پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
عماد ایرانی، مدیر شبکه شاتوت از چالشهای توسعه کیف پول الکترونیکی در کشور میگوید / تراکنشهای خرد زحمت اضافی به گردن بانکها میاندازند
آویده علم جمیلی / شاید شما هم در طول روز بارها و بارها با انواع پیامکهایی که شما را ترغیب به افزایش اعتبار کیف پول الکترونیکی در اپلیکیشنهایی که از آنها استفاده میکنید، مواجه شده باشید. برخی ادعا میکنند که با افزایش حتی پنج هزارتومانی اعتبارتان میتوانید در قرعهکشی گوشیهای چند ده میلیون تومانی یا حتی خودرو سواری شرکت کنید؛ اما به راستی چند نفر پس از دریافت این پیامکها به افزایش اعتبار خود ترغیب میشوند یا این نوع پیامکها را جدی میگیرند؟ به راستی کیف پول الکترونیکی در کشور به کجا رسید؟ در شرایطی که کشورهای توسعهیافته و اغلب اقتصادی در حال ظهور از کیف پول الکترونیکی برای پرداختهای خرد خود استفاده میکنند، در کشور پرداختهای کارتی همچنان بیشترین سهم را دارد.
بر اساس گفتههای عماد ایرانی، مدیر شبکه شاتوت تمایل افراد به استفاده از کارت بانکی به جای کیف پول الکترونیک باعث شده که بانکها از مهمترین وظیفه خود که شناسایی تراکنشهای مشکوک است، دور شوند. در این صورت نباید امید داشت که تراکنشهای مربوط به سایتهای شرطبندی یا قمار، به زودی شناسایی شوند. به باور او 90 درصد تراکنشهای روزانه کشور، خرد است و از نظر مالی نیز ارزشی برای بانکها ندارد. چراکه سریعاً توسط پذیرنده دریافت میشود. به باور ایرانی وظیفه شبکه بانکی و پرداخت، کشف تقلبها و تراکنشهایی است که مستقیماً به سایتهای شرطبندی متصل میشود، است و نه پیگیری و رفع آنها. مشروح گفتوگو با ایرانی را در خصوص اهداف، وضعیت فعلی و چالشهای کیف پول الکترونیک را در ادامه میخوانید.
هنگامی که بحث کیف پول الکترونیکی در کشور مطرح شد چه چشماندازی برای آن مطرح شد و آیا توانسته به آن اهداف دست پیدا کند؟
کیف پول الکترونیکی یک محصول نیست یک نظام پرداختی است و چند هدف اصلی را دنبال میکند؛ تاکنون هر اقدامی که در حوزه کیف پول در کشور انجام شده محدود به کسبوکارهای خاصی بوده است. بدین معنا که به عنوان یک محصول یا خدمت میانی در این کسبوکارها فعالیت میکرده تا بتواند صرفاً به نیاز همان کسبوکار پاسخ دهد. نمونه آن را نیز میتوان در کیف پول اپلیکیشنهای اسنپ و دیجیکالا مشاهده کرد؛ اما آن چیزی که در حال حاضر به عنوان کیف پول در محافل بانکی و اقتصادی مطرحشده، نگاه بزرگتر و جامعتری دارد و به طبع آن هدفهای بزرگتری را نیز دنبال میکند. درواقع قرار است چند هدف اصلی در کیف پول الکترونیک مدنظر قرار گیرد و پوشش داده شود؛ اولین بحث سهولت در پرداخت است. زمانی که در خصوص کیف پول صحبت میشود، مهمترین تجربهای که افراد و کسبوکارها از آن داشتهاند، سهولت بوده است. درواقع از نگاه مشتریان مکانیزمهای پرداختی تفاوتی زیادی با یکدیگر ندارد زیرا با آنها آشنا نیستند و سهولت آن چیزی است که برایشان مهم است.
نکته دیگر، حجم تراکنش است. حجم تراکنشهای جابهجاشده در شبکه بانکی یا core banking به واسطه کارتهای بانکی زیاد است و تعداد روزانه آن نیز در حال حاضر نزدیک به 200 میلیون و حتی بیشتر برآورد شده است. 90 درصد اینها تراکنشهای خرد هستند و برای بانکها از نظر ارزش مالی، کمارزش محسوب میشوند. به دلیل اینکه تراکنشهای بسیار سریعی هستند و منابعی که توسط این تراکنشهای خرد انجام میشود، زیر 200 هزار تومان است و از طرف پذیرنده نیز مبالغ تجمیع شده را سریعاً برداشت میکند و این یک روند روتین روزانه بابت کسبوکاری است که دارند.
درواقع بانکها فرایند انجام این تراکنشهای 90 درصدی را انجام میدهند که درواقع کمارزشند و شاید از نظر ارزش مالی سهمی 20 درصدی نسبت به تراکنشهایی که در حوزه چک، تسهیلات یا شرکتی در آن بانک انجام میشود، داشته باشند. کیف پول الکترونیک یکی از عواملی است که کمک میکند این تراکنشها از روی سامانههای متمرکز بانکی برداشته و وارد حوزه کمهزینهتری شده و با استفاده از سرویسهای جدید مدیریت شود. این اقدام هم سهولت برای مشتریان میآورد و هم باعث میشود که بانکها فرآیندهای با ارزش مالی بالاتری را انجام دهند و وقت و منابع خود را برای تراکنشهای خرد نگذارند و به کارهای مهمتری بپردازند؛ یکی از مهمترین وظایف بانکها کشف تقلب به صورت آنلاین است؛ اما به دلیل اینکه حجم تراکنشها در روز زیاد است، نمیتوانند به خوبی کشف تقلب را شناسایی کنند. درصورتیکه تراکنشها کاهش یابد، میتوانند وقت و منابع خود را به خدمات پرارزش بانکی تخصیص دهند. تراکنشهایی که برای بانک ماندگاری دارد و در اصل حیات بانک به آن وابسته است.
کشف تقلب یکی از چالشهای اساسی نظام بانکی است و چالش دیگر نیز در شناسایی سایتهای قمار و تقلب، کارت بانکهای اجارهای و… بوده؛ کیف پول تا چه میزان میتواند جلوی تراکنشها برای اهداف قمار را بگیرد؟
معقد نیستم که یک سرویس پرداختی مانند کیف پول یا حتی کارت باید نگرانی در حوزه مدیریت این تقلبها داشته باشد. وظیفه شبکه بانکی و پرداخت، کشف این تقلبهاست و نه پیگیری و رفع آنها. نکته بدی که وجود دارد، این است که مسئولیت پیدا کردن این تقلبها و مقابله با آنها نیز بر عهده بازیگران همین شبکه گذاشته شده است. بدین معنا که از شرکتهای PSP خواسته شده که پذیرندههای پرخطر را شناسایی و مسدود کنند. درحالیکه واقعیت این است که در هیچ کشوری مسئولیت شبکه پرداخت یا ابزارهای پرداخت این نیست که با متخلفان برخورد کنند بلکه وظیفه شان تنها شناسایی است.
به عنوان مثال شرکت شاپرک به عنوان متولی حوزه پرداخت در کشور باید قوانینی را مصوب کند که نحوه شناسایی پذیرنده، ثبت و تعریفش در نظام کارتی و در ادامه کیف پول مشخص باشد. در این صورت شرکتهای پرداختی زمانی که به حوزه کیف پول وارد میشوند، قوانین را رعایت میکنند و گزارشهای شفافی میدهند.
اگر گزارشها شفاف باشد دیگر مسئولیتی متوجه شرکت یا نظام پرداختی نخواهد بود. کشف و پیدا کردن افرادی که تقلب میکنند باید در مراحل بعدی و توسط نهادهای دیگری صورت بگیرد. اگر در حال حاضر پذیرندههای پرخطری در حوزه بانکی داریم، امکان اینکه این پذیرندههای پرخطر در حوزه کیف پول نیز وارد شوند، وجود دارد؛ یعنی کیف پول صرفاً به عنوان یک مکانیزم اجرایی و معماری جدید برای شبکه پرداخت که ابزارهای پرداخت جدیدی را برای ما به ارمغان میآورد، مانند موبایل یا QR به خودی خود جلوی این فرآیند تقلب و استفاده نادرست از شبکه را نمیگیرد. بلکه میبایست شرایطی فراهم شود که گزارشها و تراکنشهایی که قرار است در این شبکه انجام شود بهمانند شبکه کارتی شفاف باشند.
باید این گزارشها جمعآوری و ارائه شوند و در نهایت سازمانهایی که متولی هستند مانند شاپرک و نهادهای انتظامی- قضایی بر روی این تراکنشها بر اساس مدلهایی که خودشان دارند، مطالعه کرده، افراد متقلب و پذیرندههای متقلب را شناسایی و مسدود کنند.
مهمترین چیزی که در این حوزه (کشف تقلب) میتواند کمک کند، صرفاً شفافیت و گزارشها است؛ اما مسئولیت این حوزه را اگر بخواهیم بر کیف پول یا شبکه کارتی بگذاریم، بعید است تفاوتی ایجاد شود. در حال حاضر نیز پذیرندههایی وجود دارند که به نام نادرست تعریفشدهاند یا اینکه پذیرنده با نام صحیح تعریف شده اما محل استفاده آن جای دیگری است. کالا یا خدمتی که عرضه میکند، چیزی نیست که معرفی کرده همین اتفاق نیز میتواند در کیف پول رخ دهد.
در حال حاضر هر کسبوکار کیف پول خاص خود را راهاندازی کرده است. آیا باید انتظار ایجاد یک کیف پول واحد را داشته باشیم؟
قرار نیست کیف پولها یکی شوند بلکه قرار است توان همکاری با همدیگر را پیدا کنند. در طرح کیف پولی که بانک مرکزی مشخص کرده، تفاوتهایی با مدلهای قدیمی که به شکل کیفهای بزرگ یا مگاولت تعریف میشد، وجود دارد. در طرح پیشین کل اطلاعات کیف پول، موجودی و … در داخل آن تعریف شده بود و کیف پولها ابزارهایی برای دسترسی به این مخزن بودند؛ اما پروژه جدیدی که بانک مرکزی تعریف کرده، بدین شکل نیست.
این نهاد پولی صرفاً نقش محور را برای ایجاد ارتباط بین کیف پولها دارد. تمام توضیحات مرتبط با کیف، مشتریان و تعاریف مرتبط با آنها و حتی مدلهای اقتصادی که روی آنها وجود دارد، ابزارهایی که قرار است اداره شود مانند موبایل، QR و هر چیز دیگری بر عهده بانکها گذاشته شده است. چراکه بانکها مسئولیت اصلی در زمینه شناسایی مشتریان خود را دارند. از طرفی چون بانکها خودشان رأساً نمیتوانند در این حوزه فعالیت داشته باشند و در حوزه اقتصاد دیجیتال و خدمات ارزش افزوده توانمند نیستند، نقش سومی به نام راهبر دیده شده که درواقع همان شرکتهای استارتاپی و شرکتهای فعال در حوزه کیف پول هستند. راهبران با همکاری یک بانک در این حوزه نقشآفرینی میکنند.
زمانی که یک بانک در حوزه کیف پول رشد چشمگیری خواهد داشت که دو اتفاق اصلی رخ دهد، اول اینکه فضای پذیرش کیف پول باید ارتقا یابد. درصد تراکنش کیف پولها نسبت به تراکنش کارتی کشور بسیار ناچیز است. دلیلش محدود بودن مشتریانی که از کیف پول استفاده میکنند، است؛ و البته این افراد نیز از خدماتی استفاده میکنند که همان مجموعه (کیف پولهای فعلی) به آنها میدهد و اکثراً استفادهشان از کیف پول نیز به اجبار است.
اگر شرایط پرداخت کارتیشان آسانتر بود، کیف پول برایشان مزیتی نداشت. استفاده از کیف پول برای یک خدمت خاص را میتوان در پروژه کارت هوشمند سوخت مشاهده کرد، در این پروژه کیف پول در این کارتها تعریف شد. از نظر تجربه کاربری، خوب قلمداد میشد. چراکه پس از سوختگیری پرداخت الکترونیک سریعاً صورت میگرفت؛ اما به دلیل همان مشکلی که عنوان شد یعنی عدم وجود فضای پذیرش غیر، صرفاً پرداخت با این کارتها در جایگاه سوخت انجام میشد و به همین دلیل رشد پیدا نکرد. نمونه دیگر کارت بلیتهای مترو و اتوبوس است که توسط بسیاری از شهرداری در سطح کشور در حجم گسترده در حال استفاده است. در تهران نزدیک به شش میلیون تراکنش در حوزه حملونقل داریم که به دلایل بسیاری شامل موارد امنیتی و تجاری در فضاهای دیگری قابل استفاده نیستند و دقیقاً همان دو مسئله بالا یعنی محدود بودن و الزام استفاده بر آنها حاکم است.
مشتریان انتخاب دیگری ندارند و اگر میخواهند از خدمات مترو و اتوبوس استفاده کنند میبایست کارتهای خود را شارژ کنند؛ بنابراین اولین چیزی که باعث میشود کیف پول توسعه یابد افزایش فضای پذیرندگی آن است. دوم اینکه فارغ از اینکه مردم مهمترین استفادهکنندگان از آن هستند، باید رقابت در کسبوکارها نیز ایجاد شود. شاپرک یک مدل کارمزدی دارد که با همه انتقاداتی است که نسبت به آن صورت گرفته، شرکتهای PSP از آن منتفع شدهاند.
کمااینکه انتقادی از سمت بانکها نیز هست مبنی بر اینکه بانکها نباید کارمزدها را پرداخت کنند؛ بنابراین این موضوع کارمزد نیز در کنار افزایش فضای پذیرندگی وجود دارد. اینکه اگر کیف پول میخواهد فراگیر شود باید یک نظام کارمزدی درستی نیز برایش تعریف شود. نظام کارمزدی کارتی برای پذیرنده و مشتری رایگان است و هزینهای بابت خدماتی که پذیرنده ارائه میدهد یا تراکنشی که مشتری انجام میدهد، دریافت نمیکند. اصول استاندار این است که نظام کارمزدی به صورت یک شکل دیده شود؛ یعنی هم در شبکه بانکی و هم در شبکه کیف پول به این سمت سوق داده شویم که پذیرندگان، کارمزد را پرداخت کنند. کمااینکه در حال حاضر هزینههای مرتبط با کسبوکار را پذیرندگان پرداخت میکنند؛ به عنوان مثال فروشگاه هزینه آب و برق و اجاره و … دارد که توسط صاحب کسبوکار پرداخت میشود.
درواقع این هزینهها پرداخت میشوند تا کالا یا خدمت به فروش برسد و مشتری پایدار و راضی جذب شود. پرداخت الکترونیک نیز ابزاری است که در اختیار پذیرنده است تا با سهولت مبالغ را از مشتریان دریافت کند و خدمت خودش را به ایشان عرضه کند. پس پذیرندگان هستند که منتفع اصلی از این شبکههای پرداختی چه کارتی و چه کیف پولی خواهند بود.
اگر نظام کارمزدی صحیحی در نظر گرفته شود مشتریان به صورت خودکار تراکنشها از شبکه بانکی به کیف پول منتقل میکنند و نیازی نیست که شرایط ویژهای برای آن رخ دهد. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، نبود هزینههای سختافزاری در کیف پول است. استفاده از کیف پول الکترونیک نیاز به پایانههای فروشگاهی را کم میکند. شبکه کیف پول در بانک مرکزی به شکلی طراحی شده که با ارزانترین رسانهها که همان موبایل مشتریان است، میتوانند پرداخت را انجام دهند و پذیرندگان نیز با ارزانترین روش ممکن مانند بارکد یا تلفن همراه، پول مبادله شده را به دست میآورند. درواقع آن هزینههای سربار سختافزاری که هماکنون بر شبکه کارتی کشور سایه افکنده، از بین خواهد رفت. البته که مستلزم این است که نظام کارمزدی اصلاح شود تا کیف پول نیز مورد استفاده قرار گیرد.
در قسمتهایی از سخنان خود، کارمزد را به عنوان بزرگترین چالش کیف پول الکترونیک در کشور بیان کردید. به غیر از کارمزد دیگر چه چالشهایی در این بخش وجود دارد؟
اصلیترین و مهمترین چالش در حوزه پرداخت، نظام بانکی است چه در حوزه کیف پول و چه در حوزه کارتهای بانکی. اگر کارمزد حل شود، سایر چالشها اساسی نیستند. چالش دیگر پس از نظام کارمزدی، رسیدن به دوران بلوغ استفاده از خدمات کیف پول الکترونیک است. در این دوران ممکن است اشکالاتی در حوزه امنیتی برای برخی از کیف پولها رخ دهد. تاکنون بازیگران شبکه بانکی کشور بانکها و PSPهایی بودند که دوران بلوغ آهستهای داشتند؛ طی 15 سال سامانههای متمرکز بانکی و شرکتهای PSP با رشد فناوری حرکت کرده و جلو آمدند و اکنون به بلوغ رسیدهاند از این رو شاهد مشکلات به مراتب کمتری چه در خصوص پایداری سیستمها و چه در حوزه امنیت در آنها بودهایم. در اصل یکی از دلایل حضور کیف پول در شبکه پرداختی کشور سهولت دریافت خدمت و سرویس جدید است. شرکتها و استارتاپها میتوانند در این بازی بزرگ پرداختهای موبایلی و خرد و بعدها کلان وارد شوند. این شرکتها لزوماً به جز شرکتهای بزرگ (که در حال حاضر فعالیت میکنند) بلوغ لازم برای طراحی سیستم زیرساختی مالی را ندارند.
به هر حال وقتی میگوییم کیف پول پرداخت خرد به جز این که رقم مبادله را محدود میکنیم، هیچ کدام از المانهای مرتبط با نظام مالی را لغو یا از بین نمیبریم. همه مسائل امنیتی از جمله نگهداری موجودیها و اطلاعات تراکنشها از جمله مواردی است که در بانکها به دلیل سپری کردن دوران بلوغ؛ حل شده است؛ اما در مورد استارتاپها به دلیل اینکه هنوز دوران بلوغشان در این حوزه را سپری نکردند، احتمالاً با چالشهایی در این خصوص مواجه شوند.
سرویسهای مالی که از امروز به بعد توسط این استارتاپها طراحی و در اختیار مشتریان قرار میگیرد، نیاز هست که این مسیر بلوغ با آگاهی بیشتر و با نظارت بیشتر توسط نهادهای نظارتی، کمک و مساعدتی که مجموعه بزرگ بانکی به مجموعههای کوچکتر میکنند، برطرف شود؛ اما اگر الان فضای کیف پول باز شود و شرکتهای مختلفی بخواهند به ارائه سرویس اقدام کنند، با حجمی از مشکلات چه در بحث پایداری و چه در بحث کیف پول روبر خواهند شد.