پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
مدیرعامل دارا در گفتوگو با راه پرداخت: شرکتهای لندتکی میتوانند در شرایط رکود عرضه و تقاضا را افزایش دهند
نوید رجائیپور، مدیرعامل و همبنیانگذار دارا در گفتوگو با راه پرداخت به تبیین چالشهای مربوط به گذار از وام دهی سنتی به اعتبار دهی نوین پرداخت.
شاید برای رسیدن به فرهنگ اعتباردهی بهجای وام دهی و رفتن به سمت اعتبارسنجی تا توثیقهای متعدد سنتی راه بسیار دور و درازی در پیش است. اما به نظر میرسد کسبوکارهای لندتکی روزبهروز در حال تقویت خود برای رسیدن به دورهای درخشان هستند. دورهای که دیگر مردم در مسیرهای پر پیچ و خم دریافت وام و یا به عبارتی درستتر اعتبار قرار نمیگیرند. دورهای که دیگر نیازی نیست به دنبال دوست و یا آشنا برای گرفتن یک نامه کسر از حقوق باشیم. دیگر رفتارهای مالی ما برای دریافت اعتبار مورد ارزیابی قرار میگیرد و هرچقدر شهروند خوش حسابتری باشیم اعتبار بیشتری نیز کسب خواهیم کرد.
نوید رجائیپور، مدیرعامل و همبنیانگذار دارا در گفتوگو با راه پرداخت علاوه بر تشریح چالشهای مجموعههای لندتکی در کشور در مورد فعالیتهای دارا در مورد انواع خدماتی که این مجموعه در زمینه اعتباردهی انجام میدهد توضیحاتی را ارائه کرد. او همچنین به ظرفیتهایی که در دوران شیوع کرونا ایجاد شده اشاره کرد که ممکن بود برای حرکت به سمت تبدیل فعالیتهای سنتی پرداخت وام و تسهیلات نقدی به منابعی اعتباری مورد استفاده قرار گیرد اما فرصتسوزی شد.
رجائیپور همچنین توثیق سهام عدالت را از جمله فرصتهایی عنوان کرد که دارا میتواند به عنوان یکی از بازیگران آن در لباس نوینی ایفای نقش کند. چالشهای احتمالی فراگیری اعتباردهی در کشور از جمله احتمال وقوع «بحران بدهی» پس از بحرانهای اقتصادی فراگیر، مسائل مربوط به «حریم خصوصی» و همینطور چالشهای مربوط به «اعتبارسنجی» افراد در فضای لندتکی و تفاوت آن با اعتبارسنجی سنتی از جمله مواردی بود که رجائی چور در این گفتوگو به آنها پرداخت. درخواست همراهی سایر بازیگران برای پا گرفتن این کسبوکار نوپا در کشور به جای رقابتهای تجاری موضوع دیگری بود که او به آن پرداخت. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
به عنوان سؤال اول و شروع بحث فعالیت دارا چیست و این شرکت بناست کدام تکه از پازل فناوریهای مالی کشور را پر کند؟
ما با شخصیت حقوقی «توسعه سامانههای هوشمند بلوط» نزدیک به 3 سال است که در شرکت دارا تمرکزمان را بر این مسئله گذاشتهایم که بتوانیم در زمینه ارائه سرویسهای اعتباری، تسهیلات و ارائه وام با ویژگیهای خاص که دستیابی به آن برای کاربر سادهتر باشد و بهرههای کمتری هم نسبت به آنچه اکنون در سیستم سنتی بانکی کشور است، داشته باشد خدماتی را ارائه کنیم. این کلیت چشماندازی است که ما در دارا داریم و فعالیت ما در این حوزه به پشتوانه سابقهای است که در حوزه فناوری اطلاعات و حوزه مالی و بانکی داشتیم.
در حال حاضر هم با چندین بانک عامل به توافق رسیدهایم و ذهنیت ما این است که دارا پلتفرمی باشد که با همکاری ذینفعان مختلف به ارائه سرویس بپردازد. این ذینفعان میتواند شامل بانکها، بیمهها، سازمانهایی که کاربر دارند و پذیرندگان متنوعی که در بازار هستند باشد. همچنین در نظر داریم که بتوانیم شرایط اتصال به پلتفرمهای دیگر را هم ایجاد کنیم.
از جمله حوزههایی که برای ارائه خدمات در نظر داریم مواردی مانند اعتبارسنجی و همچنین ارائه مدلهای مالی در راستای پاسخ به نیازهای کاربرانی است که نیازهای مقطعی دارند.
در حال حاضر با کدام بانکها همکاری میکنید؟
بانک ملی ایران، نخستین بانکی بود که با آن به توافق رسیدیم. این نخستین تجربه همکاری ما بود که کمی برایمان سخت بود اما تجربههای گرانبهایی به دست آوردیم و باعث شد در ادامه همکاری با سایر بانکها روند کارها تسریع شود. بانکهای شهر و کارآفرین نیز بانکهای دیگری بودند که با آنها همکاریمان را آغاز کردیم.
برنامهای برای همکاری با سایر بانکها هم دارید؟
بله. در حال مذاکره جدی با بانکهایی از جمله خاورمیانه، سامان، صادرات و اخیراً ملت هستیم و برخی از این مذاکرات به مرحله امضای قرارداد هم رسیده است.
مسئلهای که در حال حاضر وجود دارد این است که همکاری شما با بانکها منتج به ارائه چه نوع خدماتی میشود و تفاوت اعتبار دهی در سرویسهای شما با وامدهی چیست؟ آیا کسی که از دارا خدمات میگیرد همان وام را دریافت میکند یا میتوانیم بگوییم که اعتبار میگیرد؟
رگولاتور وظایفی را به عهده بانکها گذاشته که ما در آنها اختیاری نداریم و در این زمینه از بانکها استفاده میکنیم و آنها به ما سرویس میدهند. به عنوان مثال سپردهگیری و وجود حسابهای مرجع که کنترل آن با بانکهاست و دریافت وثائق و تضامین و تائیدیه اعتبارسنجیها فعالیتهایی است که از سمت بانکها انجام میشود. یک بخش دیگر هم تأمین اعتبار است که به عنوان وظایف بانکی محسوب میشود ولی واقعیت این است که ما سعی میکنیم در دارا استفاده از سیستم بانکی در این بخش را به حداقل برسانیم و صرفاً بخشهایی که قانون اجازه انجام کار بانکی را به ما نمیدهد به عهده بانک باشد.
این شیوه همکاری برای بانکها هم جذابیت دارد زیرا آنها میتوانند فعالیتهایی که در تخصصشان است را از صفر تا صد انجام بدهند. ما نیز در بخشهایی ورود میکنیم که در تخصصمان است. به عنوان مثال مارکتینگ موضوعی است که برخی از بانکها در آن ورود کردهاند و برخی این کار را نکردهاند. بعضی از بانکها ممکن است در بانکداری شرکتی فعال باشند و در بخش شخصی ضعیف باشند و بالعکس. در این بخشها میتوانیم کمک قابل توجهی به بانکها انجام دهیم.
تمام تلاش ما این است که بتوانیم به ذات لندتکی خود پایبند باشیم و با استفاده از ظرفیتهای فینتک چرخههای حضور در بانک را برای کاربران سادهتر کنیم و از سوی دیگر بانکها نیز با ادبیات متفاوت از ادبیات سنتی که تا کنون مرسوم بوده با ما تعامل کنند. در این بخش موضوع وام و اعتبار پیش میآید. در سیستمهایی مانند دارا مشخصاً باید به جای کش، کردیت ایجاد کنیم. در این راستا ما نیز در تلاش هستیم که کلوز لوپ باشیم چرا که این شیوه اختیارات متنوعی را برای توسعه کسب و کار ایجاد میکند.
در حالی که لوپ بانکی نمیتواند این اختیارات را به بانک، کاربر و ما که واسطه این دو هستیم بدهد؛ بنابراین مهمترین موضوعی که در فعالیت ما وجود دارد این است که سیستمی را ایجاد نکردهایم که بخواهیم به کاربر پول نقد بدهیم و این پول از بخشی که کنترل آن در دست لندتکها و بانک نیست خارج بشود. در واقع بیزینس مدل ما متفاوت است به این معنی که بانک پول نقد پرداخت میکند ولی ما در لندتک هدفمان این است که منابع مالی منجر به خرید شود.
نوع ارتباط شما با بانکها به طور شفاف چگونه است؟ به عنوان مثال اگر بانک ملی را به عنوان یکی از بانکهای همکار در نظر بگیریم که سیستمی سنتی دارد، شما چگونه با این مجموعه تعامل میکنید؟
بزرگترین سرویسی که ما از بانک میخواهیم و در مورد آن تعهد گرفتیم این است که آنها دقیقاً وظایف کنترلیشان را داشته باشند و بر عملکرد حسابداری، جریان نقدینگی و همچنین چگونگی عملکرد ما از منظر رگولاتور نظارت داشته باشند. در ادامه در صدد هستیم تا اگر امکان استفاده از منابع مالی بانکها وجود داشته باشد بتوانیم این منابع را در چرخه خودمان با کاهش هزینه در سمت کاربر، استفاده کنیم که البته این امکان در بانک ملی وجود نداشت.
به طور کلی ما به دنبال این هستیم که از بانکها در حوزه وظیفه عاملیتشان استفاده کنیم. به عنوان مثال در حال حاضر حساب مرجع طرحهای ما در بانک ملی است که در آینده بر اساس مشتریهایی که داریم در سایر بانکها نیز پیاده خواهد شد. نظارت بر حسابداری و کنترل ورودیها و خروجیها و دریافت تضامنی که کاربران سازمانی ما در این شبکه دارند توسط بانک ملی مدیریت میشود.
شما اشاره کردید که به منابع مالی بانکها نیاز ندارید. این سئوال پیش پیش میآید که اگر از منابع بانکی استفاده نمیکنید؛ منابع اعتباردهی شما چیست و از کجا تامین میشود؟
در زمینه فعالیت پلتفرمهایی مانند دارا که نوآوریهایی در آن وجود دارد حتماً نیاز به منابع مالی وجود دارد ولی برای تأمین این منابع میتوان از مدلهای مختلف استفاده کرد و حتی این امکان وجود دارد که با این نوآوریها منابع بانکهایی که همکاری میکنند را نیز چند برابر کنیم. این یکی از جذابیتهایی است که ما در طرحمان پیشبینی کردهایم. به عنوان مثال از آنجایی که طرحمان را به شکل پلتفرم محسوب کردیم، منابع ورودی را صرفاً از یک بانک در نظر نگرفتهایم و در این بخش میتوانیم تمام بانکها را درگیر کنیم.
بر همین اساس این امکان وجود دارد که تمام شخصیتهای حقوقی مانند بیمهها، صندوقهای بورسی و لیزینگها بتوانند حداقل نیازهای نقدینگی شبکه را تأمین کنند. این امکان هم وجود دارد که اگر منابعی از طرف بانکها وارد این اکوسیستم بشود دست دارا نباشد و نمیخواهیم خودمان بر آنها تسلط داشته باشیم.
دوستانی که کلاود کامپیونینگ را میشناسند باید بگوییم ما تقریباً چنین چیزی را در سیستم مالی تعریف کردهایم؛ یعنی منبعی ایجاد شده که ما در صدد توسعه آن هستیم تا این منابع در مصارف بیشتری مورد استفاده قرار گیرند. در سیستم هاستینگی که در جهان به عنوان کلاود وجود دارد الزاماً اینطور نیست که اگر سی پی یو 8 هستهای داشته باشید، از هر هشت هسته به طور همزمان استفاده کنید.
اگر یک سرویس در اختیار شما باشد که نیازهایتان را پوشش بدهد نیاز 100 نفر دیگر را هم پوشش میدهد؛ بنابراین اصل نوآوری ما در این بخش است اما به طور کلی تعریف عمومی آن به این صورت است که ما استخری را ایجاد میکنیم که توسط بانکها میتواند پر شود و توسط مشتریهای زیادی خالی شود. در این زمینه تلاش کردیم که نیاز اعتبار منابع نقدیمان را 30-40 و حتی در برخی از مدلهایمان تا 50-60 درصد کاهش بدهیم.
مدل کاری شما باید به گونهای باشد که هم برای مجموعه شما و هم برای بانکها سودآوری داشته باشد. مزیت نسبی مدل درآمدی شما چیست که بتواند این انتظار را برآورده کند؟
نکتهای که در این زمینه باید اشاره کنم این است که در حال حاضر در جهان هم با استفاده از چنین مدلهایی اتفاقهای مثبتی رخ داده است. با وجود اینکه در بسیاری از کشورها بهرهها و نظام تسهیلاتی متفاوت است اما عرف اقتصادیشان این امکان را ایجاد میکند که از مدلهای مشابه بهره ببرند؛ بنابراین ما کسبوکار خود را بر این اصل بنا کردیم که تا مدت زیادی بتوانیم با تأمین سرمایه پیش برویم و از سوی دیگر حداقل درآمدهایی را هم تعریف کردهایم که تا بر اساس آن بتوانیم سیستم را توسعه دهیم تا در ادامه تعداد کاربران نیز افزایش پیدا کند.
تعداد بالای کاربران امکانات متعددی را در زمینه تغییر مدل کسبوکار ایجاد میکند و در این بخش اطلاعات نیز بسیار مهم است؛ بنابراین تمرکز ما این است که با سرمایهگذاری که انجام میدهیم و درآمدهایی که از کارمزد پذیرندگان کسب میکنیم، بتوانیم درآمدهایمان را حفظ کنیم و بیشترین توسعه را در زمینه افزایش کاربر داشته باشیم چرا که با افزایش کاربران دیتای تولید شده نیز افزایش پیدا میکند و میتوان از آن درآمدزایی کرد و از این ظرفیت برای زنجیره تأمین و اعتبارسنجی برنامه ریزی داریم که بتوانیم استفاده کنیم.
حوزه لندتک در ایران هنوز به خوبی شناخته نشده است و مراحل ابتدایی مسیر خود را طی میکند. با در نظر گرفتن این موضوع فکر میکنید تا چه اندازه بتوانید در زمینه اعتمادسازی و جذب کاربر عملکرد مناسبی داشته باشید و به طور کلی برنامه شما در سال 1400 در این زمینه چیست؟
بعضی از رقبای ما از لایه C وارد این بخش شدهاند ولی ما برای اینکه بتوانیم اعتمادسازی را بین کاربران افزایش بدهیم و ریسک را برای خود و بانک کاهش بدهیم از لایه B وارد شدیم و تلاش کردیم تا ابتدا سازمانهای بزرگ را درگیر کنیم و با آنها قرارداد و تفاهمنامه منعقد کردیم تا آنها به عنوان کاربر اصلی خدمات ما قرار بگیرند.
در حال حاضر به دلیل محدودیتهای اقتصادی امکان ارائه خدمات رفاهی برای سازمانها کم شده و در این شرایط اینکه ما بتوانیم با کمترین درگیری هزینهای، خدمات رفاهی بیشتری ارائه کنیم برای این سازمانها جذاب است و همچنین برای ما و بانکها نیز جذاب است زیرا میدانیم که نکول مسیر بسیار پایین است زیرا آن سازمان نقش ضمانت را در این میان ایفا میکند.
بنابراین در حال حاضر ما هدف 4-5 میلیونی را مد نظر داریم و این در حالی است که در این حوزه بخش دولتی و خصولتی ظرفیت کاربران بسیار بالایی دارد که شاید تا حدود 9 میلیون نفر هم برسد. در این بخش افرادی هستند که یا حقوق دولتی میگیرند و یا در بخش نیمهدولتی حضور دارند که کارفرمایان و یا سازمانهایی که این افراد در آنها حضور دارند میتوانند ضمانتشان کنند؛ بنابراین ظرفیت مورد هدف بسیار بزرگی داریم که حتی با مجموع ظرفیت کشورهای اروپایی برابری میکند و میتوان روی جذب کاربران از این بخش متمرکز شد. البته در این زمینه رقبایی هم داریم که خود بانکها نیز جزو آنها محسوب میشوند اما با توجه به نوآوریهایی که ما داریم، احساس میکنیم که مسیر خوبی در پیش داریم.
در واقع اکنون بر اساس مدل B2B حرکت میکنید؟
بله. در فاز دوم، اعتمادسازی بین ما و بانکها، کاربران متنوع و پذیرندههای متنوع ایجاد شد و الان که تقریباً در این فضا هستیم به سمت مسیر B 2 C که پیشبینی کردیم حرکت میکنیم که آن هم با تاکید بر محصولاتی است که فرهنگ استفاده از آنها سادهتر است؛ مانند طرح اخیری که در مورد مساعده داشتیم که منابع آن کمتر و دسترسی به سرویس راحتتر است.
در این زمینه طرح یارا را اجرا کردید، این طرح چه ابعادی دارد و تا چه اندازه در اجرای آن موفق بودید و چه مسیری را برای آن در نظر گرفتهاید؟
استراتژی ما این است که خدمات مالی را به کاربر بدهیم که محدودیتهای مالی را حل کند و یا قدرت خرید را افزایش بدهد. از همین رو طرحی که ما اجرا کردیم شاید در بعضی از بانکها هم باشد ولی آنها در اجرا محدودیتهایی داشتند که ما با آنها مواجه نبودیم. در این زمینه هم ما مهندسی معکوس کردیم تا ببینیم چه سرویسهایی را میتوانیم ارائه کنیم وجذابیتها و محدودیتهای آنها چیست. طرح یارا نیز با این رویکرد اجرا شد که بتواند مسئله مساعده را حل کند.
از آنجایی که سازوکار پلتفرم به این صورت است که میتوانیم اعتبار بالاتری ارائه کنیم این امکان وجود دارد که اعتمادسازی مناسبی برای کاربر صورت بگیرد و ورود سادهتری به بازار برای ما است. ابزارهایی هم در اختیار کاربر قرار گرفت که منجر به تجربه کاربری سادهتری شد و کاربر با این شرایط مواجه شد که بدون انجام هزینه و به سرعت بتواند بدون اینکه درگیر سپردهگذاری و تشریفات دریافت تسهیلات شود از این خدمات استفاده کند. این روند میتواند مبنای ادامه حرکت ما در آینده باشد.
چشم انداز شما برای سال 1400 چیست؟
ما هدفگذاریهایی را برای خودمان تعیین کردهایم اما این موضوع به شرایط کشور به خصوص در زمینه اقتصادی بستگی دارد. در مجموع اما احساسمان این است که با توجه به اینکه مجدداً اقتصاد کشور در شرایط رکود تورمی قرار خواهد گرفت و از شرایط آشفته اقتصادی سال گذشته خارج خواهیم شد و از سوی دیگر هم امیدواریم که با رفع تحریمها تولید کنندگان و تامینکنندگان هم اوضاع بهتری داشته باشند؛ احتمالاً در این رکود جذابیت طرحهای ما افزایش پیدا خواهد کرد.
در واقع احتمالاً ما شاهد رکود در سمت تقاضا و عرضه خواهیم بود و در این شرایط حضور ما میتواند باعث افزایش تقاضا و ایجاد عرضه متناسب شود و در نهایت فروش افزایش پیدا کند. با رصدی که انجام دادیم و از طرفی رقبا، بانکها و فعالان اقتصادی هم امیدوارند که فضای اقتصادی کمی با ثبات شود و فضای اقتصادی و وجود کالا و باقی مسائل مانند سال گذشته دچار اختلال نخواهد شد؛ احساس میکنیم که سرعتمان نسبت به سال گذشته افزایش پیدا خواهد کرد و سیستم ما آمادگی این را دارد که در چنین فضایی عملکرد مناسبی را داشته باشد. در برنامههایمان اهدافی برای رسیدن به حد متعادلی از کاربران را داریم و چون محصولات متنوع است میتوانیم به این اهدافمان در مورد جذب کاربر دست پیدا کنیم.
با در نظر گرفتن تمام شرایطی که وجود دارد، آیا فکر میکنید سال جاری سال لندتکها باشد؟
با وجود همه محدودیتهایی که وجود دارد به نظر میرسد در سالی که گذشت حوزه لندتک برای مسئولان مورد توجه بود و تصمیمهایی که در این زمینه گرفتند نشانهای از این موضوع بود. در ابتدای سال دولت مصوب کرد که close lop در کشور اتفاق بیفتد در حالی که در گذشته تلاشهای زیادی در این زمینه کرده بودیم ولی به نتیجه مشخصی نرسیده بود. ما بارها گفته بودیم با استفاده از منابعی که وجود دارد میتوانیم خدمات مناسبی را ارائه کنیم.
به عنوان مثال در مورد مبلغ یک میلیون تومانی که به برخی از خانوارها پرداخت شده بود گفته بودیم که میتوان کارهایی انجام داد تا به جای اینکه این مبالغ وارد بازارهای حاشیهای شود در بخش تولید مورد استفاده قرار گیرد که پذیرفته نشد و نگرانیهایی در این زمینه وجود داشت.
دلیلش هم این بود که این نمونهها پیش از این تجربه نشده بود و از سوی دیگر وجود پول نقد در بعضی از سیستمها از جمله شبکه پرداخت و بانکها جذابیتهایی داشت که مانع اجرای کار میشد. در مجموع اقداماتی از جمله اینکه رئیس جمهور عنوان کرد که تسهیلات اعتباری ارائه شود حرکتی رو به جلو است.
یکی از مسائلی که در زمینه فعالیت شما وجود دارد حرکت مردم از سمت وامدهی سنتی به سمت لندتکها است، این اتفاق چطور میتواند رخ بدهد و مردم چرا باید به این سمت حرکت کنند؟
مصارف مردم متفاوت است و اگر آنها احساس کنند که نیازشان در بازار به صورت گسترده پوشش داده میشود و یا با کارت اعتباری میتوانند نیازهایشان را برطرف کنند برایشان تفاوت چندانی ندارد که حتماً این کار با پول نقد باشد یا اعتبار. به عنوان مثال وقتی طبقه متوسط را رصد میکنیم میبینیم که رهن و اجاره خانهها یکی از عواملی است که پول نقد را برای این طبقه با اهمیت میکند و کاربران معمولاً وام را میگیرند تا این مسئله را حل کنند. این حوزه در شبکه پذیرندگی ما فعلاً جایی ندارد اما اگر مردم احساس کنند که این نیازشان به طریق دیگری برطرف میشود همان طور که گفتم نسبت به اینکه با کارت اعتباری برطرف شود یا پول نقد برایشان تفاوتی ندارد.
آیا لندتکها میتوانند چنین ابعاد و رقمهای بزرگی را پوشش بدهند؟
اینجا آنچه در مورد فرهنگ استفاده گفتیم مورد اهمیت است و متاسفانه از طریق بانکها این فرهنگ شکل گرفته است. در حال حاضر بانکها سرویسهایی را با عنوان کارت اعتباری ارائه میکنند اما در عمل به شکل اعتباری مورد استفاده قرار نمیگیرد و اغلب افراد آن را به شکلی نقد میکنند. وقتی چنین کاری صورت میگیرد کمکم به فرهنگ استفاده تبدیل میشود.
ولی در همین میان وقتی خدمات جذابی ارائه شود این فرهنگ میتواند تغییر کند. به عنوان مثال زمانی که تاکسیهای اینترنتی ایجاد شدند به دلیل اینکه منفعت قابل توجهی داشت مردم به شکل عمومی به سمت آن رفتند و به جای تاکسیهای محلی از تاکسیهای اینترنتی استفاده کردند؛ بنابراین ورود یک سرویس فراگیر با تجربه کاربری خوب میتواند فرهنگ را تغییر دهد. در حوزه لندتک هم این اتفاق میتواند رخ دهد. اگر شرایطی وجود داشته باشد که بانکهای عامل بدانند که با همکاری رگولاتوری میتوان خدمات را نوع دیگری نسبت به آنچه اکنون وجود دارد ارائه دهد.
سرویس کنونی بانکها در نهایت به پول نقد منتهی میشود که نتیجه قابل توجهی برای بانکها نخواهد داشت. در حال حاضر میان بانکها رقابتی شکل گرفته که به سمت پذیرندههایی که کاربران زیادی دارند میروند و پیشنهاد میدهد که ما کارت اعتباری 15 درصدی میدهیم و پذیرنده هم 10 درصد از فروش را به بانکها بدهد.
این نهایت تلاش بانکها در زمینه کارتهای اعتباری است. چرا نباید به سرویس دهندههایی اعتماد کنند که این فراگیر شود و منابعی که در بانکها جاری میشود این است که لازم نیست مبلغ را همان روز اول نقد بدهند و این یک سود برای بانک است و سودی دیگر این است از کل شبکهای که پول در آن جاری میشود بانک میتواند منافع کسب کند و هزینه سمت کاربر نیز کاهش پیدا میکند.
یک نگرانی که در زمینه اعتباردهی وجود دارد این است که ممکن است منجر به بحران بدهی شود. آیا فراگیری استفاده از چنین خدماتی به معنی این است که مردم باید تن بدهند به اینکه همیشه بدهکار باشند؟ به طور کلی برای اینکه استفاده از چنین خدماتی منجر به بحران بدهی نشود چه راه حلی وجود دارد؟
با در نظر گرفتن چند قید این اتفاق رخ نخواهد داد. یک بخش آن مربوط به استفاده کنندگان تسهیلات است. ما در اوایل آغاز به کار دارا، با خانوادههای فرهنگی و دولتی صحبت میکردیم و نکته جالبی که وجود داشت این بود که اکثر آنها به این موضوع اشاره میکردند که زندگیشان که منظم هم بود را با استفاده از تسهیلاتی که دریافت میکردند پیش میبرند. آنها با این کار هم به داراییهای خوبی رسیده بودند و هم اینکه موفق به تأمین مایحتاج خود و فرزندانشان شده بودند. به نوعی این شیوه که چگونه با وام زندگی را پیش ببرند یک فرهنگ شده بود و این یک طرف ماجرا است.
موضوع دیگر هم این است که اکنون ما در دنیای دادهها هستیم. اگر در این زمینه هم کار کنیم میتوانیم خدمات بهتری ارائه کنیم. در حال حاضر بانکهایی که BI راه انداختهاند اوضاع بهتری دارند و خدمات بهتری هم ارائه میکنند زیرا آنها از دیتا استفاده میکنند و میدانند که متقاضی تسهیلات در چه سطحی قرار دارد.
اگر ما در لایههای مختلف از جمله اعتبارسنجی و آیندهنگری از دادهها استفاده کنیم میتوانیم مشخص کنیم که چه نوع استفاده از این خدمات برای چه افرادی مناسب است. در مجموع نمیتوان گفت که بدهکار بودن را منفی دانست. هر فردی در زندگی میتواند ورودی و خروجی خود را مدیریت کند. با این حال اما این بخش هم باید مورد توجه فعالان این صنعت قرار بگیرد و روی آن کار کنند تا به مردم و استفاده کنندگان از خدمات هم کمک بهتری شود.
به هر حال ممکن است بحرانهای اقتصادی فراگیری رخ بدهد. به عنوان مثال با اتفاقی مانند شیوع کرونا کسب و کارهای زیادی تعطیل شد و حجم عظیمی از بدهکاری پیش آمد. در چنین شرایطی اگر اعتباردهی فراگیر بود با یک بحران بدهی مواجه نمیشدیم؟
چنین شرایط خاصی همیشه وجود دارد و اتفاقاً در همین راستا بیمهها میتوانند در لایههایی برای پوشش همین شرایط خاص ورود کنند. با این وجود همواره تلاش ما این بوده تا رگولاتوری و بانکهای عامل از نوآوریهایی که در دنیا برای کمک به چنین شرایطی وجود دارد استفاده کنند و ما هم همواره تلاش میکنیم از نوآوریهایی که میتواند به کنترل شرایط و پیشبینیها کمک کند استفاده کنیم.
ما همواره با بحرانهای مختلفی مانند بحران موسسههای مالی و اعتباری، کرونا و عدم نقدینگی مواجه بودیم و مردم هم همواره ملاحظاتی داشتند. هر گروهی هم به شکلی از این بحرانها ضربه خورده است. آنهایی که ملاحظاتی داشتند به طریقی و آنها که ریسکپذیر بودند به شیوه دیگری با چالش مواجه شدند. چنین بحرانهایی در سیستم مالی زیاد است و کار را برای ما هم سخت کند ولی معتقدیم مانند باقی نوآوریهایی که رخ میدهد و میتواند گذشته را پاک کند و فرهنگ جدیدی را ایجاد کند، میتوانیم در این فضا و در مسیر درست حرکت کنیم.
در زمینه سهام عدالت بانکها برای توثیق سهام عدالت وارد شدند، سئوالی که وجود دارد این است که چرا این کار را به عهده شرکتهایی مانند مجموعه دارا نگذاشتند؟
ما هم به این موضوع انتقاد داشتیم و در حال پیگیری هم هستیم. از آنجایی که بانک عامل ما نیز یکی از بانکهای اجرایی این کار است تلاش ما این بوده که از کمک ما هم استفاده کنند و بتوانیم خدمات ارائه کنیم. این کار برای ما بسیار جذاب خواهد بود و اگر از آن استقبال شود فراگیری زیادی به همراه خواهد داشت.
اگر از شرکتهایی مانند ما که فعالیت لندتکی دارند در این زمینه استفاده نشود همان فرایندهای سنتی پیش خواهد رفت و فرهنگ جدیدی ایجاد نمیشود. فرصتها ازدست میرود و اتفاق بزرگی نمیافتد؛ مانند فرصتهایی که در کرونا از دست دادیم. به عنوان مثال یک طرحی اجرا شد و مبلغ دویست هزار تومان کمک هزینه به رانندگان تاکسی داده شد. ما گفته بودیم که با مدل مالی خودمان میتوانیم با همین مبلغ دو نیم میلیون تومان اعتبار بدهیم ولی فرصت سوزی شد و این کار صورت نگرفت.
اکنون هم شاید از رانندههای تاکسی پرسوجو کنید آن کمک هزینه دویست هزار تومانی در خاطرشان نباشد و تاثیری در زندگیشان هم نداشته باشد. تنها منابع گستردهای هزینه شد. حالا هم منابعی که تعریف میشود تنها محدود به برخی از بانکها است که کارت اعتباری میدهند.
آیا بانکها تمایل دارند که سرویسهای خودشان را تعطیل کنند و اجازه بدهند که دارا این خدمات را ارائه کند؟
در برخی موارد متولیان تمایل نشان دادند و حتی با بانک ملی در مورد جزئیات هم صحبت شده است ولی اینکه حتماً اجرا شود یا خیر هنوز مشخص نیست. البته در این زمینه گاهی بانکها محدودیتهای قانونی بالادستی هم دارند. مثلاً در بانک ملی پیگیری در مورد یک میلیون تومان مشترک بود که به جای پول نقد اعتبار به کاربر داده شود حتی بانک هم همراه بود ولی بانک مرکزی مخالف بود. در مورد سهام عدالت اما متوجه شدیم خود بانکها تمایل دارند که شبکههای متنوع پذیرندگی را درگیر این فرایند کنند.
آیا این فرصت مناسبی برای ارزیابی توانمندی خود و همچنین یک توثیق مناسب برای اعتبار دهی به بخش میانی جامعه نبود؟
ما هنوز امیدوار هستیم و جلساتی با وزارت رفاه و بانک ملی و سایر بانکهایی که میتوانند عاملیت داشته باشند برگزار کردیم و فکر میکنیم که از این فرصت میتوان بهره برد.
چالش مهمی که در حوزه فعالیت شما وجود دارد، موضوع اعتبارسنجی افراد، به خصوص در بخش B 2 C است. در حال حاضر اعتبار سنجی به صورت سنتی انجام میشود و ضمانتهای دولتی، سند خانه و… را داریم اما در حوزه فعالیت شما این کار بر مبنای حساب و عملکرد رفتاری کاربران باید صورت بگیرد. شما چطور این اعتبار سنجی واقعی را میتوانید انجام بدهید؟
برای این کار باید یک دوره گذار تعریف میشد که ما این کار را انجام دادیم. در نظر گرفتیم که در حال حاضر در نقطهای هستیم که قوانین، محدودیتهایی دارد و با دادههایی که اکنون میتوانیم به آنها دسترسی داشته باشیم محدودیتهایی در اعتبارسنجی وجود دارد ولی چشماندازها و اعداد متفاوت است. در بخشهایی که بتوانیم خودمان ریسکها را بپیذیریم این کار را انجام میدهیم و در بخشهایی میتوان بیمهها را درگیر موضوع کرد و در لایههایی هم باید خود سازمانها را درگیر کنیم.
زمانی که که کمکم دادههای کاربران افزایش پیدا کرد میتوان اعتبارسنجیهای دقیقتری انجام داد. در حال حاضر هم مجموعههای خوبی در زمینه اعتبارسنجی شکل گرفته و مذاکراتی با آنها انجام دادیم تا بتوانیم با استفاه از اعتبارسنجی آنها در کنار بانکها و بانک مرکزی به نقطه ایدهآل برسیم و آن زمان میتوان بر اساس فعالیتهای یک فرد در سیستمهای پرداختی میتوان تشخیص داد که توانایی دریافت چه میزان اعتباری را دارد.
موضوع حریم خصوصی این شیوه از اعتبارسنجی را تحت تأثیر قرار نمیدهد؟
برای این کار هم میتوان لایههای مختلف دسترسی را تعیین کرد و از کاربر اجازه دسترسی گرفت. ضمن اینکه هم اکنون نیز اپلیکشنهایی پرداخت روزانه انجام میدهید به تراکنشهای کاربران دسترسی دارند. از طرف دیگر این مسئله مانند اتفاقی است که در زمان ورود تاکسیهای اینترنتی رخ داد. در ابتدا برخی حساسیتهایی نسبت به این موضوع داشتند که چگونه اپیلیکیشن میتواند لوکیشن منزل فرد را تشخیص دهد و این حریم خصوصی است. ممکن است برخی به همین دلیل استفاده نکنند اما میلیونها نفر هستند که این دسترسیها را به سرویسهای مختلف میدهند و خدمات مثبت دریافت میکنند.
و نکته پایانی؟
موضوع آخری که میخواهم به آن اشاره کنم این است که همه فعالانی که در این اکوسیستم حضور دارند بیایند و در کنار هم مسائلی که وجود دارد را حل کنیم. سن بیزنس ما آنچنان زیاد نیست که در آن رقابتهای سنگین صورت بگیرد. اگر ما همه در کنار هم باشیم ضمن حفظ منابع بیزنسی خود میتوانیم کمک کنیم تا این اکوسیستم توسعه پیدا کند.
ما در مجموعه دارا سعی کردیم همواره با روی گشاده در بانکها عامل حضور داشته باشیم و محدودیتی برای ارائه محتوا لحاظ نکردیم و حتی در حال ترتیب دادن فعالیتهای مشترک هستیم. ما هر کدام به تنهایی نمیتوانیم وزنهها را برداریم و باید در کنار هم فعالیت کنیم. اگر موضوع مانند سهام عدالت وجود دارد میتوانیم در کنار هم آن را انجام بدهیم و سود آن نیز برای همه خواهد بود.