پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
ما مسئولیم / تو نیکی میکن و در دجله انداز
روزی در یکی از همین پارکهای شهرمان، دو مرد بازنشسته روی نیمکت نشسته بودند. یکی از آن دو داشت برای پرندهها دانه میپاچید که در همین بین از دیگری پرسید: «راستی، شندیم یکی از دو خانهات را وقف کودکان بیسرپرست کردهای! این چه کاری بود که کردی!؟ مگر خودت فرزند نداری!؟ فرزندانت بعد از تو چه کنند!؟ اصلا با این یک خانهای که تو وقف کردی مگر چندتا کودک را میتوان سرپناه داد!؟ نهایتش 20 تا!؟ صدها هزار کودک بیسرپرست داریم! مگر تو میتوانی به همه آنها جا بدهی!؟» در همین حین، دوست دوم که به دانه خوردن پردهها خیره شده بود، از جایش بلند شد و رفت؛ اما هنوز چند قدمی دور نشده بود که رویش را برگرداند و به دوست اول گفت: «چرا اینجا دانه میپاچی؟» دوست اول گفت: «خب برای اینکه پرندهها بخورند، جان بگیرند! حیوونکیها در این سرما چیزی گیرشان نمیآید که!» دوست دوم گفت: «فکر نمیکنی کارت بیفایده باشد؟» دوست اول گفت: «نه! چرا بیفایده؟ من که نمیتوانم شکم میلیونها پرنده را سیر کنم، ولی حداقل این چهل پنجاه تا را که میتوانم سیر کنم!» همین جا بود که دوست اول، حاج و واج شد و سخت به فکر فرو رفت! دوست دوم هم لبخندی زد و راهش را گرفت و رفت.
آخرین برگهای دفتر سال 93 هم دیگر دارند پر میشوند و همه ما داریم خودمان را برای یک سال جدید آماده میکنیم. احتمالا تمام تلاشمان را میخواهیم بکنیم که در سال 94، در کل زندگی بهتری داشته باشیم؛ احتمالا میخواهیم پول بیشتری به دست بیاوریم یا کسبوکار بهتر و پررونقتری داشته باشیم، یا شاید خانواده شادتری داشته باشیم و بیشتر برای خانواده وقت بگذاریم؛ یا در کنار همه اینها میخواهیم با ارائه سرویس و یا محصولات خوب به مشتریان، خدمتی به مردم کشورمان بکنیم و یا خیلی چیزهای دیگر. تا این جای کار، هر چه باشد خوب و است، انشالله که اتفاق هم بیفتد. اما آنچه در آخرین روزهای سال در بین خرباری از هدایای نوروزی توجهم را به خودش جلب کرد عبارت «maaMasoulim#» بود که روی یکی از کارتهای تبریک سال نو هک شده بود و بالای آن نیز عبارت «هزینههای تولید این کارت صرف امور خیریه میشود» خودنمایی میکرد. این کارت تبریک عید که خیلی هم ساده بود، حسابی فکرم را درگیر کرد و یاد چیزهای افتادم که اعتراف میکنم خیلی وقت بود به آنها فکر نکرده بودم.
همه اینها بهانهای بود برای اینکه بگویم در این روزها که همه ما به فکر اسکناسهای نو و تا نشده برای عیدی دادن هستیم و یا در تکاپوی خرید لباسهای نو برای نوروز و احتمالا میخواهیم کلی هم میوه و آجیل و شیرینی بخریم برای این 13 روزی که قرار است پذیرای مهمانانمان باشیم، هستند کسانی هم که نه به فکر لباس نو هستند و نه به فکر آجیل و شیرینی! یعنی دلشان میخواهد فکرش را بکنند ولی جراتش را ندارند که به اینها فکر کنند؛ نه اینکه جراتش را هم نداشته باشند، دارند، ولی جیبشان و توان مالیشان یاریشان نمیکند. پس ترجیح میدهند از همان اول فکرش را هم نکنند.
خواستم بگویم در جامعه بانکی و پرداخت ایران، افراد توانمند و توانگر زیادی هستند که میتوانند به شکلهای مختلف حتی شده دل یک یا دو نفر که نیازمند یاری هستند را شاد کنند. نمیخواهد به صدها نفر کمک کنید، حتی اگر یک نفر باشد، خودش یک دنیا ارزش دارد. نیازی هم به معرفی راههای کمک به نیازمندان نیست؛ همه ما به اندازه کافی راههای کمک به نیازمندان را میدانیم. یادمان باشد:
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
سال نو، پیشاپیش بر همه شما مبارک باد
رسول قربانی، سردبیر راه پرداخت