پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
آیا یک مالیه جایگزین، باعث پایان بانکداری میشود؟
در میانه انقلاب دیجیتال، یک کتاب جدید سخن از مدلهای جایگزین مالی برای سیستمهای منسوخ فعلی بانکی میگوید. این کتاب با نام پایان بانکداری که با توسط یک متخصص اقتصاد کلان و یک سرمایهگذار بانکی نوشته شده، آرایشی جدید را برای مالیه جهانی معرفی میکند. سخن اصلی این کتاب که در مورد پایان بانکداری است، به یک جایگزین دستیافتنی در این حوزه میپردازد. این راهکار ازنظر نویسندگان کتاب، گسترش سریع و کارآمد ارائهدهندگان مالی آنلاین جایگزین است. ما موفق شدیم با یکی از خالقان این کتاب درباره این موضوعات صحبت کنیم. آنچه در ادامه میخوانید مصاحبهای با یکی از نویسندگان این کتاب است.
.
شما اخیراً کتاب بسیار جالبی با نام پایان بانکداری منتشر کردید. لطفاً در مورد موضوعات اصلی و اهداف آن کمی برای ما توضیح دهید.
ممنون از موقعیتی که برای معرفی کتاب پایان بانکداری در اختیارم گذاشتید. من این کتاب را بهطور مشترک با یک سرمایهگذار بانکی تألیف کردهام. خوشحالم که درباره موضوعات اصلی آن توضیح بدهم.
موضوع اصلی این کتاب درباره خیزش و سقوط بانکداری است. در عصر صنعتی، بانکداری عامل ضروری برای توسعه اقتصادی بود. اما با انقلاب دیجیتالی، از کنترل خارج شد. فناوری اطلاعات بانکدارها را قادر ساخت تا مقررات را دور بزنند و آنها را در کل ناکارآمد کنند. البته نکته مثبت آن این است که فناوری اطلاعات ما را قادر ساخته نظام مالیای را ایجاد کنیم که دیگر نیازی به بستر بانکی ندارد. اگر در یک جمله بخواهم بگویم: کتاب پایان بانکداری به ما نشان میدهد که وجود یک نظام مالی بدون بانکداری در عصر دیجیتال، هم مطلوب است، و هم ممکن.
.
به نظر من تأثیرگذارترین بخش کتاب، بخشی است با عنوان دیگر نیازی به بانکداری نیست. بسیاری افراد فضای جایگزین مالیه را مکملکننده خدمات سنتی بانکداری میکنند، اما کتاب شما پیشنهاد میدهد در حقیقت وامدهی فردبهفرد میتواند کاملاً جایگزین بانکها شود. آیا این درست است؟ میشود چشمانداز خود را از خدمات مالی بهتر در آینده توصیف کنید؟
ما آیندهای را تصور میکنیم که در حمایت از اقتصاد واقعی بهتر عمل میکند. البته باید در مقابل بحرانهای سیستمی نیز مقاوم باشد، و این نظام مالی نوین باید خدمات مناسبتری نسبت به خدمات نظام بانکی امروزه ارائه دهد.
برای نیل به این هدف، ما نظام مالی را بیواسطه خواهیم کرد، به این معنی که وامدهندگان و وامگیرندگان بهصورت مستقیم باهم در تعامل باشند. این امر باعث ایجاد شفافیت مالی و توزیع کارآمد ریسک مالی در اقتصاد خواهد شد.
این، زمانی است که انقلاب دیجیتالی وارد صحنه میشود: فناوری اطلاعات برای دستیابی به نظامی بیواسطه، حیاتی است.
بهعنوانمثال، وامدهی فردبهفرد باعث مشارکت بدون استفاده از ترازنامه یک بانک واسطه میشود. بهوسیله استفاده از فناوری اطلاعات، میتوانیم یک سیستم پرداخت را خارج از نظام بانکی ایجاد کنیم. علاوهبراین، وجود مدلهای تجاریای مانند ایبِی (eBay) نشان میدهد که روشهای جدیدی برای مقابله با عدمتقارنهای فناوری در عصر دیجیتال وجود دارد. درنهایت باید بگویم، نقدینگی بازار افزایش پیدا کرده، و با استفاده از الگوریتمهای تجاری، بسیاری از فرآیندهای موجود در صنعت وامدهی بیواسطه خودکار خواهد شد.
تمرکزی که امروزه بر فناوری وجود دارد ما را از اقدامات دیگری که برای اصلاح مالی مانند چیزی که توسط پازیتیو مانی اتفاق افتاد، متمایز میکند. ما قبول داریم که بانکداری نوعی فناوری بود که در دوران صنعتی کارآمد بود. آن زمان امکان داشت جلوی مدلهای کسبوکاری بانکها را بگیریم. اما انقلاب دیجیتالی بازی را تغییر داد و خبر از پایان بانکداری میدهد.
فضای مالیه جایگزین میتواند نظامی مالی را حمایت کند که تمام خدماتی که امروزه بانکها ارائه میدهند را داشته باشد؛ بهصورتی کارآمدتر، پایدارتر، و راحتتر.
.
فکر میکنم عادلانه باشد اگر بگوییم صنعت وامدهی فردبهفرد هنوز به نقطهای نرسیده که در نظام مالیای که فراهم میکنیم، بهدرستی کار کند. یک بازار ثانویه با نقدینگی بالا بهطور مثال، یکی از اجزای کلیدی غایب است. چگونه صنعت مالیه برای تحققبخشیدن به نظریه شما باید توسعه پیدا کند؟
شما درست میگویید. برخی موسساتی که در کتاب درباره آنها توضیح دادهایم هنوز بهطور کامل تحقق ایجاد نشدهاند. اما فناوری و کسبوکارها با سرعتی باورنکردنی درحالتوسعه است. اجازه دهید برای مثال درباره نقدینگی بازار صحبت کنیم. در ابتدا باید بگویم که پیشنیازهای اساسی برای یک بازار ثانویه نقد، کاملاً محیا است. بیشتر وامدهندگان فردبهفرد در زمینه مدلهای امتیازدهی اعتبار و کیفیت وام بسیار شفاف عمل میکنند.این موارد از پیششرطهای حیاتی برای بازارهای ثانویه است، همانطور که عدمتقارنهای فناوری باعث فروپاشی بازارها میشود.
چیزی که در این زمان برای یک بازار ثانویه پیشتاز نیاز داریم، مقیاس است. اگرچه نرخ رشد وامهای فردبهفرد واقعاً قابلتوجه است، اما مقیاس کلی بازار در مقایسه با بازارهای مالی دیگر مانند نقدینگی، ارز، و یا بازارهای سرمایهگذاری ثابت، هنوز کوچک است. البته با بزرگتر شدن بازار، نقدینگی نیز بیشتر میشود.
چیزی که به آن نیاز داریم این است که وامدهندگان فردبهفرد بتوانند موقعیت خود در بازار را به اشتراک بگذارند تا نقدینگی بازار افزایش پیدا کند. بهطور مثال جالب است بدانید که لِندینگ کلاب (Lending Club) و پراسپر (Prosper) در آمریکا از یک شرکت، فولیو اینوِست (Folioinvest)، بهطور مشترک استفاده میکنند تا بتوانند پلتفرمهای تجاری خود را سازمان بدهند. شاید بتوانند بازارهای خود را یکپارچه کنند تا نقدینگی بیشتری جذب کنند. هردوی این شرکتها از این یکپارچهسازی سود خواهند برد.
در بخشهای دیگر کتاب از بسیاری وقایع دیگر صحبت کردهایم که در حال وقوع است. برای مثال، شرکتهایی مانند اورکارد پلتفرم (Orchard Platform) شروع به خودکار کردن فرآیند سرمایهگذاری کرده است. آنها الگوریتمهایی توسعه دادهاند و اطلاعات باارزشی را به سرمایهگذاران ارائه میدهند. این شرکتها نقشی حیاتی را در افزایش نقدینگی بازارها برای وامهای فردبهفرد ایفا میکنند. آنها بهصورت جداگانه نیز میتوانند به سمت استانداردهای کارآمدی در پلتفرمهای وامدهی حرکت کنند، زیرا تأثیر بسزایی بر تعیین محل سرمایهگذاری دارند.
به نظر ما فناوریهای بنیادین برای راهاندازی نظام مالی وجود دارد. مانع واقعی، چارچوب رگولاتوری منسوخ و ناکارآمد است.
.
منظور شما از این حرف چیست؟ نظر شما در مورد قانونگذاری فضای مالیه جایگزین چیست؟
بزرگترین مشکلی که فضای مالیه جایگزین با آن روبرو است، این است که در مقابل بانکها بسیار محروم هستند. بانکها به بیمه سپرده، ضمانتهای قوی، و نقدینگی بانک فدرال رزرو آمریکا دسترسی دارند. فضای مالیه جایگزین هیچکدام از این امتیازات را ندارد.
زمانی که یک بحران مالی شروع میشود، وامدهندگان بازار متحمل ضرر و زیان میشوند اما وامدهندگان به بانکها توسط دولت حمایت میشوند. در این صورت، چارچوب فعلی رگولاتوری بهصورت موثری مانع از رقابت شرکتهای مالی جایگزین با بانکها در سطحی برابر میشوند.
بیشترین دستاوردی که فضای مالیه جایگزین در این چارچوب میتواند داشته باشد، این است که به یک مکمل برای بانکها تبدیل شوند. اما بانکها بازیگران اصلی این بازی خواهند ماند. حتی این خطر نیز وجود دارد که شرکتهای مالی جایگزین تبدیل به چیزی بانکمانند شوند، و پتانسیل خود برای تحول مثبت نظام مالی را از دست بدهند.
.
میشود کمی بیشتر در مورد این مسئله توضیح دهید؟ وامدهندگان فردبهفرد چگونه میتوانند تبدیل به مؤسسات بانکی شوند؟
خب، بعضی از این وامدهندگان از قبل به این سمت حرکت کردهاند. زوپا (Zopa) با سرمایه تضمینی خود بهطور مثال، خود را از بیواسطگی دور کرده و به سمت بانکداری پیش میرود. علاوهبراین، لِندینگ کلاب شروع کرده به جذب شرکتهایی کرده که وامهای فردبهفرد را بهصورت اوراق بهادار به بازار ارائه میدهند. از این اوراق میتوان برای سرمایهگذاری کوتاهمدت استفاده کرد. در این صورت، وامدهی فردبهفرد میتواند بخشی از بانکداری سایهای شود.
.
چه پیشنهادهایی برای جلوگیری از ظهور دوباره بانکداری دارید؟ فضای مالیه جایگزین در این رابطه چه اقدامی میتواند انجام دهد؟
فضای مالیه جایگزین باید در این خصوص این موقعیت جدی باشد. باید آگاهی عمومی و رگولاتورها را بالا ببرد و نشان دهد چارچوب رگولاتوری پتانسیل و توان مالیه نوین را دارد. این صنعت باید خواستار تغییری همانند تغییرات پس از دوران رکود بزرگ باشد.
ما در این کتاب، اصلاحاتی را پیشنهاد کردهایم که بانکداری را بهطور مؤثر از بین میبرد. همانطور که گفته شد، یک نظام مالی جدید خواستار ایجاد تغییرات در چارچوب رگولاتوری است. اساساً باید مفهوم توانایی بدهی را از نو تعریف کنیم. تحت قانون پیشنهادی جدید، فضای مناسب در اختیار شرکتهای مالی جایگزین قرار میگیرد تا نظام مالی کارآمدی را برای عصر دیجیتال بنا کنند.
.
آیا فکر میکند این موضوع قابل تحقق است؟ و اگر اینگونه است، تصور میکنید چه زمانی عملیاتی شود؟
عملکرد نظام بانکی فعلی شدیداً معیوب است و موقعیت فعلی پایدار نیست. این به دلیل کمکهای مالی دولتی بسیار زیادی که پس از شکست برادران لِمن شد، باعث پنهانشدن واقعیت وضعیت موجود شد، وگرنه شاهد فروپاشی تمام نظام مالی بودیم.
مقررات بانکی بیشتر و پیچیدهتری روزبهروز در حال اعمال است. اما با توجه به پتانسیل و توانایی نامحدود فناوری اطلاعات، بانکها همیشه در پیدا کردن راه گریز سریعتر خواهند بود. در همین حین، بازارهای ترکیبی و مشترک که سازمانهای بسیار بزرگ حمایت میشوند، از همیشه بزرگتر شدهاند. صحبت ما فقط در مورد دنیای غرب نیست. در چین بهطور مثال، شاهد افزایش بیرویه وثیقه همانند چیزی که در آمریکا و قبل از بحران مالی اتفاق افتاد، هستیم.
در نظام فعلی بانکداری ما، وقوع یک بحران بزرگ مالی دیگر، تنها به گذشت زمان مربوط است. این احتمال با تلاطمهای بازارهای مشترک و کاهش ارزش معاملات در بازار چین، و یا چیزی دیگر، قدرت بیشتری پیدا میکند. مؤسسات بانکی که سرمایه کمی دارند و اقدامات با ریسک بالایی انجام میدهند، درنهایت نیازمند یک سری دیگر از کمکهای مالی دولت برای بقای نظام خود خواهند بود.
زود یا دیر دچار موقعیتی خواهیم شد که در سپتامبر 2008 داشتیم. بحران مالی اخیر ما را غافلگیر کرد و مجبور شدیم کمکهای مالی به بانکها ارائه کنیم. اگر اقتصاددانان و افراد کافی از این موضوع مطلع باشند ما توانایی تحول و انقلاب دیجیتالی را داریم، امکان دارد دیگر این فرصت را از ست ندهیم. پس بیایید دیگر برای تعمیر بانکداری تلاش نکنیم و در عوض، برای پایان آن آماده شویم.
گفتوگو با یکی از دو نویسنده کتاب پایان بانکداری
منبع: ماهنامه پرداخت و بانکداری الکترونیک عصر ارتباط؛ شماره 16