پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
علت را فراموش میکنیم؛ وضعیت آتی سامانههای بانکداری در کشور
گارتنر به عنوان شرکت پژوهشی و مشاوره، که در زمینه ارائه خدمات برونسپاری، تحقیق و پژوهش و مشاوره فناوری اطلاعات فعالیت میکند، به صورت سالانه به ردهبندی شرکتها و سازمانهای فعال در این حوزه میپردازد. امسال نیز مانند سالهای گذشته این ردهبندی را انجام داده و در گزارش منتشرشده مشخص شده بانکها و موسسات مالی از نظر درصد هزینه فناوری اطلاعات و ارتباطاتشان به درآمد سالانه در رتبه دوم قرار گرفتهاند.
طبق گزارش گارتنر درباره رتبهبندی سازمانها بر اساس درصد هزینهایشان از درآمد سالانه در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، رتبه دوم با ۳/۶ درصد در اختیار سازمانهای حوزه مالی شامل بانکها، بیمهها، کارگزاریها و امثال آنهاست.
این رتبهبندی نشان میدهد هر چه نوع سازمان به خدمات نزدیک میشود میزان نیاز به فناوری اطلاعات در آن افزایش مییابد. نکته جالب اینکه پایینترین رتبه این گزارش که مختص سازمانهای صنعتی و معدنی است هم زیر یک درصد نیست. چنین هزینهای در سازمانهای بزرگ میتواند بهرهوری بسیار بالایی ایجاد کند و از سویی منطقی برای وابستگی به شرکتهای دیگر باقی نمیگذارد.
پس میتوان توقع داشت بانکها و موسسات مالی به عنوان سازمانهای بزرگ، در پی رسیدن به سامانههای بانکداری خود باشند تا با کنترل کامل بر آن، سیاستهای خود را اجرا کنند.
بنابراین دو منطق بر این حوزه جاری خواهد بود: یکی تامین محصولات مورد نیاز از شرکتهای بزرگ تامینکننده سامانه جامع بانکداری و دیگری تشکیل تیم و تولید محصول داخلی آن بانک. اما هر کدام از روشهای فوق که در ایران تجربه شدهاند از منظر نگرش آتی دارای مشکلاتی هستند.
یکی از عادات ما در بهرهگیری از فناوری، فراموشی علت اصلی استفاده از آن، در گذشت زمان است. یعنی فراموش میکنیم بایستی فناوری مورد استفاده را در جهت کسب و کار خود گسترش دهیم و از آن، نه به عنوان یک ابزار، به عنوان عامل ایجاد بازار و نیاز بهره ببریم. در صنعت بانکداری کشورمان هم بارها این اتفاق افتاده است. به این صورت که در برههای از زمان به سراغ فناوریهای نوین اطلاعاتی رفته و بعد از رسیدن به نقطه اول، گمان میبریم به همه آنچه بایستی برسیم، رسیدهایم.
بهکارگیری سامانه جامع بانکداری در یک بانک یا موسسه مالی، فعالیتی مستمر در تغییر نگرش در راستای همافزایی اطلاعات و افزایش بهرهوری است. نگاهی که عموما در سازمانهای ما اتفاق نمیافتد و از این سامانه صرفا به عنوان یک ابزار مکانیزاسیون استفاده میشود. چنین نگرشی مسیر سامانههای بانکداری را به مرور زمان منحرف میکند و باعث میشود آنها شکل سازمان را به خود بگیرند.
در دهه گذشته، شاهد حرکت قابل توجه و هیجانزده کشور به سمت سامانههای بانکداری بودیم و شرکتهای متعددی، مدعی تولید این سامانهها شدند. اما بسیاری شکست خوردند و تعدادی هم به موفقیت نسبی رسیدند. مهمترین چالشی که این حوزه در دهه جاری با آن روبهرو خواهد بود، انتقال این حجم هیجانی به بخش ارائه خدمات ارزش افزوده است و این در حالی است که بلوغ سامانههای موجود آنقدر نیست که بتواند از پس این هجمه برآید.
در اوضاع کنونی سه نسل از سامانههای بانکداری داخلی در کشور فعال هستند و به ترتیب از تکنولوژی بیش از ۳۰ سال قبل- حدود ۱۵ سال قبل و ۱۰ سال قبل- بهره میبرند.
سازمانهای ارائهدهنده این محصولات آنچنان درگیر بهرهکشی از زیرساخت ایجادشده هستند که فراموش کردهاند ادامه حیات معنیدار این صنعت، منوط بر تغییر مستمر و بهروز نگه داشتن محصولات است.
البته در این زمینه مدیران سطح کلان بانکی هم مسوولند. مدیران بانکی عموما با بهانه ساده کارایی و امنیت، مقابل کارشناسان حوزه نرمافزار عقبنشینی کردهاند، در غیر این صورت چه چیزی این مساله را توجیه میکند که سازمان مالی که باید مانند نوک پیکان ارائه سرویسهای نوین الکترونیکی عمل کند، از محصولی با قدمت تکنولوژی بیش از ۳۰ سال قبل استفاده کند. مدیران بانکی نباید سکون در تکنولوژی را به عنوان مهمترین عامل عدم ارائه سرویسهای بهروز فراموش و این عقبماندگی از وضعیت جاری دنیا را باور کنند. در این فضا سامانههای بانکداری متمرکز، سوئیچ پرداخت، جانبی، خدمات ارزش افزوده و سامانههای مرتبط با ابزارهای پرداخت همه در کنار هم خدمات ارائه میدهند.
سامانههای بانکداری متمرکز به عنوان هسته عملیاتی سامانه جامع بانکداری، به طور مشخص نیازمند معماریهای خاص هستند، تقریبا تمامی تراکنشهای روزانه مالی در کشور (تخمینی حدود ۴۰ میلیارد تراکنش در سال) به این سامانهها منتهی میشوند و دقت، امنیت و سرعت مهمترین عوامل غیر کارکردی این نوع معماری به شمار میروند.
رخلاف نظر بسیاری از فعالان این صنعت، تمرکز تولیدکنندگان نهفقط بر معماری زمان اجرا بلکه باید بر معماری زمان تولید نیز معطوف باشد. مهمترین بخش یک سامانه بانکداری متمرکز، زیرساخت تولید محصول است که به شما قابلیت انعطاف در تغییر، سرعت در ایجاد و تولید امن را میدهد. چشمپوشی از دانش موجود در کشور و عدم توجه به ظرفیتهای تولیدی منجر به تولید سامانههایی میشود که اجراشدنی یا ادامهدادنی نیستند. یک محصول بانکی باید بتواند حیات خود را با تغییرپذیری حفظ کند و از سوی دیگر توانایی ارائه سرویس باکیفیت را با استفاده از میزان منابع سختافزاری منطقی داشته باشد.
یک معماری مناسب برای ایجاد سامانه بانکداری متمرکز به دانشی چندوجهی در حوزههای ذیل نیاز دارد:
- شناخت مفهومی و جامع صنعت بانکداری و مفاهیم مرتبط با پرداخت الکترونیکی
- تسلط بر مفاهیم استقرار سامانههای بزرگ در سازمانهای بزرگ
- تسلط بر مفاهیم زیرساختهای تولید سامانههای بزرگ
- تسلط بر مفاهیم حوزه پشتیبانی سامانههای ۷*۲۴
- تسلط بر مفاهیم داده کاوی، هوش تجاری و هوش رقابتی
- تسلط بر مفاهیم بهبود کارایی سامانههای در حال بهرهبرداری
- تسلط بر مفاهیم آموزش خودکار در طراحی و تحلیل سامانهها
- تسلط بر مفاهیم ایجاد خط تولید سامانههای نرمافزاری بزرگ
- نیمنگاهی به حوزه مدیریت پروژه سامانههای بزرگ
- نیمنگاهی به حوزه مدیریت منابع انسانی متخصص در سامانههای نرمافزاری
شاید این موارد برای یک معمار نرمافزار، نامربوط دانسته شود اما تمامی این موارد جهت ایجاد یک معماری مناسب در سامانه بانکداری متمرکز لازم است. تکتک این بخشها تغییری محسوس در معماری ارائهشده خواهند داشت که شاید در کوتاهمدت درک قابل تاملی از آن وجود نداشته باشد. به همین دلیل است که تجربه تولید چنین سامانهای شاید یک یا دو بار در عمر کاری یک متخصص معماری نرمافزار ممکن است.
تنها جمعآوری دانش مفهومی و جامع صنعت بانکداری و مفاهیم مرتبط با پرداخت الکترونیکی، خود مجموعهای از توانمندیهایی است که در طول سالیان، به دست آوردن آنها امکانپذیر میشود و یک معمار نرمافزار اگر این میزان شناخت از حوزه بانکی را نداشته باشد هیچ گاه موفق به ارائه معماری مناسب نخواهد شد. تعدد بخشهای عملکردی و سرویسها، قرارگیری منطقی سرویسها کنار هم برای دریافت بهترین خروجی با کمترین زمان، لزوم نگاه به آینده در حوزههای پژوهشی، درک مراحل استقرار، آموزش و پشتیبانی سرویسها و بسیاری موارد دیگر نیاز به دانش مفهومی و جامع صنعت بانکداری و مفاهیم مرتبط با پرداخت الکترونیکی دارند.
به همین دلیل به جرات میتوان گفت تمامی محصولات تولیدشده و مورد استفاده در داخل، حداکثر ۵۰ درصد از آنچه را برنامهریزی منابع سازمانی یک بانک لقب میگیرد، تهیه کردهاند. این نرمافزارها در پی پاسخهای عجولانه به نیازهای بازار از ادامه رشد ساختاری خود بازماندهاند و برخی از آنها به جایی رسیدهاند که امکان تغییر در خود را از دست دادهاند.
به همین دلیل به مرور زمان ویژگی یکپارچگی سامانهها از بین رفته است و به زیرسامانههایی مستقل در باطن و متصل به هم در ظاهر تبدیل میشوند که نیاز لحظهای مشتری را پاسخ میدهند. تنها راهحل این معضل توجه بیش از پیش به مباحث معماری سامانهها، بهروزرسانی آنها، پرهیز از تکنولوژیزدگی و توجه به تمامی ابعاد معماری ذکرشده در بالاست.
توجه به ادامه مسیر سامانههای بانکی و لزوم بهروزرسانی هوشمندانه محصولات مرکزی آنها از توصیههای مهمی است که میتوان برای فعالان این صنعت داشت. درگیری بیش از حد در مقوله ارائه خدمات ارزش افزوده، بدون اصلاح زیرساختهای مرتبط، هزینههای جانبی نگهداری محصولات را بالا برده و در نهایت منجر به بهای تمامشده غیرمعقول خدمات به مشتریان نهایی خواهد شد.
حمیدرضا آموزگار؛ قائم مقام پروژه میدکو
منبع: ماهنامه پیوست