پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
لندتکها ریسکپذیری،چابکی و شفافیت را به همراه دارند
مهرنوش شوقی کوچ هیئتمدیره و مدیران اجرایی شرکت کیپا از ارزشی که لندتکها خلق میکنند میگوید
مهرنوش شوقی متولد 1357 است و در حوزههای آمار، مدیریت، کارآفرینی، کوچینگ و رهبری آموزش دیده است و البته هنوز هم خود را دانشآموز میداند. او حدود ۲۴ سال در حوزه توانمندسازی افراد و توسعه کسبوکارها در سازمانهای چندملیتی و ایرانی سابقه فعالیت دارد. شوقی خود را یک استراتژیست و متخصص پرورش سرمایههای انسانی و در یک کلمه کوچاستارتاپ و کارآفرین میداند. در پانزده سال گذشته عمده فعالیتهای حرفهای او بر رشد افراد و توسعه کسبوکارها در حوزههای بانکداری، بیمه، سرمایهگذاریهای بورسی، تأمین سرمایه، سرمایهگذاریهای خصوصی و پرخطر متمرکز بوده است.
همچنین، او در سه سال گذشته بهعنوان کوچ هیئتمدیره و مدیران اجرایی شرکت کیپا فعالیت داشته است. در ادامه گفتوگوی ما با مهرنوش شوقی درباره تأثیر کوچینگ و منتورینگ در توسعه استارتاپهای فناوری مالی و لندتک را میخوانید.
ریشه علاقه شما به کسبوکارهای بازار مالی، بهویژه حوزه لندتک در چیست؟
من عاشق تنوع، جستوجو، کشف، یادگیری و خلق ثروت هستم، چون باور دارم که کشف و یادگیری به من آزادی و قدرت برای مواجهه با این دنیای پر از ابهام و پیچیدگی و مملو از تغییرات را میدهد. درواقع من با یادگیری مداوم، با ترسهایم از جنبههای ناشناخته دنیا و آدمها روبهرو میشوم؛ ترسی که هر انسانی بهصورت طبیعی با آن درگیر است.
قدرت مالی بیشتر، امکان داشتن آزادی بیشتر را فراهم میکند و زندگی مرفهتر، آرامش خاطر بیشتر را با خود میآورد. از این رو، از حدود پانزده سال پیش مجذوب کار کردن در کسبوکارهای صنعت مالی ایران شدم. شاید بتوان گفت که خلق ابزارهای مالی جدید یا الگوبرداری و بومیسازی ابزارهای مالی جهانی به هدف تولید ثروت و افزایش قدرت اقتصادی و رفاه اجتماعی از مهمترین علاقهمندیهای حرفهای من است.
درواقع، تمرکز بر کار در صنعت لندتک و اعتباردهی را به دلایل زیر برگزیدم:
- شرایط تورمی و رکود اقتصادی چند سال اخیر و افزایش فشارهای اقتصادی بر مردم و نیاز به استفاده از خدمات اعتباردهی؛
- ساختن سبک زندگی اعتباری و بهبود وضعیت اعتبارسنجی ایرانیان با جمعآوری رفتارهای استفادهکنندگان و استفاده از فناوری هوش مصنوعی برای تحلیل دادهها؛
- بازار بکر این صنعت در ایران؛
- فرصت یادگیری و کسب تجربه از طریق توسعه یک حوزه مالی جدید به هدف برخورداری ایرانیان از خدماتی نظیر اعتباردهی، تأمین مالی زنجیره تأمین و درنهایت دستوپنجه نرم کردن با چالشهای گوناگون موجود، ازجمله خلأ نهاد قانونگذاری مشخص بهعنوان رگولاتور؛
- سیاستهای انقباضی پولی – مالی دولت و فشار بر بانکها برای محدود کردن اعطای وامهای خرد.
با توجه به حضور پررنگ شما در اکوسیستم استارتاپی و راهبری کسبوکارهای مختلف نوآور، چقدر حضور یک منتور یا استارتاپکوچ را در جریان رشد و توسعه شرکتهای نوآور مفید میدانید؟
منتور یک استارتاپ، فردی است باتجربه، مسلط به دانش تخصصی روز و دارای شناخت کافی از پیچیدگیها و جنبههای مختلف راهاندازی و توسعه کسبوکارها. این فرد در کنار یک گروه از جوانان متخصص، خلاق، دغدغهمند، بااستعداد و شاید کمتجربهتر میایستد و با هدایت مستمر، آنان را برای طی مسیر پرچالش کارآفرینی و خلق موفقیتآمیز ایدههایی که در سر دارند همراهی و راهبری میکند. خلاصه اینکه حضور یک منتور در کنار بنیانگذاران و سایر اعضای اصلی کسبوکارهای نوآور، کمک میکند که مسیر صعبالعبور و پرچالش کارآفرینی با اشتباهها و هزینههای کمتر و اثربخشی بیشتری پیموده شود.
آیا تجربهزیسته شما در دو نقش کوچ و منتور، تصدیق میکند که استفاده از این نوع خدمات به رشد و توسعه موفقیتآمیز استارتاپ و تبدیل شدن به یک شرکت در حال توسعه سرعت و سهولت میبخشد؟
من از سال 1396 تا کنون در نقشهای مختلف بنیانگذار، همبنیانگذار یا عضو موظف هیئتمدیره در بیش از هشت استارتاپ مختلف فعالیت مستقیم داشتهام و مجموعهای از تجربههای باارزش موفقیت و شکست فردی و تیمی را در کارنامهام دارم. علاوه بر آن، در راستای حمایت مالی از جوانان و سوق دادن سرمایه به جایی که مشکلی از جامعه را حل میکند و اشتغالزایی میکند، در سه استارتاپ بدون عهدهدار شدن مسئولیت مدیریتی، نقش ارزشآفرین (سرمایهگذار فرشته) را داشتهام و خارج از گود، فرازوفرودهای آن کسبوکارها را به نظاره نشستهام.
داشتن چنین تجربهای و تسلط بر تمام مراحل رشد یک ایده تا تبدیل شدن به یک استارتاپ و گاهی کمک به استارتاپها برای تبدیل شدن به یک شرکت در حال توسعه و موفق، من را به این باور رسانده است که شرکتهای نوآور که عمدتاً فناوریمحور هستند و قصد دارند مشکلی از جامعه را حل کنند یا خدمتی را کمهزینهتر یا آسانتر ارائه دهند، میتوانند با کمک گرفتن از منتور یا کوچ حرفهای و معتبر فرایند رشد و توسعه خود را کمهزینهتر و اثربخشتر طی کنند.
با توجه به اینکه تجربه همراهی و منتورینگ کسبوکارهای نوآور زیادی را دارید، ارزیابی شما از این فرایند و میزان تحقق اهداف کسبوکاری چیست؟
بررسی تجارب استارتاپهای موفق جهانی که به یک شرکت در حال توسعه یا به یک یونیکورن تبدیل شدهاند، نشان میدهد که بیشتر آنها از کوچینگ و منتورینگ سازمانی بهره بردهاند و در برخی از شرکتها نیز حداقل یکی از بنیانگذاران به دلیل دارا بودن تجارت موفق قبلی، این نقش را برای سایر افراد تیم ایفا کردهاند. همین موضوع در مواردی باعث شده نرخ بقای این استارتاپها بیشتر شود. باید به این نکته توجه کنیم که نیازهای یک استارتاپ در مراحل مختلف چرخه رشد، متغیر است و افراد و تیمها باید بتوانند خود را با سرعت رشد آن کسبوکار منطبق کنند. همچنین بنیانگذاران و مدیران اجرایی تیمهای استارتاپی باید این امکان را داشته باشند که مهارتهای رهبری و سایر مهارتهای نرم خود را توسعه دهند، زیرا با رشد کسبوکار اعضای اصلی باید کارهایی را انجام دهند که تا قبل از آن هرگز انجام ندادهاند، از همین رو به راهبری و هدایت هوشمندانهای نیاز دارند.
استارتاپها به فردی متخصص و متبحر نیاز دارند که در هر مرحله ساختار و سیستم درستی برای اداره کسبوکار و نیز برای توسعه استراتژی، هدفگذاریهای کلان و مانیتورینگ اهداف و نتایج در بخشهای مختلف طراحی و اجرا کند. ضمن اینکه آن فرد باید مطمئن شود که همه گروهها و بخشها همسو و همگام پیش میروند و خروجی مدنظر کسبوکار را بهموقع تولید میکنند.
گاهی لازم است که منتور کسبوکار فراتر از نقش منتورینگ آستین بالا بزند و وارد میدان شود و گاهی نیاز است که کفشها را از پا درآورد و به آب بزند و همراه دیگران شنا کند. گاهی هم باید مثل یک آتشنشان وارد عمل شود و آتش را خاموش کند. من با توجه به شخصیت عملگرایم و تجربهام در مدیریت و اجرا، هرکجا که لازم باشد این کارها را مشتاقانه و درست انجام میدهم و سعی میکنم به اعضای یک سازمان مهارت کار در وضعیت پرخطر، بحرانی یا حساس را آموزش دهم.
طراحی و توسعه ساختار فرهنگی یک کسبوکار نوآور، از هیئتمدیره تا کارکنان، تا چه حد بر خلق و توسعه یک کسبوکار حوزه فناوری مالی و بهطور خاص لندتکی تأثیر میگذارد؟
فرهنگ یک سازمان یعنی الگوی مشترکی که افراد آن سازمان در فکر کردن، احساس کردن و کنشگری دارند و باید توجه کرد که این افراد برای ساختن یک چشمانداز واحد گرد هم آمدهاند. طبیعتاً عصاره فرهنگ هر کسبوکار، مجموعهای از ارزشهای بنیادین و باورهای مشترک است که با دقت انتخاب شدهاند و بر اساس آنها، افراد تیم و رفتارهایشان، ارزشگذاری و ارزیابی میشوند. وقتی صحبت از یک کسبوکار فناورانه حوزه مالی، آن هم در صنعت لندتک میشود، قطعاً پای ارزشهایی بنیادین مانند خلاقیت و نوآوری، چابکی، ریسکپذیری، شفافیت، اعتبار، تعهد و تابآوری به میان میآید.
اجزای اصلی در طراحی و معماری فرهنگ یک کسبوکار انتخاب درست ارزشهای بنیادین، کشف شایستگیهای درست و اصولی همسو با ارزشها و در مراحل بعد، تعریف مصداقهای تفکری، گفتاری و رفتاری مناسب و قابل آموزش است تا بتوان آن ارزشها را در افراد و در محیط نهادینه کرد.
وقتی یک کسبوکار از همان سالهای آغازین فعالیت خود، به طراحی فرهنگ و انتخاب اصولی ارزشها، باورها، شیوه تفکری، گفتار و رفتار توجه میکند، مصداقها و الگوهای فکری، رفتاری و ارزشی مطلوب خود را بهطور شفاف به افراد درون و بیرون از سازمان نشان میدهد و به افراد جدید این فرصت را میدهد که چگونه فکر کردن، رفتار کردن و عمل کردن جمعی و مطلوب سازمان را بهروشنی بشناسند و یاد بگیرند.
از همین رو کیفیت زندگی کاری، مراودات افراد در سازمان، سطح عملکرد و اثربخشی کارکنان میتواند به کمک مهندسی هوشمندانه فرهنگ سازمانی، ارتقا یابد و تنشهای نامناسب و فرساینده بهشدت کاهش پیدا کند.
لندتک هست یا خیر؟
https://vimino.ir/