پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
هر کسی از ظن خود شد یار صف
این روزها مهمترین سوژه رسانهها که نقل هر محفلی هم هست مطالب مرتبط با سبد کالاست. از چند هفته پیش که این موضوع توسط روحانی اعلام شده بود تا همین چند روز پیش که توزیع سبدها شروع شده، معلوم بود که این طرح و پیادهسازی آن مشکلات فراوانی دارد. با این حال این کار بزرگ و ملی کلید خورده و ما با پدیدهای مواجهایم که از نظر ابعاد مختلف قابل بررسی است.
ماجرا چیست؟
سبد کالای حمایتی، سبد کالا یا یارانه غیرنقدی عنوان طرحی است که میگویند دکتر نیلی اقتصاددان آن را وارد دولت روحانی کرده است. به نظر میرسد پرداخت یارانه نقدی در تشدید تورم در کشور نقش مهمی داشته و پرداخت یارانه به صورت غیرنقدی اثر کمتری در افزایش تورم دارد و احتمال توسعه کسب و کارهای بومی هم وجود دارد. بنابراین با اختصاص برخی اقلام ضروری هم از اقشار آسیپپذیر جامعه حمایت اندکی شده و هم با این کار از افزایش نقدینگی و در نتیجه رشد تورم جلوگیری میشود و در نهایت با تزریق پول به بخشهای صنعتی چرخهای صنعت بهتر میچرخند. اما مهمترین سوالی که مطرح میشود این است که این کالاها به چه کسانی پرداخت میگردد. شاید اگر در زمان پیادهسازی طرح یارانههای نقدی اطلاعات مناسب همه مردم جمعآوری شده بود امروز به راحتی میشد به آن دیتابیس رجوع کرد و مشخص کرد که چه کسانی مشمول طرح میگردند. اما نکته غمبار این جاست که چنین آماری وجود ندارد و اطلاعات موجود اشکالات فراوانی دارد. بنابراین ما با شرایطی مواجه هستیم که اطلاعات افرادی که یارانه غیرنقدی به آنها تعلق میگیرد به آسانی در دسترس نیست. حال میتوان از خیر اجرای طرح گذشت یا دل به دریا زد و با وجود نقصهای موجود قدم در راه سخت گذاشت. دولت روحانی قدم در راه سخت گذاشته تا کاری که احمدینژاد باید میکرد و نکرد را تمام کند.
ماجرا چگونه منعکس میشود؟
این روزها با توجه به روزنامههای موجود حرفهای مختلفی درباره این طرح شنیده میشود. آنها که به دنبال فرصتی برای انتقاد به دولت روحانی بودند فرصت را غنیمت شمرده و با بیان برخی نکتهها مانند این که این صفها در شان مردم انقلاب اسلامی نیست سعی کردند از این آب گلآلود ماهی خودشان را بگیرند. با مثلا بیبیسی فارسی تلاش کرد روی اصل ماجرا تمرکز کند. کلیدواژههایی مانند گداپروری به صورت مرتب شنیده میشود. برخی میگویند این اقدامات پوپولیستی و گداپروری است و ایستادن در صف در شان مردم نیست. اما کسی نپرسید که مردم چرا در صف ایستادهاند؟ بگذارید از دنیای سینما کمک بگیریم.
سلام سینما! سلام صف
پنجشنبه گذشته سلام سینما بود. سلام سینما روزی است که در آن روز سینماهای کل کشور رایگان است و مردم هر چقدر بخواهند میتوانند فیلم ببینند. در این روز اتفاقات عجیبی رخ داد که باورکردنی نیست. مردم با بساط پیکنیک به سینماها رفتند. ساعتها در صفها ایستادند و به حکم مفت باشه کوفت باشه هر فیلمی که شد را تماشا کردند. این روزها هم جشنواره فجر در حال برگزاری است و در ساعتهایی که هوا تاریک شده اگر سری به سینماها بزنید با چهرههایی روبهرو میشوید که آمدهاند در صف بایستند و با التماس بلیتی بگیرند. اکنون سه سال است که بلیتهای جشنواره فجر پیشفروش میشود. اما هنوز برخی باور نمیکنند که بلیتها فروش رفته و میآیند شروع میکنند به چانه زدن و شاهد صحنههای عجیب و غریبی از روشنفکرترین قشر جامعه هستیم. همین قشر که در سرمای زمستان صف میایستد تا بلیتی بگیرند و فیلمی ببیند در مواجهه با تصاویر مردمی که در صف سبد کالا ایستادهاند نوچ نوچ میکند و انگار نه انگار که خودشان هم عاشق صف هستند. احتمالا داستان آن بابایی را شنیدهاید که در صف نانوایی بود که نانوا گفت نون تموم شده و زمانی که مردم در حال رفتن به خانههایشان بودند گفت نون تموم شده صف رو چرا به هم میزنید! بگذارید مثال دیگری بزنم. میتوانید ظهر یا شب سری به برج میلاد بزنید. کاخ جشنواره فجر چند سالی است که این جا برپا میشود و فعالان فرهنگی این ممکلت را میتوان در صفهای ناهار و شام مشاهده کرد که ژتون به دست در صف ایستادهاند تا غذایی بخورند. حال چگونه است که آن صف روشنفکری است و این یکی پیف؟
واقعیت چیست؟
واقعیت این است که اگر عینک سیاسی نگاه کردن را برداریم میبینیم که مشکل واقعی ما مشکل فرهنگ است و پاشنه آشیل دولت روحانی هم فرهنگ است. متاسفانه به نظر میرسد دولت روحانی هم این حوزه را چندان جدی نمیگیرد. سامانههای وزارت صنعت، معدن و تجارت فعال است و مردم میتوانند از طریق آنها ببینند که به آنها سبد کالا اختصاص داده شده یا نه. اما مردم تمایل دارند در صف بایستند، گویی صف بستن یک آیین دیرپا در این ملک است. بنابراین ما با طرحی مواجه هستیم که ابعاد فراوانی دارد. اما درست اطلاعرسانی نشده و اتفاقا رسانهها هم در این زمینه کوتاهی کردهاند. آن گاه این صحیح است که طرحی که ابعاد مختلفی دارد را به آسانی زیر سوال ببریم؟ اوج هنر ما میتواند این باشد که صفها را از بین ببریم. هنوز هم چند روزی به پایان جشنواره فیلم فجر باقی مانده و هنوز هم میتوان به سالنهای سینما سر زد و آخرین نسلی را مشاهده کرد که هنوز باور نمیکند بلیتها به صورت الکترونیک به فروش رفتهاند. اگر بتوانیم ذهنیتها را تغییر دهیم این کشور از این رو به آن رو میشود.