخاذ تصمیمات استراتژیک بپردازند. این سیستم‌ها با استفاده از فناوری‌های نوینی مانند هوش مصنوعی، تجزیه‌وتحلیل داده‌های کلان، و یادگیری ماشین، تحول عظیمی در عملکرد سازمان‌ها ایجاد می‌کنند.

در نهایت، انتخاب بین این سیستم‌ها بستگی به نیازهای خاص هر سازمان دارد. برخی سازمان‌ها ممکن است به نرم‌افزارهای ساده‌تر نیاز داشته باشند، درحالی‌که دیگران ممکن است به یکپارچگی کامل و استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته نیاز داشته باشند. هدف اصلی از انتخاب این سیستم‌ها، بهینه‌سازی عملکرد و افزایش بهره‌وری سازمان است.


تعریف راه‌حل نرم‌افزاری برنامه‌ریزی منابع سازمان (ERP)


راه‌حل‌های برنامه‌ریزی منابع سازمان (ERP) یک راه‌حل مدیریتی مبتنی بر فناوری اطلاعات هستند که درصورتی‌که شرایط مناسب برای پذیرش آن در کسب‌وکارها فراهم باشد، به افزایش اثربخشی، خلق ارزش‌افزوده، رقابت‌پذیری و بلوغ سازمانی کمک می‌کنند.

این راه‌حل‌ها از بسته‌های نرم‌افزاری یکپارچه استاندارد استفاده می‌کنند که بر اساس بهترین شیوه‌های موجود طراحی شده‌اند، اما به طور همزمان انعطاف‌پذیر و قابل‌تنظیم هستند. این سیستم‌ها قادرند انواع منابع سازمانی را برنامه‌ریزی کرده و تمام فرایندهای داخلی کسب‌وکار، از جمله تولید، منابع انسانی، مالی، بازاریابی و فروش، را پشتیبانی کنند. استفاده از این راه‌حل‌ها به یکپارچگی جامع اطلاعات، وظایف، فرایندها، تصمیم‌گیری‌های مدیریتی و سایر جنبه‌های کسب‌وکار می‌انجامد.

بنابراین، ای‌آرپی را می‌توان از جنبه‌های مختلف تعریف کرد. اولین نکته این است که ای‌آرپی به‌عنوان یک راه‌حل مدیریتی، به سازمان‌ها کمک می‌کند تا فرایندهای مختلف خود را به طور مؤثر مدیریت کنند. برای پیاده‌سازی این سیستم، نیاز به یکپارچه‌سازی تمامی فرایندهای داخلی کسب‌وکار است تا همه بخش‌ها به طور هماهنگ و مؤثر عمل کنند.

در ایران، برای پیاده‌سازی ای‌آرپی باید به بهترین شیوه‌های جهانی و ایرانی توجه شود تا نیازهای بازار و فرهنگ کسب‌وکار داخلی به‌درستی برآورده شود. یکی دیگر از ویژگی‌های ای آر پی، قابلیت برنامه‌ریزی انواع منابع سازمانی است، مانند منابع انسانی، مالی، تولید و دیگر بخش‌ها. بسته‌های نرم‌افزاری ای‌آرپی استاندارد و یکپارچه هستند و از پیش طراحی‌شده‌اند، اما به دلیل انعطاف‌پذیری که دارند، قابل‌تنظیم برای تطابق با نیازهای خاص هر سازمان هستند.کیفیت راه‌حل‌های ای‌آرپی نسبی است و می‌تواند بسته به نحوه پیاده‌سازی و نیازهای سازمان متفاوت باشد.


 چگونه ریسک‌های کسب‌وکار را کم کنیم؟


تحول دیجیتالی سازمان، باتکیه‌بر تفکر سیستمی، فرایندگرایی و بهره‌گیری صحیح از فناوری اطلاعات ضمن حذف یا کاهش انواع اتلاف‌ها بایستی منجر به افزایش نوآوری، اثربخشی، کارایی، انعطاف‌پذیری و نهایتاً کسب موفقیت و توسعه پایدار در شرکت‌ها و سازمان‌ها شود.

تولید ناب یک فلسفه تولیدی است که هدف آن کاهش زمان از ثبت سفارش تا ارسال کالا با حذف اتلاف‌هاست. این مفهوم به این معنا نیست که باید یک انبار بزرگ داشته باشیم و کالاها را به‌محض درخواست مشتری تحویل دهیم، بلکه منظور این است که سفارش مشتری در حداقل زمان ممکن تحویل داده شود.

هر جایی که محصول متوقف شود یا در نوبت انجام یک عمل قرار گیرد، آن نقطه یک اتلاف است. اتلاف به فعالیت‌هایی اطلاق می‌شود که منابع و ذخایر را جذب و مصرف می‌کنند، اما هیچ ارزشی ایجاد نمی‌کنند. در مقابل، ارزش آن چیزی است که از نظر مشتری، در زمان معین و باقیمت مشخص، نیازهای او را برآورده کند.

اتلاف‌ها به منابعی اطلاق می‌شود که در فرایندهای تولید هدر می‌روند و هیچ ارزشی ایجاد نمی‌کنند. تاایچی اوهْنو، هفت نوع اتلاف اصلی را شناسایی کرده است: تولید مازاد، زمان انتظار، حمل‌ونقل مازاد، پردازش‌های غیرضروری، موجودی مازاد، حرکات اضافی که نیاز به مهندسی مجدد دارند، و ضایعات. این اتلاف‌ها باعث کاهش بهره‌وری و افزایش هزینه‌ها می‌شوند.

مهم‌ترین اتلاف جدید در ایران در ایران و از منظر مدیریت ناب مهم‌ترین اتلاف عدم تفکیک سود عملیاتی از سود حسابداری تورمی است.


 آشنایی با مرکز آمریکایی بهره‌وری و کیفیت (APQC)


مرکز آمریکایی بهره‌وری و کیفیت (APQC) در سال ۱۹۹۷ به درخواست برخی اتحادیه‌های صنفی و مقامات دولتی در ایالات متحده تأسیس شد، اما فعالیت‌های آن هیچ‌گاه محدود به این کشور نبوده است.

در سال ۲۰۰۸، سازمان‌های APQC و IBM همکاری مشترکی را برای ارتقا فرا صنفی و توسعه تعدادی از چارچوب‌های ویژه صنایع مختلف آغاز کردند. هدف اصلی این همکاری ایجاد مدلی بود که واحدهای کسب‌وکار و سایر سازمان‌ها را ترغیب کند تا به‌جای داشتن دیدگاه محدود و وظیفه‌ای، فعالیت‌های خود را با رویکردی فرایندی و فرا صنفی اجرا کنند.


 معرفی چارچوب طبقه‌بندی فرایند (PCF)


چارچوب طبقه‌بندی فرایند (PCF) در سال ۱۹۹۲ توسط APQC، به‌عنوان نتیجه یک پروژه الگوبرداری میان ۸۰ شرکت برتر آمریکایی تدوین و معرفی شد.

این چارچوب، ساختاری است که می‌توان از آن در تمامی سازمان‌ها، چه تولیدی و چه خدماتی، بدون توجه به‌اندازه یا موقعیت جغرافیایی استفاده کرد. چارچوب طبقه‌بندی فرایند، فرایندها را در ۱۳ دسته یا حوزه اصلی طبقه‌بندی کرده و بیش از ۲۰۰۰ فرایند، فعالیت و وظیفه را به طور عمومی تعریف می‌کند.


 تعریف مفهوم چشم‌انداز بلندمدت کسب‌وکار


 چشم‌انداز کسب‌وکار، نحوه عملکرد داخلی کسب‌وکار به‌منظور انجام فعالیت‌های تجاری و ارائه خدمات را توصیف می‌کند.

 بنابراین، استفاده از این مدل، هنگام درنظرگرفتن تغییرات در فرایندهای تجاری یا افزایش و کاهش دامنه اختیارات سیستم ضروری است.

چشم‌انداز بلند‌مدت به بیانی استراتژیک از اهداف و برنامه‌های سازمان یا کسب‌وکار در آینده اشاره دارد. این چشم‌انداز به تصویری ایده‌آل از وضعیت سازمان در سال‌های آینده پرداخته و آن را به‌عنوان مقصد نهایی یا هدف بلندمدت سازمان توصیف می‌کند.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.