پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
آیا همهچیز روبهراه است؟ / هزینه تراکنشهای پرداخت الکترونیکی را چه کسی میپردازد؟
آمارها اینطور میگویند که همهچیز روبهراه است و انتقادی وارد نیست. آمارها همه خبر از رشد میدهند. نمودارها سالبهسال بالاتر میروند و به نظر میرسد همهچیز خوب و عالی باشد؛ اما کجای کار ایراد دارد؟ ایراد، قرار گرفتن بانکداری و پرداخت الکترونیک ایران در یک موقعیت بهظاهر محکم است.
میگویند کسی از طبقه ۱۰۰ برجی به پایین پریده بود. در طبقه ۵۰ یکی سرش را بیرون آورد و پرسید چطوری؟ گفت تا اینجایش که خوب بوده! البته اوضاع اینچنین هم بد نیست؛ اما برای اینکه قبول کنیم اوضاع خوب نیست، کافی است یک سؤال ساده بپرسیم: هزینه تراکنشهای پرداخت الکترونیک را چه کسی میپردازد؟ طبیعی است که این هزینه را باید کسانی بپردازند که از خدمات استفاده میکنند. یا مردم باید این هزینه را بدهند که خرید میکنند و از خدمات پرداخت بهرهمند میشوند و مجبور نیستند پول نقد حمل کنند، یا صاحبان کسبوکارها. درحالیکه اینطور نیست. این هزینه را شاپرک به شرکتهای پرداخت الکترونیک میپردازد و شاپرک هم این پول را از محل درآمدهای شتاب برمیدارد. شتاب هم درآمدهایش را از بانکها به دست میآورد؛ این یعنی یک چرخه معیوب. هر انسان عاقلی با دیدن این وضعیت میگوید چرا باید به این چرخه اشتباه ادامه داد و به نظرش منطقی نیست که این روند پیچیده ادامه یابد که صنعتی سرپا بماند؛ بنابراین طبیعی است که با تغییر در مدلهای کسبوکار صنعت پرداخت الکترونیک به این سمت برویم که هر کس که خدمت میگیرد هزینهاش را هم پرداخت کند؛ اما بگذارید به شما بگویم که این موضوع بهظاهر ساده چند سال است که محل مناقشه است و هرسال میلیاردها تومان هزینه پرداخت الکترونیک میشود، آنهم از جیب بانکها. بانکهای ایرانی در سالهای گذشته هزینه توسعه فناوری اطلاعات را پرداخت کردهاند و اکنون تغییرات بهصورت دستوری به آنها ابلاغ میگردد. مردم و صاحبان کسبوکارها هم بههیچوجه آماده پذیرش این موضوع نیستند که باید برای خدمتی که میگیرند پول پرداخت کنند. چرا؟ چون ما شیپور را از سر گشادش دمیدهایم و فناوری را اشتباهی وارد کردیم و در مسیر اشتباه انداختهایم.
.
مردم، دولت و شرکتها
یکی از اقتصاددانان معتقد به بازار آزاد و رقابتی زمانی جملهای گفته بود که اکنون به یک جمله بسیار معروف تبدیلشده است. او گفته بود اگر مدیریت شنزارهای آفریقا را به دولتها بسپاریم قحطی شن میآید! این موضوع یک اصل کلی است که دولت بازیگر خوبی در فضای کسبوکار نیست و باید تضمینکننده رقابت باشد نه بازیگر دنیای رقابت. در بازیِ دولت، مردم و شرکتها، وقتی مرزها تفکیک نشده است، همه ضرر میکنند. دولت مدام نگران این است که نمیتواند بهاندازه کافی نظارت و هدایت و کنترل داشته باشد و شرکتها مدام گله میکنند که فضای کسبوکار و رقابت فراهم نیست و مردم هم از خدمات خوب و مطلوب و باکیفیت بیبهره میمانند. در شرایط اشتباه دولت خودش نقش مجریان کسبوکار را بازی میکند و همزمان تلاش میکند بر شرکتها نظارت کند و شرکتها هم چون دولت را رقیب خودشان میبینند با دولت همراهی نمیکنند. در چنین فضایی چه چیزی گم میشود؟ اثربخشی و کارایی از بین میرود. درباره موضوع موردبحث در این متن هم آن چیزی که در این شرایط از دست میرود، فرهنگسازی است. این میشود که ابزار وارد کشور میگردد اما فرهنگ آن بهسختی شکل میگیرد. در فضایی که دولت خودش بازیگر عرصه رقابت است، حتی از دولت هم نمیتوان انتظار داشت که فرهنگسازی را جدی بگیرد.
.
شکست پروژه فرهنگسازی
تقلب رابطه مستقیمی باسواد و دانش و مهارتهای افراد دارد. اگر فردی در حوزهای دانش و سواد بالایی داشته باشد بهاحتمال کمتری سرش کلاه میرود. بانکداری و پرداخت الکترونیکی یک مفهوم بزندررویی است؛ یعنی کسی حوصله و وقت ندارد که در هنگام استفاده از خدمات بانکداری و پرداخت صرف کند. مردم به سینماها میروند یا پارکها و شهربازیها و وقتشان را آنجا صرف میکنند و لذت هم میبرند؛ اما بانکداری و پرداخت الکترونیک رابطه خاصی با لذت ندارد. در بهترین حالت بانکداری و پرداخت میتواند از آلام و دردهای انسانها کم کند، اما بعید است کسی بیاید بگوید رفتم و این خرید را بهصورت الکترونیکی انجام دادم و چه خرید جذابی بود. افراد درباره موضوع خرید صحبت میکنند نه فرایند خرید؛ بنابراین بهصورت طبیعی مردم تمایلی به شنیدن چیزهایی که درباره بانکداری و پرداخت الکترونیکی منتشر میشود ندارند. حتی موضوع پیچیدهای مانند بهابازار برای مردم جذاب است. چون تصور میکنند اگر با بهابازار آشنا شوند میتوانند از این طریق پول درآورند؛ اما چه کسی تابهحال از طریق تسلط بر بانکداری و پرداخت الکترونیک پولدار شده است؟ بنابراین دولت نقش حساس و پیچیدهای دارد. او ازیکطرف باید ناظر و حاضر در بانکداری و پرداخت الکترونیکی باشد و از طرف دیگر به مردم چیزهایی را آموزش دهد که مردم تمایلی به آنها ندارند.
بنابراین ما با شکست پروژه فرهنگسازی مواجه میشویم، اگر تغییرات ساختاری اساسی در حالوروز بانکداری و پرداخت الکترونیک ایران ایجاد نگردد. ما شاهد فعالیتهایی خواهیم بود که نام آنها عمل به مسئولیتهای اجتماعی شرکتهاست و در عمل فعالیتهای رقتانگیزی برای از سرباز کردن است و بس. بانکداری و پرداخت الکترونیک به صدقه و خیریه احتیاج ندارد. بانکداری و پرداخت الکترونیک زمانی به نقطه باثباتی میرسد که بانکها و شرکتها و نهادهای ناظر دولتی و مردم هرکدام به نقش اصلی خودشان عمل کنند. ترویج و توسعه بانکداری و پرداخت الکترونیک کار دولت است و کار سختی هم هست. هرگز نمیتوان تنها از بانکها انتظار داشت که برای ترویج هزینه کنند. دولت میتواند با هوشمندی کاری کند که منافع همه به هم گره بخورد. وگرنه، اگر هرکسی تصور کند که این به من ربطی ندارد درنهایت همه ضرر خواهند کرد.
اینکه گفته میشود بانکهای ایرانی در سالهای گذشته پیشرو نوآوری در فضای فناوری اطلاعات بودهاند یعنی اینکه اتفاق عجیبی افتاده است. بانکها بهطور سنتی آخرین جایی هستند که نوآوری را قبول میکنند و اینکه بانکهای ایرانی پیشروی نوآوری در فناوری اطلاعات بودهاند یعنی بقیه جاماندهاند و این خودش را کجا نشان میدهد؟ این ناهماهنگی خودش را اینجا نشان میدهد که ما هنوز درگیر این هستیم که رمز عبور را فروشنده نباید وارد کند. چه باید کرد؟ ساده است. برگردیم و سر جای خودمان بنشینیم.
رضا قربانی
منبع: هفتهنامه عصر ارتباط، شماره 678