راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

ممنوعیت‌های رگولاتور مردم، کسب‌وکارها و خود قانون‌گذار را متضرر می‌کند

محسن صالح، مدیر توسعه کسب‌وکار بیت‌پین در چهارمین رویداد ۹ ژانویه درباره چگونگی ایجاد تعادل میان حاکمیت قانون و آزادی صحبت کرد

محسن صالح، مدیر توسعه کسب‌وکار بیت‌پین در چهارمین رویداد ۹ ژانویه، در ارائه‌ای با عنوان «بازاندیشی حاکمیت قانون در عصر بلاکچین» درباره چگونگی ایجاد تعادل میان حاکمیت قانون و آزادی صحبت کرد. به گفته او، بلاکچین آمده تا ایده مالکیت خصوصی شفاف، حاکمیت واقعی قانون و حذف نهادهای متمرکز را برای انسان به ارمغان آورد.

در ادامه، متن صحبت‌های محسن صالح، مدیر توسعه کسب‌وکار بیت‌پین در چهارمین رویداد ۹ ژانویه را می‌خوانید.


وسط یک انقلاب جدید هستیم


تصور کنید در سال ۲۰۵۰ زندگی می‌کنیم؛ دوره‌ای از تاریخ که در آن بسیاری از مراکز قدرت دیگر آن نقش تعیین‌کننده و تصمیم‌گیرنده را ندارند و مردم برای رفع نیازهای روزمره‌شان کمتر به نهادهای متمرکزی نظیر بانک مرکزی رجوع می‌کنند. قوانین بازی هم به‌طورکلی تغییر کرده است و قانون‌گذار مجبور شده فرم تازه‌ای به خود بگیرد. حالا برگردید به اکنون؛ اکنونی که فقط ۲۵ سال تا این آینده فاصله دارد. ما وسط انقلابی هستیم که کمک خواهد کرد تا بشر از عصر حاضر وارد عصر فناوری شود.

اگر به تصاویر بیرون‌آمده از مراسم تحلیف دونالد ترامپ نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که صف اول قدرتمندان را دیگر نه سیاسیون و نظامی‌ها، بلکه غول‌های فناوری تشکیل می‌دهند. دنیا در حال ورود به عصری جدید است و به‌زودی ساختارهای سنتی را زیر پا می‌گذارد. من شیفته ساختارهای غیرمتمرکزم و باور دارم که بلاکچین واسطه‌های قدرتمند را کنار می‌زند و پاسخی دیرهنگام به خواست قدیمی بشر در حوزه مالکیت خصوصی شفاف و حاکمیت قانونی واقعی خواهد بود. من هر کجا که نام دولت را می‌آورم، منظورم حاکمیت قانون است، نه دولت انحصارگری که امروز در جهان وجود دارد.


بلاکچین آمده تا تمرکزگرایی را از بین ببرد


احتمالاً خیلی‌ها با خودشان فکر می‌کنند که ما قرار است به‌زودی وارد یک دنیای پر از هرج‌ومرج شویم. این در حالی است که اگر با آرا و نظریه‌های فون هایک آشنا باشید، می‌دانید که ساختارهای غیرمتمرکز می‌توانند به‌صورت خودجوش و طبیعی نظم و همکاری ایجاد کنند؛ مخصوصاً اگر افراد حاضر در شبکه به قواعد و سازوکارهای شفاف پایبند باشند. هایک در کتاب‌هایش توضیح می‌دهد که دانش و اختیارات جامعه پراکنده است و هیچ قدرت متمرکزی نمی‌تواند تمام دانش و قدرت را برای تصمیم‌گیری به انحصار خود درآورد. آیا می‌توان حاکمیت قانون را به شکلی جدید تعریف کرد که هم جلوی نوآوری و آزادی را نگیرد، هم حقوق شهروندان را تضمین کند؟

چرا اصلاً باید به فکر بازتعریف حکومت قانون در عصر بلاکچین بود؟ ما در کشوری زندگی می‌کنیم که همه چیز از بالابه‌پایین تحمیل می‌شود. در این میان پدیده‌ای به نام بلاکچین ظهور کرده است که می‌گوید نیازی به نهاد متمرکز وجود ندارد و این موضوع برای قانون‌گذاران ترسناک است. در روش‌های فعلی که کسب‌وکارهای ایرانی با آن درگیر هستند، یک یا چند نهاد متمرکز کنترل همه چیز را به دست می‌گیرند؛ نهادهایی نظیر بانک مرکزی، مرکز ملی فضای مجازی، مجلس و… که در برخی موارد هم توافقی بر سر موارد مختلف ندارند. اینجا بلاکچین یک راهکار ارائه می‌دهد و می‌گوید بیایید قدرت را پخش کنیم و همه‌مان بخشی از بانک مرکزی باشیم تا هیچ نهادی نتواند یک‌باره هر تصمیمی که خواست را بگیرد. این برای من که طرفدار ایده غیرمتمرکز بودن امور هستم، جذاب است، اما برای رگولاتورها ترسناک است و حکم زلزله را دارد.


آخرین دست و پا زدن‌های بانک مرکزی


ممنوعیت‌ها نتیجه‌ای جز زیرزمینی شدن امور ندارند و این در نهایت به ضرر مردم، کسب‌وکارها و قانون‌گذار است. چند وقت پیش نگاهی به آمار انداختم و دیدم که در دوره قبل صنعت کریپتو، سهم ایران در بخش ماینینگ ۳ درصد بود. این در حالی است که سهم ما بیشتر از این است و چون تحریم هستیم آمار و اطلاعاتی که از ما دارند، دقیق نیست. با وجود این، دیدیم که رگولاتور ماین‌کردن را محدود کرد تا جایی که این بخش به نقطه پایان خودش رسید. بستن درگاه‌های پرداخت صرافی‌های رمزارز هم اقدامی مشابه است.

این بگیر و ببندها یک نتیجه بیش‌تر ندارد و آن این است که فضاهای زیرزمینی ایجاد می‌شود و کاربران صرافی‌های داخلی هم به صرافی‌های خارجی کوچ می‌کنند. کاربر دیگر آن انسان دهه‌های قبل نیست که با ایست بازرسی و ریختن در خانه‌اش و امثالهم بتوان رابطه او با ابزارهای نوآورانه را محدود کرد. کاربر در حال حاضر گزینه‌های جایگزین زیادی مقابل خودش دارد و می‌تواند از بین آنها انتخاب کند. در نتیجه دولت‌ها نمی‌توانند مانع شوند. فناوری از روی همه ما رد می‌شود و این اتفاق برای بانک مرکزی هم می‌افتد و این دست‌وپاهای آخری است که می‌زند.


توقیف از بالا بی‌فایده است


طرفداران حاکمیت دولت می‌پرسند که اگر قانون قدرت تنبیه نداشته باشد، به چه دردی می‌خورد؟ در فضای بلاکچین ما اعتماد و شفافیت را به‌صورت ذاتی با کدها تعیین می‌کنیم نه با یک دولت مقتدر مرکزی. در نتیجه باید به‌جای دستورهای از بالابه‌پایین، ارزش‌های مشترک تعریف شود. در این فضا اگر فردی کلید خصوصی‌اش را گم کند، هیچ نهادی نمی‌تواند به او کمک کند و پولش را برگرداند. اینجا قانون‌گذار تصمیم می‌گیرد که راحت‌ترین و دم‌دستی‌ترین تصمیم را بگیرد و در همه چیز را تخته کند. در همین بزنگاه مهم است که باید در حاکمیت قانون بازاندیشی کرد و آن را از نو نوشت.

توقیف از بالا فایده‌ای ندارد. ما باید به فکر توانمندسازی و آگاه‌کردن کاربران از پایین باشیم. ساده‌ترین و دم‌دستی‌ترین و اشتباه‌ترین راه‌حل، تعطیل‌کردن است. مفهوم حاکمیت قانون باید دوباره تعریف شود و راه‌حلی برای رسیدگی به تخلفات واقعی پیدا شود. این فضا جدید و فناوری‌محور است و ریسک‌هایی دارد، اما اگر از فردی کلاهبرداری می‌شود، این به این معنا نیست که باید در یک صنعت را تخته کرد. پاک‌کردن مسئله اشتباه است و انگار افرادی آن بالا نشسته‌اند و باید به بالاتر از خودشان گزارش بدهند و بگویند که بیکار ننشسته‌اند.


نمونه‌های موفق صنعت کریپتو در دنیا


کشورهایی مانند امارات متحده عربی، السالوادور و سوئیس در سال‌های اخیر توانسته‌اند اقدامات خوبی در حوزه توسعه رمزارزها داشته باشند. قانون باید به‌جای برداشتن نقش سرکوب‌گری، حامی باشد. نهادهای متمرکز فعلی قلدربازی درمی‌آورند و هر تحمیلی را بدون هیچ اجماعی اعمال می‌کند. در جهان بلاکچینی، قانون نقش راهنما و حامی را بازی می‌کند و مسدودکننده نیست. در واقع دولت باید قوانینی ایجاد شود که جلوی مسائل امنیتی و کلاهبرداری را بگیرد و بقیه کار را به ما و فناوری بسپارند. بلاکچین یک شفافیت ذاتی دارد و هک‌ها را پیگیری می‌کند و پول دزدیده‌شده را بلاک می‌کند. اگر قانون‌گذار تغییرات فعلی را بپذیرد، ما می‌توانیم از آشتی و همکاری بلاکچین و رگولاتور صحبت کنیم. این تعادل طلایی بین حاکمیت قانون و بلاکچین در دنیا محقق شده است و ما می‌توانیم از سه نمونه از آن صحبت کنیم.

اولی کریپتوولی است که در ایالت زوگ سوئیس ایجاد شده است. از استارتاپ‌ها حمایت کردند تا کوچ نکنند و بر اساس قوانین شفاف و روال‌های قابل پیش‌بینی در کشور خودشان فعالیت کنند و همین مسئله باعث شده سوئیس به یکی از هاب‌های مهم اروپا در حوزه رمزارز تبدیل شود. امارات متحده عربی هم در حوزه رمزارز پیشرفت‌های خوبی داشته است. دبی و ابوظبی در این حوزه فعال شده‌اند و اقتصاد بلاکچین را جدی گرفته‌اند و می‌خواهند از اقتصاد مبتنی بر گردشگر و نفت عبور کنند. به همین دلیل به استارتاپ‌ها امتیازهای اقتصادی داده‌اند. من چند وقت پیش فهمیدم که دارند یک برج کریپتویی هم می‌سازند که همه قوانینش بر اساس دائو خواهد بود. السالوادور هم که زبانزد همه در حوزه رمزارز است و بیت‌کوین را به‌عنوان ارز قانونی خود معرفی کرد. این کشورها نمونه‌های خوبی هستند و تلاش کرده‌اند تا به‌جای بگیروببند، رویکرد توسعه‌محور داشته باشند. در این کشورها هم کاربران تکلیف خودشان را می‌دانند، هم سرمایه‌گذارها و کسب‌وکارها.


کاربران ایرانی به‌حق نگران بسته‌شدن صرافی‌های داخلی هستند


من با کاربران زیادی در ارتباطم. این را می‌دانم که دغدغه اصلی آنها این است که آیا صرافی رمزارزی که امروز مشغول به کار است، فردا هم فعال است یا نه؟ و این نگرانی واقعاً نگرانی بزرگی است. مردم مدام می‌پرسند که آینده صرافی شما چه می‌شود؟ پولمان را نزد شما تا کی نگه داریم؟ کاربر ناخودآگاه می‌ترسد و حق دارد. در مثال‌هایی که زدم این‌طور نیست که حاکمیت قانون به آنها اجازه دهد تا هر کاری که دلشان می‌خواهد انجام دهند و اصول و خط قرمزهایی دارند که روی آن اجماع کرده‌اند.

یکی از آنها این است که داده‌های کاربر را امن نگه می‌دارند. در جاهایی که حاکمیت قانون و بلاکچین به تعادل رسیده‌اند، بین آزادی بی‌نهایت و ایجاد نظم در جامعه تعادل ایجاد شده است. دولت باید از نقش‌های فعلی و کنترلی‌اش فاصله بگیرد و به شریک راهبردی بلاکچین تبدیل شود. البته من معتقدم که دولت شریک قابل اعتمادی نیست و نمی‌توان به آن اعتماد کرد.


رویکرد کنترلی و محدودکننده فقط ما را به بیراهه می‌برد


ما ممنوعیت ویدئو و ماهواره و… را دیدیم که چطور راه به جایی نبرد و مردم بالاخره به آنچه می‌خواستند رسیدند و راه خودشان را پیدا کردند. درباره رمزارزها هم همین اتفاق می‌افتد و رویکرد کنترلی و محدودکننده فقط ما را به بی‌راهه می‌برد. برای مثال در موضوع فیلترینگ، خیلی شنیدیم که افراد می‌گویند دیگر با خیال راحت موبایل دست بچه‌هایشان نمی‌دهند، چون با فیلترشکن‌ها می‌توان هر سایتی را باز کرد و هر محتوایی را دید. به نظر من، دو راه‌حل کلی وجود دارد؛ یکی از راه‌ها خودتنظیمی جامعه است و دیگری مسئولیت فردی.

از نگاه من، بهترین مدل این است که جامعه رمزارز کشور روی برخی از اصول و هنجارها به اجماع برسند و اگر مجموعه یا پروژه‌ای شفاف عمل نمی‌کند، با آن مقابله کنند. پروژه‌های زیادی هستند که سودهای عجیب‌وغریب می‌دهند و بازیگران بد اکوسیستم هستند که باید توسط خود اعضای اکوسیستم رمزارز و بلاکچین طرد و حذف شوند. اصناف هم در این مسیر نقش مهمی دارند و نباید به دنبال منافع شخصی‌شان باشند. ما در این قسمت‌ها ضعیف هستیم.

اگر کاربرها درست آموزش داده شوند، خودشان کلاهبرداری و ریسک بالا را تشخیص می‌دهند و مراجعه‌کنندگان به نظام قضایی کاهش پیدا می‌کنند. در حال حاضر هم برخی از صرافی‌های رمزارز وقت و انرژی زیادی روی آموزش گذاشته‌اند و پیشنهاد من به آنها این است که بحث‌های مربوط به سئو را بی‌خیال شوند و محتوایی را آماده کنند که باکیفیت باشد و به درد کاربر بخورد. سیستم‌های نظارتی در بلاکچین در دنیا بسیار قوی عمل می‌کنند، اما ما این‌طور نیستیم. برای مثال چینالیسیس محققان بلاکچینی را تربیت کرده است که به سیستم‌های قضائی کمک کنند تا بازیگران بد را حذف کنند. باید بازیگران و متخصصان جدیدی را پرورش دهیم که در آینده به دردمان بخورد.


آزادی و حاکمیت قانون لزوماً دشمن همدیگر نیستند


برای جمع‌بندی باید بگویم که آزادی و حاکمیت قانون لزوماً دشمن همدیگر نیستند و می‌توانند به تعادل برسند. در مجموع در دنیا دو دیدگاه وجود دارد. یکی اینکه قانون‌گذار باید باشد که در نهایت انحصار همه چیز را در اختیار دارد و دیدگاه دیگر تمرکززدایی است که من هم طرفدارش هستم. ما در این دیدگاه تلاش می‌کنیم راه‌حل‌هایی ارائه دهیم که در شرایط فعلی بتوانیم به سمت آرمان‌شهری که در نظر داریم، برویم.

راه‌حل سومی هم وجود دارد و آن این است که قانون اولویت را به آزادی بدهد. در این وضعیت است که مردم و نهادهای مدنی هم قدرتمند می‌شوند. آموزش و شفافیت را هم باید جدی گرفت. درهای آینده همیشه باز است و ما در نقطه‌ای ایستاده‌ایم که هر لحظه امری نو زاده می‌شود و اگر بخواهیم با این روندها و زایش‌ها مقابله کنیم، عقب می‌افتیم. بیت‌کوین در چند سال اخیر به ما یاد داده که باید حرکت کرد و ناامید نشد. باید مسیر را ادامه داد و دانست که تمرکزگرایی دارد دست‌وپاهای آخرش را می‌زند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.