پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
مشکلات شکلی و ساختاری
موانع یا چالشهای توسعه بانکداری الکترونیکی را میتوانیم ازلحاظ شکلی یا ساختاری بررسی کنیم. اگر مساله را به لحاظ شکلی نگاه کنیم، آخرین آماری که ما از حوزه کارت داریم تقریبا 5/ 4 کارت برای هر ایرانی یا 13 کارت برای هر خانوار ایرانی است. یعنی اغلب فعالیتها در حوزه پرداخت متمرکز است. پس خود این مساله حائز اهمیت است، اما در این بحث، بهتر است ابتدا ببینیم بانکداری الکترونیکی ما در کجا ایستاده است. ما ابزارهای پرداخت الکترونیکی زیادی داریم. یکی از مناسبترین شاخصها در این مورد میتواند کشور همسایه ما ترکیه باشد که به لحاظ جمعیتی آماری نزدیک به هم داریم. این کشور در سال 2014 میلادی حدود 80 میلیون نفر جمعیت داشته و کشور ما 75 میلیون نفر. ضریب نفوذ اینترنت در ایران 53 درصد است و این رقم در ترکیه 50 درصد را نشان میدهد. در همان سال تعداد 330 میلیون عدد کارت بانکی در کشور داشتهایم که این رقم در ترکیه 157 میلیون عدد بوده است. حال اگر همین آمار را در سال 2009 نگاه کنیم، میبینیم که در کشور ما 87 میلیون کارت بانکی و ترکیه 103 میلیون کارت بانکی وجود داشته است و این به آن معناست که کشور ما در این زمینه طی 5 سال به رشد 7/ 3 برابری رسیده است.
در رابطه با پایانه فروش نیز در سال 2014 ما 5/ 3 میلیون و در 2009 یک میلیون و150 هزار دستگاه POS داشتیم و این یعنی رشد 3 برابری رواج پایانه فروش در کشور. ترکیه در همین بازه زمانی تعداد یک میلیون و 700 هزار دستگاه پایانه فروش را به تعداد دو میلیون و 300 هزار رسانده است. در مورد خودپرداز نیز در سال 2009 تعداد 17 هزار و در سال 2014 میزان40 هزار دستگاه خودپرداز در کشور داشتیم که این به معنی رشد 35 درصدی در این بازه زمانی است. ترکیه در همین مقطع تعداد 23 هزار دستگاه کارتخوان را به 42 هزار عدد رساند. اگر ترکیه را بهعنوان یک کشور آزاد رو به توسعه که در تلاش برای ورود به اتحادیه اروپا هم هست، بپذیریم در مقایسه با خودمان میبینیم که ما بهرغم تمام تحریمها و محدودیتهایی که داشتهایم، رشد قابلتوجهی را به لحاظ ابزار و تجهیزات در کشورمان شاهد بودهایم؛ یعنی باوجود شرایط اقتصادی و تحریمهایی که با آن مواجهیم، تقریبا صنعتی را در کشورمان سراغ نداریم که بهاندازه بانکداری الکترونیکی رشد کرده باشد. اگر چنین رشدی در صنعت نفت و خودرو روی میداد توجه بسیاری را به خود جلب میکرد. طبق همین آمار، تعداد تراکنشهای پایانه فروش ما نه در مقایسه با جاهای دیگر بلکه در همین داخل کشور از اسفند 88 تا اسفند 93 به 17 برابر رسیده است. چنین ارقامی در جای دیگر دیده نمیشود.
مبلغ تراکنشها در پایانههای فروش طی این مقطع پنجساله 42 برابر شده است. حال معتقدم ما اکنون در مقطعی هستیم که میتوانیم باهدف خدمترسانی بیشتر، سهولت و سرعت بیشتر و با استحکام جایگاه نظام بانکی در کشور این رشد را چند برابر کنیم؛ اما چالشهایی که در این مسیر در پیش داریم، چه چیزهایی هستند؟ به نظر میرسد که در بخش خودپرداز و کارتخوان و حوزه پرداخت در بانکداری الکترونیکی به نقطه اشباع رسیدهایم و باید این توسعه را در دیگر حوزههای بانکداری نیز داشته باشیم. همانطور که دنیا به سمت بانکداری در بستر تلفن همراه و اینترنت میرود، بانکداری الکترونیکی ما هم باید برای خود نگاه به فناوری جدید را نه صرفا در حوزه تلفن همراه، هدفگذاری کند و خود را با آخرین تکنولوژیهای رایج دنیا همگام سازد. مهمترین چالشی که درزمینه توسعه بانکداری الکترونیکی داریم چالش فرهنگی و آموزشی است.
این مشکل در وهله اول در رابطه با مشتریان و مخاطبان نظام بانکی است. مردم ما از اینترنت و شبکههای اجتماعی استفاده میکنند؛ اما هنوز عادت نکردهاند این ابزار را برای اینترنتبانک بهکارگیرند. با وجود آنکه هنوز چند وقتی از ورود تلفن هوشمند به ایران نمیگذرد، اما استفاده از آن بهشدت فراگیر شده است؛ ولی هنوز برای عملیات بانکی به سراغ آن نمیرویم. امروزه مردم مزایای استفاده از دستگاه کارتخوان را بهخوبی میشناسند و بهراحتی از آن استقبال میکنند و حتی فروشندگان سیار هم کارتخوان دارند؛ اما در این زمینه شاهدیم که مشتریان ما حاضرند ساعتها غرق در گوشی هوشمند خود باشند؛ اما هنوز عادت نکردهاند که از آن برای رسیدگی به امور بانکی خود استفاده کنند. فرهنگسازی و آموزش چیزی است که در این زمینه احساس میشود. از بحث آموزش به مشتریان، مخاطبان و پذیرندگان که بگذریم، طرف دیگر ماجرا کاربران و کارکنان نظام بانکی قرار دارند. همکار بانکی ما ترجیح میدهد که تنها سپرده بگیرد و احیانا اگر امکانات بانک اجازه میداد تسهیلاتی پرداخت کند و چندان تمایلی ندارد که دیگر خدمات نوین بانکش را معرفی کند؛ یعنی این انگیزه وجود ندارد. گاهی اوقات حتی بهرغم وجود بخشنامهها و اطلاعیهها نیز آگاهی لازم در مورد این محصولات و خدمات وجود ندارد. از طرفی ما هنوز باور نداریم که باید برای نرمافزار پول پرداخت کنیم همانطور که برای خرید یک شعبه یا تجهیزات آن این کار را انجام میدهیم و هنوز برخی مدیران نظام بانکی ما ارزش اینها را که حتی خیلی بیشتر از یک شعبه نیز هست، باور ندارند.
هنوز مدیران ما در بخشهای مختلف اعم از تسهیلات، پشتیبانی و تدارکات، کامپیوتر را ابزاری برای انجام کار میدانند که با یک دکمه قرار است همه کاری انجام دهد و در نظر نمیگیرند که برای مکانیزه شدن یک کار یا یک بخش، باید زمان و هزینه و ابزارهایی مانند نرمافزار را به کار بست. مشکل وقتی بیشتر احساس میشود که کارشناسان ما دانش کافی و آگاهی بهاندازه ندارند. این چالش نهفقط برای مشتریان و فروشندگان، بلکه مدیران و کارکنان نظام بانکی و حتی کارشناسان و متخصصان نظام بانکی هم وجود دارد. کارشناسان و متخصصان ما نیز نیاز به آموزش برای رسیدن به یک ادبیات مشترک در زمینه بانکداری الکترونیکی دارند. نکته آخر این است که باید نگاهمان را درباره بحث بانکداری الکترونیکی عوض کنیم. بانکداری الکترونیکی به این معنی نیست که سیستمهای دستی قدیمی را مکانیزه کنیم. ما باید طرحی نو متناسب بافناوری که داریم، ارائه دهیم. این نگاهی است که در متخصصان کامپیوتر، معمار سیستم، تحلیلگر و طراح ما باید تقویت و اصلاح شود، اما چگونه باید چالش آموزش و فرهنگسازی را حل کنیم؟ شکی نیست که باید آموزش دهیم و اطلاعرسانی کنیم. چند سال قبل داشتن گواهینامه ICDL برای جذب شدن در مشاغل مختلف رایج شد؛ اما کمکم به امری عادی بدل شد. برای کاربران ما در بانک نیز باید چنین چیزی تعریف شود و خیلی هم خوب خواهد بود که آموزشگاههایی داشته باشیم که چنین آموزشی را در زمینه بانکداری الکترونیکی به کاربران نظام بانکی ارائه دهند.
احمد مرآتنیا / مشاور مدیرعامل بانک آینده و رئیس هیات مدیره شرکت تجارت الکترونیک ارتباط فردا
منبع: دنیای اقتصاد