پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
مردی که میخواهد بانکهای بزرگ ایران را نجات دهد / ساعتی گفتوگو با مهندس عبدالحمید منصوری
مهاجرت بانکی مانند جابهجایی مسافران دو هواپیمای در اوج است. میگویند استادکار مکانیکی، در حال بازكردن سرسیلندر یک ماشین هوندا بود که چشمش به جراح مشهور قلب افتاد که به داخل تعمیرگاه میآمد. جراح داخل شد و منتظر ماند تا مکانیک بیاید و نگاهی به ماشینش بیندازد. مکانیک با صدای بلند گفت: «سلام دکتر جان! میخواهی یک نگاهی به این موتور بیندازی؟» جراح که متعجب شده بود، نزدیک رفت و کنار هوندا ایستاد. مکانیک کمر راست کرد و دستهایش را با یک تکهپارچه پاک کرد و گفت: «دکتر، به این موتور نگاه کن. من قلبش را باز کردم و والفهایش را بیرون آوردم و هر قسمتی را که آسیب دیده بود، تعمیر یا عوض کردم و بعد هم همهچیز را سر جای خودش گذاشتم و حالا ماشین مثل روز اولش کار میکند. اما یک سوال دارم. چطور است که من باید فقط سالی 50 میلیون تومان درآمد داشته باشم و شما سالی یک میلیارد تومان، درحالیکه هر دو اصولا یک کار را انجام میدهیم؟» جراح مکثی کرد و به بغل ماشین تکیه داد و آهسته زیر گوش مکانیک گفت: «اگه ميتواني، این کار را وقتی موتور روشن است انجام بده!»
مهاجرت بانکی مانند تعویض قلب انسان است. کم پیدا میشوند کسانی که جرات و ادعای سربلند بیرونآمدن از این عمل مخاطرهآمیز را داشته باشند. منصوری، یکی از این افراد است.
عبدالحمید منصوری از آن افرادی است که نامش با مینفریمها و سامانههای بزرگ فناوری اطلاعات کشور گره خورده است؛ مردی که حتي در حال گپزدن با شما هم ناخودآگاه همزمان به چیزهای بزرگ فکر میکند و آنها را بر زبان میآورد. مردی با موهای جوگندمی که حالا تمام انرژی و اعتبارش را برای تولید و ارائه سامانه یکپارچه بانکی (سیب) برای بانکهای بزرگ صرف كرده است.
منصوری هم مانند فاطمی اردکانی، بنیانگذار گروه توسن، از 15 سال پیش معتقد بود که سامانههای یکپارچه بانکی را باید صددرصد در داخل تولید کرد؛ باوری که فاطمی با وجود تمام مخالفتهایی که بود بر آن اصرار کرد و حاصل آن نيز مجموعه شرکتهایی بود که نام توسن را با خود یدک میکشند.
توسن پس از ورود به بازار و گستردهشدن بازار مشتریانش از ادامه راه برای ورود به بانکهای بزرگ جا ماند. اما حالا منصوری تمام تجربیات و دانش خود را به کار بسته تا در اتمام این راه پر پیچ و خم به توسن کمک کند. عبدالحمید منصوری بهعنوان مدیرعامل شرکت سامانههای مقیاس بزرگ توسن (سبت) میخواهد بهوسیله ادغام تجربیات و دانش غنی خود با زیرساختها و تجهیزاتی که توسن دارد، به همه ثابت کند که میتوان حتی برای بانکهای بزرگ این کشور هم سامانه یکپارچه بانکی بومی تهیه کرد.
.
دنیایی به نام مقیاس بزرگ
منصوری درباره شکلگیری شرکت مقیاس بزرگ توسن میگوید: «توسن 15 سال پیش با تفکر تولید داخلی متولد شد. من هم اعتقاد دارم نرمافزار در ایران میتواند در سطح کاربرد تولید شود، چون در چرخه حیات سیستم کامپیوتری، اول سختافزار است، پس از آن سیستمهای عامل و سپس نرمافزارهای کمکی مثل بانکهای اطلاعاتی و در آخر هم نرمافزارهای کاربردی.
کاربرد از فکر آنالیزی استفاده میکند و خلاقیت انجام میدهد و ما این قدرت را داریم. چرا؟ چون اینجا کاربرد ما کاربردهای خاص خودمان هستند و به رفتارهای اجتماعی، شخصی و مقررات و آییننامههای کشورمان برمیگردد و اینها ارکان کاربردها را تشکیل میدهند. درصورتی که خارجیهایی که به اینجا میآیند، باید از ما دیتا بگیرند تا بتوانند برای ما کاری را انجام دهند.»
او درباره اینکه چگونه به دنیای مقیاس بزرگ وارد شده چنين ادامه میدهد: «بالطبع من هم به این مسیر «ما میتوانیم» پیوستم و در کنار جوانان به تولید پرداختیم؛ تا اینکه ارتباطی ميان من و فاطمی، بنیانگذار این تفکر برقرار شد؛ منتها من در جای دیگری بودم و ایشان در جای دیگر. آن زمان من در دادهپردازی بودم. در آنجا روی مینفریمها و سیستمهای بزرگ کار میکردیم و تجربه من بیشتر روی کانترها و سیستمهای بزرگ بود. آنجا وقتی میخواستیم سیستم منابع انسانی را آنلاین کنیم، بزرگترین کاربر آنلاین کشور را داشتیم، معمولا کانترها در اتاقهای دربسته و روی مینفریمها کار میشد.»
اما نقطه طلایی برخورد دیدگاههای فاطمی و منصوری را باید در بانک پارسیان جستوجو کرد. «این ارتباط وجود داشت؛ تا زمانی که قرار شد نگین در بانک پارسیان کار شود. در آنجا با فاطمی در معماری و طراحی نقدهایی داشتیم و تغییراتی داشتند که این سیستم بتواند در یک بانک خیلی کوچک کار کند؛ یعنی با یک حجم دادهای بیشتر. تفکر تولید روی بسترهای بزرگ و اصلاحیه سیستم فعلی از آنجا به فکر فاطمی خطور كرد و مولودی به نام بنکو به دنیا آمد.»
تا اینجا از مقیاس بزرگ صحبت کردیم، اما به چه بانکهایی بزرگ میگویند و به چه بانکهایی کوچك؟ «همانطور که میدانید، بانکهای زیر 200 شعبه را کوچک میدانیم و در آنها خیلی کارها میشود کرد. فرض کنید در یک بانک 50 شعبهای بخواهیم از ساعت چهار بعد از ظهر دیتای خود را به مرکز بفرستند. مگر حجم پنجاه تا شعبه چند تراکنش است؟ با یک خط دیالآپ هم میشود سرویس را برقرار کرد و لزومی ندارد هزینه سنگینی انجام داد. پس زیر 200 شعبه را در تقسیمبندی خود کوچک میدانیم و بین 200 و 1000 تا شعبه را متوسط، و از هزار به بعد را Large Scale یا بزرگ مقیاس میگیریم. البته شرط تراکنش هم مطرح است. آنجا بود که در توسن استفاده از این سیستمها در سطح بانکهای مقیاس بزرگ مطرح شد؛ در واقع اصولی در ایدههای موسس این گروه بود.»
.
ما به توانستن اعتقاد داریم
بهنظر ساده نمیرسد که بتوان برای بانکهای بزرگ سامانههای یکپارچه بانکی طراحی و اجرا کرد. اگر از مسائل فنی چشمپوشی کنیم، مسئله فرهنگ در بانکهای بزرگ مسئلهاي جدی است.
منصوری در این خصوص میگوید: «در مورد بانکهای هزار شعبهای در کشور مقاومتی بود که کسی نمیتواند کار کند. دکتر هم این مسئله را که کسی نمیتواند قبول نداشت، چون یک بار در این مسیر رفته بود و توانسته بود. در دنیا سیستمهای بانکی مختلفی داریم که در مقیاس بزرگ کار میکنند، ولی در ایران بیشتر آیبیام مطرح است. سرورهای آیبیام در ایران آمده و هر کسي بخواهد کار کند، بازار میگوید باید ببرید روی آیبیام کار کند و خیلی از بانکهای بزرگ ما هنوز پلتفرمهایشان روی آیبیام است.
آیبیام از قدیم معروف به کار کردن روی سیستمهای لارجاسکیل بوده است. لارجاسکیل در ایران در این مقوله است، مانند نرمافزار بانکایران که برای بانک ملی کویت با بيش از بيست شعبه از یک شرکت انگلیسی گرفته شده بود. آیبیام بهترین نیست، ولی درواقع یکی از مطمئنترینها است.
این معماری که آنجا دیکته میکرد، استفاده از یک معماری کلاینت سروری متعلق به دو دهه و نیم پیش بود و بر اساس رشدی که سرورهای آیبیام کرد، توانست پاسخ بگیرد. همچنین تکثر سرور ندارد، درصورتیکه در نگین تکثر سرور داریم؛ مثلا برای بانک اطلاعاتی باید چهار پنج تا سرور بگذاریم تا به یک بانک جواب بدهد و به این سادگی هم جواب نمیدهد؛ یعنی اگر حجم از حدی بالاتر رود مشکل پیدا میکند. شاید ابزارهایی که نگین استفاده کرده با یک بهبود معماری به آنجا برود و انجام شود. در واقع بنکو با این تفکر، معماری نگین را متحول کرده و بهوجود آمده است.»
فاطمی دو، سه بار دیگر هم به سراغ چنین کاری رفته بود و ما هم دورادور در جریان بودیم؛ تا اینکه پارسال این مسئله جدیتر شد و با مهاجرتم از پارسیان، از من برای حضور در این پروژه دعوت کرد. از قبل سرمایهگذاری هم کرده بود و یک سرور 900Z هم الان در سایت توسن برای این کار قبلا تهیه شده است.
در توسن سه بار با ترکیبهای مختلف روی این پروژه کار شده است. همراه با فاطمی عارضهیابی کردیم که چرا موفق نشده است؟ چرا یک پروژه موفق نمیشود؟ برای اینکه شرکت توسن از تفکر یک مشتری به تفکر حدود بیست مشتری رسید و شتاب عملیات و رفع نیازهای مشتری اجازه نطفه دیگری را نمیدهد. حتی بنکو را یک اسبییو مجزا کردند. تیمی را بردند و گفتند شما به عملیات کاری نداشته باشید! اصلا حق ندارید به آن فکر کنید. لابراتواری درست کردند و آن تیم شروع کرد به فکر کردن و ایجاد بنکو. حالا فرض کنید من یک قسمت از اسبییو مقیاس بزرگ را تشکیل دهم، وظیفه ما این است که اینجا سیستمی روی زیرساخت، معماری و پلتفرم آیبیام ایجاد کنیم. چون سرانجام پنج شش بانک بزرگ ما مثل ملی و تجارت اکثرا پلتفرمشان آیبیام است و همچنان از آن استفاده میکنند.
بانک ملت که از روز اول از پردازندههای بزرگ آیبیام (IBM) کار کردند و بانک رفاه هم پلتفرم اصلیاش روی همین پردازندهها است. در نتیجه با این پدیده و حوزه آشنا هستند. در نتیجه علت اینکه آن دوبار قبلی این پروژه در توسن انجام نشد، برای این بود که در دل شرکت نگین بود. توسن از دو سه سال پیش در ترکیب هولدینگ و گروپشدن است و کارهای تخصصی را به شرکتهای تخصصی میدهد؛ در نهايت به این نتیجه رسیدیم که یک شرکت برای این کار ایجاد کنیم.
این شرکت جدید به یک اسم نیاز داشت كه با آن خود را تعریف کند. در جمعبندیهایی که با فاطمی و مظاهری داشتیم، به این نتیجه رسیدیم که مقیاس بزرگ جایی در اسم بیاید که بزرگی را نشان دهد. همچنین میخواستیم توسن را هم استفاده کنیم؛ چون بالاخره توسن برای گروه یک برند است. سامانه را هم که طبق معمول یک شرکت باید نشان دهد و یک اجبار هم بود که در ثبت شرکتها اسمها چندسیلابی باید باشد. اجبار آنها باعث شد که از پنج شش اسمی که استفاده کردیم، سامانههای مقیاس بزرگ توسن توسط اداره ثبت شرکتها تایید شود و 11 اسفند 92 مجوز ثبتی آن آمد.
.
ما در یک محیط واقعی کار میکنیم
منصوری درباره بازار رقبای توسن مقیاس بزرگ میگوید در این زمینه فقط شرکت خدمات یک کار انجام داده و مقداري هم دادهپردازی شده است. هر دو شرکتهای دولتی هستند و بانک ملت هم سیستم و زیر مقیاس بزرگ (large Scale) دارد. در بخش خصوصی کسی نيست كه در این زمینه کار کرده باشد.
اسوه هم در این مسیر حرکت میکند، اما زیرساختهای اسوه در این اعداد نیست؛ چون من خودم از اسوه به اینجا مهاجرت کردم. ما در اینجا یک Z900 داریم؛ چراكه من اعتقاد دارم اگر پلتفرم دست ما نباشد با شبیهسازها نمیتوان کاری را انجام داد و همچنین یک Z990 در اختیار پروژه است. این سرمایهگذاری سنگینی است که انجام شده است و تجهیزات آن بالای چند میلیارد ارزش دارند و اینها در اختیار ما است و مشغول انجام دادن این کارها روی پلتفرم واقعی هستيم؛ چون جوانها وقتی به محیط شبیهسازی میآیند تا اینکه پشت این پنلها مینشینند، بسيار متفاوت است. به اعتقاد من اینها باید از الان در محیط باشند تا بتوانند ظرفیتسنجی انجام دهند و با اقسام آشنا شوند. میتوانستیم یک شبیهسازی در لابراتوار هم انجام دهیم، ولی به ثمر و تولید نمیرسد.
.
به جای بازاریابی، یک محصول خوب ارائه میکنیم
منصوری درخصوص مشتریان بالقوه توسن مقیاس بزرگ میگوید هدف بانکهای بزرگ یا همان بالای هزار شعبه مثل صادرات، ملی، سپه و… هستند. با توجه به اینکه بانک سپه الان یک سامانه کر جدید گرفته، همیشه فرصت آمدن در بازار وجود دارد. مهم این است که یک کار خوب عرضه شود.
ما زیاد بازاریابی نمیکنیم. باید محصول و بنچمارکهایمان انجام شده و آماده ورود به بازار شوند. ما روی کار بنچمارک حساسیتی داریم که تا آزمون و تست روی آن نشود نباید اعلام شوند. حتی بانک مسکن با وجود اینکه همه دارند در این زمینه کار میکنند، ولی بازار بانکی ایران همواره به یک سیستم خوب نیاز دارد و برای من همه اینها جزو مارکت ما هستند، حالا بعضیها ممکن است بالفعلشدنشان نزدیکتر باشد، حتی ممکن است کسی بخواهد سیستم خاصی بنویسد. در واقع مقیاس بزرگ این برنامهریزی را دارد که برای آنها هم سرویس دهد.
.
نقاط تمایز
از منصوری میپرسیم چرا بنکو برای لارجاسکیل آماده میشود؟ بنکو چه تفاوتی با نگین دارد و چرا تصمیم گرفته نشد که همان نگین ادامه پیدا کند؛ اصلا چرا چیزی به اسم فرا نگین نمیتواند برای لارجاسکیل جواب دهد؟
منصوری در پاسخ میگوید انعطافپذیری و دیتا مدل دو خصیصهای هستند که سیستمها را قوی میکنند. همچنین این را که بر اساس نیاز مشتری بتوانید بهموقع این سرویسها را ایجاد کنید هم اضافه کنید.
در دیتا مدلها وقتی اطلاعاتی وجود ندارد یا چرخدندهها بهقدری در هارد کد شدند كه نمیتوانید نیازهای مشتری را سریع برآورده کنید. سیستم نگین یک معماری شعبهای بود که بر اساس انعطافپذیری معماریها متمرکز شد، ولی نهایتا برای حجم پایین و حداکثر برای یک شعبه بزرگ خیلی خوبتر بودند. سختافزارها و قدرت پردازندهها آمدند تا بانکهای کوچک و با تعداد 600 تا 700 شعبه با حجم تراکنش کمتر و سختافزارهای سنگینتر توانست یک معماری خوب را انجام دهد.
همانجا بود که معماری شیءگرا (Object Oriented Architecture) و بعد سرویسگرا (Service Oriented Architecture) در دنیا تثبیت شد. وقتی که اشکالات نگین که اشکالات عمدهای هم بود مطرح شد که در حجم تراکنش و تعداد کاربر بالاتر، خودش را نشان میداد. بهحق فاطمی به یک معماری سرویسگرا رسید و بنکو را بر اساس یک معماری سرویسگرا و مدلهای جدیدی که تجربه هفت، هشت بانک است این تغییر را اجبار کرد.
توسن باید نگینش را هم درست میکرد. آنجا بود که اصلاح نگین هم در دستور کار شرکت آمد و فرانگین تشكيل شد و امروز فرانگین در خیلی از جاها روانتر و بهتر از قبل است و کارایی را بالا برده است، ولی تغییرات در بازار وقت میخواهد و تغییرات مشتری در آن سیستم، طولانی است.
معماری سرویسگرا (Service Oriented Architecture) و آن اصولی که در سرویسگرایی و شیءگرايي مطرح است در بنکو آمده است، یعنی تفاوت عمده بنکو این است؛ معماری سرویسگرا، یعنی شما انعطافپذیری زیادی دارید و استفاده از سرویسها توسط دیگران راحتتر است.
این بحث در نگین هم مطرح است و سیستمی به اسم یاقوت به همین دليل درست شده است. در بعضی بانکها مشتریان یک سیستم جانبی دارند و یک چیزهایی دارند که نگین اجازه تعامل نمیدهد و در آنجا مجبور شدند یاقوت را ایجاد کنند. توانستند یاقوت را هم شبیه مدل سرویسگرا ارائه دهند و خیلی از بانکها یاقوت را برای تعامل با سیستم یکپارچه بانکی بهکار گرفتند. مدل سرویسگرایی بنکو این قدرت را میدهد که بتوانید هر سرویس را خودتان بچینید، مثل تکههای لگو.
سرویسگرایی چند مفهوم دارد؛ انعطافپذیری، استفاده مجدد و استفاده توسط دیگران. این معماری سرویسگرا این قدرت را میدهد که بتوانیم در واقع با این نرمافزار از پلتفرمهای مختلف را استفاده کنیم. مزيتي که بنکو داشت این بود که بر پایه جاوا بود. تکنولوژی جاوا فناوری تثبیت شدهاي است، در دنیای فناوری اطلاعات گسترش زیادی پیدا کرده و روی تمام زیرساختها قابلیت اجرا دارد. شرکتهای بزرگ مانند آیبیام (IBM) تمامی زیرساختهای قدیمی را به توانمندی اجراي جاوا مجهز كرده است؛ درواقع Java Enable بوده و داراي ماشین مجازی جاوا (JVM) هستند.
معماری سرویسگرای بنکو نقطه تمایزی است ميان این سیستم و دیگر سیستمهایی که در حال حاضر فعالاند و کار میکنند. علاوه بر اینها قدرت تعامل و انعطافپذیری بالای آن را میتوان نقطه مثبت دیگری دانست.
.
در ایران لارجاسکیل سرویسگرا نداریم
از منصوری وضعیت این محصول را نسبت به محصولات لارجاسکیل موجود میپرسیم. منصوری میگوید اصلا لارجاسکیل سرویسگرایی در ایران وجود ندارد. حتی تکنولوژی نسل چهارم هم نیست؛ نسل سوم است. ما بحثی در دنیا داریم؛ وجود ابزارها و پوستههایی روی نرمافزارهای نسل سوم برای حضورشان در دنیای مدرن.
مثالی میزنم. من اولین نرمافزار بانکداری الکترونیکم را در ایران و در سال 1378 با زبان کوبول نوشتم. تیم جاوایی هم داشتم ولی نمیتوانستم، چون آن زمان پلتفرم آیبیام جاوا نداشت. یک ابزار به من داده شده بود در سطح کوبول من میتوانستم اچتیتیپی کار کنم. منتها سخت بود و اگر میخواستم یک A را B تغییر دهم، نمیتوانستم بهسادگی با ابزارهای امروزی این کار را انجام دهم؛ باید خیلی جاها را بعد از دستکاری منتشر میکردم که نسبت به برنامهنویسی با اچتیتیپی سخت بود؛ یعنی اچتیتیپی هارد کدی بود.
یکی از معضلات امروز این است که زبان کوبول هنوز زنده است و پنجاه درصد اپلیکیشنها روی زبان کوبل اجرا میشود، ولی نسل آدمهای آن بازنشسته میشوند، اما آدمها و بهخصوص نسل جوانی که مکانیزم این زبان را بدانند وجود ندارند. یکی از مشکلاتی که امروز در آن سوي مرزها اتفاق افتاده همین است. زبان کوبول مال نسل ماست. من دومین یا سومین زبانی که یاد گرفتم کوبول بود. فورترن (Fortran)، کوبول، اسمبلی، الگول PL1 ،C؛ اینها زبانهایی است که یک مقدار روي آنها کار کردم.
بنکو بر اساس معماری سرویسگرا (Service Oriented Architecture) است که ما در دیگر سیستمها نداریم. دو یا سه سیستم در کشور هستند که مدعی سیستمهای سرویسگرا هستند. یکی دو تا هم در سطح بانکهای کوچک وارد مدار شدهاند، ولی بنکو هم همزمان با آنها به یکی از بانکها رفت و اكنون هم جزو محصولات استراتژی آیتی در گروه توسن است.
هیچ مدیریتی در شرکت نميخواهد شرکتش ضعیف شود. وقتی مدیریت تصمیم میگیرد بنکو را جانشین نگین کند، پس از نظر اجرایی، توانمندی و افق آتی به این سیستم اعتقاد پيدا كرده است و برای اینکه مشتریان دیگر هم بقا داشته باشند اصلاحیهای روی نگین دارد.
.
یک سوال مهم: چرا؟
از عبدالحمید منصوری در خصوص بازار محصولش میپرسیم؛ بانکهای بالای هزار شعبه چرا باید از محصول لارجاسکیل توسن استفاده کنند؟ چه دلیلی دارد که آنقدر هزینه تغییر دهند و سراغ محصول دیگری بروند؟
زیرا TCO و ROI آنها پایینتر است، یعنی قیمت تمامشده کار آنها. آنها اکثرا زیرساخت این دستگاهها را دارند. ما فوکوس اولیهمان در لارجاسکیل روی انتقال به محیطهای آیبیام و بنکو است.
فرض کنید امروز بانک تجارت چند دستگاه سری Z دارد. بسترهای زیرساختی سرورها برای این کار آماده است. همچنین قیمت تمامشدهاش پایینتر است و بنچمارکینگ آن خوب میشود و باید سرویسگرا باشد و مشتری بتواند بر اساس نیاز خواستههایش را انجام دهد. عقل سلیم میگوید بايد از این محصول استفاده کرد. این محصول تولید داخل است و فقط متخصصان جوان ایرانی و گروه توسن تغییرات را انجام میدهند؛ سیستم بر اساس قوانین و مقررات کشور تولید و نهادینه شده است.
بچههای ما با ده یا پانزده سال تجربه در سیستم بانکی کشور، وقتی میخواهند کاری را انجام دهند خیلی دقیقتر و بهتر میتوانند انجام دهند تا اینکه فردي خارجی آن را انجام دهد.
ما اصطلاحی داریم به نام مستندات ذهنی که زیاد بهکار نمیبرند، ولی امن استفاده میکنیم! این مستندات ذهنی یعنی وقتی من پانزده سال در ایران زندگی میکنم خیلی چیزها میدانم بدون اینکه آموزش ببینم و وقتی به خارج از کشور میروم خیلی چیزها را نمیدانم، چون اینجا بر اثر زندگی اتوماتیک یاد گرفتهایم؛ پس این موضوع به مستندات ذهنی من تبديل ميشود.
مثلا وقتی من از جاي ديگري به توسن میآیم آدمها را زیاد نمیشناسم، ولی مدیری که پانزده سال در توسن بوده است اگر تلفنش مشکل پیدا کند، آدمی که این تلفن را تنظیم میکند میشناسد. این مثال کوچکی از مستندات ذهنی است و این یعنی شما محیط را میشناسید. مثل این است که در شب در تاریکی خانهتان برای آب خوردن مشکلی پیدا نمیکنید و به جایی هم برخورد نمیکنید، اما در خانه ديگران باید چراغ روشن کنید تا بتوانید ببینید. پس کسی که پانزده سال در چند بانک تجربه دارد، روشهایش بهتر و مطمئنتر است. ما خالق هستیم و از ابزارها و امکانات یک موجود دیگر را خلق میکنیم؛ اختراع نمیکنیم. اختراعکردن خیلی سختتر است. ما خلق میکنیم. بر اساس دانشی که در سیستم بانکی داریم و مقرراتی که بر آن حاکم است، بهطور مثال یک مکانیزم محصول سپرده را درست میکنیم.
یکی از دوستانم در آیبیام تعریف میکرد که روزی برای ما سورپرایزی داشت و میخواست غذایی برای ما تهیه کند، اما نتوانست آن را انجام دهد چون فن دستگاه خراب شده بود و در دستورالعمل آن نیز نوشته بود «فن باید باشد!» این از مستندات ذهنی ایرانیها است.
درست است. وقتی در سیستم بانکی شروع کردیم، کسانی که فناوری را بشناسند کم بودند ولی حداقل امروزه شاهد این هستیم که خیلی زیاد شدهاند، سرمایهگذاری شده و بالاخره يك جایی پول در سیستم بانکی آمد و بانکها توانستند هزینههای زیرساختی و نیروی انسانی را بپردازند، زیرساختها وامکانات و ابزارها و بهکار گرفتن این سامانهها هم مهم است. وقتی سامانههایی بهکار گرفته میشود یعنی زنده است و موجود زنده مانند انسان رشد میکند و مریض میشود و باید ترمیم شود. زمانی هم کهولت پیدا میکند و دیگر كاري از دست ما ساخته نيست. تمام دکترها هم در مقابل پدیده کهولت تسلیماند.
نرمافزار هم همین است و باید از آن مراقبت شود. در سیستم بانکی اینها استفاده شد و تمام مهندسان را به اجبار به این سمت برد که باید مواظب این باشد. این چه زماني اتفاق افتاد؟ فکر میکنید ما رشد خوبی در نرمافزارهای بانکی در کشور داریم؟ چه در بومیسازی و چه تولید. میدانید در پارسیان ما اول از کدام سیستم استفاده کردیم؟ سیبا. در پارسیان آن موقع هنوز تسهیلات راه نیفتاده بود. سیستم دیگری هم نداریم و دستی هم نمیخواهیم کار کنیم. پارسیان اولین مشتری بود که خدمات فول فیچر بانک ایران را اجرا کرد. من بهعنوان مدیر برنامهریزی آیتی بانک مستاصل شدم. وقتی سیستم را لایو کردم، 18 ماژول و کاربرد باتکی کمبود داشت. (البته در دست تهیه و بومیسازی بود)
سیبا در بانک ملی که آن موقع 1500 شعبه داشت، در سطح یک کاربر؛ یک ماژول قرضالحسنه داشت و یک جاری. چون بقیه کاربردها راه نیفتاده بود. در بانک ملی تسهیلات هم فقط در سطح چند شعبه عملیاتی بود.
پس سرویسها بعدها با آمدن بانکهای خصوصی آمدند.
وقتی پارسیان آمد، گفت من این، این و… را میخواهم و شما این سرویسهای خاص را ندارید. همان موقع هم دو بانک خصوصی که با هم آمدند، یکی اقتصاد نوین و یکی پارسیان بود. پارسیان اساس خود را بر سیستم متمرکز گذاشت و اقتصاد نوین بر اساس سیستم شعبهای و همین نگین را گرفت. نگین از نظر عملکرد خیلی قویتر بود. یک تفکر فراگیر که در پارسیان ایجاد کرد این بود که تفاوت این دو سیستم را ببینیم. حتی تا سال 86 اقتصاد نوین آنقدر مطرح نبود که با اولین تعویض سیاستگذاری آن سیستم بخواهد فراگیر شود. آن موقع هم نگین متمرکز شده بود؛ نه اینکه فراگیر شده باشد.
نگین بالاخره در پاسارگاد متمرکز شد و از آنجا دیگر سیستم بانکی روی سیستم متمرکز رفت. متاسفانه این تصور اشتباهي است که فکر میکنیم چون در متمرکز سود بود، همه با متمرکز سود میبریم. تازه در دنیا هنوز بانکهایی هستند که غیرمتمرکز دارند کار میکنند. ولی دنیا هم روی سیستمهای تمرکزگرا رفت و ما هم به آنسو حرکت کردیم.
ما دیگر در آنجا سیبا نمیگفتیم، بلکه میگفتیم بانکایران. بانکایران را استفاده کردیم و نتيجه اين شد كه خدمات حرکت کرد و حتی در پارسیان مجبور شدند تسهیلاتش را دوبارهنویسی کنند؛ یعنی این موجود زنده شد.
.
مسئلهای به نام فرهنگ مهاجرت بانکی
به منصوری میگوییم: «یک مقدار هم راجع به فرهنگ بگویید و اینکه هزینهها پایین میآید و بانکی قبول میکند که این هزینه سوئیچینگ را تحمل کند و سیستمی که سرویسگرا نیست به سیستم سرویسگرایی که خیلی بهروزتر و قویتر است تبدیل شود.»
او مگوید: «مسئلهای که وجود دارد مربوط به فرهنگ است. طبیعتا یک شرکت نرمافزاری شاید خیلی مسئله مهمی برایش نباشد. مسئله، فرهنگ است یعنی چیزی که جا افتاده و رفتاری که آدمها در طول زمان به خود گرفتند و باید در طول زمان خیلی آرام اتفاق بیفتد. توسن لارجاسکیل فکری یا برنامهای برای این بخش دارد یا نه؟
ما وقتی راهکار را مطرح میکنیم معمولا باید تا انتها در کنار مشتری باشیم. مشتری بهخاطر درگیریهای اجرایی که دارد – مثل خود توسن که درگیر پشتیبانی است – درگیر اجراست. در بخش مهاجرت از یک سیستم به سیستم دیگر، مهاجرت از خود خرید و گرفتن سیستم مهمتر است. مهاجرت دو بعد دارد و بالاخره دادهها هم باید به سیستم جدید منقل شود.
من همیشه این مثال را میزنم که هیچ بانکی متوقف نیست و رو بهرشد است. من میگویم «جابهجایی مسافر در دو هواپیمایی که در اوج هستند» – میگوییم در تیکآف هستند. در آنجا یک ثبات وجود ندارد، کمربندها بسته است و جابهجایی مسافر ممنوع است. وقتی سیستمی دارد حرکت میکند و سیستم جدید را میآوریم، این دو باید موازی و همتراز شوند. در آنجا میتوان فهمید که نقطه شروع جابهجایی مسافران کجاست، درحاليكه آب هم در دل کسی تکان نخورد و احساس نکرده باشد از هواپیمای A به هواپیمای B رفته است.
سیستم نیز همان امکانات را باید داشته باشد. نمیشود سیستمی بیاید که تا دیروز ده عملکرد داشته و امروز هشت تا. امروزه دیگر این امکانپذیر نیست. من با تجربهای که دارم همیشه مهاجرت را در ذهنیت داشتم؛ از الان در تیممان به مهاجرت فکر میکنیم. ممکن است بانکی کوچک باشد كه اين در مهاجرت خیلی راحت است، اما در بانکهای بزرگ باید خیلی مطمئن بود. ما میگوییم مهارت کاربر. در انتقال باید مهارت مشتری را هم درنظر داشت. قبلا فقط رابط کاربری مشتری، شعبه بود. حالا دیگر مغازهدار و خود مشتری است. مغازهدار بهجای اینکه خودش کیبورد بزند، به مشتری میگوید خودت کارت را بکش و قیمت را هم خودت وارد کن!»
این کلاهی بوده که بانکها سر مردم میگذاشتهاند. به جای اینکه نيرو استخدام کنند، خدمات خود را به دست مردم دادهاند.
منصوری ادامه میدهد: «کلاهی که نگذاشتهاند! مردم مگر از این کار بدشان میآید؟ زمانی این اصل بود که دیگران برای تو کار کنند. اما اینترنت یعنی تو کارهایت را خودت انجام میدهی. ما در پدیده اطلاعات، نسلهای متفاوت داشتیم. زمانی برای اینکه اطلاعات وارد کامپیوتر شود فرم پر میکردند؛ یعنی افرادی این دادهها را به سیستم منتقل میکردند و پانچ میشد. چیزی برایشان مهم نبود، اعداد را همانطور که میخواندند وارد میکردند؛ به این افراد «پانچیست» میگفتند.
زمانی فرا رسيد که دادهها در زمان تولیدشان وارد سیستم شوند و حتی پردازش نشوند. سیستمهای ورودی دیتا روی میز آدمها رفت؛ البته مقاومت زیادی صورت گرفت ولی صحت اطلاعات را پنجاه تا شصت درصد افزایش داد، چون میدانست که مثلا هیچوقت فاکتور بیش از پنچ میلیون تومان نداشته است و در تایپ کردن اشتباه نمیکند. بعدها گفتیم که پرینت را کامپیوتر بدهد. یعنی ابتدا دادهها را وارد سیستم کن و بعد پرینت بگیر و امضا کن! یک مرحله جلوتر رفتیم، یعنی داده در محل تولید وارد سیستم شود. به مرور وقتی تجارتها آمدند، خودشان فاکتور میزدند و پشت پرده هم یک فاکتور برای مشتری تولید میشد. بالاخره سیستمها رو بهرشد هستند. اگر از همان روز اول قرار بود همان صفر و یک در اتاقهای دربسته انجام شوند دیگر رشد نمیکرد. شاید اگر با آیبیام بود حالا حالاها رشد نمیکرد.
ما از چه زمانی پدیده رشد کامپیوترها را داریم؟ از زمانی که بیل گیتس کامپیوتر را روی میز کارمند نشاند. بعد هم که همهجا را فرا گرفت. آن موقع ما حتی برای هر چیزی، مثلا برای توسعهدهندگانمان اتاق ترمینال داشتیم و هنوز هم در دانشگاهها هست؛ اتاقی است که ترمینالها را میگذارند و دانشجوها در آنجا کار میکنند. ما قبلش پانچروم داشتیم، یعنی دستگاهی داشتیم که وقتی میخواستیم برنامههایمان را بنویسیم خودمان باید پانچ میکردیم.
در دنیا فرهنگی به نام اوپنآفیس آمده؛ کارمند میز اختصاصی ندارد. اتاقهایی همراه میز وجود دارد و صبح کارمند با نوتبوک وارد شبکه میشود. میز و اتاق ثابت در آنجا نیست. من این را در دبی در یک کمپانی دیدم و مالکیت میز را هم از کارمند گرفته است. اینگونه به دورکاری عادت میکنند. آنچه اینجا دربارهاش شعار میدهیم، در آنجا عملی شده است. اول به جای اینکه دورکاری انجام دهند باید مالکیت و تعلق میز را از آنها بگیرید و بعد از آن هم از خانه کار خواهند کرد.
برای اصطلاحات این حوزه باید معادلسازی درستی داشته باشیم و به آن پایبند باشیم. مثلا یک بار گفتیم چرا همیشه مینویسید «کربنکینگ؟» یک معادلسازی کنید! گفتیم «سیب»، سامانه یکپارچه بانکی! کمکم هم جا افتاد. باید معادلی پیدا کرد که جا بیفتد.»
.
این سه سیب دنیا را عوض کردند
یکبار گفتیم که سه تا سیب دنیا را عوض کرد؛ اولی سیب حوا بود، دومی سیب نیوتن، سومی سيب استیو جابز. حالا ببینیم این سیب چهارم سیب چه کسی ميتواند باشد! درباره مخففسازی در بانک مرکزی هم تیمی است که فقط مخففسازی میکنند و خیلی کارشان قشنگ است.
از منصوری میخواهیم در مورد تجربه کسانی که مهاجرت کردند بیشتر بگوید. منصوری میگوید: «اصلی هست به نام تصمیمگیری و بعد از تصمیمگیری، حرکت است. بعد از تصمیمگیری دیگر یک مسیر برای اجرا وجود دارد. ممکن است به مشکل و شکست هم منجر شود. متاسفانه در مملکت ما ترس از شکست باعث میشود تصمیم نگیریم. یک روز بانک کشاورزی تصمیم گرفت پکیج خارجی بیاورد – افاناس. الان لایو است و دارد کار میکند. با یک کمپانی خارجی کار کردن هم قواعد خاص خودش و هزینههای خودش را دارد. از طرفی بانکی هم که با توسن کار میکند برایش مشکل است بتواند با یک شرکت خارجی کار کند. نوع رفتار متفاوت است. در اینجا هم رفتار خاص خودش وجود دارد. در هر دو صورت سازمان خود را با آن مدل تطبیق میدهد.
براي کار با یک شرکت خارجی دردسرهایی مثل تهیه ویزا، هزینه اقامت متخصصان، حق ماموریت، آنهم با سطح درآمد و مواردی از این دست وجود دارد که مسلما روی قیمت تمامشده تاثیر میگذارد. از طرفی، درخواستهای شما تازه بعد از مطرح شدن، باید برود مدتها مورد بررسی قرار بگیرد و بعدش درباره آن تصمیم بگیرند.»
.
آیا این تجربه موفقی بوده است؟
نمیگویم که موفق بوده است یا نه. حرف این است که باید هزینهها را قبول کرد. دلیل اینکه نمیتوانیم با خارج خوب کار کنیم، این است که پول نداریم. بودجه و امکانات ارزی ما محدود است، پول را هم داشته باشیم، سیستم بانکی را بهآساني نمیتوان هندل کرد و نمیتوانیم هزینههای آنها را بدهیم.
وقتی با یک شرکت ایرانی کار میکنیم میگوییم دیروز باید این کار را میکردی ولی شرکت خارجی میگوید بررسی میکنم؛ چون من تجربه دو بومیسازی با دو شرکت خارجی را داشتم. شما نمیتوانید یکشنبه زنگ بزنید، ولی ما اینجا جمعه هم زنگ میزنیم. به این مدل عادت کردهایم. پس اصل این است که تصمیم بگیرید و برای اجرا بروید و مسائلش را هم حل کنید. ولی آن روانی را که با شرکتهای داخلی داریم، با خارجیها نداریم. اصل، نتیجهگرفتن است.
عوامل برونمرزی بهقدری است که دیگر تصمیم با تو نیست. ولی در ایران مقداری روانتر است و ما انعطافپذیرتریم و انتظارمان از همدیگر بیشتر است؛ بهخصوص از پیمانکار. در ایران هرچه میگویند باید بگویی چشم!
فقط در داخل باید برای قولهایی که میدهیم به خودمان متعهد باشیم. به عقیده من، استفاده از پکیجهای خارجی بهدلیل هزینه و نوع ارتباط ما با خارج بهصرفه نیست. دیگری اینکه رفتارها و مقررات ما بر اساس رفتارسنجی خودمان تولید میشود و فقط یک واریز/برداشت سیستم بانکی نیست. ما میتوانیم از امکانات و تجارب آنها استفاده کنیم.»
از منصوری میخواهیم از محصولاتی که دارد برایمان بگوید. او میگوید: « ما در شرکت سه محصول داریم؛ بنکو دیبیتو ( BaNcO DB2)، بنکو زِد اُ اِس (BaNcO ZOS) و بنکو 1414 (BaNcO1414).
ما موفق شدیم بنکو دیبیتو (DB2) را انجام دهیم. بنکو سمت کاربری و میانی آن بههیچوجه تغییر نمیکند، فقط بانک اطلاعاتی آن به دیبیتو (DB2) در محیط آیبیام (IBM) تبدیل میشود. اگر پروژه را از اول گسترده میکردیم بسته نمیشد. پس من در این پروژه شناخت بنکو پیدا میکنم و بانک اطلاعاتی را که یکی از مهمترین رکنهای سیستم است این طرف آوردهام. ما تغییراتی در سطح دیتا مدل داریم، حداقل بعضی خصوصیات که در اوراکل (ORACLE) استفاده شده، در دیبیتو (DB2) سازگار نیست. بچهها این را شناسایی کردند و به نقطهای رسیدند که این کار را انجام میدهند. فقط ما قسمت بانک اطلاعاتی را روی محیط آیبیام بردیم.
فاز بعدی که بنکو زِد اُ اِس (BaNcO ZOS) است، که در آن از نرمافزار سرورها و میدلورها هم روی محیط آیبیام (IBM) و سیستمعامل زِد اُ اِس (Zos) استفاده میشود و سمت کاربری تغییری نخواهد کرد. این را برای انتهای سال یا فصل اول سال بعد برنامهریزی کردهایم. تیم مقیاس بزرگ تجربه منحصر بهفردی در کشور است.
فاز نهایی پروژه بنکو 1414 است که بر اساس تجارب بهدست آمده و تغییرات مورد نیاز مشتری است.
در تصمیمگیری که انجام شد، یک نسخه از سورس بنکو در اختیار مقیاس بزرگ قرار میگیرد. بنکوی بانکهای متوسط و کوچک در شرکت نگین انجام میشود و بنکوی مقیاس بزرگ در «سبت». حالا این دو سورس کجا نقطه تلاقی دارند که عملکردهایشان یکپارچه بماند؟ این پدیدهای است که داریم روی آن کار میکنیم و الان من بهعنوان یک عارضه میگویم که مقاومت هم در برابر آن است. در نرمافزار، اصلی داریم به نام «اصل وحدت سورس». سورس باید یکجا باشد که توسن دارد، این شعاری را که خودمان خیلی میدادیم میشکنیم و سورس در دو جا است. پس من باید چگونه تعامل کنم؟ کارشناس من یا توسن میتواند هر چیزی را بر اساس نیاز در برنامهها تغییر دهند. چگونه باید یکسانی و وحدت در دو متن رعایت شود، یعنی اگر نتوان هماهنگی را انجام داد، روح بنکو دو تا آدم میشود. در واقع الان دو گروه روی بنکو کار میکنند، یکی ما وديگري خود بنکوییها. امیدواریم بتوانیم روشها و دستورالعملهایی براي یکسانسازی بنکو در گروه تدوین کنیم.
ما اینجا مجبوریم بنکو در دستمان باشد چون باید تغییراتی جهت افزایش کارایی و استفاده در بانکهای بزرگ انجام دهیم. هر گروه تغییرات دهد، دیگری را مطلع میکند. به عقیده من، تغییراتی بین 20 تا 35 درصد در بنکو رخ خواهد داد.
چون تغییراتی که از نوع کاربردی انجام میشود برای بانکهای کوچک هم لازم خواهد داد. ممکن است عملکردی اضافه کنم یا دو بهبود انجام دهم. وحدانیت معماری خیلی باید رعایت شود و ممکن است وحدانیت معماری بنکو در جاهایی بهخاطر اجرا بههم خورده باشد.
ما پیشبینی کردیم تا انتهای 93 حدود 32 نفر هستیم و به مرور نیرو میگیریم، چون بالاخره ما الان تولید انجام نمیدهیم یعنی نسخهای از بنکو در اختیار ماست و داریم معماریاش را روی معماری آیبیام میآوریم. ما اینجا مستقل عمل میکنیم. در جابهجایی نیرو اگر بحثی باشد اولویت این است که از گروه توسن به این مجموعه بیاید، ولی سعی میکنیم نیروهای جوان را از بازار جذب کنیم.
منبع: ویژهنامه بانکداری الکترونیک عصر ارتباط، شماره 12