راه پرداخت
رسانه فناوری‌های مالی ایران

هسته جان! نه خسته!

چه کسی فکرش را می‌کرد که هسته به یکی از مهم‌ترین عوامل در تعیین شاخص بورس تبدیل شود

این روزها هسته بورس به یکی از عوامل تاثیرگذار بر شاخص بورس تبدیل شده است؛ شاید کم‌تر کسی تصور می‌کرد عدم توسعه به موقع زیرساخت‌های بورس این چنین به چالشی جدی برای توسعه بورس تبدیل شود. این روزها در محافل ترکیب «هسته خسته» زیاد شنیده می‌شود.

ولی هسته خسته نیست؛ بلکه این ما هستیم که خسته‌ایم؛ خسته از همه آن عواملی که باید حواسمان به آنها باشد. ابزارهایی که معلوم نیست ما سوار آنها هستیم یا آنها سوار ما. معلوم نیست هسته در خدمت ماست یا ما در خدمت هسته.

برای ایرانی جماعت راحت است میلیاردها تومان پول بدهد برای خریدن ملک؛ حتی برای کسانی که این پول را از راه‌های سنتی به دست نیاورده‌اند! منتها برای ایرانی جماعت سخت است که پول بدهد برای نرم‌افزار و راه‌حل نرم‌افزاری و سیستم ساختن! توجیه هزینه برای خرید ملک ممکن است و کسی اما و اگری درباره آن نمی‌آورد. اما امان از روزی که کسی بخواهد برای نرم‌افزار هزینه کند.

این اتفاقی است که در بورس تهران هم رخ داده؛ نهادهای بورسی ایران، رگولاتورها و کارگزاری‌ها توسعه یافته‌اند و از محل درآمدهای کارمزد معاملات سهام، ساختمان خریده‌اند و هر روز شیک‌تر می‌شوند؛ اما دریغ از تغییری در هسته خسته بورس! پوسته رشد کرده ولی هسته به امام خدا رها شده است.

فرانسوی‌ها در سال‌های گذشته در سازمان امور مالیاتی با شرکت بول حضور داشتند و در بورس تهران هم با آتوس. بازی روزگار را ببین که آتوس در نهایت بول را خریده و حضور هر دو کمپانی در ایران پر حاشیه بوده است؛ معلوم نیست ما به فرانسوی‌ها چه بدهی داریم که باید ادا کنیم و این روزها با بدبختی از سامانه‌های آنها استفاده ‌کنیم.

و این در حالی است که در دو صنعت مهم دیگر مالی یعنی بانکداری و بیمه سامانه‌های ایرانی در سال‌های گذشته به خوبی پاسخگوی مردم و کسب‌وکارها بودند. در فضای تراکنش‌های بانکی و پرداختی سال‌ها تجربه کردیم و در نهایت توانستیم؛ در بیمه هم همین‌طور. بعید می‌دانم کسی حجم تراکنش‌های بانکی و پرداختی ایران را دیده باشد و بگوید که بورس سخت‌تر از بانک، پرداخت و بیمه است. 

بورس در ایران در سال‌های گذشته تا حد خیلی خوبی از فناوری استفاده نکرده است و با این که کسب‌وکارهای فناوری خوبی در ایران رشد کرده‌اند منتها به نظر می‌رسد بورس به طرز عجیبی زیرساخت را فراموش کرده‌ است.

اگر در بخش‌های دیگر مالی زیرساخت‌های قوی شکل گرفته و انتظار داریم در سال‌های آتی کسب‌وکارهای نوین و پیشرویی در این زمینه خلق شود در زمین بورس سال‌هاست که اتفاق جدی در زیرساخت نیفتاده است.

بورس این روزها به زمین سخت خورده که اگر به صورت شبانه‌روزی با هدف غلبه بر چالش برای آن کار نشود قطعا در آینده دود این کم‌کاری در چشم همه خواهد رفت. هسته بورس که این روزها بارها و بارها در راه پرداخت درباره آن نوشته‌ایم در کنار همه عوامل اقتصادی به یکی از بازیگران مهم بازار تبدیل شده است.

این روزها در بورس تهران اگر همه چیز دست به دست هم بدهند و شما بتوانید تشخیص دهید که کدام مسیر را انتخاب کنید ممکن است هسته همه حساب و کتاب‌های شما را به هم بریزد. 

انتخاب‌هایی که در گذشته برای هسته بورس انجام شده باید بررسی شود و جا دارد به صورت مفصل این انتخاب‌ها بررسی شود. چه کسانی این انتخاب‌ها را انجام دادند و استدلال آنها در آن زمان چه بوده است؟ چرا آن زمان مسیر درست را انتخاب نکردند و توجیه‌شان برای انتخاب این مسیر اشتباه چه بوده است؟ بررسی آن چه که در سال‌های گذشته رخ داده است قطعا درس‌های زیادی برای امروز ما دارد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.