پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
هربرت سایمون در سال 1971 گفته بود که بیشتر شدن اطلاعات تمرکز را کاهش میدهد. دانیل گولدمن از علمای برجسته مدیریت چند وقت پیش در مقالهای در هاروارد بیزینس ریویو، مهمترین مسئله رهبران امروز را تمرکز دانسته بود. به نظر میرسد ما در دنیایی که فوران اطلاعاتی بیداد میکند مسائل بیشتری نسبت به گذشته داریم.
یکی از وظایف رهبران، متمرکز نمودن «توجه» و جهتدهی به آن است. برای این، رهبران ابتدا باید متمرکز نمودن توجه خویش را بیاموزند. وقتی از متمرکز بودن سخن میگوییم، به زبان ساده، یعنی فقط به یکچیز فکر کنیم و افکار منحرفکننده را دور بریزیم؛ اما حجم بالایی از مطالعات اخیر در علم عصبشناسی نشان میدهد که تمرکزهای ما، به روشهای گوناگون، برای هدفهای گوناگون و با استفاده از مسیرهای عصبی گوناگون انجام میشوند که برخی از آنها همگام باهدف موردنظر و سایر آنها در تضاد با آنها کار میکنند.
بیایید جور دیگری نگاه کنیم. از صبح که پا میشویم تا شب چقدر در معرض تشعشعات اطلاعاتی قرار میگیریم؟ شاید اگر کنار هر مرکز پیام، تابلویی مانند تابلوهای هشدار منطقه اتمی نصب میکردند، دنیای ما پر از تابلوهای هشدار زردرنگ میشد. تلویزیون که یک چرنوبیل اطلاعاتی است. امکان ندارد تلویزیون را بازکنید و با حجم انبوهی از اطلاعات مواجه نشوید. یا مثلاً وبسایتهای مختلفی که ممکن است از صبح آنها را مشاهده کنید. یا شاید فیسبوک که با پیامهای دیوانه کنندهاش قصد دارد ما را در رسیدن به علایقمان یاری کند. یا مثلاً در خیابان باید از زیر سایه بیلبوردها و لمپوستها رد شویم. چقدر دنیای بدون تبلیغات محیطی متفاوت و شاید بهتر بود. آدم لجش میگیرد از کسانی که حداقل حالا که دارند پول خرج میکنند تا تبلیغ کنند چرا این کار را باسلیقهتر انجام نمیدهند و ما اینچنین باید شاهد تابلوهای زشت و بدترکیب باشیم. تقریباً کجا را میتوانید تصور کنید که تبلیغات به آنجا سرک نکشیده باشد. تازه اینها مواردی هستند که کسی میخواهد چیزی را تبلیغ کند. در بیشتر موارد نه تبلیغی در کار است و نه رسانهای و نه پیامدهندهای. ما چارهای نداریم و ناخودآگاه در حال ارسال و دریافت پیام هستیم. پیام مثل هواست و همهجا هست. تنها جایی که ممکن است پیام نباشد اتاق بسته و ایزوله و تاریکی است که هیچ ارتباطی با هیچ جایی ندارد. تازه آنجا که پیام هم نیست ارتباط از کار نمیافتد. چون انسان چیزی دارد به نام حافظه. حتی در چنین سلول مخوفی انسان شروع میکند به ارتباط با خودش. او به خودش پیام میدهد و خودش آنها را تجزیهوتحلیل میکند و دوباره آنها را به پیامهای جدیدی تبدیل میکند.
همانطور که میبینید پیام بخش پرکننده زندگی ماست و از آن گریزی نیست. حضور پیام چنان سنگین است که به نظر میرسد ما دچار پیام زدگی شدهایم. مثل کسانی که برای اولین بار سوار کشتی میشوند و دریا به آنها نمیسازد و دچار دریازدگی میشوند ما نیز در این دنیا دچار پیام زدگی شدهایم. به نظر میرسد محتوا ما را با خودش برده است. حتی همین نوشته هم یکجور پیام است و شما که در حال خواندن آن هستید در حال واردکردن اطلاعات جدیدی به خود هستید. ممکن است با نگارنده موافق و همراه نباشد و خیلی زود دیوار دفاعی تشکیل دهید و این پیامها را به دیوار بکوبید. یا شاید شما هم با نگارنده موافق و البته همدرد باشید و مطابق فرمایش چون از دل برآید بر دل نشیند با بنده موافقت کنید و این پیامها را جایی در گوشه ذهنتان نگهدارید. شاید بعداً در ارتباط دیگری از آنها استفاده کردید و با تغییراتی آن را به فرد دیگری منتقل کردید. به نظر میرسد پیام هسته و شیره زندگی و فعالیتهای مرتبط با زندگی ماست. در این شرایط چیزی که سخت میشود تمرکز است. تمرکز برای زندگی و کار از اوجب واجبات است و دنیای ما این روزها ما را مدام از آن دورت میکند. ما چارهای نداریم جز اینکه هر چه بیشتر متمرکزتر باشیم و دنیای ماما را مدام بیشتر از این تمرکز دوستداشتنی دور میکند. ما احتیاج داریم نسبت به خودمان و دیگران و کار و اهداف و زندگی متمرکز باشیم و همچنین باید بتوانیم روی چیزهای مختلف در زمانهای مختلف متمرکز فکر و کارکنیم و این برای ما سخت و دشوار است. بانکداری و پرداخت الکترونیکی ایران مخصوصاً در زمینه پیامرسانی از عدم تمرکز رنج میبرد و با نگاهی به دستاوردهای بانکها میبینیم که چقدر سخت میشود در انبوه اطلاعات و آگهیها و تبلیغها آن چیزی که احتیاج داریم را پیدا کنیم. سؤال چرا را باید از چه کسی پرسید؟ چه کسی مسئول است؟ به کجا باید گفت که رسیدگی کند؟ متأسفانه ما در یک حلقه تکرار افتادهایم و اگر خودمان به خودمان رحم نکنیم، چه کسی به ما رحم خواهد کرد؟
رسول قربانی
منبع: ویژهنامه بانکداری الکترونیک عصر ارتباط؛ شماره 14