پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
اینترنت در اغما
مرگ دلخراش مهسا امینی، دنبالهای از اتفاقات و تحولات را در کشور رقم زده که اگرچه میتوان با خوشبینی حداکثری گفتوگوها و توجه نسبی به مطالبات مطرحشده پس از آن را فرصتی برای رفع گرههایی دانست که در سالهای اخیر سرمایههای اجتماعی و اقتصادی و معنوی کشور را در تنگنا قرار داده، اما با محدودیتهایی در اینترنت کشور همراه شده که هم تأثیر زیادی روی زندگی روزمره مردم گذاشته و هم بسیاری از برنامهریزیها و سرمایهگذاریهای کسبوکاری را با توقف همراه کرده و از همه مهمتر این پرسش را ایجاد کرده که اگر این محدودیتها را با فرازوفرودهای قبلی این حوزه از اقتصاد جمع بزنیم، چقدر میتوانیم امیدوار باشیم که حرکت اقتصاد نوآوری کشور ادامهدار باشد؟!
از این رو باید بیرودربایستی تأکید کرد که دو هفته گذشته یک شوک بیسابقه برای زیست آنلاین ایرانیها بوده و اینترنت بهعنوان یک حق شهروندی در هزاره جدید با محدودیت شدید و قطعی متناوب همراه شده است. تا آنجا که بسیاری نگران این هستند که وضعیت فعلی اینترنت و برخی سرویسهای بینالمللی بهعنوان زیرساخت اقتصاد دیجیتال، همه آنچه در 15 سال گذشته بهعنوان اقتصاد نوآوری ساختهایم را بر باد دهد.
نکته اساسی این است که بسیاری از ارتباطات کسبوکاری؛ بهخصوص در اقتصاد نوآوری و دیجیتال مختل شده و هیچکس بهدرستی نمیداند این وضعیت خاکستری در حوزه زیرساخت آیتی کشور، کی و چگونه برطرف میشود.
چه دوست داشته باشیم، چه نه…
شاید برای آنها که مدتهاست میگویند باید فکری اساسی برای فضای مجازی کرد، این یک فرصت یا حتی یک نقطه تغییر باشد؛ همانها که این روزها میگویند اتفاق خاصی نیفتاده و هر کسی سودای اقتصاد دیجیتال دارد، میتواند از زیرساختها و ابزارهای داخلی استفاده کند. همانها که تأکید دارند اتفاق خاصی نیفتاده و اینترنت هست، اما با روش و سبک و سیاقی جدید و البته باب میل آنها! اما چه دوست داشته باشیم، چه نه، بودونبود اینترنت برای بسیاری از مردم معادل دسترسیداشتن یا نداشتن به اینستاگرام و واتساپ شده است. چه دوست داشته باشیم، چه نه، زیرساخت ارتباطی بسیاری از کسبوکارهای کوچک و بزرگ روی واتساپ تعریف شده است. چه دوست داشته باشیم، چه نه، حیات صدها هزار کسبوکار خرد که معادل حدود 70 درصد اقتصاد دیجیتال کشورند به دسترسی به شبکههای اجتماعی ازجمله اینستاگرام وابسته است. این آماری است که همین سه هفته پیش مرکز توسعه تجارت الکترونیکی وزارت صمت، آن هم با افتخار از رشد این بخش از تجارت کشور داده است. امروز باید با استناد به همین آمارهای رسمی گفت «اینترنت با سبک و سیاق فعلی معنایی جز از دست رفتن این بخش از آمارهایی که خود آنها دادهاند، ندارد و این یک خسارت غیرقابل جبران است».
اکوسیستم منهای اینستاگرام
بسیاری این روزها میگویند مگر بود و نبود اینستاگرام در اقتصاد نوآوری کشور چقدر مهم است که این همه سروصدا بر سر آن برپا شده است. در جواب این گزاره غیراقتصادی باید گفت آیا اقتصاد دیجیتال یا حتی اکوسیستم استارتاپی منهای اینستاگرام که میلیونها ایرانی کاربر آن هستند، معنا دارد؟ آن هم وقتی گزارش تجارت الکترونیک سال 1401 کشور نشان میدهد تنها 30 درصد اقتصاد آنلاین از طریق درگاههای پرداخت وبسایتها انجام میشود و این یعنی 70 درصد آن در بسترهای دیگر ازجمله شبکههای اجتماعی جاری است… مهمتر اینکه آیا میتوان به کسبوکارهای بزرگی که میلیاردها تومان هزینه بازاریابی در شبکههای اجتماعی کردهاند، گفت «اشتباه کردید!»
در این شماره از «کارنگ» که در این روزهای تلخ منتشر میشود، همکاران من با نگاهی تحلیلی و با ادبیاتی به دور از آنچه این روزها، رسانهها و چهرههای مختلف خارجی برای ایران میپیچند، تلاش کردهاند بگویند ادامه وضعیت متزلزل اینترنت یا تأکید بر ملیکردن آن، نهتنها میتواند اقتصاد آنلاین کشور و مفهوم نوآوری و تحول دیجیتال را ناکار کند، بلکه پیامی است به فعالان واقعی این حوزه با این مضمون که سرمایهگذاری خطرپذیر، راهاندازی استارتاپ و در یک کلام ساختن کسبوکار در سالهای آینده مشابه وضعیت فعلی خودروسازی در کشور خواهد شد؛ یعنی افتادن در بازی پیچیده رانت و ناکارآمدی و انحصار. و این در بدترین حالت یعنی رفتن و رهاکردن و در بهترین حالت یعنی کارینکردن و دستکشیدن و حسرتخوردن…
اینترنت کشور و زیرساختهای آیتی و همه کسبوکارها و اکوسیستمی که در دو دهه گذشته برای استقرار و رشد آنها خون دلها خورده شده، بخشی از داراییها و سرمایههای مادی و معنوی کشورند. در این روزهای سخت و تلخ باید از داشتههایمان مراقبت کنیم. برخلاف آنچه وزیر ارتباطات گفته یا برخی دیگر از نهادهای مختلف در پی اندازهگیری آن هستند، خسارتهای این حوزه صرفاً کسبوکاری و عدد و رقمهای ریالی نخواهد بود. مخابره پیام ناامیدکننده به نسلی که با اینترنت بزرگ شده و آینده زندگی و کسبوکار خود را روی آن تعریف کرده، خسارتی است غیر قابل سنجش که شاید یک دهه بعد ابعاد فاجعهبارش روشن شود.