پایگاه خبری راه پرداخت دارای مجوز به شماره ۷۴۵۷۲ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بخشی از «شبکه عصر تراکنش» است. راه پرداخت فعالیت خود را از دوم اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شروع کرده و اکنون پرمخاطبترین رسانه ایران در زمینه فناوریهای مالی، بانکداری و پرداخت و استارتآپهای فینتک است.
بانکداری دیجیتال چسباندن فینتکها به بانک است
همه بانکها فهمیدهاند که ما دیگر نباید جلوی باجه باشیم. ما باید عقب بنشینیم و امور جلوی باجه را به شرکتهای فینتک و شرکتهای کوچکی بسپاریم که توانمندی و چابکی بیشتری نسبت به بانکها دارند
ماهنامه عصر تراکنش شماره ۳۵ / طبقه دهم ساختمان مرکزی بانک تجارت، دفتر کار جدید مرتضی ترک تبریزی است. عضو هیاتمدیره بانک تجارت سوابقی همچون معاون مدیرعامل در امور فناوری اطلاعات، مدیرکل و مدیر امور فناوری اطلاعات، مدیر امنیت اطلاعات، ریاست دایره و معاونت کل شبکه و ارتباطات در بانک ملت و ریاست هیاتمدیره گروه بهسازان هوشمند فردا دیتا را دارد.
تجربه و تحصیلات او (دکتری DBA در رشته مدیریت کسبوکار از دانشگاه تهران) نگرشی به او داده که از هیجان به دور است و بهدنبال تصمیمات عملگرایانه مبتنی بر واقعیتهای موجود است. این را بهوضوح در رویکردش نسبت به نظام کارمزد بانکی که تقریبا همه از آن ناراضی هستند، میتوان دید. او که از منتقدان جدی این وضعیت است، میگوید که شاید دیگر تحولی عظیم در نظام کارمزد عملا ممکن نباشد و باید اصلاحاتی جزئیتر را نشانه گرفت.
در چند ساعتی که پیش او بودیم، درباره بسیاری از مسائل بانکداری امروز صحبت کردیم؛ از بحث مسئولیت اجتماعی در بحران تا بحث نقش فینتکها در نظام بانکی ایران. متنی که در ادامه مشاهده میکنید، خلاصهای از چند ساعت گفتوگوی ما با اوست.
مواجهه نظام بانکی با بحران کرونا
کرونا یک بزنگاه بهشمار میرود و همهچیز را به دو بخش «قبل و بعد از آن» تقسیم میکنند. بانک و بانکداری هم از این قاعده مستثنی نیست و نسبت این دو را در ایران از زوایای مختلف میتوان بررسی کرد. این مساله (نسبت بانک و کرونا) هم تا به حال خیلی بر سر زبانها افتاده که یکی از دلایل آن میتواند تعداد کشتهشدگان بانکی بر اثر کرونا باشد و دیگر اینکه دوران اوج کرونا همزمان با اسفندماه بود؛ اوقاتی که همه میخواهند سال مالی خود را ببندند و در واقع اوج سروکار داشتن مردم با بانکها بود. الان که کرونا نرفته و ترس آن گویی رفته است!
با نگاهی به چند ماه اخیر میبینیم که در دوران قرنطینه مطلق، نظام بانکی ایران توانست از پس بحران به انحای مختلف بربیاید؛ چه با تکیه بر زیرساختهای مناسبی که در بانکداری الکترونیکی داشت و چه با تمهیداتی که در همان زمان در نظر گرفته شد. حتی خیلی جاها چیزی که نقطهضعف در اقتصاد کلان محسوب میشد، در اینجا به کمک ما آمد. مثلا اینکه ما پرداخت حقوق و دستمزد با چک را سالهاست که به همان کارتبهکارت کردن تغییر دادهایم و در این بحران این عادت بسیار کارآمد بود.
در شروع صحبت از مرتضی ترک تبریزی، عضو هیاتمدیره بانک تجارت درباره این چند ماه سخت پرسیدیم. او میگوید: «بهطور معمول و تا پیش از کرونا بعضی مشتریها دوست نداشتند به بانک بیایند و ما در شعبه چنین چیزی را میخواستیم (یعنی ناگزیر بودیم) و گاهی برعکس این بود. زمان کرونا تنها دورهای بود که هیچیک از طرفین نمیخواستند در شعبه کسی حضور داشته باشد. برای اینکه این حضور کمتر شود، هر چه سرویس غیرحضوری بود را به معنای واقعی «چلاندیم».
یعنی هر چیزی که مشتری میتوانسته بیرون از شعبه بگیرد، گرفته است. در بعضی موارد مشتریان به دلایل مختلف هنوز داخل شعبه میآیند که دلایل حاکمیتی در کار است یا اینکه در بعضی جاها هیچ سیستم خدمتدهی غیرحضوری نداریم».
از دید ایشان کرونا کمک زیادی به یافتن و رفع نواقص بانکها کرده است:
ترک تبریزی یادآوری میکند که حتی در حوزه احراز هویت در بانکها به لطف کرونا اتفاقات خوبی افتاد و بعضی جاها مثل «بورس» و «سجام» از بانک هم جلو افتادند: «احراز هویت آنلاین هیچ مشکلی ندارد. کارگروه بانکداری دیجیتال که در بانک مرکزی درست شد، زیرمجموعههای مختلفی داشت که یکی از آنها کارگروه احراز هویت دیجیتال است که من رئیس آنجا شدم و دوستانی مانند آقایان عبادی و فرامرزی را هم به یاری طلبیدیم. به نظرم گیر چندانی نداریم و اتفاقا داستان را از آخر شروع کردهایم، یعنی یکسری محصول در برخی فینتکها تولید شدهاند که میخواهیم از آنها استفاده کنیم؛ فقط بانک باید ریسک را خودش بپذیرد.
کار بانک، پذیرفتن یا مدیریت یا کنترل ریسک است. استفاده از این محصولات میتواند حجم کارهای ورودی به شعبه را برای کارهای خرد و بیمورد کم کند؛ هرچند هنوز هم عدهای برای کارهای ارزی و مشورتی نیازمند مراجعه حضوری هستند. خوشبختانه در ستاد بانک نیز سنت ویدئوکنفرانس، یا به قول آقای حدادعادل «دورسخنی» خوب جا افتاده است. در دو، سه ماه اخیر، اکثر جلسات را با ویدئوکنفرانس برگزار کردهایم.»
تصمیمات حاکمیتی، تصمیمات فنی
دورکاری در نظر و عمل هم از جمله پدیدههایی بود که پس از کرونا حسابی بر سر زبانها افتاد. عضو هیاتمدیره بانک تجارت میگوید: «پیش از این و در پست قبلی هنگامی که بحث دورکاری را به میان میآوردم، عدهای میپرسیدند که چرا برای دورکاری عجله داشته باشیم؟! ولی اکنون گریزناپذیر است و همه بر اهمیت آن تاکید میکنند، پس کرونا تاثیر زیادی در ارائه خدمات غیرحضوری داشته است. به اعتقاد من اینها میتواند تبدیل به رویه شود و برگشت به عقب ندارد.
حتی همین نامهای که نوشتهاند که از امروز کارکنان باید در محل کار باشند، این سوال را به ذهن میآورد که وقتی کسی میتواند بیرون از بانک کار کند، چرا سر کار بیاید؟ حداقل این است که هزینههای لامپ، برق و کولر را میتوانیم کاهش دهیم. کسی که میتواند در خانهاش کد بنویسد و برای مدیر پروژه بفرستد که او استفاده کند، چرا باید داخل شرکت یا داخل اداره بیاید؟
اکنون فریلنسرها در دنیا فعالیتهای زیادی دارند. یک نفر با نوتبوک خودش دور دنیا میچرخد و کار هم انجام میدهد و هیچ جای ثابتی ندارد. ما چرا نتوانیم؟ ما میتوانیم، فناوریهای آن هم در کشور موجودند که فناوریهای چندان پیشرفتهای به شمار نمیروند؛ هم اپلیکیشنهای قدیمی برایش موجودند و هم ابزارها.»
یکی از تمهیداتی که پیشتر برای مقابله با کرونا و کمک به در خانه ماندن ذکر شد، بالابردن سقف کارتبهکارت و جابهجاییها بود. اتفاقی که با توجه به تورم از یک سو و ضرورت استفاده از خدمات غیرحضوری از سوی دیگر بسیار اتفاق خوبی بود. اما اول خرداد و به دستور بانک مرکزی همه روالها به شکل سابق برگشت.
از ترک تبریزی میپرسیم که به نظر شما چرا قانونگذار از ابتدای خرداد دوباره سقف کارتبهکارت را برگرداند و یکسری محدودیتها گذاشت؟ آیا این 9 ماه نمیتوانست آزمونی باشد که قدری باز کردن فضا و یک پله به بالا رفتن، به حال همه مفید واقع شود؟ آیا آماری از ضرر و زیان ناشی از چنین شیوههایی رسیده است؟
به اعتقاد او اصرار به کار حضوری دلایل فنی ندارد؛ بلکه به علل حاکمیتی و مرتبط با شرایط اقتصادی کشور است:
«هر کشور دیگری تحت این فشارها قرار میگرفت، حتما دچار مشکلات زیادی میشد. ما هم مشکل داریم، ولی خوشبختانه تولید و اقتصاد کشور همچنان میچرخد. این مسائل صرفا اقتصادی و حاکمیتی هستند؛ نه فنی. ما سالها انتقال وجه از طریق پوز هم داشتیم و اعداد بسیار بالایی را با پوز جابهجا میکردیم؛ قبل از اینکه تحریمها شدید شود. وقتی تحریم به وجود آمد و فشار زیادی از جانب آمریکا به اقتصاد کشور وارد شد، شرایط سختتری را پیش روی خود دیدیم. به نظر من اگر تحریم کنار برود مطمئنا در اولین روزها همهچیز به حالت اولیه خود برمیگردد».
این متخصص فناوری اطلاعات توضیح میدهد که ابزارهای خوبی برای ایجاد امنیت و کنترل تراکنشهای بانکی در بانک مرکزی و داخل بانکها وجود دارد، ولی تصمیم به حضوریکردن فعالیتها برای کاهش سرعت گردش پول است.
بانکها؛ پشت صحنه
روزی که به دیدار ترک تبریزی رفتیم دقیقا یکصدمین روز ورود کرونا به ایران بود. خیلیها اذعان داشتند که سیستم بانکی ما در این مدت توانست از پس بحران بربیاید و کارهای روی زمینمانده در حد صفر بود. نظر او را درباره کلیت این یکصد روز پرسیدیم. او با یادآوری اینکه تراکنشهای اسفند 1398 نسبت به اسفند 1397 در یکی از بانکهای بزرگ که ایشان اطلاع دارد، به اندازه 25 درصد کمتر شدهاند؛ یعنی خریدها در کسبوکارها کمتر شده و مردم کمتر به مراکز عمومی آمدهاند، گفت: «ولی این مساله باعث نشده که پولی به حساب کسی نرود، چکی پاس نشود یا مردم نتوانند پول خود را برداشت کنند.
پرداخت، دریافت، ماندهگیری، سرویسهای اصلی خردهفروشی، تامین مالی شرکتهای بزرگ و صدور السی و تمام سایر امور ضروری انجام شده و هیچکدام روی زمین نمانده است؛ به اضافه، بیشتر به فکر افتادیم که در مورد تراکنشهای خرد نیازی نیست که مردم را به بانک بکشانیم. همچنین، فهمیدیم که میتوانیم به یکسری نهادها مثل بورس اطمینان کنیم و بورس هم فهمید که میتواند به نهادهایی مثل بانک اطمینان کند، پس کسی که مشتری یک شعبه باشد، میتواند بدون مراجعه حضوری، مشتری بورس هم بشود و برعکس.»
ترک تبریزی در ادامه میگوید: «به نظر من در زمان کرونا هیچ مشکلی از حیث فعالیتهای بانکی نداشتیم، ولی تحریمها برقراری ارتباط با طرفهای خارجی را دشوار ساختهاند. مردم برای انجام تراکنشهایشان در زمان کرونا هیچ مشکلی نداشتند و سیستم بانکی عملکرد خوبی نشان داد. سیستم بانکی ما حداقل از سالهای 1375 و 1376 سرویسهای الکترونیکی و نوین خوبی را شروع کرده است.
اکنون تمام بانکها خدمات موبایلی امن و مناسب دارند که جزء کارهای بسیار عادی شده و همه دنبال یکسری سوپراپ یا فینتک و شرکتهای غیربانکی هستند که سرویسهای جدیدی از طریق گرفتن ایپیآی بدهند و خدمات ارزشافزوده فراهم کنند. برای سرویسهای قدیمی هیچ مشکلی نداریم و بعد از کرونا بهدنبال ایجاد سرویسهای جدید و ارزشافزودههای جدید هم رفتهایم؛ ضمن اینکه همه بانکها فهمیدهاند که ما دیگر نباید جلوی باجه باشیم. ما باید عقب بنشینیم و امور جلوی باجه را به شرکتهای فینتک و شرکتهای کوچکی بسپاریم که توانمندی و چابکی بیشتری نسبت به بانکها دارند.»
بانک و مسئولیت اجتماعی
بانکها در جهان هرچه بیشتر به پشت صحنه میروند، دو نقش خود را بیشتر تقویت میکنند؛ یکی نقش مشاور و دیگر نقش پشتیبان. به نظر میرسد هر چقدر که در سیستم در حوزههای پرداخت و عملیات بانکی قوی هستیم، در این دو حوزه ضعفهای اساسی احساس میشوند. بحث پشتیبانی بانک از مشتریان خود هم بحث مسئولیت اجتماعی است و هم بحث مصلحتاندیشانه برای تداوم اکوسیستم اقتصادی. اما آیا مسئولیت اجتماعی فقط این است که به فلان منطقه محروم فلان کالا را بدهیم؟
نه، چنین نیست. مفهوم مسئولیت اجتماعی خیلی عمیقتر از اینهاست. در بحث مسئولیت اجتماعی هر کسبوکاری باید پیش از هر چیز نسبت به نزدیکان خودش احساس مسئولیت اجتماعی کند؛ مثلا بانک نسبت به کارمندان خودش مسئولیت دارد، نسبت به مشتریان و بعد اگر وسعش برسد، باید به حلقههای فراتر نیز توجه کند. حال سخن این است که حدود 70 درصد از کسبوکارهای کشور در دوران کرونا ضرر کردند.
از خیاط محله گرفته تا شرکتهای کوچک و بزرگ، متضرر شدهاند. اینها طی سالیان مشتریان خوب بانکها بودهاند. شاید در چنین بحرانی مسئولیت بانک را بتوان پشتیبانی از آنها دانست. این صرفا یک امر اخلاقی نیست؛ بلکه وقتی آن کسبوکارها فرو بپاشند، کل اکوسیستم فرو میریزد.
ترک تبریزی توضیح میدهد که عدهای بهغلط میپندارند بانکها درآمدهای هنگفتی غیر از درآمدهای مشاع متداول دارند: «در چند سال اخیر که قوانین رقابتپذیری مطرح شد و بانکهایی که شرکتها و فعالیتهای بنگاهداری داشتند را تعطیل کردند، تنها درآمد بانکها از درآمدهای مشاع بود. بانکها از کارمزدها هم درآمد بالایی ندارند؛ پس نمیتوان توقع داشت که بانک از همین درآمد بسیار کمی که در بیزینس اصلی خودش به دست میآورد، به سایرین ببخشد.
کسی که سهامدار و سپردهگذار بانک است، توقع سود دارد. سهام بانک ملت و بانک تجارت نمیتوانند دائم منفی بخورند یا اینکه سر سال به سهامداران بگوییم که امسال سود نمیدهیم، چون زیان کردهایم.
به آقای سپردهگذار نمیتوان گفت که امسال سود نمیدهیم، چون سودی حاصل نشده است. کسی که سپرده میگذارد، انتظار سود دارد. همین تصمیم اخیر مشترک بانکها مبنی بر اینکه سود سپرده را کاهش دهند، در شبکههای مجازی و در سطح جامعه واکنش عمدهای به همراه داشت. نمیتوانیم توقع داشته باشیم که بانکها پولشان را از مشتریان بدهکار وصول نکنند.
بانکها دو، سه ماه اقساط وامهای مختلف و حتی وام قرضالحسنه را به تعویق انداختند، ولی همین کار هم قدرت وامدهی دوباره بانک را پایین میآورد. وقتی قسط را نگیریم و پولی به بانک نیاید، به نفر بعدی که میخواهد برای کار تولیدی تسهیلات بگیرد، نمیتوانیم وام بدهیم.»
او تصریح میکند که همه بانکها دنبال مسئولیت اجتماعی هستند، اما باید سود مشتریان را نیز در نظر بگیرند: «البته به مشتریان خوشحساب، سرویسهای ویژهای هم میدهیم، مثلا کسی که سپردهای ارزانقیمت به بانک میآورد، ضمانتنامه او را با کارمزد کمتر صادر میکنیم. بانک مرتب اطلاعات مشتریان را تجزیهوتحلیل میکند و میفهمد که کدام مشتریان سودآور و کدامیک زیانآور هستند.
بسیاری از مشتریان هستند که در اکثر بانکها بهدنبال سپرده گرانقیمت و تسهیلات ارزانقیمت هستند و به مشتری زیانآور برای شعبه و بانک تبدیل میشوند و بعد هم به سراغ بانکهای دیگر میروند. هر چقدر که از بانک بکنیم و سودش را پایین بیاوریم، قدرت وامدهی او را پایین میآوریم. اقتصاد ما بانکمحور است و متاسفانه مثل کشورهای توسعهیافته نیستیم که ابزارهای تامین مالی متنوع داشته باشیم.»
نبود تنوع ابزارهای مالی
دکتر ترک تبریزی به تنوع ابزارهای تامین مالی در کشورهای توسعهیافته اشاره میکند و اینکه در آنجا اگر یک نفر از بانک وام بگیرد، وصول بدهی بر عهده بانک نیست؛ بلکه وصول را شرکت دیگری انجام میدهد؛ یعنی بانک سود خود را در ابتدا میگیرد و کنار مینشیند و اسناد را به یک شرکت میسپارد تا قسطها را وصول کند، در حالی که در کشور ما باید ابتدا شخص را بررسی اعتباری کنیم، سپس وام بدهیم، وصول اقساط از طریق بانک صورت گیرد و اگر هم تاخیری رخ دهد، بهدنبال وصول مطالبات باشیم: «خلاصه ماجرا اینکه بانکهای ما بهشدت تحت تاثیر مسائل اقتصادی و در لبه تیغ هستند. اگر دو یا سه قسط وامها عقب بیفتد، بسیاری از بانکها به چالش میافتند.
نمیتوان توقع حمایت مالی بزرگی از سیستم بانکی داشت، اما همین ابزارهای الکترونیکی که سیستم بانکی در اختیار مردم گذاشته، نوعی توجه به مسئولیت اجتماعی است. ما به مشتری امکاناتی مانند اینترنتبانک و همراهبانک ارائه میکنیم تا به شعبه نیاید و با ترافیک مواجه نشود. پشت اینها دیتاسنترهایی تاسیس کردهایم که برای هر کدام از آنها حداقل 200 یا 300 میلیارد تومان هزینه شده است.
ما بهعنوان بانک، برای اینکه سرویسهای بهینه، سریع و بهموقع به مردم ارائه بدهیم، هزینههای سنگینی داریم. از طرف دیگر، هنگامی که تسهیلاتی در اختیار مردم میگذاریم، توقعمان این است که بهموقع برگردد تا بتوانیم همچنان سرویسهای ویژه و بهینه ارائه کنیم.»
با ترک تبریزی از انگاره بانک در تصویر مردم صحبت میکنیم. از اینکه مردم میگویند بانکها پول را میگیرند و وارد فعالیتهای سوداگرانه میکنند و اینکه بانکی ضرر کند یا سود نکند را نمیتوانند بپذیرند. در واقع در ذهن مردم و در عرف اینطور جا افتاده که هیچ بانکی نیست که سود نکند.
طبیعتا هر کسبوکاری که سود نکند، برقرار نمیماند. ترک تبریزی در اینباره میگوید بانکهایی که میشناسد هیچیک در فعالیتهای سوداگرانه دخیل نیستند؛ مثلا بانکهای تجارت، ملی و ملت دنبال خرید زمین و ملک و کارخانه نمیروند؛ بهخصوص که دائما از طریق بانک مرکزی کنترل میشوند: «آنها فقط کار بانکداری خودشان را انجام میدهند و اگر هم چیزی به اموال بانک اضافه شده، مطمئن باشید مال بدهکاران بانکی است که به جای پول، یک زمین یا کارخانه را دادهاند و اینها هم معمولا جز دردسر چیزی برای بانک ندارند.
بانکها اصلا قادر به مدیریت کارخانه و بانک و هتل نیستند، پس باید تمام داراییها را بفروشند، در حالی که فروش آنها با دردسر همراه است. به خاطر پیگیریهای مستمر و ماهانه وزارت اقتصاد، تمام بانکها بهدنبال فروش این داراییهای غیرمنقول هستند. به همین دلیل، بانک سود آنچنانی نمیکند که از قبل آن درآمدهای آنچنانی به دست آورد.»
ناامید از اصلاح کارمزد
ترک تبریزی که منتقد جدی نظام کارمزد در شبکه بانکی ایران است، انگار که دیگر از درستشدن این رویه ناامید است: «من امیدی ندارم که با وضعیت فعلی کارمزدها بتوانیم حساب زیادی روی آنها بکنیم. شاید از طریق ارائه سرویسهای جدید، با کمک حاکمیت، بتوانیم نوعی آبونمان یا کارمزد بگیریم؛ مثلا اکنون همه بانکها در تلاش برای راهاندازی کیف پول هستند. حداقل قضیه این است که هزینههای تراکنش آنلاین هزارتومانی را دیگر نمیدهیم.
اکنون بانکها برای هر 1000 تومانی که میگیرند باید به پیاسپی و شاپرک و چند جای دیگر هزینه بدهند. هزینهنکردن هم نوعی سود است. ایجاد خدمات جدید نیز برای بانک هزینه دارد، ولی میتواند به تقویت بنیه بانک کمک کند. احتمالا دیدهاید که اکثر مشتریان بانک بهدنبال وام با سود خیلی پایین و سپرده با سود خیلی بالا هستند، در حالی که سود بانک از تفاضل این دو به دست میآید. در وضعیت فعلی، بانکداری کشور اصلا سودآور نیست و دائم باید با کاهش هزینه نیروی انسانی، ساختمانها و املاک مازادش، شرایط خود را حفظ کند.
راه گریز هم نداریم، هیچ بانکی نمیتواند بهراحتی تعطیل شود. بانکهایمان بهشدت درهمتنیده شدهاند. صورتهای مالی و وضعیت بانکها کاملا مشخص است؛ بانکی نیست که وضعیت درخشان و پول هنگفتی داشته باشد که بتواند کمک بلاعوض به همه بدهد. همه دارند در یک مسیر سخت جلو میروند و سعی در حفظ جان خود میکنند.»
در وضعیت کنونی و بهدلیل کمشدن سود بانکی از یک طرف و تورم از طرف دیگر، مردم به این جمعبندی رسیدهاند که پول خود را به سمت بازارهای جانبی ببرند؛ به قول معروف مالشان زیر سرشان باشد. از این رو دلار و طلا را جایگزین سپرده بانکی میکنند. آیا در آینده کوتاهمدت، نظام بانکی میتواند از پس این بحران بربیاید؟
دکتر ترک تبریزی در پاسخ میگوید: «باید اقتصاددانان کشور نظر بدهند، ولی به نظر میرسد اتفاق خاصی در بانکها نیفتاده و کسی که میخواسته پول را زیر سرش نگه دارد، در گذشته نیز نگه میداشته و اکنون هم کسی به خاطر دو یا سه درصد سود کمتر، پولش را از بانک بیرون نمیکشد. در عین حال، زمانی که سود سپرده کم میشود، بانکها نیز تسهیلات خود را ارزانتر میکنند. وقتی مردم پولشان را به بازارهای دیگری مثل بورس بفرستند، مگر پول در کجا قرار میگیرد؟ باز هم به بانک میآید.»
همه ناراضیان نظام کارمزد
از عضو هیاتمدیره بانک تجارت میپرسیم که اگر نظام کارمزد در ایران درست بود، چقدر از هزینههای بانکها تامین میشد؟ ترک تبریزی در پاسخ میگوید که عدد مشخصی را نمیتوان مطرح کرد؛ مهمترین مساله این است که کارمزدها توجیه داشته باشند و بازی برد ـ برد را ایجاد کنند: «گاهی کاری میکنیم که همه به فکر برد خودشان و باخت طرف مقابل باشند. عدد مطرح نیست، مدل مهم است.
وقتی مدل را درست تنظیم کنیم، کسی که میداند پولگرفتن از دستگاه خودپرداز بانک خودش در آن طرف خیابان، کارمزد کمتری نسبت به بانک دیگر در همین طرف خیابان دارد، شاید حاضر شود از خیابان به آن طرف برود و از بانک خودش پول بگیرد. به این ترتیب کارهای ما توجیه پیدا میکنند و در هر بار دریافت وجه، تراکنش آنلاین بین شتاب و بانک مرکزی شکل نمیگیرد. بدین ترتیب هر بانک بیشترین سرویس را به کارتهای خودش میدهد.
این حجم انبوه تراکنشهای خرد که در کشور شکل گرفته، بهدلیل رایگانبودن است. اینکه شرکتهای فینتکی مرتبط با حوزه پرداخت در ایران کم است، به این دلیل بوده که نمیتوانند کارمزدی بابت سرویسهایشان بگیرند. اگر مدل کارمزدها اصولی شود، چند حسن دارد که یکی از آنها کاهش هزینه بانک است. بدین ترتیب، بانک هزینه آنلاین کمتری میپردازد، دیتاسنتر کوچکتری میسازد، آدمهای کمتری استخدام میکند و حتی دستگاههای کمتری نصب میکند.
پیاسپی هم مجبور نیست هر روز سوئیچهای خودش را ارتقا دهد. تمام اینها کاهش هزینه بهشمار میروند. بله، ارقام هم طوری میشود که هم بانک از انجام تراکنش لذت میبرد، هم شاپرک، هم شتاب و هم پیاسپی. اکنون هر تراکنشی که صورت میگیرد، ما را نگران میسازد، انگار که یک تیر به بانک زدهاند، چون هر تراکنشی که به حساب ما مرتبط شود، باید بابتش کارمزد بپردازیم. وقتی مدل درست باشد، توجیه را ایجاد میکند.
در مدلها و ساختارهای نادرست، همه ناراضی هستند. الان در شبکه پرداخت کشور، همه ناراضی هستند، هیچکس راضی نیست. وقتی به سراغ پیاسپی هم بروی، میبینی انتقادهایی دارد. اکنون بعضی پوزها را اجاره میدهند. این کار چه معنی میدهد؟ وقتی مدل را درست کنیم، فقط پول نیست که میآید.
در بانکهایی مثل ملی، ملت و پارسیان همین پول هم عدد بزرگی میشود، چون پوزهای زیادی دارند، اما کل مدل هم به توجیه بهتری میرسد و بهمرور فینتکهایی شکل میگیرند که سرویسهایی ارائه میکنند و ارقام کوچکی بابتش به دست میآورند؛ فرضا چند ریال دریافت میکنند و سرویسی به مردم میدهند که در جاهای دیگر هم مجانی نیست. پرداخت چند ریال ارزش دریافت سرویس خوب را دارد.»
شاید بهتر باشد برای اصلاح مدلهای کارمزد، به کف بازار و خیابان برویم و افکار عمومی را توجیه کنیم که پرداخت کارمزد چه مزایایی بهدنبال دارد. ترک تبریزی در پاسخ به این مساله میگوید: «این بحثها تا به حال زیاد مطرح شدهاند. مردم باید بدانند که با چنین کارمزدهایی، قدرت تسهیلاتدهی بانکها بیشتر میشود و تسهیلات بهتری میگیرند؛ اما من چندان امیدوار نیستم که بتوانیم در مدل فعلی تغییر بزرگی بدهیم.
امیدم به تلاشهای بانک مرکزی برای این است که با سرویسهای جدید، حداقل برای پرداختهای خرد مثلا زیر 100 یا 200 هزار تومان، راهکارهایی بگذاریم که حداقل تعداد تراکنشهای خرد را مدیریت کنیم؛ وگرنه چندان امیدوار نیستم که بتوانیم کارمزدها را تغییر دهیم یا گیرنده و دهنده کارمزد عوض شود. با مدیریت تراکنش خرد از طریق سرویسهای جدید، فینتکها و کیف پولها هزینههایمان کاهش مییابد.»
یاری فینتکها و کوچکشدن بانکها
آیا بانک میتواند از اعتبار خودش بهعنوان یک نهاد در مواقعی مثل بحران کرونا برای کمک به مشتریانش استفاده کند؟ آیا قانونگذار میتواند قانونی بگذارد که هنگام نیاز، بانک فرضا به فلان مشتری خوب 10ساله، اعتبار بانکی اختصاص دهد؟ شاید بانک آنقدر پول نداشته باشد که به همه پول بدهد، ولی میتواند مثلا مشتری را به نحوی ضمانت کند.
دکتر ترک تبریزی معتقد است که بانکها همواره با تکیه بر اطلاعات موجودشان مشتریان را رصد میکنند و هوای مشتریان خوب را دارند: «مشتری خوب، لزوما مشتری پولدار نیست، مشتری خوشحساب است، آن مشتری که ریسک اعتباری خوبی را نشان داده است.
به نظر من بانک میتواند با فینتکها هم چفت شود تا نقش تامین منابع و پشتیبانی مشتریان را بر عهده بگیرند. فینتکها قادرند سرویسهای خاصی به خردهفروشیها بدهند. فرضا برای پرداخت تسهیلات خرد چرا باید مشتری را اذیت کنیم؟ باید به مشتری بگوییم که از طریق اپلیکیشن یکی از این فینتکها که اعلام میکنیم، وام خود را بگیرید. اطلاعات ریسک را هم ما به فینتک میدهیم و آنها با مشتری در تعامل هستند، ولی خود ما در پشت قضیه هستیم.
آن فینتک، نه دچار مشکل مالی میشود و نه کمبود بودجه؛ هر زمان لازم باشد پرداخت به مشتری را انجام میدهد، هر زمان لازم شود استمهال میکند و… بانک در پشت قضیه هست، ولی دیگر نیازی نیست ما برای تسهیلات خرد با هر مشتری طرف باشیم. ما باید در جایگاه خودمان قرار بگیریم و به السیها و کارهای ارزی برسیم و مسئولیتهای اجتماعی خود را نیز ادا کنیم.
طبیعتا در این شرایط بانکها کوچکتر و چابکتر میشوند. همه فکر میکنند کوچکشدن یعنی اینکه از تعداد شعب بکاهیم. نمیتوانیم تعداد شعبهها را خیلی کاهش دهیم. بالاخره هر شهر حداقل یک شعبه میخواهد. در اصفهان و شیراز و تهران نمیتوان فقط چهار شعبه ساخت. الان در تهران خیلیها مشکل دارند که بانک ملت یا تجارت در فلان محدوده هیچ شعبهای ندارد. شعبهها را نمیتوانیم کم کنیم، ولی قادریم هر شعبه را جمعوجورتر کنیم.
به جای اینکه همه شعبهها داخل خیابان میرداماد باشند، میتوانیم شعبه مشاوره را در طبقه سوم یا دهم یک برج بگذاریم. سیستمهای ما تمام شعب را به هم متصل کرده و هر سرویسی را میتوانند ارائه بدهند، ولی دیگر درگیر سرویسهای کوچک مثل پاسکردن چک یا واریز به حساب نمیشویم. اینها را واگذار میکنیم تا به کارهای اصلیتر برسیم و با هزینه کمتر، خدمات چابکتری ارائه بدهیم.»
من به شرکتهایی که سنت همکاری مشترک در آنها شکل میگیرد، خوشبین هستم؛ گاهی چند بانک یا چند شرکت با هم جمع میشوند و کار مشترکی انجام میدهند. هرچه تعداد شرکا بیشتر شود، احتمال از بین رفتنشان هم کاهش مییابد. با این سنت، از هزینه بانکها میکاهیم. نباید خودمان بهتنهایی همهچیز را بسازیم، باید چهار نفر با هم باشیم، از ظرفیت همگی استفاده کنیم. دیگر بس است. چقدر تنهایی میسازیم؟ اکنون زمان آن رسیده که بانکها به یکدیگر ایپیآی بدهند، تفاهمنامه و قرارداد همکاری امضا کنند و پیاسپیها و شرکتهای فینتکی توانمند را به میدان بیاورند تا هزینههایشان را مدیریت کنند.»
ستونی به نام بیگدیتا
به نظر میرسد موضوع بیگدیتا و تحول دیجیتال خلاصه تمام صحبتهای مطرحشده است و میتواند تمام پیشنهادهای مطرحشده را اجرا کند. در حال حاضر بانکها از لحاظ آیتی وضعیت بدی ندارند. بانکداری دیجیتال صرفا به معنای داشتن ایتیام یا بانکداری اینترنتی نیست؛ بلکه رصد کردن مشتری از طریق دادههای بلندمدت و متصلشدن اجزای اکوسیستم را نیز شامل میشود که همگی نیازمند یک تحول و یک گام بزرگ دیگر هستند.
آیا آمادگی لازم را برای رفتن به آن سمت داریم؟ آیندهاش را چطور میبینید؟ «اشتباه نشود. خیلی اوقات هنگامی که از مهیا بودن حرف میزنیم، فکر میکنند به این معنی است که حجم زیادی اطلاعات داشته باشیم. بیگدیتا، نیازمند شکلگیری ساختار است. بیگدیتا شامل داراییهای زیادی است که خیلی با هم متفاوتاند و سرعت تولید آنها بالاست و مرتب اضافه میشوند. همه بانکها دارای بیگدیتا نیستند. بیگدیتا ساختار نرمافزاری و سختافزاری را در کنار ساختار نیروی انسانی و ابزارهای مدیریتی میخواهد.
باید داده را از بخشهای مختلف بانک با ابزارهایی که مخصوص بیگدیتا ساخته شدهاند، به نحوی جمع کنیم که دادههای متنوع و حجیم به ما در اخذ تصمیماتی از جنس پیشبینی کمک کنند؛ نه تصمیماتی که مبتنی بر روندهای گذشته هستند.
فرضا میخواهیم تصمیم بگیریم که روی کدام بازارها سرمایهگذاری کنیم و چند درصد سود بگیریم. در آینده روی کارایی کدام بخش از پرسنل بیشتر سرمایهگذاری کنیم؟ بیگدیتا نیاز به متخصصانی دارد که به نام «دانشمندان داده» خوانده میشوند؛ کسانی که هم آیتی میدانند و هم کسبوکار. تعداد این آدمها خیلی کم است. در دانشگاهها باید چنین کسانی را بسازیم و عدهای را هم از خارج از کشور بیاوریم تا افراد را تعلیم دهند. وقتی این کارها انجام شود، سازمان به سمت دادهمحوری میرود و صرفا بر اساس مغزهای مسئولان تصمیم نمیگیرد؛ بلکه تصمیمات مبتنی بر داده میشوند؛ یعنی به محض اینکه به مدیر میگویند یک مصوبه اعتباری را امضا کن، اطلاعات و ریسک اعتباری آن و وضعیت شرکت و تحلیلها را میبیند.
بعضا تحلیلها فقط یک عدد را به نمایش میگذارند که با توجه به آن تصمیم میگیرند؛ مثلا استخدام از روی عدد اتفاق میافتد و تولید محصول جدید مبتنی بر این پیشبینی است که مشتریان چه محصول تازهای را میخواهند و از چه خدمتی استقبال میکنند. بانکداری دیجیتال یعنی اینکه مرتب فینتکها را به بانک بچسبانیم و بهتدریج یاد بگیریم که ما به سراغ مشتری نرویم، فینتکها به سراغ مشتری بروند.»
به زودی متوجه می شوید که این فین تک ها نیستند که قرار هست به بانک ها بچسبند. بلکه این بانک ها هستند که برای بقا باید در فین تک ها سهیم بشوند. هر گونه مانع تراشی برای فین تک ها هم نتیجه ای جز واگذار کردن عرصه به فین تک های خارجی نخواهد داشت. اگر الان به خاطر انحصار بانکی در ایران ریال 90 درصد ارزش خود را در مقابل دلار و بیت کوین از دست می دهد. با بلوغ فین تک های خارجی دیگر اثری از سیستم بانکی ایرانی باقی نخواهد ماند.